دو نوع المپیک !

آقای تونی  اِستانگه، ورزشکار فرانسوی سه بار قهرمان المپیک های پیشین و امروز رئیس کمیته سازماندهی المپیک پاریس ۲۴، در فردای برگزاری موفقیت آمیز مراسم گشایش بازی ها، در یادداشتی از این که المپیک پاریس سبب یکپارچگی و وحدت مردم فرانسه شده است ابراز خوشحالی کرد. 

ورزشکار نیستم، اما  ورزشکور هم نیستم و ارزشِ ورزش را می دانم. مشکل من با ورزشِ ادغام شده در سرمایه و سیاست است. 

همانطور که شعبده بازها در لحظه ی حساسِ تردستی، نگاه و توجه تماشاچیان را به نقطه یا اتفاقی جلب  و از ترفند خود غافل می کنند، سیاست بازان شیاد نیز از هر آنچه بتوانند، از جمله و بویژه از ورزش های پرطرفدار توده ای چون فوتبال و المپیک، در وضعیت های بحران اجتماعی و سیاسی همچون نقطه انحراف توجه و تمرکز مردم از سیاست سؤاستفاده حد اکثری می کنند تا نقشه های خود را اجرا کنند. 

بازی های المپیک پاریس ۲۴ تصادفا با بحران سیاسی در فرانسه به دنبال انحلال نابهنگام مجلس و انتخابات و کودتای ” دموکراتیک” ماکرون و متحدین راست اش علیه پیروزی جبهه نوین خلق مصادف شده است. ماکرون بی اعتنائی قلدرمنشانه به معرفی نامزد نخست وزیری از سوی جبهه نوین خلق را از جمله به بهانه بازی های المپیک و لزوم حفظ ثبات توجیه کرد که تا پایان بازی ها و حتا شده تا پراکندگی مردم در تعطیلات تابستانی، برای زد و بند با راست ها و از بغل با فاشیست ها با هدفِ سرهم بندی کردنِ یک اکثریتِ ائتلافی علیه چپ در مجلس، فرجه و زمان بخرد. 

آقای استانگه هم در حد قد و قواره ی کوتوله ی نیم میلیون حقوق سالیانه اش در اردوی ماکرون امید می دهد که بازی های المپیک پاریس، شکاف طبقاتی حاد و بحران سیاسی – اجتماعی را هم بیاورد و همه از شاه و گدا در آغوش یکدیگر در وحدت و همبستگی ملی از بازی های المپیک بیرون بیایند. هرچند او در مدیریت سازماندهی مراسم گشایش بازی ها از لحاط تکنیکی و هنری و فرهنگی بسیار موفق بوده است، اما در سیاستﹾ بازی ی ورزشی با المپیک در زمین سیاسی – سرمایه ای ماکرون کور خوانده است. چشم ها برای مدتی طولانی به گنجشک خیره نمی مانند. مردمان از هر طبقه ای همچون موجودات  انسانی به تفریح، لذت بردن از طبیعت و هنر و زیبائی و ورزش نیاز و حق دارند، اما همچون هر طبقه ای و نه چون سیب زمینی های داخل گونی! شکاف های طبقاتی  و نبرد طبقات همچنان بی وقفه در پشت پروژکتورهای خیره کننده ی نمایشاتی که دست کم  ۹ میلیارد یورو از مالیات دهندگان ( که میلیاردرها از آن معاف اند)  هزینه داشته اند، در کار است و بعد از مراسمِ اختتامیه ی احتمالا باز هم باشکوه و هنرمندانه ی بازی های المپیک، قطعا و بی تردید همچنان ادامه خواهد داشت. 

دو نوع المپیک داریم: المپیکِ ورزشکارانی که ( امروزه در صورت بهره مندی از امکانات دولتی و سرمایه های کلان ورزشی)  شخصا کار کرده، زحمت کشیده، عرق ریخته (  و با بهره مندی از اندکی شانس نسبت به رقبایشان) به تناسب شایستگی فردی، مدال های طلا، نقره و برنز را ” درو” می کنند و انبوه ورزشکارانی که حذف می شوند؛ و المپیکِ بیکارانِ مفتخوار و انگلی که بدون زحمت و عرق ریختن، با استثمارِ کارگران و زحمتکشانِ زن و مرد و کودکِ  بومی و مهاجر و غارت منابع مستعمرات و بعضاً نیز بطور مستقیم یا غیر مستقیم با خون ریختن در این و آن گوشه دنیا، طلا و نقره و برنز ” پارو” می کنند، و اکثریتِ انبوه مردمی که در رده ی حذفی ها قرار می گیرند، حذفی هائی که اگر از زبان جبهه نوین خلق فرانسه، رفرم هائی در حد افزایش حداقل دستمزد متناسب با تورم یا سرپناهی برای بی خانمان ها برایشان درخواست شود، ” افراطی” خوانده می شوند! 

المپیک ها و ورزشکاران می آیند و می روند و قهرمانانِ شایسته، مدال می گیرند و می روند؛ اما در بیرونِ میدان های ورزشی، المپیک طبقاتی همچنان ثابت ادامه دارد و پارو کنندگانِ طلا و نقره و برنز اش همیشه از اقلیت معینی هستند و حذف شدگان اش اکثریت ثابتِ تولید کننده ی طلا و نقره و برنز.

افق سیاسی- اجتماعی فرانسه و ایران و دنیا تاریکتر و مِه الودتر از ان است که چشمان کم سوی سیاسی من توان پیشبینی اش را داشته باشد، اما ما تا ابد بازنده ی این المپیک طبقاتی نخواهیم بود اگر …. اگر… اگر  چه ؟  شما فکر کنید و پاسخ پیدا کنید بی آن که شعارهای خود گول زن و بی پشتوانه ی عملی بدهید. 

ـ

شهاب برهان .

۷ مرداد ۱۴۰۳   –  ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۴

  

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate