چرا “وعده صادق  دوم ” هم  درون رینگ خواهد ماند؟

چرا “وعده صادق  دوم ” هم  درون رینگ خواهد ماند؟

نگاهی به وضعیت یازدارندگی دو قطب ارتجاعی خاورمیانه

مقدمه:

در فضای هرات و پورت دو طرف ارتجاعی خاورمیانه قرار داریم.صهیونیستها اعلام امادگی می کنند و حکومت امریکا ناوگانش را در خلیج فارس و دریای مدیترانه متمرکز کرده. متحدین امریکا یعنی اردن و مصر و ترکیه و عربستان و قطر سخت در کارند و رژیم اسلامی و متحدینش در جبهه مقاومت برای پوشاندن بحرانهای درونی خود هم سرکوب داخلی می کنند و هم بشدت شیپور جنگ می زنند و می گویند که وعده صادق دوم خیلی جدی است و چند جانبه و حتی اخبار از ورود پیاده نظام به درون اسرائیل یا مناظق اشغالی اسرائیل است چه از لبنان و چه از منطقه جنوب سوریه.

وضعیت درون اسرائیل بحرانی است و صهیونیستها دنبال سوراخ موش و پناهگاه و غارت مجدد فروشگاهها و در ایران و تهران نیز مردم ناراضی از حکومت جانی رژیم اسلامی نگران از اینده نامعلوم. 

مدیای رژیم و صهیونیستها بازار گرامی دارند که “کی حمله می شود و چگونه”؟

صهیونیستها تلاش دارند “حمله زودتر بشود” تا به سر کار خود برگردند و رژیم اسلامی و متحدینش الان از جهت روانی زیر فشار هستند چرا که نگران پاسخهای احتمالی هستند و می دانند که بسیار نقاط صعف دارند.

در اخبار امده که روسیه با هواپیمائی روز گذشته یک سیستم جدید جنگ الکترونیک دور برد به ایران فرستاده که هزاران کیلومتر برد دارد. در هفته گذشته هم اعلام شد که کشتی های روسیه مشغول تسلیج نیروهای اسلامی یمن هستند و کارشناسان روس در حال فعالیت در یمن هستند.

اینها بخشهائی از وصعیتی است که دنیا دارد در منطقه خاورمیانه می بیند و نگرانست.

سوال اینست که این مسیر به کجا خواهد رفت و این وعده صادق دوم تکلیفش چه خواهد شد؟ من در اینچا چند نکته ارائه می دهم:

(۱)درک وضعیت بازدارندگی دو طرفه :

 حوزه و شذت درگیریهای جنگی در طول تاریخ همواره ارتباط داشته به این سوال که ایا وصعیت بازدارندگی دو طرفه متعادل وجود دارد یا نه؟

در طول تاریخ چنگهای طولانی و وسیع همواره در شرایط عدم تعادل وصعیت بازدارنده یا تخمینی چنین از یکسو اغاز شده. بر عکس جنگهای کوتاه مدت و موردی زمانی بوده اند که وصعیت بازدارندگی وجود دارد.

چندین دهه است که سوال اینکه چرا رژیم صهیونیستی و حکومت امریکا با ایران همان نمی کنند که با عراق و افغانستان روی میز بوده و منهم سالهاست توضیح داده ام که این وضعیت نه جنگ و نه صلح چرا اینقدر کش یافته و حتی زمانی که صهیونیستها به امریکا فشار می اوردند که به ایران حمله کند حکومت امریکا مانع می شده.

در زمانی که قدرت هژمون امریکا طی دو دهه و متعاقب فروشی بلوک شرق سنتکام را به قدرت مرکزی خاورمیانه تبدیل کرده بود و ایران در میان افغانستان و غراق ساندویچ شده بود هم حاکمان امریکا از حمله به ایران استقابل نمی کردند و این بی تردید نتیجه وضعیت توازن قوا و حساسیت منطقه خاورمیانه بود . اما الان حتی وصغیت بسیار تفاوت دارد و توازن قوا بشدت به نفع رژیم اسلامی و متحدین منطقه ای و روسیه و چین تغییر کرده و عاقلانی که در امریکا و اروپا نشسته اند بخوبی می دانند که توسعه تنش نظامی چه زیانهائی برای انها دارد.

اینست که الان حکومت بایدن و واسطه هائی مثل وزیر خارچه اردن در تهران دارند پیفام و پسعام رد و بدل می کنند تا از توسعه این جنگ چلوگیری کنند حتی گفته می شود پبشنهاد داده اند که تعدادی از جاسوسهای اسرائیل را به رژیم لو دهند به شرط عدم حمله رژیم به اسرائیل!

(۲)چه مواردی عامل تغییر موازنه و توسعه بازدارندگی در خاورمیانه شده؟

اگر در دوران هزمونی امریکا حساسیت مناابع نفتی و گاز خاورمیانه و ضربه پذیری عربستان و شیخ نشینها همراه وصعیت جغرافیائی ویژه ایران عامل مهم بازدارندگی بود الان علاوه به موارد بالا توسعه شبکه رژیم به خاوریمانه در یمن و عراق و سوریه و لنبنان و حتی شمال افریقا و کنترل رفت و امد کشتیهای تجاری و ضربه پذیری اسرائیل به این ماجرا اضافه شده .

حکومت صهیونیستی بشدت پشمش ریخته و مثل سگی تو سری خورده بدور خودش می چرخد و مدتهاست با عربده کشی  و تهدید حمله به لنبنان در حل مسئله غزه هم ناتوان مانده است.

توسعه فعالیتهای تروریستی  از سوی رژیم صهیونیستی علامت واضح شکت این رژیم در عرصه جنگهای زمینی است و شبکه دفاع هوائی این رژیم هم بارها ضربه پذیری خود را نشان داده.هم تصویر برداریهای منظم نیروهای حزب الله لنبنان و هم حمله صادق اول  یک سطح اطلاعات وسیع از وصعیت دفاع اسرائیل به در اخیا دشمنان اسرائیل قرار داده و رژیم اسرائیل حتی همراه متحدین امریکائی و غربیش واقعا نگران صربه پذیری بیشتر هستند.

از سوی دیگر هم رژیم اسلامی و متحدینش درون بحرانهای داخلی خود غرق شده اند و بواقع های و هویهای نظامی و دشمن بازی بهترین راه فرار است در مقابل مردم خاورمیانه که زیر فشار سرکوب و حنایت اسلامیها هستند.

اگر توسعه چتر نظامی و اطلاعاتی روسیه و چین را در پشت پرده “جبهه مقاومت” لحاظ کنیم متوجه می شویم که ما شاهد ایجاد و تثبیت یک سطح دوجانبه بازدارندگی هستیم در حالیکه این سطح امکان شکستن دارد انهم به ضرر هردو طرف این جنگ ارتجاعی.

(۳) طرح نگه داشتن دو طرف درون رینگ گزینه جنگهای محدود و کنترل شده

در وضعیت کنونی بهترین و عاقلانه ترین گزینه برای رهبران دو قطب جهانی موجود اینست که این جنگ بین اسلامیها و صهیونیزم درون رینگ بماند و توسعه نیابد.

نه روسیه و نه چین و نه امریکا و نه اروپا از توسعه این جنگ سودی نمی برند که هیچ ضررها می کنند.

لذا با توجه به توان بازدارندگی دو طرف قطب ارتجاعی این جنگ بهترین و عملی ترین راه اینست که حمله صادق دوم هم مثل حمله صادق اول و سایر وعده ها از دو سو در سطحی کنترل شود و دو طرف درون رینگ و بطور محدود بجنگند و هر از گاهی وصعیت نه جنگ و نه صبلح را نگه دارند.

کمکهای امریکا و اروپا به اسرائیل از یکسو و کمکهای روسیه و چین به اسلامیها از سوی دیگر جنبه ایجاد توازن دارد و نه هدف از بین بردن توازن.

لذا یش بینی من اینست که این جنجال وعده صادق دوم هم طی مدت کوتاهی فروخواهد نشست.این محتمل ترین سناریوست اگر گردانندگان موفق باشند.

(۴)روند استراتژیک خاورمیانه به چه سمت می رود؟

همانطور که گفتم هر سوال در سطح زئوپولیتیک در بستر روند جهانی گذار قابل پاسخ است.

از دید من دوران صهیونیزم تمامست و احتمالا خلی زودتر از جریانات اسلامی در خاورمیانه باید مسئله اش حل شود.صهیونیزم اپارتاید قرن بیستم و بی و یکم بوده و بسیار ریشه دارتر از عروج اسلام سیاسی در منطقه کاشته شده.

حکومت امریکا و غربیها برای حفظ جایگاه خود در خاورمیانه راهی بجز دست کشیدن از صهیونیزم ندارند و دنبال کردن طرح دو کشوری بهترین گزینه انهست که بشدت از سوی صهیونیستها مخالفت شده.

روند رویگرد حکومتهای اروپائی و جناحی بزرگ از حکومت امریکا بدنبال  ایجاد کشور فلسطین هستند و عقب نشینی اینها دلایل مالی و سیاسی دارد و نه اخلاقی.

امکانپذیر وضعیت برای قطب امریکا و اروپا در خاورمیانه حفظ برخی سرپلها و پذیرش توازن جدیدیست که قربانی اولش صهیونیستهاست. این امکان هست که کشوری بنام اسرائیل بماند اما صهیونیزم رفتنی است.

رژیم اسلامی بعنوان سرپل روسیه و چین در منطقه همراه محور مقاومتش خواهد ماند مگر مبارزات مردم در ایران و منطقه کارش را بسازد.

همانطور که در تاریخ شاهد بودیم طراحی های استراتژیک قدرتهای جهان بسیاری مواقع توسط جنبشهای اجتماعی و انقلابی به هم می خورد و خواهد خورد.

این اون عرصه ای است که کمونیستها و فعالین کارگری باید رویش کار کنند.مبارزه برای منافع اکثریت مطلقی که الان صدای مستقل ندارد.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate