Screenshot

تناقض آنتاگونيستى دين يارى با ارتجاع اسلامى و  فاشيسم مذهبى حاكم بر ايران

تناقض آنتاگونيستى دين يارى با ارتجاع اسلامى و  فاشيسم مذهبى حاكم بر ايران

در هر زمينه اى خواه مناسبات اجتماعى يا اصول و فرايض دينى،عوامل و المانهايي وجود دارند كه ماهيت آنها را هويدا مى كنند.

در نظام ايدئولوژيك ارتجاعى ولايت فقيه،عنصر انسان و وموجوديت آن در خدمت افكار و عالم انتزاعو جهانبينى  قهقرايي قرار مى گيرد و بزررگترين خصيصه انسانى كه قدرت ادراكى آن است،تخمير و خنثى مى شود .در اين حالت ،نظام ايدئولوژيك ،فرد را از قوه ادراكى تخليه نموده و به سوى سراب  و جهان تخيل سوق مى دهد. جمهورى اسلامى و در راس قيادت آن ،خمينى به مثابه منبع خرافات وزشتيهاى حهان مادى،سوار بر اعتماد مردم و در عين حال،باورهاى خرافاتى جامعه ايرانى،خود را مالك مطلق جان و مال مردم ايران مى دانست و بر همين اساس هر نوع ضديت و آنتاگونيسم  ايدئولوژيك با دين مسلط،به عنوان كفر،الحاد و محاربه با الله مورد نظرش محسوب مى كرد كه براى سركوب آن،سيف الله (شمسير خدا)را صيقل داده ،دست قطع مى كرد،حد پياده مى كرد،چشم از حدقه در مياورد،و صداى مخالف را به جوخه دار مى سپرد.

بين ترشحات ارتجاعى اسلامى كه رجعت جامعه را به ١٤ قرن پيش ندنظر داشت و پيروان دين يارى(يارسان) جنگى براى بقاء يا اضمحلال تام راه افتاد.

رهبر معنوى يارسانيان براى ملاقات با كسى كه در ماه رؤيت شده بود و خودرا منتسب به الله وخليفه او  مى پنداشت ،ديدارى چند دقيقه اى انجام مى شود. خمينى از قبل تصميم خو درا گرفته بود، شخصيتهاى  مبارز و نامدار يارسانى را   دستگير كرده  وبه حبس محكوم كرده بود،با توجه به جو وحشت و بيم آن زمان و كشتار وحشيانه مخالفان و جنگ و جهاد خمينى عليه خلق كورد،هرلحظه احتمال اعدام شخصيتها و افراد يارسانى  وجود داشت. برخى روايت مى كنند كه خمينى و نظامش جمهورى اسلامى داعشگونه   برنامه داشتند جامعه چند ميليونى يارسانى را قلع و قمع كرده و ايران را ازهر غير مسلماني “تطهير” كند.

رهبر يارسانيان در اين ديدار مملو از وحشت و ترس،تعمدا از كلمه يارسان استفاده نمى كند و به جاى آن از دو واژه “اهل حق” استفاده مى كند تا شايد خمينى اندكى از غضب و حقد ارتجاعى فاشيستيش كم شود  و باصطلاح  از اين ستون به آن ستون فرجى به سود جامعه يارسان حاصل شود. 

تضاد آنتاگونيستى ايدئولوژيك جامعه يارسان با فاشيسم مذهبى تحت عنوان جمهورى  اسلامى در نحوه تعامل و تنظيم رابطه  جنسيتى  خود را نشان مى داد. جايگاه و مقام زن در دين يارى(يارسان) يكى از ستونهاى استوار رهبرى جامعه را تشكيل مى دهد. در دين يارى، فارغ از ديدگاه ما به مثابه فرد با موصوفات  امروزى نسبت به هرگونه برداشت از دين،زن از جايگاه مهم و تعيين كننده اى برخوردار است،طورى كه بانو “رمزبار” در آغاز پيدايش و توسعه فلسفه دينى يارى،رهبرى و رياست شوراى “قوه مقننه “دين يارى را به عهده دارد و بقيه در يك توافق نانوشته اوامر و دستورهاى وى را تنفيذ مى كنند.

اين جابگاه زن در دين يارى در تضاد آنتاگونيستى مطلق  با سلوك و فرايض اسلامى حاكم قرار دارد و تحمل آن براى رژيم اسلامى ،نافى و مخل اافكار وانديشه هاى خمينى قلمداد م شود.

با عطف به اين تضاد و عدم همترازى فلسفه آزادى دين يارى  با انديشه خمينيسم،از طرف رژيم اسلامى بخشنامه هايي توزيع مى شود و استفاده از تنبور(الت موسيقى مقدس در دين يارى) در ملأ عام به عنوان آلت ممنوعه موسيقى قدغن  مى گردد. در نزد يارسانيان موسيقى طراوت و نشاط بخش حيات و بخشى از فرهنگ عقيدتى آنها است .در جهت انسداد و تضييق هر چه بيشتر فضاى اجتماعى پيروان يارى، رژيم مكانيسم گزينش عقيدتى را نيز به دستگاه تفتيش عقايد اضافه مى كند و عملا يارسانيانى كه به دليل امنيتى و حفظ خود و خانواده ،خود را ار مراسمها و فرايض عمومى يارسانى دور نگه داشته بودند،در معرض تفتيش مجدد عقيده قرار گرفته و آخرين مفراز آنها سلب مى شود،به نحوى كه امروزه اغلب يارسانيان ار هرگونه منصب و مشاغل حكومتى ودولتى محروم هستند و اگر احيانا فرد يا افرادى عليرغم اعمال كليه مكانيسمها  و ابزار تفتيش عقيده شغلى نازل به دست ميآورند،بايستى ماهيت و سمبلهاى عقيدتى خود را كاملا انكار  و پنهان كند.بارها پيش آمده است كه همچنين فرد يا افرادى پس مدتى “لو رفته”و از شغل محوله اخراج شده اند.

ناوخاص نظری

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate