مردم و سیرک انتخاباتی حکومت

حکومت اسلامی بالاخره انتخابات مسخره اش را برگزار کرد. طبق معمول و همانگونه که انتظار میرفت کمپین دروغ پردازی و روضه خوانی حاکمین در مورد شرکت وسیع “امت در صحنه “شروع شده است. و این قابل انتظار بود و مورد تمسخر مردم است. مردم واقعیت را به خوبی میدانند و این تقلاها و تلاشها را به صورت پادوهایش میکوبند و بی پایگی آنرا با هزار فاکت زنده نشان میدهند. اوضاع از قبل قابل پیش بینی بود. در هیچ دوره ای از نمایشات انتخاباتی حکومت، فراخوان علنی به شرکت نکردن و تحریم این نمایش مسخره توسط نهادهای متعدد مردمی، اینچنین گسترده و علنی و قاطع نبوده است. کارگران هفت تپه، نهاد دادخواهان، شورای بازنشستگان، شورای تشکلهای صنفی فرهنگیان، شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران، ندای زنان ایران، ال جی بی تی کیوها، و دیگر تشکلها با قاطعیت اعلام کردند که این سیرک انتخاباتی ربطی به مردم ندارد و باید پای صندوقتهای ننگین حکومتی را خالی گذاشت. جوانان در شهرهای تهران و اصفهان و دیگر شهرها، پوسترهای انتخاباتی شان را پاره کردند. کارگران نفت در کانال شورای سازماندهی شان گفتند “رای بی رای”. بسیاری از چهره های سیاسی با اسم و رسم به مردم فراخوان دادند که در این نمایش حکومتی شرکت نکنید. از درون زندانها، پیامهای زندانیان سیاسی بیرون داده شد که اعلام کردند حکومت باید برود و پای صندوقهایش را باید خالی ببیند. دانشجویان کاندیداهای حکومتی را سکه یک پول کردند. گوهر عشقی مادر دادخواه ستار بهشتی بر سرنگونی و بایکوت نمایش انتخاباتی حکومت تاکید کرد. در همه جا جنب و جوش گسترده ای علیه جمهوری اسلامی به جریان افتاد. از هفته ها پیش  با اعلام برگزاری انتخابات حکومتی، یک بار دیگر فضای انقلاب زن زندگی آزادی خود را جلوی چشم قرار داد. 

برای حکومت اجبار برگزاری انتخابات پیش از موعد، کابوسی بود که به ناچار در آن گرفتار شده بود و از آن راه فراری نداشت. حقیقت اینست که رئیسی آخوند مطیع و ناتوان و بی ارزشی در دستگاه حکومت بود. اما مرگ او بر عکس ضربه ای  جدی بر دستگاه حاکم وارد کرد و در این شرایط برای حکومت بسیار گران تمام شد. مرگ رئیسی فرصتی به مردم داد که شادی کنند و به حکومت نشان دهند که از تمام دست اندکارانش و سرتاپای آن متنفرند و خود را برای تعرضات و خیزشهای گسترده بعدی برای سرنگونی آماده تر و متحدتر کنند. 

اساس مساله اینست که در ایران از سالها پیش علنا یک جنگ آشکار میان مردم و حاکمین در جریان است.  این را مردم میدانند. حکومت میداند و دنیا میداند. بویژه انقلاب زن زندگی آزادی این تقابل مرگ و زندگی را به همه دنیا نشان داد که این جامعه ذره ای سر سازگاری با حاکمین اسلامی را ندارد و با آن در جنگ است. در یک سوی این جنگ اکثریت قریب به اتفاق مردم قرار دارند که با چنگ و دندان از آزادی و رفاه و زندگی دفاع میکنند و میخواهند با سرنگونی حکومت چپاولگر و متحجر اسلامی، به جامعه ای بدون اعدام و سرکوب و فقر و یکه تازی دست پیدا کنند. در سوی دیگر این جنگ حکومتی قرار دارد که با توحش و قتل و جنایت و اتکا به زندان و اعدام و تحجر تقلا میکند بر سر قدرت بماند و به چپاول و یکه تازیش ادامه دهد. میلیونها نفر از مردم در این جامعه سرنگونی طلبند، حق طلبند، دادخواهند. مردم نمیتوانند آبان خونین، نیزارهای ماهشهر، شلیک به کیان پیرفلک، اعدام فرزاد کمانگرها، قتل وحشیانه نیکا شاکرمی ها و هزاران جنایت دیگر را فراموش کنند. فقر و چپاول و شکافهای طبقاتی بیداد میکند. نفرت مردم از دستگاه مذهب گسترده است. حکومت هم دیگر قصد پرده پوشی دزدیها و جنایاتش را ندارد و هر روز دزدیها و اختلاسهای تازه ای رو میشود و هر روز جنایتی تازه را رقم میزند. ساده ترین اعتراضات مردمی با تقابل نیروهای سرکوب مواجه میشود و خیلی زود رنگ و بوی سیاسی بخود میگیرد. 

در این شرایط طبیعی است که همه چیز از جمله مضحکه انتصاب یک مهره جدید به عنوان رئیس جمهور جدید حکومت نیز در پرتو این جنگ و این کشاکش رقم میخورد و از آن تاثیر می پذیرد. نمایش انتخاباتی ای که قرار است رئیس دستگاه سرکوب و اجرایی این حکومت را تعیین کند، و در میانه این جنگ اجتماعی قرار است انجام شود، نمیتوانست از همان ابتدا مهر جنگ مردم با حکومت را بر خود نداشته باشد و نداشت. تصفیه های وسیع کاندیداهایشان، مناظره های مسخره شان، لبخندهای رای جمع کنی کریه شان، کنار گذاشتن مهر زدن شناسنامه ها برای راحت تر مهندسی کردن صندوقهایشان، و به میدان کشیدن مهره های سوخته ای مثل خاتمی و روحانی و مهره های دوخردادی دیگرشان،  همه و همه رنگ و بوی وحشت زدگی تمام جناحهای حکومتی از سرنگونی و انقلاب زن زندگی آزادی را با خود داشت. و مردم همه اینها را دیدند و جوابشان را علنا دادند و با اسم و رسم گفتند رای بی رای و انتخاب ما سرنگونی است، و انتخابات حکومتی، یک سیرک مسخره در جبهه دشمنان منزوی و منفور ماست و ما به آن تف میکنیم.

اینکه چه کسی را از صندوق به عنوان جانشین رئیسی جلاد بیرون میکشند چندان تاثیری بر اوضاع ندارد. همه شان یک کثافتند. همه شان جنایتکار مطیع “رهبر قاتل” و جنایتکارند. اما نتیجه کل این انتخابات کذایی در تحلیل نهایی در هم ریختگی بیشتر صفوف حکومت و پیشروی و پیروزی ما مردم را نشان خواهد داد و شروع توازن قوای جدیدی به نفع مردم را ثبت خواهد کرد. چرا که مردم با روحیه بالاتر و متعرض تری با هم متحد شدند تا در روزهایی نه چندان دور با ادامه انقلاب زن زندگی آزادی، آخرین ضربه را بر پیکر این ماشین جنایت، این نیروی منفور حافظ عقب ماندگی و توحش وارد کنند و به این دوران تحجر و چپاول پایان دهند. بدون تردید فوران مجدد انقلاب زن زندگی آزادی در ابعاد فراگیرتر و سازمان یافته تر دور نیست. 

کاظم نیکخواه

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate