ترور اسماعیل هنیه ،دعوای تروریستها ، “مسئله قلسطین یا مسئله صهیونیزم”؟!

ترور اسماعیل هنیه ،دعوای تروریستها ، “مسئله قلسطین یا مسئله صهیونیزم”؟!

 

مقدمه:

طبیعتا هر ادم عاقلی وقتی عملیات ترور صهیونیستها در تهران را  شاهد است این عملیات را محکوم می داند و توجیه نمی کند . هر ادم عاقلی می داند که دو جناح ارتجاعی در منطقه یعنی رژیم اسلامی و رژیم صهیونیستی هماه متحدین خود به جان هم افتاده اند و دعوا سر لحاف ملانصرالدین است و منافع زحمتکشان .

هر ادم متمدنی می فهمد که ایستادن کنار “محور مقاومت یا محور صهیونیستی” ربطی به منافع اکثریت محروم جامعه ایران و منطقه خاورمیانه ندارد.

رژیم صهیونیستی در بن بستی نظامی و سیاسی به ابزار ترور دست زده که چیز تازه ای نیست و رژیم اسلامی که از بدو بقدرت رسیدنش از ترور مخالفین خود در داخل و خارج کشور کوتاهی نکرده امروزه از تروریستهای صهیونیست رودست خورده. بقول قدیمیها یکبار دیگر “دزد به دزد زده” و خامنه ای الان زوزه می کشد و سپاهش دارد همراه سایر مرتجعین “محور مقاومت” خود را اماده می کند که منطقه خاورمیانه را به لبه یک جنگ تمام عیار نزدیکتر کند.

این رفتارها بیشتر نشان می دهد که حکومتهای ایران و اسرائیل هیچکدام راه حلی بجز جنگ افروزی ندارند. 

اینها به کنار دیدم سیاوش دانشور یک راه حل را بنام کمونیستهای کارگری تکرار می کند که عبارتست از “حل مسئله ملی فلسطین” . از دید ایشان کمونیستها ی کارگری با ارائه “حل مسئله فلسطین” و ساختن حکومت ملی فلسطین قرار دارند به بحران خاورمیانه پایان دهند.

خوب این راه حل ایشان نیست و خوب می دانیم که نه تنها حکومت پوتین و چین بلکه بخشهائی از حکومتهای غربی و حتی بخشهائی از حکومت امریکا همین شعار را در ادامه توافق عرفات و حکومت اسرائیل چند دهه است تکرار کرده اند و معلوم نیست چرا ادم عاقل باید راه حل اونها را از زببان سیاوش دانشور بعنوان راه حل بپذیرد!

در این مقاله زوایائی را بیشتر می کاوم:

(۱)بحران جنگ تروریستها در خاورمیانه در بستر نبرد جهانی قدرت:

بحران ادواری نظم سرمایه داری با سقوط هژمونی امریکا و غرب نه تنها  درمان نشده بلکه تشدید شده و در حال حاضر روند گذار قدرت جهان را در استانه جنگی سراسری قرار داده که به رغم تلاش دو سمت قدرت برای جلوگیری از جنگ تمام عیار همچنان جهان در لبه پرتگاه قرار دارد و صحنه نبرد از جنگ اوکرائین به منطقه خاورمیانه کشیده شده.

همانطور که در مقالات قبلی گفتم بدون درک این روند جهانی تغییر قدرت نمی توان مفاهیم سیاسی کنونی را تحلیل کرد و ادامه حرفهای قبل این دوران  نشان از تنبلی فکری دارد.

دورانی که بحث حل مسئله فلسطین از طریق ساختن دولت ملی” از سوی کمونیستهای کارگری تکرار می شد دوران زندگی منصور حکمت بود اما دنباله روان او مثل بسیاری عرصه ها توان جلو بردن نظریات او را ندارند و راه حل را تکرار همان حرفها در دوران کنونی می دانند.

اما بیرون این شعارهای قدیمی الان بخش مهمی از بورژوازی جهانی قرار دارد حکومت صهیونیستی را با “راه حل ملی فلسطین” حل کند. چرا؟ چون بتدریج مسئله فلسطین در این دوران دارد به مسئله صهیونیزم تغییر می کند!

(۲) “مسئله فلسطین یا مسئله صهیونیزم”؟

 مدتهاست تاکیید دارم که از ایرادات کمونیستهای کارگری دنباله روی منصور حکمت اینست که ترس دارند از مفهوم صهیونیزم حرفی بزنند و این انتخاب سیاسی است.فکر می کنند اگر بگویند می شوند “اسلام گرا”! دود می شوند می روند هوا!

در حالیکه تاریخا مسئله خاورمیانه چندین دهه قبل از پیدایش جنبش اسلام سیاسی با مسئله صهیونیزم و ورود و کنترل منطقه خاورمیانه توسط امپریالیزم انگلیس اغاز شد.

برای کنترل منطقه خاورمیانه یک پادگان لازم بود که نامش صهیونیزم است و در کنار این بختک بتدریج بختک اسلام سیاسی منجمله با کمک صهیونیستها سازمان داده شد و الان این دو بختک بجان هم افتاده اند همانطور که القاعده با امپریالیستها دعوا دارد!

انچه کاملا بارز است فرار دنباله روان منصور حکمت از بکارگیری کلمه صهیونیزم است و این دیگر بر کسی پوشیده نیست.

(۳)حل مسئله ملی راه حل کمونیستی؟!

تاریخ راه حل ملی با ماسک کمونیستی برمی گردد به گرایشات توده ای در ایران و بعدش فدائی.

این متد را کمونیستهای کارگری در ایران محکوم کردند اما در مورد کردستان و در مورد فلسطین همچنان همان متد را ادامه می دهند.

اینها در مورد کردستان “حل مسئله ملی” را با حق جدائی  حتی در ماجرای تلاش ناسیونالیستهای کرد عراق برای ساختن حکومت ملی همراه کردند و در مورد مسئله فلسطین هم دنبال تولید حکومت ملی فلسطین هستند.

در مورد مسئله کرد اینها “استثناء” قائل شدند و سوبسید دادند که در نقد برنامه دنیای بهتر به تفصیل توضیح دادم.اما امروز هم سیاوش دانشور راه حل مسئله فلسطین را بدون ذکر صهیونیزم می سپارد به تولید دولت ملی فلسطین!

یعنی اینکه کمونیزم ایشان مرحله تولید دولت ملی را مقدم می داند و معلوم نیست چرا؟ 

(۴)حماس و جهاد اسلامی و “راه حل تولید دولت ملی فلسطین!

ایا سیاوش دانشور می داند که همین ” شهید هنیه  “خود را ئیس دولت فلسطین می دانست و در بستر انتخابات در غزه به حکومت رسیده بود؟

خوب قرار است این دولت فلسطین از بالا از اسمان تشکیل شود یا در همین بستر مبارزه طبقاتی و جنگ جنبشها در فلسطین؟ 

اگر کمونیزم را  در بستر مبارزه برای بقدرت رسیدن طبقه کارگر تعریف کنیم فرمولبندی “راه حل تشکیل دولت ملی” نمی دهیم  که قبلها توده ایها داده اند و الان هم بسیاری حکومتهای امپریالیستی!

لذا کار این کمونیزم کارگری در مورد مسئله قلسطین به همان نقطه می رسد که توده ایها در مورد “مسئله ایران” از بدو تشکیلشان انهم به نسخه لنینی رسیده بودند!

(۵)تکلیف طبقه کارگر در ایران و منطقه در مورد جنگ تروریستهای ایران و صهیونیزم چیست؟

منهم مثل سیاوش دانشور بقه کارگر را از این دو سر ارتجاعی بدور می خواهم اما مثل او جامعه را به تسگیل دولت ملی در هیچ جا فرانمی خوانم! فرق و تضاد اینجاست.

نمی شود سیاست طبقه کارگر را یکجا ملی و یکجا سوسیالیستی دانست! سرمایه داری جهانی شده راه حل یکسن جهانی لازم دارد.

جداسازی مسئله قلسطین از مسئله ایران بازی با کلمات و مخفی شدن پشت جنبشهای ناسیونالیستی است.

حماس و جهاد اسلامی و رژیم اسلامی به رغم شکل شعارهایشان نمایندگان گرایشات ناسیونالیستی و ملی هستند که دنبال سهم خواهی در نظم امپرایالیستی هستند.این ماهیت جنبشهای ملی است .مسئله اینست که جنبشهای ملی منطقه خاورمیانه الان ماسک اسلامی ملی دارند.ماسک ترکیبی عربی و اسلامی و انواعش که در ماهیت خود همان گرایشات ارتجاعی ناسیونالیستی و عظمت طلبانه هستند که برای سهم خواهی منطقه ای ایجاد شده اند.

تکلیف طبقه کارگر ایران با طبقه کارگر فلسطین یا جای دیگر فرق ندارد.همه جا کمونیزم سوسیالیست دنبال ساختن دولت سوسیالیستی است و نه ملی!

نه به کردستان و نه به فلسطین یا هیج جای دیگر، نباید سوبسید داد.

اما سیاوش دانشور و دنباله روان منصور حکمت در فالبهای  او گیر هستند و توان یک قدم جلوتر رفتن ندارند.

در زمانی که زندگی و اینده مردم دنیا و خاورمیانه دستخوش خطرناکترین لحظات است تنها راه بلند کردن پرچم سوسیالیزم انترناسیونالیزم پرولتری است. ساختن دولت ملی بیخ ریش جنبشهای ملی اسلامی و انواعش! بیخ ریش اربابان امپریالیست!

اینست مسیر کمونیزم نسل چهارم که باید هموار شود!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate