بیانیه تحلیلی کمیته مرکزی سازمان راه کارگر درباره نمایش مضحک انتخابِ برگزیده شده گان در جمهوری اسلامی ایران

بیانیه تحلیلی کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

درباره نمایش مضحک انتخابِ برگزیده شده گان در جمهوری اسلامی ایران

در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی، همچون رژیم پهلوی، چیزی بنام “انتخابات” معنی ندارد. در واقع به قول انگلیسی زبان ها، به جای Election ما با selection روبرو هستیم. یعنی از حق رای همگانی آزاد و حق بی چون و چرای انتخاب کردن و انتخاب شدن خبری نیست و شهروندان بالغ، تنها از میان افراد برگزیده نظام حاکم که از فیلترهای چند لایه عبور کرده اند، می توانند رای شان را به صندوق بریزند.

در تمام طول ۴۵ سال حاکمیت رژیم اسلامی به غیر از دو انتخابات اول مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی و مجلس اول شورای اسلامی، که به احزاب دگراندیش از جمله چپ و سکولار اجازه کاندیداتوری دادند، در بقیه سالها دیگری اثری از حق رقابت دگراندیشان و مخالفین جمهوری اسلامی نبود. تازه همان دو انتخابت سالهای عدم تثبیت رژیم نیز با انواع تقلب، انحصار رسانه ای و نیز عدم به رسمیت شناختن نتیجه آراء در برخی حوزه ها همراه بود و خمینی جلاد خطاب به برخی نمایندگان منتخب هشدار داد که اگر گذرشان به تهران ببیفتد، قلم پایشان را می شکند!!

بنابراین صرف نظر از اینکه نگاه ما کمونیستها به دمکراسی و حق حاکمیت واقعی اکثریت عظیم در خدمت اکثریت عظیم چیست، حتی در قیاس با انتخابات و معیارهای دمکراسی لیبرالی در بسیاری کشورها، رویداد “انتخابات” در ایران را باید یک مضحکه و بالماسکه تلقی کرد. نه تنها در قیاس با کشورهای غربی و پیشرفته، بلکه حتی در قیاس با بسیاری از کشورهای “جهان سوم” .

از اینرو وقتی از ما و مردم جویای آزادی و عدالت می پرسند که نظرتان در مورد “انتخابات” در جمهوری اسلامی چیست؟ بالافاصله با این واکنش روبرو می شویم که: کدام انتخابات؟ انتخابی در کار نیست!

در تمام چهار دهه گذشته، فقط عناصری از باندها و جناح بندی های وفادار به ولایت فقیه و رژیم اسلامی حق داشتند با هم رقابت کنند. ضمن این که حتی این به اصطلاح حق نیز گاها مانع شده که بسیاری از همین افراد و باندهای حکومتی در رقابت ها شرکت نمایند. برای نمونه در جریان تدارک برای نمایش انتخابات ریاست جمهوری هشت تیر، بعد از اینکه خود وزارت کشور به صورت آنلاین، صدها نفر را خط زد، در نهایت به حدود هشتاد نفر از افراد وفادار به رژیم که همگی سابقه نمایندگی مجلس و وزارت و مدیر کلی و حتی ریاست جمهوری داشتند اجازه داد که با حضور در ستاد وزارت کشور رسما ثبت نام کنند. در نهایت از میان این همه جان نثار رژیم، شش تن از فیلتر نظارت استصواب شورای نگهبان عبور کردند. پنج اصولگرا و یک به اصطلاح اصولگرای اصلاح طلب یعنی مسعود پزشکیان که بخشهایی از اصلاح طلبان حکومتی و سابقا حکومتی را واداشت که پشت او صف بکشند و از مردم به جان آمده از ۴۵ سال جنایت و غارت، بخواهند که با صندوق رای آشتی کنند. با آنکه میدانند اکثریت مردم ایران حداقل از خیزش انقلابی دیماه ۹۶ بدینسو، جز به سرنگونی رژیم اسلامی به چیز دیگری فکر نمی کنند.

نکته دوم، جدا از بی معنا بودن “انتخابات” در رژیم اسلامی، مسئله وجود دو قدرت و دو دولت در آپارات این رژیم است. سازمان ما از بدو روی کار آمدن جمهوری اسلامی، آنرا یک رژیم استبدادی استثنایی سرمایه داری ارزیابی کرد که در آن کلید قدرت و ارکان اصلی قدرت، نه در دست نهادهای به اصطلاح انتخابی، نظیر مجلس و نهاد ریاست جمهوری، بلکه در دست نهادهای انتصابی زیر مجموعه ولی فقیه است که قدرت خدایی دارد و حکم حکومتی او بر فراز همه نهادها و تصمیمات است. در ایران تحت حاکمیت ولایت مطلقه فقیه، نه تنها همه نهادهای امنیتی، نظامی و انتظامی و نیز قوه قضائیه، زیر نظر او اداره و تعیین می شوند بلکه بخش مهمی از اقتصاد، رسانه، نهادهای مذهبی و تبلیغی نیز زیر کنترل بیت رهبری هستند. هرگاه هم بر فرض، مجلس شورای اسلامی بخواهد مصوبه ای بگذراند که با نظر رهبر و آپارات اصلی نظام خوانایی نداشته باشد، شورای نگهبان منصوب رهبری میتواند آن مصوبه را وتو کند و اگر کار به درازا کشید، مجلس تشخیص مصلحت نظام (منصوبین ولی فقیه) میتوانند موضوع مورد مجادله را حل و فصل کنند. ضمن اینکه در برخی موارد، رهبر نظام حتی منتظر این پروسه “قانونی” باقی نمی ماند و مستقیما با یک فتوا و حکم حکومتی، مسئله مورد مناقشه را از دستور خارج میکند، نظیر کاری که هنگام بررسی لایحه مطبوعات در مجلس ششم کرد.

بنابراین حتی اگر بر فرض و علیرغم میل آپارات اصلی رژیم، فردی از درون صندوق بیرون آید که به اصطلاح برای تضمین بقای رژیم اسلامی، نیاز به برخی اصلاحات قطره چکانی را احساس کند، عملا قادر به پیشبرد شعارهای انتخابتی خود نیست و از طرق مختلف، میتوانند کلیه اقدامات او را خنثی کنند، چون اساس قدرت در ایران امروز در دست “دولت سایه” است نه “دولتِ ظاهر”. به همین خاطر است که محمد خاتمی بعد از دو دوره “ریاست قوه مجریه” اعتراف میکند که در رژیم اسلامی، رئیس جمهور یک تدارکاتچی بیش نیست!! و یا حسن روحانی نیز که دو دوره رئیس جمهور بوده، ناگزیر از اعتراف می شود که در ایران، دو دولت داریم: یکی دولتی که همه چیز دارد از اسلحه و پول و رسانه و دولتی که عملا چیزی ندارد.!!

 از اینرو وقتی شما قرار نیست و قادر نیستید که کاری پیش ببرید و گره ای از بحران های عدیده کشور بگشائید، بود و نبود شما چه تاثیری دارد؟ جز رونق بخشیدن به نمایش مضحک انتخابات در این رژیم فاشیست که به خارج، فخر بفروشند که کماکان از “مشروعیت” برخوردار است.

اما برخی از افراد و گرایشاتی که علیرغم همه این واقعیات، مردم را تشویق به شرکت در بالماسکه انتخابات می کنند، ظاهرا می پذیرند که حق با ما و اکثریت مردم است که اولا از “انتخابات آزاد”  و حق واقعی انتخاب شدن و انتخاب کردن در جمهوری اسلامی خبری نیست و ثانیا نهادهای به اصطلاح منتخب به وسیله نهادهای قدرتمند انتصابی به زنجیر کشیده شده اند و قادر نیستند بر خلاف اراده راس نظام، “غلطی” بکنند. با این همه میگویند شرکت مردم و رای آنها به کاندیدی که اصلح نظام نیست، نوعی رای اعتراضی را به رهبر رژیم و سیاستهای آن بیان میکند. در پاسخ باید گفت اولا این نوع “رای های اعتراضی” قبلا هم به کرات رخ داده و نتوانسته هیچ تغییری در سیاستهای نظام ایجاد کند و سال به سال بر ابعاد فاشیسم افزوده شد. بعلاوه اگر هدف این است که مثلا خامنه ای از انزوای وسیع خود در میان مردم باخبر شود، باید گفت که او اولا خبر دارد و سالهاست که مردم با خیزشها و جنبش های مختلف  اینرا اثبات کرده اند. ثانیا چرا با دعوت از مردم برای تحریم نمایش انتخاباتی، آنرا عملا به رفراندمی علیه رژیم تبدیل نکنیم؟  نظیر کاری که اکثریت مردم لااقل از خیزش دیماه ۹۶ بدینسو انجام داده اند، یعنی عدم شرکت در بالماسکه انتخابات و تحریم وسیع آن در حین ادامه جنبش های اعتراضی گوناگون.

واقعیت این است که اصلاح طلبان حکومتی و کلیه گرایشات مخالف سرنگونی جمهوری اسلامی، مسئله شان نه “رای اعتراضی” است و نه حتی “امکان اصلاح و تغییر عملکرد رژیم”، آنها از انقلاب هراس دارند به ویژه انقلاب اجتماعی رادیکال که آزادی را در کنار برابری و عدالت اجتماعی میخواهد و مسئله اش صرفا استبداد سیاسی مذهبی نیست، بلکه با نابرابریهای طبقاتی نهادینه شده در نظام سرمایه داری ایران نیز جدال دارد. آنها از انقلاب عظیم اردوی کار و رنج می ترسند، از اینرو بقای نظم موجود را به تغییر و واژگونی آن ترجیح می دهند.

در این میان، این گرایش، حساب ویژه ای برای “قشر خاکستری” جامعه باز کرده اند، چون این قشر نیز علیرغم نارضایتی و مخالفت با رژیم اسلامی و علاقه به “سکولار دمکراسی”، از انقلاب و هزینه های آن میترسند و با عناوینی چون “ایران، ایرانستان می شود” و “ایران سوریه و لیبی می شود”، عملا انفعال و سازش با وضع موجود را خواسته یا ناخواسته ترویج می کنند. تائید صلاحیت پزشکیان توسط راس نظام نیز اساسا با هدف تور زدن همین “قشر خاکستری” و با هدف بالا بردن میزان مشارکت در انتخابات کذایی پیش رو صورت می گیرد. اصلاح طلبان و کلیه گرایشات مخالف سرنگونی رژیم، میگویند اگر در “انتخابات” شرکت نکنیم تنها گزینه، انقلاب است، که با آن مخالفند، چون ممکن است کل سیستم موجود را درهم شکند.

خوشبختانه اکثریت مردم ایران به این نوع توجیهات و اراجیف، پشت کرده اند و با تحریم وسیع نمایشات انتخاباتی رژیم و تداوم جنبش کارگری، بازنشستگان، زنان، جوانان و … رویایی جز سرنگونی کلیت رژیم از طریق یک انقلاب مردمی ندارند.

البته تردیدی نیست که این رژیم در فردای برگزاری نمایش هشت تیر، به هیچوجه زیر بار این نمی رود که بگوید مثلا بیش از هفتاد یا هشتاد درصد مردم تحریم کرده اند، حتما سعی میکند رقم “آبرومندانه ای” را در نهایت اعلام کند و به خیال خام خود بار دیگر “مشروعیت” نظام را جشن بگیرد. مردم انقلابی اما فارغ از رای سازی ها، در جستجوی راههایی هستند که نمایش انتخاباتی رژیم را نه تنها با تحریم و بایکوت، بلکه از طریق برپایی مجموعه ای از اعتراضات و اعتصابات، به صورت فعال به چالش بگیرند و دست به نقد در کف خیابان، بخشهایی از کارگران و بازنشستگان در تجمعات خود علیرغم همه هشدارها و فشارهای فاشیستی رژیم، ضمن طرح خواستهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، آشگارا مردم را به عدم شرکت در نمایش انتخاباتی رژیم دعوت می کنند و این اتفاق میمونی است که امیدواریم در روزهای قبل و حتی المقدورخود روز “انتخابات” نیز به وقوع بپیوندد.

سازمان ما بار دیگر از همه مردم جویای آزادی و برابری میخواهد که در راستای پیام انقلابی خیزشهای ۹۶ ، ۹۸ و ۱۴۰۱ ذره ای از هدف سرنگونی این رژیم سرشار از جنایت، فساد و غارت کوتاه نیایند و با تحریم فعال این مضحکه، بار دیگر نه تنها به آپارات اصلی نظام نه بگویند، بلکه همه پروژه های سترون درون سیستمی هراسان از انقلاب مردمی را افشاء و خنثی کنند.

پیش به سوی خیزشهای انقلابی نوین

سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

          خرداد ۱۴۰۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate