چرا ادعای مشارکت چهل درصدی دروغ است

دیروز (شنبه) در اتاق انتظار تحلیل گران و مهمانان برنامه ویژه ٢٤ ساعته انتخاباتی بی بی سی فارسی نشسته بودیم. بنده از برخی از میهمانان از جمله دکتر مهرزاد بروجردی تحلیلگر سیاسی، پژوهشگر و استاد علوم و نایب رئیس دانشگاه علم و فناوری میزوری و رئیس کالج هنرها، علوم و آموزش این دانشگاه و آقای فرخ نگهدار پرسیدم چرا ما وقتی که در مقابل دوربین تلویزیون هایی مثل بی بی سی و صدای آمریکا قرار می گیریم بر اساس آمار و داده های جمهوری اسلامی نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را تجزیه و تحلیل می کنیم, بدون آنکه آمارهای ارائه شده توسط چوپان دروغگو (جمهوری اسلامی) را به چالش بکشیم و قبل از هر چیز از خودمان بپرسیم آیا این آمارها درست است یا نه؟

چون از نظر علمی و منطقی فروگشایی و فراکافتی و یا به عبارتی تجزیه و تحلیل یک پدیده که مبتنی بر داده ها و آمار مهندسی شده و دروغین بنا نهاده شده باشد نمی تواند قابل اتکا و صحیح باشد. بعد از انقلاب وقتی از خمینی پرسیدند چرا به وعده های خود از جمله عدم حضور روحانیت در مناصب سیاسی و دولتی عمل نکردید, جواب داد که بر اساس “اصل تقیه” خُدعه کردیم تا نظام الهی مستقر و پا برجا شود. خمینی و مریدانش بارها تاکید کرده اند که برای حفظ نظام حتی اصول و فروع دین را می توان تعطیل کرد و اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات و حتی مهمتر از حفظ جان “حضرت مهدی” است.

این رژیم در عرض بیش از ٤۵ سال کشتار و قتل عام  و اختلاس و سرکوب و دهها موارد جنایت و خیانت  همیشه تلاش نموده آنها را با “دروغ” پنهان و یا توجیه کند. لذا دروغگویی این رژیم جهت حفظ نظام نه تنها مسبوق به سابقه است بلکه آن را ضروری می داند. حال کدام عقل سلیم و منطق حکم می کند آماری را که جمهوری اسلامی ارائه می کند باید باور کرد؟

به عنوان مثال در بلوچستان (تنها استانی که جمعیت روستایی آن از جمعیت شهری بیشتر است) چند نفر پاسدار با صندوق خالی رای به پشت تپه ها و مناطق صعب العبور روستایی و کوهستانی می روند و در تاریکی شب با صندوق های مملو از “آرای فله ای” به شهر باز می گردند. این اتفاق در جمعه گذشته صدها مورد تکرار شد و جمهوری اسلامی ابتدا ادعا کرد که مشارکت حدود ۳٠ درصد بوده. اما بلافاصله دستور آمد تا چرتکه بیندازید و آن را ٤٠ درصد اعلام کنند. سپس امثال بنده و دیگران باید تجزیه و تحلیل کنند که چرا ٤٠ درصد از مردم در انتخابات شرکت کرده اند. در صورتی که این رقم دروغین و فیک از اساس کذب است. شوربختانه حتی مخالفان سرسخت هم با استناد به این آمار غلط مدعی می شوند که ٦٠ درصد مردم مخالف نظام هستند ـ آن هم با این پیش فرض که مشارکت معمولا صددرصدی است. در صورتی که به باور بنده حداقل ٨٠ درصد از ملت ایران مخالف این نظام ستمگر هستند.

مهندسی و دستکاری آمار انتخاباتی توسط جمهوری اسلامی از همان آغاز یعنی چند هفته بعد از آغاز انقلاب اسلامی شروع شد و همچنان ادامه دارد. بنده در همه‌پرسی (رفراندوم) ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در بلوچستان شاهد بودم که در بسیاری از شهرها (حال چه رسد به روستاها) رای گیری صورت نگرفت و اکثریت مردم سُنی مذهب بلوچ از برقراری یک حکومت متعصب شیعه هراسان بودند و در پروسه انقلاب هیچگونه مشارکتی نداشتند. وضعیت در بسیاری از استانها از جمله کردستان, آذربایجان غربی و ترکمن صحرا مشابه بوده.

حال اگر به آمار ارائه شده همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم بهت زده خواهیم شد. مردم غالبا سُنی مذهب همه این استانها بالای ٩٩ درصد رای مثبت (آری) به جمهوری اسلامی داده اند. مگر می شود دروغ به این بزرگی را باور کرد؟ جمهوری اسلامی در سال ٦۷ هزاران زندانی بیگناه را قتل عام کرد و تا به امروز حاشا می کند. کسانی که در مورد چنین جنایت های هولناکی آشکارا دروغ می گویند, چرا نباید برای حفظ آبروی نظام دروغ مصلحتی در مورد آمار واقعی مشارکت بگویند؟ چرا؟

به همین دلیل این بار, به باور نگارنده, رژیم با نقشه قبلی مسعود پزشکیان را مثل یک طعمه وسوسه انگیز بر قلاب آویخت و جلوی چشمان ملت به میدان فرستاد تا بازی “اصولگرا ـ اصلاح طلب” را برای فریب مردم و قشر خاکستری دوباره زنده کنند, تا توجیهی باشد برای مشارکت به اصطلاح ٤٠ درصدی. در نهایت چه کسی از صندوق رای بیرون خواهد آمد, بستگی به “نقشه” خامنه ای دارد که بنده از آن بی خبر هستم. ولی پیامد و جلوه تاکتیکی حضور “اصلاح طلبان” افزایش میزان مشارکت احتمالا از حدود ده درصد به بیست درصد بود که با کمک دست های غیبی “امام زمان” ضربدر دو شده است.

کلام آخر اینکه خامنه ای چه نقشه نهایی در سر دارد معلوم نیست, اما از این دو حالت خارج نیست: ١ ـ رژیم با هدف ایجاد فضای دو قطبی و وسوسه و امید جبهه “روزنه گشایان ء اصول طلب (ملغمه ای از اصولگرا و اصلاح طلب ـ که به اعتراف خود پزشکیان که یک “اصول طلب” است) پنیر در تله اصلاح طلبان نهاد تا بخشی از مردم عاصی و امیدوار وسوسه شوند. اما در نهایت بعد از کسب مشروعیت ظاهری, جلیلی از صندوق رای بیرون خواهد آمد و روزنه گشایان و اصلاح طلبان خدمتگزار با رضایت کامل و بصورت رایگان “سواری مجانی” داده اند. سناریو دوم نیز ممکن است این باشد که خامنه ای و “اتاق فکر” نظام ء در سراشیبی سقوط به این نتیجه رسیده اند که از امیدآفرینی کاذب اصلاح طلبان برای فرو نشاندن خشم مردم و تنش زدایی بین المللی (مثلا برای جلوگیری نابودی کامل حزب الله لبنان بعد از نوار غزه) و جلوگیری از تحریم های بیشتر و خرید وقت برای چهار سال آینده از مسعود پزشکیان در جایگاه رئیس جمهور مطیع استفاده کنند و بقول خودشان از این ستون به آن ستون فرج است. بر خلاف تحلیلگران از ما بهتر, من واقعا نمی دانم کدام یک از این دو طرح مطلوب و مصوبه ذهن خامنه ای است. باید تا صبح شنبه آینده منتظر ماند و دید.

عبدالستار دوشوکی

یکشنبه ١٠ تیر ١٤٠۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate