سلطنت‌طلبان و استفاده از روش‌های سخیف در مبارزه،آیا مجاز است؟

بعد از پخش وسیع ویدیوهائی که عده‌ای اوباش را در حال شعار دادن و تظاهرات با رکیک‌ترین کلمات و سخیف‌ترین جملات علیه کسانی که قصد رای دادن در انتخابات ریاست جمهوری را داشتند، نشان می‌داد، عده‌ای از دوستان متذکر شدند که احتمالاً این افراد عوامل خود رژیم هستند که برای تخریب چهره جنبش به‌میدان آمده‌اند. دوستی نوشته بود که اینها عوامل نایاک هستند که اینچنین افراد از همه‌جا بی‌خبر و لومپن را با وعده گرفتن اقامت و پناهندگی جمع‌آوری می‌کنند تا حرکت جنبش را منحرف کنند، پس باید در نسبت دادن آن به یک جریان مشخص سیاسی محتاط بود. دوست دیگری معتقد بود که اینها افراد بی‌فرهنگی هستند که در اثر جو مبارزاتی ایجاد شده به‌طرف جنبش کشانده شده‌اند، زیرا که چنین بی‌عفتی در فرهنگ ایرانی وجود ندارد. شخص دیگری نیز نوشته بود: ببینید سطح فرهنگ و شعور طرفداران پسر شاه در چه حدیه! اینها بجای این‌که کمکی باشند برای تقویت مبارزات مردم، بیش از هرچیز آبروی آن را می‌برند! و فرد دیگری هم پرسیده بود که آیا این اوباشان می‌خواهند با پسر شاه در ایران، ایران را گلستان بکنند؟

همه اینها نشان می‌دهد که اکثر حاضرین و علاقه‌مندان این جنبش آزادی‌خواهانه فعلی چنین شیوه‌ها و روش‌های لومپنی را غیرقابل قبول می‌دانند.

علیرغم این، ما شاهد هستیم که برخی جریانات – هوادار سلطنت – خود برگزارکننده این نوع تظاهرات بوده و این روش‌های سخیف و خشونت‌آمیز را آشکارا و آگاهانه تشویق و ترغیب می‌کنند و حتی کسانی را که مخالف این نوع روش‌ها و اعمال غیر‌متمدنانه هستند به باد حمله می‌گیرند.

نگاهی به برخوردهای توهین آمیز اینان به افراد و جریانات سیاسی دیگر در گذشته و حال این مطلب را کاملاً آشکار می‌کند. نمونه‌های آن در مطالبی که آنها نوشته و منتشر می‌کنند و یا کلیپ‌هائی که در رسانه‌های مجازی رد و بدل می‌کنند، فراوان است، که علاوه بر لحن توهین‌آمیزشان با انواع دروغ‌ها درهم‌آمیخته‌اند.

برای نشان دادن این حرکات و روش‌ها می‌توان علاوه بر آنچه که در عمل شاهد هستیم به برخی نوشته‌های آنان نیز مراجعه کرد. من در اینجا بعنوان نمونه به یک نوشته‌ای اشاره می‌کنم که چندی پیش یکی از طرفداران این جریان در نشریه گویا منتشر کرده است، که در ضمن نشان می‌دهد این نظریات فقط اظهارات یک شخص خاص نیست بلکه نموداری از شیوه و روش و تفکر عمومی این جریان است که توسط نشریات چندی نیز ترویج می‌شود. (بعنوان مثال مراجعه شود به نشریه گویا و نوشته این شخص مورخ ۱۴ اکتبر ۲۰۲۲). 

در اینجا شخصی به‌نام ف.م.سخن، که از نویسندگان ثابت این نشریه و گویا از گردانندگان آن است و همه روزه مقاله‌ای را در آن منتشر می‌کند، در مقاله‌ای با تیتر “جنبش جان به لب رسیدگان بی‌تربیت! جنبش انگشت وسط به هوا کنندگان و حواله دهندگان توپ و تانک و فشفشه!؛” می‌نویسد: “حالا صدای مؤدب‌های انقلابی و انقلابی‌های مؤدب درآمده که آی بیائید به داد ما مؤدبان تاریخ برسید که یک عده احتمالاً نفوذی حکومت آمده‌اند انگشت وسط و توپ و تانک و فشفشه به اون جای رهبر معظم حواله می‌کنند! به قول لات‌ها، بیشین بینیم حال نداری!” و یا “امروز، بچه‌های ایران، به ما که چهل سال تمام سعی می‌کردیم حرف خود را به حکام جمهوری نکبت بفهمانیم فهماندند که اینها زبان ما را نمی‌فهمند و باید با زبانی با آنها سخن گفت که می‌فهمند. این زبان زبان فحش است و بی‌ادبانه است و شما نمی‌پسندید؟ تشریف ببرید کنج خانه‌تان گوش‌های‌تان را بگیرید تا نشنوید. ما می‌خواهیم امروز به زبانی سخن بگوییم که آخوندها می‌فهمند. که سگان حکومت نکبت می‌فهمند.” و یا “دیدید دیروز در خیابان چه‌جوری تنبان یارو حزب‌اللهی را بچه‌ها پائین کشیدند و کاری کردند که تا عمر دارد آن کار را فراموش نکند؟” و یا “دیدید استاندار کردستان گفت که مردم با باتونی که از نیروی حزب اللهی به غنیمت گرفتند، به او تعرض جنسی کردند؟” ویا  “جنبش بچه‌های امروز، جنبش انگشت وسط و حواله کردن توپ و تانک و فشفشه، اتفاقاً جنبش امروزی‌ها و زبان امروزی‌ها در تمام جهان است.”

و بعد در بخش رأی دهید بلافاصله و در همان روز اول ۵۰۲ نفر از طرفداران او و این نشریه و این جریان به آن رأی مثبت و ۱۹ نفر رأی منفی می‌دهند. به این اضافه کنید رأی‌هائی که در روزهای بعد به آن داده شده است.

آنچه باعث تأسف است این است که هیچ یک از هواداران این جریان فکری تا به امروز هیچ موضعی و اظهارنظری که نشانه مخالفت آنها با این نظرات و حرکات باشد و آن را رد ‌کند ابراز نداشته اند. ویدیوهائی که روزانه در رسانه‌های مجازی نظیر واتس‌آپ، تلگرام و غیره ردوبدل می‌شوند این اشتیاق آنها را به این روش‌ها می‌رساند، و کومنتارهائی که هواداران آنها در تائید و تحسین آنها ضمیمه‌اش می‌کنند همگی در تشویق این حرکات هستند. انگیزه آنها در این تمایل‌شان به این روش‌ها از جمله و عمدتاً در انتقام‌گیری است، خواه از رژیم حاکم، خواه از آنهائی که با آنان همراه و هم‌نظر نیستند، و به طرق مختلف سعی در توجیه و اشاعه آن را دارند. ولی آنها باید بدانند که نتیجه یک‌چنین “مبارزه” سخیف و خشونت‌باری جز یک رژیم دیکتاتوری جدید نیست. رژیم خمینی هم از درون همین شیوه‌های لومپنی سر برآورد. آنها هم دلایل کافی برای انتقام‌گیری از رژیم پهلوی داشتند، زیرا که آن رژیم هم به اندازه کافی از این آخوندها را سرکوب کرده بود.

بسیار قابل تأسف خواهد بود اگر این جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی و علیه دیکتاتوری و خشونت یک رژیم دیکتاتور و سفاک آغاز شده است، خود به سمت یک‌چنین بینش و عملی کشیده شود.

به‌نظر من وظیفه عاجل همه نیروهای آزادیخواه هست که در مقابل این حرکات موضع بگیرند و آن را محکوم کنند.

نوشته ف.م. سخن

https://news.gooya.com/2022/10/post-69273.php

بهروز ورزنده

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate