ماسک ها دریده می شود! اکس مسلم از چاله به چاه!

ماسک ها دریده می شود!

اکس مسلم از چاله به چاه!

مریم نمازی در مقاله ای با عنوان “تبلیغات و اخلاق اسلامی آذر ماجدی و هما ارجمند” احکام قلمبه سلمبه ای صادر کرده است. آذر ماجدی و هما ارجمند را متهم به هواداری از جنبش اسلامی نموده و حتی اخلاقیات آنها را نیز اسلامی خوانده است.

ابتدا لازم است اعلام کنیم که ما از بحث و جدل باز کاملا استقبال می کنیم. قصد ما از جدل و جدال سیاسی صدور حکم و قضاوت نیست. ما داور سیاسی نیستم. ما قاضی نیستیم. ما مفسر تاریخ نیستیم. ما فعال سیاسی کمونیستیم که برای یک دنیای بهتر مبارزه می کنیم؛ برای دنیایی که همه انسان ها آزاد و برابر و مرفه زندگی می کنند. ما بعنوان کمونیست های واقعی در هر کجای دنیا بی عدالتی ببینیم به خروش می آییم و می کوشیم که سهم خود را در تحقق عدالت ایفاء کنیم. از اینرو است که با دیدن تصاویر قتل عام مردم در غزه، کودکان به خاک و خون در غلطیده، با دیدن تُن ها بمبی که بر سر مردم بی پناه غزه ریخته شده است، خون انسانیت مان به جوش آمد. وجدان مان به درد آمد. تصمیم گرفتیم که سهمی ادا کنیم.    

ما خواهیم کوشید که تا حد امکان در مباحث مریم نمازی تعمق کنیم و به آنها پاسخ درخور بدهیم؛ هر چند که متاسفانه جز تعدادی اتهام و احکام پوچ بیش نیست.

احکام ابتدای مقاله بدون هیچ دلیل و استدلالی اعلام می کند که این دو فعال کمونیست، فعال جنبش آزادی زن، و فعال تحقق عدالت برای مردم فلسطین از “تبلیغات و ادبیات اسلامی” استفاده می کنند. آیا این ادعا یا بهتر است بگوییم این اتهام دارای یک پایه واساس حقیقی و زمینی است؟ خیر. ایشان ظاهرا تابع سیاست “سنگ مفت گنجشک مفت” هستند. آنها متوجه شده اند که تصویر دروغین ترقیخواهی، آزادیخواهی و انساندوستی شان سریعا رنگ می بازد. عمارت پوشالی عقل و خِرد خودساخته در حال  ریزش است. وقتی انسان در یک خطر سرنوشت ساز قرار می گیرد به هر وسیله ای متوسل می شود. این موقعیت اکس مسلم در شرایط اسکاندال کنونی است. پرتاب اتهامات پوچ و واهی و مسخره تنها مَفَر مریم نمازی و اکس مسلم است.

“انتقادات اخیر آذر ماجدی و هما ارجمند از فمینیست ها، سکولارها و مسلمانان سابق تحت عنوان دفاع از مردم فلسطین، با توجه به استفاده آنها از تبلیغات و ادبیات اسلامی و چپ اسلام گرا نگران کننده است.   … این موضع که نظامی‌گری تحت رهبری ایالات متحده را تهدید بزرگ‌تری می‌داند – و از این رو تنها مرکز توجه – بخصوص از سوی فعالین حقوق زن و کمونیست‌ که دهه‌ها سال علیه رژیم اسلامی ایران مبارزه کرده‌اند، هشدار دهنده است.”

حکم اول را کمی کالبد شکافی کنیم: طبق گفته ایشان ما در نقد “فمینیست ها، سکولار ها و مسلمانان سابق تحت عنوان دفاع از مردم فلسطین از تبلیغات و ادبیات اسلامی و چپ اسلام گرا استفاده کرده ایم!” جل الخالق! این یک دروغ شاخدار است. ما طی یک نامۀ سرگشاده ریاکاری و معیارهای دوگانۀ نهادهای سکولار در غرب را نقد کرده ایم. افشاء کرده ایم که سکولاریسم آنها و نقدشان متوجه و متمرکز روی اسلام است. ذره ای، اپسیلونی یهودیت را نقد نمی کنند. مذهبی به همان میزان اسلام، ارتجاعی، زن ستیز، ضد آزادی و مملو از خرافات. لام تا کام درباره مذهب یهود سخن نمی گویند. نقدشان کرده ایم که حکومت اسلامی را نقد می کنند ولی لام تا کام درباره حکومت یهودی، بقول نتانیاهو “تنها حکومت یهودی در دنیا” سخن نمی گویند؛ حتی وقتی کودکان فلسطینی را با کلام تورات قتل عام می کنند. (اینها از بغض “یهودی ستیزی” ما نیست. توسط خود تلویزیون اسرائیل پخش شده است و توسط سربازان اسرائیلی از صحنه ها فیلم گرفته شده و با افتخار در سوشیال میدیا پخش شده است.) خود را انساندوست، ترقی خواه و آزادیخواه می نامند ولی در برابر یک نسل کشی که هر روز در صفحه تلفن هایشان قابل رویت است، سکوت کامل اختیار کرده اند. 

ما جنبش سکولاریست و جنبش فمینیستی را بخاطر سکوتشان در برابر یک نسل کشی، یک فاجعه تاریخی انسانی نقد کرده ایم. ادعای دفاعشان از آزادی و ارزش های انسانی را پوچ و تو خالی خوانده ایم. یک بام و دو هوا نمی شود؛ جنایت، سرکوب و بی عدالتی باید در هر شکل و فرم محکوم شود، انتخابی نیست. ما دقیقا به این دلایل این جنبش ها را فاقد هر گونه پرنسیپ انسانی، سیاسی، و اجتماعی خواندیم. آیا اینها ادبیات اسلام سیاسی و جنبش اسلامی است؟ خودتان خنده تان نمی گیرد؟ راستش انسان نمی داند از اینهمه سقوط و بی پرنسیپی بخندد یا بگرید. (نامه سرگشاده ما به نهادهای سکولار غرب در همین شماره منتشر شده است.)*

شما با پرتاپ کردن اتهام نمی توانید وجدان خود را از شرمی که به آن آغشته شده، و آبروی بر باد رفته تان را نجات دهید. پس از هشت ماه نسل کشی بیست و چهار ساعته در غزه؛ پس از کشتار حدود پنجاه هزار انسان که بیش از پانزده هزار نفر آن کودک اند؛ پس از معلول و یتیم کردن هزاران کودک؛ پس از نابود کردن کامل غزه، بیمارستان ها، دانشگاه ها، مدارس و هر زیر ساخت شهری؛ پس از قحطی دادن و قطع آب نزدیک به دو میلیون انسان؛ پس از آنکه تمام سازمان های “حقوق بشر” بین المللی جنایات اسرائیل را محکوم کردند؛ پس از آنکه میلیون ها انسان در سراسر جهان بمدت هشت ماه به خیابان ها آمدند؛ پس از آنکه یک جنبش بین المللی برای عدالت و آزادی مردم غزه و فلطسین و محکومیت اسرائیل و موتلفین غربیش در راس آن آمریکا با حرارت به میدان آمده است، شما بالاخره سکوت هشت ماهه را شکستید و عبارت نسل کشی را برای جنایات اسرائیل در غزه بکار بردید. (البته، شورای مرکزی اکس مسلم، این را هم نپذیرفته است. موضع آنها شبیه موضع دفتر نتانیاهو یا آنتونی بلینکن است.)

هشت ماه سکوت کردید و اکنون که یک بخش قابل ملاحظه ای از هیات حاکمه در غرب و بخشی از کابینه خود نتنایاهو به شِکوِه و غُر و لُند بلند شده اند و تلاش می کنند که با صحنه سازی و در مرحله آخر با پرتاب نتانیاهو زیر اتوبوس خود را نجات دهند، روایت این منتقدین فرصت طلب را از این نسل کشی ارائه می دهید. حماس و اسرائیل در این جنگ دخالت دارند و ظاهرا “یک جنگ قومی – مذهبی” است! این تحلیل نه تنها هیچ ربطی به کمونیسم کارگری ندارد، بلکه به تاریخ، حقیقت روی زمین، و انسانیت نیز بی ربط است. این شمائید که خود را زیر غول اسلام سیاسی پنهان کرده اید و بنفع اسرائیل روایت اسرائیل و آمریکا را از این نسل کشی اشاعه می دهید. دستتان رو است. 

بعلاوه، اگر ادعا می کنید که این جنگ قومی – مذهبی است، آیا قبول دارید که اسرائیل یک رژیم مذهبی است که آپارتاید قومی و مذهبی بر مردم فلسطین تحمیل کرده است؟ یا اینکه بخش قومی و مذهبی فقط شامل فلسطینی ها است که شما به روش حاتم بخشی همه را تحویل حماس داده اید؟ مطلع هستید که در آمریکا و کانادا طی ماه های اخیر چندین میتینگ معاملات ملکی در سفارت اسرائیل یا سناگوگ یهودی برای فروش اراضی تصرف شده در ساحل غربی برگزار شده که زمین ها را به یهودی های سفید پوست غربی می فروشد؟ آخرین آنها همین چند روز پیش در یک سناگوگ در لس آنجلس برگزار شد که تظاهرات وسیعی در مقابل آن سازمان یافت که با خشونت وحشیانه پلیس و لات های  پرو اسرائیلی مواجه شد. (حتما پاسخ خواهید داد که این تبلیغات “یهودی ستیزانه” است.)

گفته اید که ما مسلمانان سابق را متهم کرده ایم…. مسلمانان سابق چه کسانی هستند؟ در چه نهادی جملگی متشکل اند؟ چگونه شما بخود اجازه می دهید که از جانب تمام کسانی که بقول شما یک زمانی مسلمان بوده اند و سپس آنرا کنار گذاشته اند سخن بگویید؟ چه حق بجانبی و خودخواهی که بخود مدال سخنگویی تمام کسانی که یک زمانی شاید مسلمان بوده اند، می دهید. 

ما اکس مسلم را عمیقا نقد کرده ایم. اکس مسلم یک سازمانی است که با یک برنامه و هدف معین سیاسی بعنوان موزائیکی در پروژه جنگ تمدن های غرب علیه اسلام ساخته شده است. (لازم نیست ما درباره چگونگی پیدایش اکس مسلم با هم  جر و بحث کنیم. هم شما می دانید و هم ما.) اکس مسلم از همان ابتدا چهار نعل در جهت این هدف دویده است. و در این شرایط خطیر در دنیا و در غرب دارد بشیوه خطرناکی در دست جریانات راست، فاشیست و راسیست بازی می کند. درست است که بر سر نسل کشی غزه میان دو شاخۀ آن، یعنی شورای مرکزی اکس مسلم در آلمان و شورای اکس مسلم در بریتانیا اختلاف نظر جزیی پیدا شده است ولی در هدف و برنامه سیاسی کاملا مشترک اند.

حکم داده اند که ما “نظامی گری تحت رهبری ایالات متحده را تهدید بزرگتری” می دانیم و آنرا “موضعی هشدار دهنده” ارزیابی کرده اند. اولا، ما هیچگاه چنین موضعی را نه فرموله و نه مطرح کرده ایم. ما از تروریسم دولتی به سرکردگی آمریکا صحبت می کنیم. و قلدری آمریکا و غرب را برای ریاست جهان نقد می کنیم. لفظ “نظامی گری” لفظ جریان شما است. ثانیا، آیا شما بر این عقیده هستید که تروریسم اسلامی در موازنه جهانی هم وزن و هم قدرت تروریسم دولتی است؟ 

در اینجا از این حقیقت چشم پوشی می کنیم که تمام این سازمان ها و کل جنبش اسلامی ساخته و پرداخته آمریکا و غرب با دخالت اسرائیل است؛ فرض می گیریم که جملگی کنار جمهوری اسلامی در مقابل “نظامی گری به رهبری آمریکا” صفبندی کرده اند؛ آیا قدرت جمهوری اسلامی با تمام سازمان های تروریست اسلامی با قدرت ناتو قابل قیاس است؟ این حکم را جلوی یک نوجوان تازه وارد به سیاست هم بگذارید خواهد خندید.

به جنگ ها و ویرانی ها، نسل کشی ها و قتل عام های سی سال اخیر در جهان نگاهی بیاندازید، قدرت ویرانگر و جنایتکار این دو قطب را با هم مقایسه کنید. حس تناسب هم خوب چیزی است. برای مبارزه با دشمن، شما نیاز ندارید قدرتش را از آنچه هست بیشتر نشان دهید؛ غول آسا ترش کنید. جنایات جمهوری اسلامی و جنبش اسلامی احتیاج به آگراندیسمان ندارد. برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، برای سازماندهی یک انقلاب کارگری ما نیاز نداریم جمهوری اسلامی را از آنچه هست بزرگتر و قوی تر جلوه گر کنیم. این تاکتیک نتیجه عکس خواهد داشت. 

 آیا چنین مواضعی از بی اطلاعی از اوضاع سیاسی جهان، تاریخ جنگ در خاورمیانه و شکل گیری اسرائیل، تاریخ ۱۰۰ سال و بویژه هفتاد و پنج سال اخیر مساله فلسطین و اشغال و سرکوب و نسل کشی اسرائیل، از بی اطلاعی از آنچه در خاورمیانه اتفاق افتاده است، ویرانی کامل افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، و فلسطین و از آن گسترده تر در آفریقا، باید گذاشت یا از یک نقشه برنامه ریزی شده برای اشاعه دروغ و فریب بنفع تروریسم دولتی و اسرائیل؟ 

از آنجا که ما در نسل کشی غزه، حماس را محکوم نمی کنیم؛ (همانگونه که در نسل کشی های پیشین اسرائیل نیروهای فلسطینی، بطور نمونه سازمان الفتح را علیرغم نقدهای عمیقی که به این جریان داشتیم، در نسل کشی مردم فلسطین نقد نمی کردیم) به طرفداری از اسلام سیاسی متهم شده ایم. این همان چیزی است که نتانیاهو، جو بایدن، جرج شولتز، ریشی سوناک و امانوئل ماکرون می گویند. آنچه رسانه های بستر اصلی، سی ان ان و بی بی سی و تلویزیون آلمان و فرانسه بهم می بافند؛ مامورین اسرائیل و آمریکا از قبیل پیرس مورگان و بن شاپیرو و سکولاریست های مشهور، ریچارد دوکینز، سام هریس و بیل مار و دار و دسته تحویل می دهند. عمقی در این حکم نیست، زیرا تحلیلی پشت آن نیست. روایتی دروغین از یک حقیقت تاریخی است.  نمی توان چنین حکمی را بویژه از چنین جریانی جدی گرفت. یک حکم تو خالی تبلیغاتی است که غورت داده شده و اکنون تحویل داده می شود. توسل به چنین روش های مبتذلی بیش از هر چیز بیانگر استیصال است.

ما در رابطه با نقش حماس در فلسطین و رابطه حماس و اسرائیل صحبت های بسیاری کرده ایم. حماس را برای جنایت، سرکوب، فساد، دزدی و ارتجاع باید افشاء و محکوم کرد. برای نسل کشی در غزه؟ خیر. کمی تاریخ را مطالعه کنید؛ کمی حقوق بین الملل را بخوانید؛ اگر هنوز تمام ذهنتان با خرافه انباشته نشده باشد، متوجه مساله خواهید شد.

دلیل دیگری که برای زدن این اتهام ارائه می دهند این نکته است که ما به قدر قدرتی جنبش اسلامی اعتقاد نداریم. ما جنبش اسلامی را ضعیف  تر از آنچه اکس مسلم ارائه می دهد می دانیم. آنها معتقدند که اسلام سیاسی خطر بزرگتری از تروریسم دولتی است. خطر حماس ظاهرا از اسرائیل بیشتر است. ما با این نظر مخالفیم. از اینرو به هواداری از اسلام سیاسی متهم شده ایم. 

مضحک است از یک سو جنبش اسلامی آنقدر ضعیف است که ظاهرا با اعتراض عریان و می خواری و نمایش رقص و آواز در برابر اماکن منتسب به اسلامی ها، می توان عقبش راند و از سوی دیگر از تروریسم دولتی، اسرائیل و آمریکا و ناتو قوی تر است و لذا تهدید بزرگ تری برای جهان، غرب و منطقه! این استدلال سر تا پا تناقض را چگونه باید پاسخ گفت؟ متاسفانه تمام نوشته و تمام آنچه بعنوان فاکت و استدلال ارائه شده است مملو است از تناقض و عدم انسجام. وقتی مغز آغشته شد از خرافات، امکان هر گونه تعمق و استدلال منطقی از انسان سلب می شود، و بجای منطق یک مشت وِرد حفظ شده و غورت داده شده بیرون ریخته می شود. 

حکم داده اند که ما درک مان ازمقوله قطب سوم، که منصور حکمت در تحلیل دنیا پس از یازده سپتامبر مطرح کرده است، “سطحی” است. “در حالی که بطور سطحی به قطب سوم، قطب مردم اشاره می کنند… اما عملا نقش اسلام سیاسی را در سرکوب و بازسازی راستگرایانه در جوامع را نادیده می گیرند.” راستش این جمله بشدت نامفهوم است. سطحی دیدن قطب سوم چه ربطی دارد به نادیده گرفتن نقش اسلام سیاسی؟ بعد نقش راستگرایانه اسلام سیاسی در “جوامع”، در کدام جوامع؟ در همه دنیا؟ وقتی می خواهند مقولات بی ربط را بهم ببافند از این بهتر نمی شود. 

اولا قطب سوم، قطب مردم نیست. ظاهرا شمائید که اصلا بحث منصور حکمت را درک نکرده اید. قطب سوم، قطب مردم علی العموم نیست، قطب مردم آزادیخواه و انساندوست است. بعلاوه، این میلیون ها انسانی که هشت ماه است به خیابان ها آمده اند و خواهان پایان نسل کشی، محکومیت اسرائیل و موتلفین غربی اش، خواهان بازگشت مردم غزه به محل زیست شان و خواهان پایان اشغال فلسطین توسط اسرائیل هستند، جنبش دانشجویی که دنیا را مجذوب خود کرده است، قطب سوم نیستند؟ آیا اکس مسلم و رفقای ضد مسلمان طرفدار اسرائیلش قطب سوم را می سازند؟ 

وقتی از آنها انتقاد می شود که چرا در مقابل مذهب یهود و دولت یهودی اسرائیل ساکت اید؟ چرا معیارهای دو گانه دارید؟ ریاکارید، برآشفته می شوند و ما را “ضد یهود” خطاب می کنند. ظاهرا نقد مذهب یهود، دستگاه مذهبی یهود، خاخام ها (بخوان ملاهای یهود) و اسرائیل، عملی یهود ستیزانه است. این شما را یاد چه می اندازد؟ تبلیغات کر کننده و مشمئز کننده بی بی سی، سی ان ان، دولت های غرب، جو بایدن و آنتونی بلینکن، جرج شولتز و ریشی سوناک و استارمر (رهبر حزب کارگر)، پیرز مورگان و بن شاپیرو. عدم انسجام و تناقض تمام دستگاه فکری شان در مورد اسرائیل و فلسطین را فرا گرفته است. 

وقتی به آنها گفته می شود که تبلیغات و حرکات تحریک آمیز اکس مسلم مانند اعتراض برهنه و می خواری در برابر اماکن منتسب به مسلمانان موجب نه فقط تحریک مسلمانان، بلکه شیطان سازی از مسلمانان، ایجاد کینه و تخاصم در جامعه و رشد مسلمان ستیزی می شود، پاسخ می دهند که آذر ماجدی و هما ارجمند در کنار اسلامیست ها و جمهوری اسلامی ایستاده اند و تبلیغات و اخلاقیات اسلامیست ها  را بکار می برند. اما جالب اینجاست که بمحض آنکه  یک افشاگری از دستگاه مذهب یهود ارائه می شود، تهمت “یهودی ستیز” بر زبانشان جاری می شود. آیا متوجه تناقض، عدم انسجام، ریاکاری و یک بام و دو هوای تحلیل و موضع سیاسی خود می شوید؟

به مهملاتی می رسیم که در مورد آذر ماجدی بخاطر نقد فراخوان مارش عظیم ایرانیان علیه تروریسم اسلامی در آلمان، ردیف شده است. موضوع اصلی دعوا ظاهرا بر سر این نکته است که آذر ماجدی با نظر آنها در مورد سایز، قدرت، و خطر جنبش اسلامی در غرب توافق ندارد. از اینرو که آذر اعلام کرده اکنون در غرب خطر رشد فاشیسم، راسیسم و جنبش ضد مهاجر و پناهنده بسیار بیشتر است و هشدار می دهد  که تبلیغات ضد اسلامی و زدن بر طبل تبلیغات فاشیست ها مبنی بر اینکه تروریست های اسلامی غرب را تسیخیر کرده اند بازی کردن در دست جریانات فاشیست و دست راستی است، به او اتهام دفاع از جنبش اسلامی و رژیم اسلامی زده شده است. 

جالب است. در یک دنیای بدون خرافه و فارغ از منافع مادی و سیاسی معین، مساله وزنه و قدرت یک جنبش معین می تواند موضوع یک دیالوگ منطقی قرار گیرد. این اختلاف نظر سیاسی می تواند مورد بحث قرار گیرد؛ نیرو و وزنه این نیرو می تواند مورد مجادله باشد. کلام خدا که نقض نشده، کفر که گفته نشده است. اما اکس مسلم از آنجا که هدفمند در دفاع از اسرائیل فعالیت می کند، این تحلیل درباره وزنه، قدرت و میزان واقعی خطر جریان اسلامی در غرب در شرایط حاضر را تبدیل به یک اتهام کرده است. اتهام دفاع از جنبش اسلامی یا رژیم اسلامی. (جا دارد اشاره شود که طی این هشت ماه، تا همین چند روز پیش، اکس مسلم ضمن سکوت کامل در برابر نسل کشی در غزه بر فعالیت ضد اسلامی اش افزوده است. مامور و معذور!) 

چنین موضع گیری عوامانه ای از یک سازمانی که ادعای خِرد و منطق و عقل دارد، مدعی برخورداری از دانش و درک بالایی از دنیا است وهمچنین  مدعی است که بر مبنای دانش و خِرد اسلام را طرد کرده است، کمی ناهنجار بنظر می رسد. چنین موضعی هر گونه خِرد و منطق را کاملا نفی می کند. بیانگر خرافه است. معنای واقعی خرافه یعنی نفی علم و منطق و اعتقادات بدون پایه و اساس علمی یا واقعی. آنچنان خرافات، تبلیغات و روایت دروغین اسرائیل و ایدئولوگ های غربی را غورت داده اند که حتی متوجه تناقض و معیارهای دوگانه خود نیز نمی شوند. 

ادعا می شود که آذر ماجدی با هشدار دادن به خطر رشد فاشیسم، راسیسم و مهاجر و مسلمان ستیزی و نمونه آوردن از عقب ماندگی، ارتجاع و جنایت دستگاه مذهبی یهود، یهودی ستیزی می کند، و در کنار اسلام سیاسی قرار می گیرد. جالب است پس از یک پاراگراف درس درباره آزادی بیان و حق نقد مذهب در هر شکل و فرمی، و وارد آوردن اتهام اسلامیست به کسی که حرکات تحریک آمیز آنها را بعلت دامن زدن به فضای مسلمان ستیزی نقد می کند، در برابر یک افشاء گری از دستگاه یهودیت، از سناگوگ، ایشان بلافاصله اتهام یهودی ستیز و طرفداری از اسلامیست ها را پرتاب می کند. کمی بخود بنگرید. ببینید چه میزان تناقض در همین چند صفحه بر زبان آورده اید. 

در نقد فراخوان به مارش ضد اسلامی، آذر ماجدی، مینا احدی را برای هدف قرار دادن جامعۀ افغانستانی مورد نقد قرار داده است. وی اعلام کرد که این فراخوان فضا را نه تنها برای مردم و بخصوص مردان جوان افغانستانی و کلا مردم منطقه، در آلمان بسیار سخت و خطرناک می سازد، بلکه بر موقعیت افغانستانی ها در ایران نیز تاثیرات مخرب و خطرناکی خواهد گذاشت. درباره موقعیت سخت و بی حقوق افغانستانی ها در ایران و خشونت و سرکوب رژیم اسلامی و راسیسم ضدافغان ذاتی ناسیونالیسم ایرانی هشدار داده شد. آیا طبق روش استدلال این نوشته نباید مینا احدی و اکس مسلم را در سرکوب افغانستانی ها کنار جمهوری اسلامی قرار داد؟ 

مریم نمازی می نویسد: “آذر می گوید او طرفدار آزادی بی قید و شرط بیان است، اما (همان امای معروف) ولی مردم را تحریک نکنید.” آذر ماجدی همواره اعلام کرده است که از آزادی بی قید و شرط بیان دفاع می کند. این یک اصل برنامه یک دنیای بهتر، برنامه ما است. حق آزادی بی قید و شرط بیان یک رابطه حقوقی – سیاسی مابین شهروند و دولت است، نه دو شهروند. این دفاعیه بمعنای دفاع از سخنان شما نیست، دفاعی است از حق شما برای بیان نظرات تان بدون دخالت دولت و پلیس است. آذر نیز بعنوان یک شهروند حق دارد که تمام سخنان و تبلیغات شما را شدیدا نقد کند بدون دخالت دولت و پلیس. آذر در اینجا دقیقا دارد این حقش را اعمال می کند. نقد روش های تحریک آمیز و خصومت آمیزشما، تحقیر و شیطان سازی کردن از بخشی از جامعه، به خطر انداختن موقعیت و امنیت زندگی آنها. 

صمیمانه یک سوال مطرح می کنیم: آیا شما واقعا بر این نظرید که با می خواری و سیگار کشیدن با ژست هنرپیشه های دهه شصت فرانسوی در مقابل مکان هایی که با مسلمان و اسلام تداعی می شود، در ماه رمضان، شما چه تاثیری بر روی کودک، نوجوان و جوان در محیط مسلمان می گذارید؟ وقتی مشروب و سیگار را در مقابل روزه می گذارید چه آموزشی به این نوجوانان و جوانان می دهید؟ چه خرافه ای را می شکنید و چه حقیقت یا خِردی را جای آن می نشانید؟ چگونه این حرکت باعث روشنگری در این کودکان و جوانان می شود؟ اینها سوالاتی واقعی است. آیا تابحال به آنها اندیشیده اید؟ بعنوان انسانی که معتقد است از روی دانش و عقل و خرد اسلام را ترک کرده است و می خواهد غافلان دیگر را آگاه کند، این سوالات باید عمیقا قبل از انجام هر حرکتی تحلیل و بررسی شود. با پاسخی که دادید معلوم می شود که این سوالات حتی به ذهن تان نیز خطور نکرده است. تنها محرکه، عشق به تحریک است. 

طنز اینجاست که اگر شما مشروب و سیگار را در مقایسه با روزه نه فقط در مقابل هر پزشک و نرس، بلکه در برابر هر انسان برخوردار از عقل روزمره بگذارید، متعجب خواهد شد که کسی انتخاب آن دو را عقلایی تر، منطقی تر، عالمانه تر و به این معنا برتر نسبت به آن این یکی بداند و تبلیغ کند. حالا متوجه شدید که مبارزات، تحلیل ها و تبلیغات تان تا چه حد سطحی، بدون ذره ای تعمق و بعضا بسیار مضر هستند؟ (در تریبون ۴ مقاله ای از آذر ماجدی تحت عنوان “دین افیون توده ها است؛ با افیون چه باید کرد؟ بچاپ رسیده است. برای روشن شدن این بحث خواندن این مقاله را توصیه می کنیم.) 

از آذر ماجدی خواسته شده است که نام سازمان های سکولار، فمینیست و طرفدار دموکراسی که از دولت های غربی و نهادهای دموکراسی غربی پول می گیرند را اعلام کند. لیست بلند بالا است. خود شما هم می دانید، پس لطفا ژست کسی که گویی یک اتهام زشت به او نسبت داده شده است را بخود نگیرید. خیلی بهتان بر خورد؟ خودتان منابع مالی تان را منتشر کنید. قصد ما رو کردن پرونده مالی کسی نیست. قصد اعلام دلیل سکوت این سازمان های باصطلاح حقوق بشر و طرفدار آزادی است.

در پاسخ به نقد هما ارجمند به کنفرانس سکولاریست ها در دسامبر ۲۰۲۳ در پاریس که توسط اکس مسلم سازمان یافته بود، مریم نمازی خود را به کوچه علی چپ زده است. هما این کنفرانس را نقد کرده است زیرا تحت عنوان سکولاریسم فقط اسلام را نقد کرده است. به مذهب یهود اشاره هم نکرده است. دو ماه پس از نسل کشی در غزه توسط یک دولت یهودی، به این دولت یهودی اشاره هم نشده است؛ حتی با مردم غزه اعلام همبستگی نکرده است؛ حتی یک دقیقه سکوت اعلام نشده است. سکوت مطلق. دیدی؟ ندیدی. مریم نمازی به هیچیک از این نکات مورد نقد اشاره نکرده است بر منبر رفته که اینها کنفرانس های سالانه است و یک سال سازماندهیش طول می کشد و قس علیهذا.

بعد از این توضیحات بی ربط و کسالت آور، از هما می پرسد آیا شما همین نقد را به پراید هم برای برگزاری سالیانه مارش شان داری؟ یا به پناهندگان برای سازماندهی روز جهانی پناهندگان! بر  شما چه می گذرد؟ اینها چه ربطی به نقد هما به کنفرانس سکولاریست ها دارد؟ بعلاوه، باید متذکر شویم که در مغایرت با سکولاریست ها، پراید در تظاهرات هایش علیه نسل کشی شعار و پلاکارد داشته است.

هما ارجمند در نقد اکس مسلم تعدادی از آتئیست های سرشناس، از جمله ریچارد دوکینز را برای دفاع از مسیحیت نقد . کرده بود. مریم با نقد از هما می پرسد، چرا مواضع ریچارد دوکینز را به حساب اکس مسلم می گذارد. اولا، هما چنین کاری نکرده است، بلکه ریاکاری دوکینز و برخی دیگر از آتئیست ها و سکولاریست های سرشناس را افشاء کرده و از اکس مسلم پرسیده چرا در برابر این ریاکاری ها، معیار های دوگانه و بی پرنسیپی سکوت کرده اند؛ بویژه که ریچارد دوکینز حامی رسمی مالی و معنوی اکس مسلم است.

ثانیا، هما نام تعدادی از نهاد ها و شخصیت های سرشناس سکولاریست و آتئیست را که شما با آنها در مورد نسل کشی غزه و قتل عام اسرائیل هم نظرید مانند یک طیف در کنار هم گذاشته تا کراهت موضع ضد انسانی و اولترا راست تان را نشان دهد.

در پایان باید در کمال تاسف اعلام کنیم که این نوشته یک نمونه برجسته از عجز و ناتوانی در تحلیل، کاربست منطق و استدلال و احترام به فاکت و حقیقت است. یک سند تبلیغ سیاسی است. آشکار است که عمیقا تحت فشار قرار گرفته اند. باید واکنش نشان دهند. سکوت جایز نیست. رهبرانشان هم زنگ خطر را کشیده اند. در چنین شرایط استیصالی انتظار محصول بهتری از این نمی توان داشت. هم این نوشته و هم ویدیوی مینا احدی در نقد آذر ماجدی دو سند عجز و استیصال، مملو از دروغ و اتهام و برای مشوب کردن اوضاع است. 

تا هنوز فرصت باقیست بخود آیید! 

*خوب است یادآور شویم که اولین بار آذر ماجدی در سال ۲۰۰۶ یکی از سکولاریست ها و آتئیست های سرشناس، اوریانا فالاچی را بخاطر نظرات مسلمان ستیزش با استدلالات مشابه ای در یک نامه سرگشاده با عنوان “آنتی اسلامیسم، راسیسم را توجیه نمی کند” نقد کرده است. این نامه در نشریه شماره ۲ تریبون انگلیسی بچاپ رسیده است. بزودی برای اطلاع خوانندگان ترجمه فارسی آنرا منتشر خواهیم کرد. 

آذر ماجدی و هما ارجمند

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate