استقلال دستگاه قضائی؟!

همه ما نسبت به اقدام دولت سوئد جهت آزاد کردن #حمید_نوری معترض هستیم؛ اما مسئله اصلی این است که اعتراض ما تا چه اندازه عمیق و بنیادین است؟
چرا در قلمروی دولت‌های موجود در نظم جهانی سرمایه‌داری، حفاظت از منافع خصوصی‌ و انحصاری طبقه حاکم بر همه چیز اولویت دارد؟ پاسخ به این پرسش راه را برای تغییرات ریشه‌ای و دستیابی به اهداف رهایی‌بخش باز می‌کند.
نهاد دولت از روز اول یک نهاد خنثی و بی‌طرف برای اداره امور جامعه نبود چراکه از اساس ابزاری بود در دست کسانی که ثروت مشترک تولید شده توسط کارگران و استثمارشدگان را تصاحب می‌کردند و به انحصار خودشان درمی‌آوردند. تا همین امروز هم تمام نهادها و قوای دولت‌های استثمارگر در خدمت منافع سرمایه‌داران و برای سرکوب کارگران قرار دارد؛ در نتیجه چیزی تحت عنوان “استقلال دستگاه قضایی” در این دولت‌ها وجود نداشته و نخواهد داشت.
نظم جهانی سرمایه‌داری و توسعه نامتوازن در این سیستم با اتکا به بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان ملل متحد که متشکل از دولت‌هاست، به نیروی کار ارزان‌ در جنوب جهانی و تحمیل محرومیت مضاعف، نسل‌کشی و فاشیسم در این مناطق نیاز دارد و از این راه تسلط ژئوپولیتیک بر منابع ثروت را هم تامین می‌کند. درون این امپراطوری جهانی سرمایه‌داری، دولت‌های به اصطلاح دموکراتیک و غربی هم در خاورمیانه با ارتجاعی‌ترین حکومت‌ها همکاری می‌کنند؛ مانند مورد دولت طالبان و اسرائیل. اقدامات سازمان ملل متحد بعد از سرکوب خونین خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و به ویژه بعد از سقوط هلیکوپتر هم مشاهده کردیم!
اگر برای رهایی از‌ وضعیت فلاکت‌بار موجود به دنبال‌ متحد می‌گردیم باید کسانی را دریابیم که هیچ منفعتی از استثمار و تبعیض نمی‌برند: طبقه‌ کارگر و فرودستان در سرتاسر جهان. از این جهت دادخواهی باید هرچه عمیق‌تر و گسترده‌تر تبدیل به امر مشترک کارگران شود و متقابلا خانواده‌های دادخواه لازم است بیش از‌ پیش در تعامل سازنده با کارگران امر دادخواهی را پیگیری کنند. قدرت اعتصاب و اتحاد طبقاتی کارگران را دست کم نگیریم، تولید‌کنندگان ثروت می‌توانند چرخ انباشت سرمایه را متوقف کنند و اربابان سودجو را به زانو درآورند؛ مبارزه طبقاتی در طول تاریخ بارها این را اثبات کرده است.
خوشبختانه دادخواهی در مبارزات کارگران در جریان است. برای نمونه کارگران نیشکر هفت تپه برای مختومه‌شدن پرونده‌سازی علیه فرزانه زیلابی و بازگشت به‌ کار اسماعیل بخشی همواره تلاش جمعی کردند و حتی چندتن از آنان کنار خانواده کیان پیرفلک ایستادند و در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ دادخواهی را امر خود دانستند. در این روزها هم شاهد حمایت برخی از کارگران پروژه‌ای نفت، گاز و پتروشیمی از توماج صالحی بودیم و صدای رسای این کارگران جسور را علیه اعدام می‌شنویم. نمونه‌های دیگری هم از دادخواهی روزنامه‌نگاران، معلمان و بازنشستگان می‌توان ذکر‌ کرد، اما مسئله این است که متوجه باشیم بستر اجتماعی برای پیشبرد امر دادخواهی در مبارزات طبقاتی کارگران مهیاست.
فعالین مبارز بهتر نیست بجای ارسال پیام به کنفرانس امنیتی مونیخ، هورا کشیدن برای جایزه صلح نوبل و انتشار بیانیه‌های مشترک با مقامات سابق حکومت (تاجزاده، فائزه رفسنجانی و امثالهم) و اقداماتی از این دست، یک صدا علیه گفتمان ایدئولوژیک حقوق بشر اعلام موضع کنند و گسست قطعی خود را از کل سازوکار سازمان ملل متحد اعلام کنند؟!
ما نباید رهایی و تحقق برابری را از استثمارگران حاکم که خود مسبب وضع موجود هستند مطالبه کنیم؛ منافع آن‌ها به کاهش توان و سرکوب قدرت جمعی ما و تمامی استثمارشدگان گره خورده است.
به امید روزی که‌ هرگونه امید و خوش‌بینی به پروژه‌ی گذار مسالمت‌آمیز، دولت‌های سرمایه‌داری، سازمان ملل‌شان‌ و حقوق صوری بشرشان از بین برود و اعتماد و اتکا به قدرت متحد طبقه کارگر جهت آفرینش و ابداع اداره شورایی جامعه افزایش پیدا کند.
رهام یگانه
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate