خیزش میلیونی در بنگلادش و گریختن شیخ حسینیه!

بنگلادش آن نگین “دمکراسی بورژوازی” جنوب آسیا، نهایتا مبارزه و رویارویی علیه شکاف عمیق طبقاتی و سیاسی موجود در آن، با اعتراض به سیستم سهمیه بندی در اشتغال که موروثی شده بود، و اینکه شالوده اقتصادی کشور در دستان دولت صدر اعظم شیخ حسینیه و حلقه های فاسد وابسته به ایشان قبضه شده بود، از چند هفته پیش در آن زبانه کشید. مبارزات و کشمکشی که از همان ساعات آغازین جهت خفه کردن آن، با ماشین مجهز سرکوب بیرحمانه دولتی، همان ارکان اصلی حفظ نظم موجود و پاسدار دمکراسی بورژوازوی مواجهه گشت، و به خون کشیده شد و یکبار دیگر پرده از چهره کریه دمکراسی بورژوازی برداشت. اما خانم شیخ پس از ماهها سرکوب وحشیانه اعتراضات خیابانی وقتی دید توده های ناراضی به وضع موجود عزم جزم کرده اند تا دولت ننگینش را به زیر بکشند، دیگر تاب نیارود، و از مقام خود استعفا داد، و متعاقبا از ترس خشم تودهای جان به لب رسیده با هواپیمای شخصی از کشور گریخت.

تا این مرحله برآمد تودهای بپاخاسته توانسته در برابر سرکوب وحشیانه ایستادگی کند و برغم کشتار شدن بخوبی برزمد و سنگری را فتح، و دولت شیخ را مخلوع نماید. اما همین سنگر فتح شده، دولت موقت به فرماندهی ژنرال واکرالزمان و متکی به ستاد ارتش تحت عنوان مسئولیت اداره جامعه تهدیدیست بسیار جدی بر فراز آن می چرخد، بویژه وقتی هم اکنون این حق را بخود میدهد گستاخانه به مردم بپاخاسته هشدار بدهد “مسالمت آمیز برخورد کنند و خشونت نورزند!”. این در حالیست که این دولت بوده از همان لحظات شروع خیزش، توده های معترض را از آسمان و زمین به آتش بست. و همین ارتش که خودش از ارکان حفظ نظم موجود بوده و سالها جهت بقا و اعمال این مناسبات بشدت ظالمانه و نابرابر در رکاب شیخ بوده است، در این تعرض و کشتار نیز دست داشته است. نزد مردم بپاخاسته قابل درک است چرا ژنرال ارتش ژست “صلح خواهی” از دیگر متاعهای بنجل”دمکراسی بورژوازی” بخود گرفته و طی سخنرانیهایش مدام مردم را به آرامش فرا میخواند تا از قهر انقلابی توده ها جلوگیری کند. دولت موقت و سران ارتش معلوم نیست از برگرداندن کدام صلح دم می زنند، اما روشن است از مرحله بعدی پیشروی توده ها که توام با قهر انقلابی باشد، بشدت در هراسند. و به این اعتباراین دولت موقت که مسئولیت اداره جامعه را بدست گرفته می تواند خطرناک تر از دولت قبلی هم باشد، فعلا به کمک نهادها و ایادی حقوق بشری در تلاش است برندگی رو به اعتلای انقلابی را هر چه بیشتر کند و مهار نماید و همین دستاورد را که آسان بدست نیامده است بنفع دولت دیگر و ابقاء ابزارهای سرکوب به هزیمت ببرد. 

اکثریت عظیم مردم بنگلادش با حقایق تلخی دست به گریبان بودند و آنها را وادار به تسخیرخیابانها نمود، غیر این نبود که خواستند آنرا عملا نشان دهند و ترسیم کنند، در بوق و کرنا دمیدن و پروپاگانده دولتی مبنی بر رشد اقتصادی کشورکه به شیوه ای برق آسا و شتابان راه اندازی پروژه های سود اندوزی و سر به فلک کشیدن کاخ و امارات مجلل با امکانات اعلا مشتی سرمایه دار انگل را رصد میکند، چقدر واقعیست، استثمار عریان اردوی میلیونی کارگران و فقر و بیکاری و مصائب ناشی از آن نیز همانقدر واقعی است، اما بدون اینکه حتی یک بهبودی نسبی در زندگی و معیشت آنها و همنوعانشان در این جامعه ایجاد شده باشد. اینکه دولت شیخ حسینیه، سود حاصل از بردگی مزدی کارگران را به جیب می زند و از امکانات و رفاه اجتماعی می زند تا رونق اقتصادی را نشان دهد، چقدر واقعیست، عدم بارآوری کار هم که محیط کار در بنگلادش و شهرهای صنعتی همچون داکا را برای کارگران را بمعنای دقیق کلمه به جهنمی تبدیل کرده است همانقدر واقعی است. اینکه دانشگاهها و مدارس در واکنش به وضعیت نابسامان خود طی هفته های گذشته پیشقدم اعتراضات خیابانی بوده اند، نشانه ای دیگر از وجود تصاحب سرمایه های جامعه، و خصوصا حاصل کار طبقه کارگر است بجای اینکه صرف ارتقاء استانداردهای زندگی و رفاه عمومی و محیط کار و زندگی شود، به جیب گشاد سرمایه داران مفتخور و سرمایه گذاری در دیگر جاها سرازیز شده است!

برآمد توده ای در بنگلادش طی ماههای گذشته جانفشانیهای باشکوه در برابر دستگاه حدادی سرکوبگر دولت شیخ حسینیه ثبت کرده اند، اما بدلیل اینکه همین درجه از پیشروی، گرایش و طبقات گوناگون در آن دخیل و نقش داشته اند، که اهداف و منافع یکسانی نداشته و ندارند، بعید نیست در مراحل بعدی پیشروی جهت فتح دیگر سنگرهای با مقاومت و حتی کارشکنی و سازشکاری همین گرایشات و طبقات مواجه گردد که تا به امروز دوشادوش هم در خیابانها در جنگ علیه دولت شیخ حسینیه بوده اند. چرا که بخشی از گرایشات و طبقات موجود بنا به آموزه های بورژوازی از رفتن جامعه بسوی اعتلای انقلابی و خصوصا تسخیر قدرت توسط شوراها بشدت هراس دارند، و آنرا مغایر با منافع خود می دانند. و اگر به سهم خود تلاش میکنند مبارزه را در چهارچوب اصلاحات جزئی و افق بورژوازی و دولتهای موجود محدود نگه دارند، یقینا نباید آنها را از تداوم مبارزه و پیشروی در گامهای بعدی به ذره دلسرد و ناامید کند. میخواهم بگویم خیزش بنگلادش نیز در گامهای بعدی جهت پیشروی برای فتح سنگرها و کسب قدرت سیاسی تنها با التیماتوم دولت موقتی کنونی که فرمان می راند “خشونت بخرج ندهید”، و وعده برگرداندن “صلح” از طریق دولت پارلمانتاریستی دیگر متکی به ارتش و نیروی سرکوبگر دیگر به کشور میدهد، روبرو نیست، بلکه با مقاومت و سماجتهای سرسختانه دیگر اقشار و گرایشات غیر انقلابی و رفرمیست فرصت طلب نیز روبرو خواهد بود. اینجاست که وظایف و تکالیف جنبش و آلترناتیو کارگری و کمونیستی در امر سازماندهی و پیشروی بمراتب سنگین و سنگینتر از پیش خواهد شد. به هر درجه طبقه کارگر و کمونیستها در بنگلادش که خواهان تغییر بنیادی در جامعه هستند، و هیچ نفعی در بقای این یا آن شکل مناسبات سرمایه داری که از فراز جامعه حکم می راند، ندارند، سازمانیافته تر و متحدتر در امر هدایت و رهبری این حرکت میلیونی توده ها ابتکار عمل را بدست بگیرند، به همان میزان جامعه بنگلادش به حکومت برخاسته از قدرت بدست شوراها نزدیک تر شده است و شانس برای پیروزی آلترناتیو خود و کمونیزم در این کشور را نیز بالا خواهد برد. 

۰۶.۰۸.۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate