اخباروگزارش های کارگری ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۳

اخباروگزارش های کارگری ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۳

– سی وششمین روز تجمع اعتراضی جمعی از جوانان جویای کارهفت تپه نسبت به بیکاری وعده های توخالی مسئولان مقابل مجتمع کشت وصنعت هفت تپه

– دومین چهارشنبه اعتراضی صدها گندمکار خوزستان نسبت به عدم پرداخت مطالباتشان پس از ۲ ماه تحویل محصول به دولت و وعده های توخالی دولت و مسئولان  با تجمع مقابل استانداری

– بیانیه کانون نویسندگان ایران: 

 این روزها؛ سرکوب فزاینده، تداوم ایستادگی

– جان باختن یک کارگر کارخانه فروآلیاژ کرمان براثر انفجار

– جان باختن یک کارگر راه آهن اصفهان بر اثر تصادف

– بازهم واژگونی سرویس رفت و آمد کارگران قربانی گرفت ایندفعه مصدومیت ۱۶ کارگر کارخانه ذغالشویی البرز شرقی

– جان باختن یک کارگر ماهیگیر در شهرستان ایوان بر اثر برق گرفتگی

*******

*سی وششمین روز تجمع اعتراضی جمعی از جوانان جویای کارهفت تپه نسبت به بیکاری وعده های توخالی مسئولان مقابل مجتمع کشت وصنعت هفت تپه

روزچهارشنبه ۱۶ خرداد برای سی ششمین روز متوالی، جمعی از جوانان جویای کارهفت تپه برای اعتراض به بیکاری وعده های توخالی مسئولان به تجمعشان مقابل مجتمع کشت وصنعت هفت تپه ادامه دادند.

یادآوری:ادامه تجمع اعتراضی جمعی از جوانان جویای کارهفت تپه نسبت به بیکاری وعده های توخالی مسئولان مقابل مجتمع کشت وصنعت هفت تپه

روزشنبه ۵ خرداد، جمعی از جوانان جویای کارهفت تپه درادامه اعتراضات دامنه دارشان+ نسبت به بیکاری و وعده های توخالی مسئولان به تجمعشان مقابل مجتمع کشت وصنعت هفت تپه ادامه دادند وخواهان اشتغال دراین شرکت شدند.

یکی از این جوانان حاضردرتجمع به خبرنگاررسانه ای گفت: از حدود ۲۴ روز پیش مقابل درب ورودی شرکت هفت تپه جمع شده‌ایم ولی علارغم وعده برخی مسئولان شرکت برای جذب ما جوانان بیکار، متاسفانه اوضاع هیچ تغییری نکرده و بیکاری ما بومی‌ها همچنان ادامه دارد.

*دومین چهارشنبه اعتراضی صدها گندمکار خوزستان نسبت به عدم پرداخت مطالباتشان پس از ۲ ماه تحویل محصول به دولت و وعده های توخالی دولت و مسئولان  با تجمع مقابل استانداری

روز چهارشنبه ۱۶ خرداد برای دومین هفته متوالی+، صدها گندمکار خوزستان برای اعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان پس از ۲ ماه تحویل محصول به دولت و وعده های توخالی دولت و مسئولان  مقابل استانداری تجمع کردند.

+تجمع اعتراضی گندمکاران خوزستان نسبت به عدم پرداخت مطالباتشان پس از ۲ ماه تحویل محصول به دولت مقابل استانداری

روز چهارشنبه ۹ خرداد، گندمکاران خوزستان برای انعکاس هرچه بیشتر صدای اعتراضشان نسبت به عدم پرداخت مطالباتشان پس از ۲ ماه تحویل محصول به دولت مقابل استانداری تجمع کردند وخواهان پرداخت فوری طلبشان شدند.

*بیانیه کانون نویسندگان ایران: 

 این روزها؛ سرکوب فزاینده، تداوم ایستادگی

قتل مهسا (ژینا) امینی در شهریور ۱۴۰۱ موج‌ دیگری از جنبش اعتراضی و آزادی‌خواهانه‌ی مردم را به راه انداخت، فرازی شد از دهه‌ها مبارزه و «زن، زندگی، آزادی» نام گرفت. زنان روسری‌سوزان به راه انداختند و پرچم‌دار شدند، دانشجویان و دانش‌آموزان مقاومتی فراموش‌نشدنی را رقم زدند و فریاد آزادی‌خواهی و ضرورت تحقق آزادی بیان از گوشه‌گوشه‌ی کشور به گوش رسید. بازداشت‌های بی‌شمار و گستردگی اعتراض‌های عمومی سبب شد که حکومت وادار به نمایش «عفو» شود، گشت‌های ارشاد را از خیابان‌ها جمع کند و به مدد بازوهای تبلیغاتی‌اش خبر از «سهل‌گیری» بدهد. 

قریب به دوسال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» گذشته، به‌ظاهر آب‌ها از آسیاب افتاده و موج‌ دیگری از اعتراض‌های عمومی فروکش کرده است. حکومت در این دو سال ذره‌ای از سرکوب‌گری خود نکاسته و اکنون نیز بار دیگر شمشیر را از رو بسته تا مبادا «خدای دهه‌ی شصت» از یادها برود؛ گشت‌های ارشاد به خیابان‌ها بازگشته‌اند و علاوه بر ضرب و جرح، پتوپیچ کردن را هم به برنامه‌های خود افزوده‌اند تا «طرح نور» بی‌هیچ درز و روزنی بر زنان آوار شود و روزگارشان را سیاه کند. فضای دانشگاه‌ها بیش از پیش پادگانی شده است و تصفیه‌ها و اخراج‌ها هم‌چنان ادامه دارد؛ آخرین نمونه‌‌اش حبس زنان دانشجوی‌ دانشگاه خواجه‌نصیر که به بهانه‌ی تن ندادن به «حجاب اجباری» از ورود به دانشگاه و خروج از خوابگاه منع شده‌اند و این‌چنین دانشگاه به زندان برخی از آنان بدل شده است. بازداشت‌ و احضار کاربران شبکه‌های اجتماعی هم‌چنان ادامه دارد و تا کنون صفحه‌های بسیاری «به حکم دادستانی» مسدود شده‌اند؛ خواه به بهانه‌ی انتشار تصاویری با پوشش اختیاری، خواه به بهانه‌ی انتشار مطالبی در اعتراض به وضعیت موجود و خواه به بهانه‌ی «جریحه‌دار کردن افکار عمومی» آن‌جا که مردمی احساس خودشان را در خصوص واقعه‌ای بیان کرده‌اند. چنان‌که اخیرا شماری از مردم به دلیل بیان‌کردن احساس‌شان در باب مرگ ابراهیم رئیسی بازداشت شده‌اند. به این موارد باید تعقیب و آزار مداوم فعالان صنفی و مدنی را هم افزود، و نیز آزار زندانیان سیاسی و عقیدتی و خانواده‌های آنان را که همه و همه حکایت از خفقانی روزافزون دارند. 

آنان که نباید آزادانه بیاندیشند، بگویند و بنویسند، بپوشند، اعتراض کنند، حق‌شان را بخواهند و احساس‌شان را بیان کنند عملا با کالبد بی‌جان زندگی سروکار دارند و تنها به‌شکل آمار و عدد در شمار زندگان می‌آیند. حکومت نیز همین نیست‌ونابود شدن را می‌خواهد؛ مردمانِ آزادی‌خواه را‌ گاه «خس و خاشاک‌»، گاه «اغتشاش‌گر»، گاه «معاند» و گاه «عوامل بیگانه» می‌نامد و همواره در تدارک تحمیل سکوت و سکون بر آنان است. 

این خفقان گلوی مردمی‌ را می‌فشارد که هم‌زمان استخوان‌هایشان زیر بار فشارهای اقتصادی در حال خرد شدن است؛ مردمی‌که حتی به گواه آمارهای حکومتی روز به روز فقیرتر می‌شوند و بیش از پیش در تامین نان و آب و سرپناه خود درمی‌مانند. و مگر بدون سرکوب آزادی بیان، بدون پتوپیچ‌کردن و ربودن زنان، بدون فشار روزافزون بر کارگران و دانشجویان و بدون انباشتن زندان‌ها از مردمان معترض می‌شود به فساد سازمان‌یافته و انقیاد و استثمار ادامه داد؟ از همین روست که دهان نمایندگان و ماموران حکومت نیز تنها به قصد تهدید و ارعاب باز می‌شود و آنان بی‌وقفه تداوم خفقان را نوید می‌دهند، تا این‌چنین راه نفس‌کشیدنِ مردمان بسته و راه جولان تبه‌کاران و اختلاس‌گران باز بماند. چنان‌که اخیرا یکی از آنان گفته است «نظام باید سنگر حجاب را پس بگیرد». 

همین استعاره‌ی «سنگر» نشان می‌دهد که حکومت همواره خود را در جنگ مداوم با زنان و مردم می‌بیند. مردمی‌که «دشمن»‌اند و سرکوب‌گران باید در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، صفوف اعتراضات صنفی و معیشتی، در خانه‌هایشان و حتی در زندان‌ها حساب‌شان را برسند. اما ناگفته پیداست که این تهدیدها، جز تکرار عبث تقلایی چهل‌وچندساله، گویای شکستی تمام عیار نیز هست و اقرار به این‌که آن «سنگر» پیش‌تر فتح شده است، چنان‌که سنگرهای بسیار دیگر. انزجار و خشم عمومی از سرکوب‌گری حکومت در کوچه‌ و خیابان‌، و نیز پشت سد سانسور و در شبکه‌های اجتماعی خود نمایان‌گر همین شکست است. اگرچه حکومت عزم خود را جزم کرده تا به ضرب و زور یا به‌مدد کارناوال‌هایش این خشم و انزجار را مدفون کند، اما تاریخ جنبش‌ها و خیزش‌های مردمی گواه آن است که آزادی‌خواهی همواره زنده‌ می‌ماند و سر بر می‌آورد، حتی اگر در فراز و فرودهایش آزادی‌خواهان بسیاری به خون کشیده شوند و به خاک افتند.

اکنون نیز مبارزه‌ی هرروزه‌ی زنان، تداوم مقاومت دانشجویان، استمرار اعتراض‌های معیشتی کارگران و بازنشستگان و واکنش‌های گسترده‌ی مردم در شبکه‌های اجتماعی، به‌رغم سانسور و محدویت‌های اینترنت، گواه تداوم آزادی‌خواهی است. و بی‌تردید باید اذعان کرد که در این‌ راه پر نشیب و فراز حضور و پایداری زنان همواره به‌شکلی مضاعف اثرگذار بوده است. زنان به‌رغم سال‌ها سرکوب سیستماتیک، منع و تبعیض سازمان‌یافته و پایمال‌ شدن بدیهی‌ترین حقوق‌شان هرگز از حضور در عرصه‌های اجتماعی و اعلام خواسته‌هایشان پا پس نکشیده‌اند و این روزها نیز هر زن‌ که با پوشش اختیاری قدم به کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌گذارد نماد این مقاومت و پایداری است. 

کانون نویسندگان ایران همواره بر حق آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا برای همگان پای فشرده است. اکنون نیز به حکم همین اصل بنیادین منشور خود، ضمن حمایت از خواسته‌های زنان، سرکوب آزادی بیان از سوی حکومت را محکوم می‌کند و تمامی نویسندگان، روزنامه‌نگاران و هنرمندان آزادی‌خواه را فرامی‌خواند تا هرچه بیش‌تر پژواک صدای مردم معترض و تحت سرکوب باشند.

۱۶ خرداد ۱۴۰۳

*جان باختن یک کارگر کارخانه فروآلیاژ کرمان براثر انفجار

روز چهارشنبه ۱۶ خرداد،یک کارگر ۵۰ ساله کارخانه فروآلیاژ واقع در دوراهی راین کرمان حین کاربرشکاری بر روی تانکر گازوئیل براثر انفجار مخزن دردم جان خودرا ازدست داد.

*جان باختن یک کارگر راه آهن اصفهان بر اثر تصادف

یک کارگر راه آهن اصفهان بنام علی گل‌کاریان در مسیر راه خانه به محل کار براثر جراحات سنگین ناشی از تصادف جان باخت.

*بازهم واژگونی سرویس رفت و آمد کارگران قربانی گرفت ایندفعه مصدومیت ۱۶ کارگر کارخانه ذغالشویی البرز شرقی

سه شنبه شب(۱۵ خرداد)،مینی‌بوس حامل کارگران کارخانه ذغال شویی شرکت ذغالسنگ البرز شرقی در جاده‌ دامغان – شاهرود واژگون شد و ۱۶ کارگر مصدوم وبه بیمارستان منتقل شدند.

*جان باختن یک کارگر ماهیگیر در شهرستان ایوان بر اثر برق گرفتگی

روزسه شنبه ۱۵ خرداد،یک کارگر حین کار ماهیگیری در رودخانه کنگیر شهرستان ایوان دراستان ایلام، دچاربرق‌گرفتگی جان باخت.

akhbarkargari2468@gmail.com

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate