دو درک نادرست از دیکتاتوری پرولتاریا و خطرات ناشی از دولت ۱۴م

دو درک نادرست از دیکتاتوری پرولتاریا و
خطرات ناشی از دولت ۱۴م

نویسنده قبل از پرداختن به این دو درک نادرست ناچار است خود مقوله «دیکتاتوری پرولتاریا» را در کوتاهترین شکل ممکن توضیح دهد!
«دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنای حاکمیت اکثریت عظیم تولید کنندگان بر حیات اقتصادی و سیاسی جامعه است!
«دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنی عالیترین شکل دموکراسی؛ از طریق مشارکت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان؛ در تنظیم، هماهنگی تولید، نظارت بر توزیع و ارتقای خدمات اجتماعی است!
«دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنای آغاز دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم، با مشارکت و مدیریت مستقیم خود این اکثریت عظیم تولیدکنندگان است!
«دیکتاتوری پرولتاریا» بمعنای استقرار سوسیالیسم نیست بلکه، بمعنای ایجاد یک نادولت پرولتری با سمت گیری سوسیالیستی جهت کاهش آرام و روزمره فاصله طبقاتی از یک سو و از سوی دیگر ایجاد عدم تمرکز هرچه بیشتر حقوقی و جغرافیایی نادولت از طریق؛ تشکیل پنج قوه مقننه، قضاییه، مجریه، ارتباطات عمومی و ورزش و بهزیستی؛ مستقل از یکدیگر و رسمیت بخشیدن به فدراسیون های خودگردان در کشوری بزرگ و دارای فرهنگ های گوناگون همچون ایران است!
با بررسی تاریخ جوامع گوناگون در قرن گذشته و آغاز قرن کنونی می بینیم که دو درک بغایت متفاوت در اندیشمندان بورژوایی و حتی اندیشمندان متعلق به طبقه کارگر، نسبت به مقوله «دیکتاتوری پرولتاریا» خودنمایی می کند. تکلیف نویسنده با درک بورژوایی از این مقوله روشن است و اگر چه لزومی بر توضیح بیشتر در این زمینه نمی بینم اما برای تشریح شرایطی که در آن بسر می بریم شاید اشاره به تشبثات بورژوازی جهانی در این مورد بی فایده نباشد.
بورژوازی جهانی از شکست تجربیات انقلابی پرولتاریا جوان و کمونیست ها در قرن گذشته، حداکثر سوءاستفاده را کرد و «نت ورک» امپریالیستی از آغاز قرن گذشته تا همین امروز لحظه ای از تبلیغ بر علیه سوسیالیسم و کوشش در شکار کمونیست ها دست نکشیده است. بورژوازی با غریضه طبقاتی خود بخوبی می داند که سوسیالیسم بمعنای پایان کار امپریالیسم، از دست دادن تمامی حقوق ویژه اقتصادی و اجتماعی بورژوازی و آغاز جهانی دیگر است!
جهانی دیگر که در آن منیت فردی و گروهی و حسادت و رقابت و لوکس و بریز و بپاش و آلودگی آب و خاک و هوا دیگر جایی ندارد و جای خود را به فرهنگی دیگر می دهد.
فرهنگی دیگر که ابتکارات فردی و همبستگی اجتماعی را در خانواده ای بزرگ در این دهکده کوچک جهانی سازمان می دهد. جهانی که در آن هرکس به توان خود می کوشد و هرکس به نیاز خود مصرف می کند!
جهانی دیگر که در آن حقوق ویژه بورژوازی یک به یک لغو می شود و فرزندان این خانواده کوچک جهانی در آزادی و برابری به رشد استعدادهای خود خواهند پرداخت و قادر خواهند شد در یک زندگی آزاد به کار دلخواه خود بپردازند. به کار دل‌خواه خود بپردازند تا بیگانگی تاریخی انسان با کار و تولید خود برای همیشه در این خانواده بزرگ محو گردد و انسان ها به «خویشتن خویش» بازگردند!
بدنبال این توضیحات نویسنده بخود اجازه می دهد به دو گرایش نادرست از «دیکتاتوری پرولتاریا» بپردازد. گرایش نخست گرایشی اراده گرایانه است که برای عنصر آگاهی نقش ویژه ای قایل است، به روند تدریجی طولانی و دیالکتیک تاریخی تکامل جوامع بشری توجه ندارد و فکر می کند حرکت اجتماعی همچون حرکت «اژیک» در مغز انسان، روندی سریع، ناگهانی و بازگشت ناپذیر است!
اوج چنین انحراف خطرناکی بطور مثال خود را در حوادث کامبوج در فردای پیروزی جنگ رهایی بخش ویتنام خود رانشان می دهد. «اندیشمندی» دانشگاه رفته و مقام دکترا در دانشگاه سوربن فرانسه اتخاذ کرده، با عدم فهم «دیکتاتوری پرولتاریا» و طولانی بودن دوران گذار به سوسیالیسم از یک سو و عدم امکان ایجاد سوسیالیسم در یک کشور از سوی دیگر، با جذب بخش جوان و نوجوان آرمانخواه جامعه و برای «میان بر زدن تاریخی» و گذار مستقیم به سوسیالیسم، خیرخواهانه نیمی از جمعیت کامبوج را در عرض چند سال از زندگی ساقط و روانه گورهای دسته جمعی نمود!
در این فاجعه انسانی در جامعه دهقانی کامبوج آنچه حضور اجتماعی و اقتدار سیاسی ندارد بواقع «پرولتاریا»ست. جامعه ای عقب مانده که مشتی سوسیالیست آرمانخواه اراده گرا بکمک اقلیتی ناچیز از جوانان جان بر کف زندانبان خواهران و برادران و مادران و پدران خود در اردوگاه های کار اجباری می شوند و بنام سوسیالیسم هر معترض ناراضی به جدایی و بی خانمانی و ستم و فقر و قحطی را راهی گورستان جمعی می کنند!
باری این خطاهای خونبار در قرن گذشته، افسانه ایجاد سوسیالیسم در یک کشور و شکست های پی در پی تجربیات اراده گرایانه در قرن گذشته و سوءاستفاده «نت ورک» سیستم امپریالیستی باعث شد تا درک نادرست دیگری نیز از دیکتاتوری پرولتاریا در میان اندیشمندان وابسته به طبقه کارگر شکل گیرد.
گرایش فکری دیگری که به طرف دیگر بام افتاد و یک به یک ارزش های دکترین رهایی بخش کمونیسم را به زیر علامت سوال برد و با تعریفی نادرست از پرولتاریا (۱) در جوامع گوناگون بورژوایی بدنبال متحدین پرولتاریا دست می زند. این درک نادرست معلم و مهندس و پزشک و پرستار و دیگر حقوق بگیران را به نادرست «طبقات میانی» می نامد و با این منطق نادرست «دیکتاتوری پرولتاریا» را بزیر علامت سوال برد و از نوعی مدارا با بورژوازی «ملی» خوب و دموکرات و تر و تمیز و لاییک تا ابد، به دفاع می پردازد!
گرایشی که حیات تیوریک خود را با خطرناک بودن و نفی انقلاب آغاز می کند و در قدم های بعد با تعریفی نادرست از پرولتاریا و رسالت قایل شدن برای جنبش های اجتماعی تحزب را به زیر علامت سوال می برد و حاکمیت تمام عیار این اکثریت عظیم تولیدکنندگان را همردیف و حتی بدتر از دیکتاتوری اقلیت ناچیز سرمایه داران و کارگزاران سرمایه می شمارد!
در نمونه مشخص ایران همین امروز، چنین درک نادرستی از پرولتاریا و دیکتاتوری پرولتاریا باعث شده است تا بخشی از اندیشمندان جامعه و متأسفانه خود طبقه کارگر ایران، به سیاهی لشگر بورژوازی نظامی و «محور مقاومت حاکمیت اسلامی» در سراسر منطقه خاورمیانه تبدیل شوند!
این بخش از «اندیشمندان» جامعه ایران با عدم فهم تضاد اصلی دوران امپریالیسم، مابین نیروی کار کثیر بالنده و در حال گسترش از یک سو و تمامیت خواهی میرنده اقلیت کوچک صاحبان سرمایه از سوی دیگر، به بهانه مبارزه ضدامپریالیستی و «مترقی» ارزیابی کردن ضدیت از موضع ماقبل سرمایه داری با امپریالیسم جهانی، مبارزه طبقاتی با بورژوازی خودی را به فراموشی می سپارند و بجای سازماندهی طبقه کارگر مستقل از اقتصاد و سیاست و فرهنگ بورژوایی، کارگزار بورژوازی نظامی ایران شده اند!
اما ایکاش کار به همین جا خاتمه می یافت. متاسفانه گرایش دیگری نیز در نفی «دیکتاتوری پرولتاریا» و دنباله روی از بورژوازی ایران وجود دارد که روی دیگر سکه عدم درک درست از مفهوم «دیکتاتوری پرولتاریا» و بعبارتی حاکمیت تمام عیار اکثریت عظیم تولید کنندگان است و آغاز دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم است.
اگر انحراف اول کیانوریسم، بورژوازی مذهبی_نظامی ایران را متحد مبارزه ضدامپریالیستی خود می داند، این روی دیگر درک نادرست از «دیکتاتوری پرولتاریا»، با ادعای پایبندی به «مارکسیسم لنینیسم» بورژوازی «ملی» ایران را متحد خود می پندارد و فکر می کند با بخشی از بورژوازی رانتی_دلال ایران می تواند با یک رفرم سیاسی و پروژه «انقلاب دو مرحله ای»، آزادی و برابری و دموکراسی و لاییسیته و عدالت اجتماعی را به ایران ارمغان آورد (۲) !
از نظر نویسنده این دو گرایش همچون دو روی یک سکه مکمل یکدیگر و نافی نقش تاریخی اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران هستند و در نفی نقش حیاتی پرولتاریای ایران جهت سازماندهی مستقل خود جهت کسب تمامی قدرت و درانداختن جهانی آزاد و برابر و مرفه؛ برغم همه تفاوت ها در ارایه ادله و لزوم تداوم حاکمیت بورژوایی در ایران؛ با یکدیگر متحدند، خاک بچشم قشر پیشرو طبقه کارگر می پاشند و در راستای نفی حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان، آب به آسیاب یکدیگر می ریزند!
با آنچه گفته شد نویسنده می تواند به خطری بپردازد که در میدان و طول ۷۱ سال گذشته، کند کننده و حتی سد کننده راه سازماندهی مستقل طبقه کارگر ایران شده است. همچون که دیدیم این خطر ریشه در درک نادرست از اصول کمونیسم و دیکتاتوری پرولتاریا دارد و در اشتباهات فاحش سیاسی، در دنباله روی و حتی سیاهی لشگر شدن برای تداوم حاکمیت بورژوازی خود را نشان می دهد، در فرم سازماندهی در میدان نیز عملکرد مخرب خود را دارد.
نویسنده در خاطره زنده خود از قبل و بعد از انقلاب، کماکان با دو درک نادرست از سازماندهی مخفی کارگران پیشرو و کمونیست ها جهت مشارکت در مبارزات روزمره توده ها روبروست.
درک اول که ریشه در درک اراده گرایانه از سوسیالیسم دارد با طرح وجود دیکتاتوری و وظایف عنصر پیشتاز طبقه کارگر رسالت تاریخی قایل شدن برای این قشر پیشرو و انواع و اقسام استدلالات ذهنی تا حد رد تیوری بقا، وادار به ترک طبقه و محیط کار می شود و به خانه های «امن» پناه می برد که هدف خود را بجای مشارکت مستقیم در مبارزات توده ها و ارتقا و گسترش مبارزات طبقاتی به «تبلیغ مسلحانه» محدود می کند!
گرایش دوم که بویژه از فردای انقلاب بهمن‌ماه اجتماعی می شود، در دافعه با این تجربه نادرست اراده گرایانه به آنطرف بام می افتد و بدون توجه به اینکه ماهیت بورژوازی عقب مانده و سرکوبگر ایران دشمن اصلی آزادی ست و با توهم اینکه «انشالله بورژوازی ایران براه راست هدایت شده است» با خیالی خوش به تشکیل تشکل های علنی طبقاتی دست می زند!
اوج این روند نادرست خوش خیالانه را در فردای آخرین انقلاب تاریخ بشریت و دوران «اصلاحات» برهبری استمرار طلبانی همچون خاتمی و روحانی مشاهده کرده ایم. تشکیل خوش خیالانه تشکل های علنی مستقل از حاکمیت جمهوری اسلامی و چند صباحی فعالیت اجتماعی وبا تغییر مسیر وزش باد و تغییر سیاست بورژوازی حاکم، بار دیگر احضار و اخراج و دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام!
رفقای کارگر، کمونیست ها؛
آنچه نویسنده را از این راه دور بار دیگر بشدت نگران می کند، تنها تفاوت در نظر و اختلاف در سیاست بین سوسیالیست ها نیست. آنچه بیش از هرچیز نویسنده را نگران می کند ظهور «پزشک» اخیر در جهت استمرار حیات بدعت جمهوری اسلامی در حال احتضار در ایران است!
نگرانی نویسنده اینست که برای بار چهارم و بدون توجه به تجربه تلخ چهل و شش سال گذشته، نسل جوان طبقه کارگر ایران، بار دیگر قربانی خوش باوری در تغییر ماهیت سرکوبگر و ضد آزادی بورژوازی رانتی نظامی ایران شود!
نگرانی نویسنده اینست که بار دیگر توهم امکان ایجاد تشکل های مستقل از اقتصاد و سیاست و فرهنگ بورژوازی جهت مبارزه «قانونی» و کم هزینه، گریبان نسل جوان ایران را بگیرد و بار دیگر این نسل جوان انقلابی با عدم استفاده از اصول سازماندهی مخفی برای مشارکت دایمی در مبارزات روزمره توده ها، خود را به پلیس سیاسی اژدهای هفت سر بورژوازی ایران بشناساند و آنگاه که بورژوازی ایران سیاستی دیگر در پیش گیرد، مجددا از پلیس سیاسی این اژدهای هفت سر سرکوبگر ضد آزادی گزیده شویم و بار دیگر با احضار و اخطار و اخراج و دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام جوان پیشگامان مبارزه طبقاتی روبرو شویم!
رفقای کارگر، کمونیست ها؛
تجربه سه بار خطا در سازماندهی علنی موقتا کم هزینه در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را برای بار چهارم آزمودن، از نظر نویسنده خطا نیست بلکه اوج توهم خوش باورانه به دولت ۱۴م است!
از این رو در سازماندهی هسته ها و گروه های سوسیالیستی برای مشارکت دایمی و ارتقا و گسترش مبارزات توده ها در محیط کار و محل زندگی، بیش از گذشته کوشا باشیم!

زنده باد انقلاب!
برقرار با حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!
زنده باد کمونیسم!

هادی میتروی
فرانسه، در تبعید
در فردای تشکیل دولت ۱۴م
hadi.mitravi@yahoo.com

(۱)
برای درک تعریف دقیق آموزگاران بزرگ کمونیسم می توانید به صفحه شصت و هفت تا هفتاد و سه رساله «خانواده مقدس» مراجعه کنید:

خانواده مقدس | Revolutionary Socialist Tendency (revolutionary-socialism.com)

(۲)
https://www.tudehpartyiran.org/2024/06/17/%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%db%8c%da%a9-%da%af%d9%81%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d9%84%db%8c/ https://www.tudehpartyiran.org/2024/06/17/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DB%8C/

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate