سعید جلیلی و جنب و جوش حکومت اسلامی برای “انتخابات ریاست جمهوری”

مقدمه:

همانطور که در مقاله قبلی گفتم(*) مرگ رئیسی به هر علت، مسئله بحران قدرت را در رژیم اسلامی تشدید می کند و معضل تک قطبی کردن رژیم درمانش نبوده و نخواهد بود و این رژیم نه راه پیش دارد و نه راه پس.حتی نمی تواند به فاز “اصلاح طلب و اصول گرا” برگردد.

خامنه ای و باندی که دور خودش ساخته و متکی به سپاه پاسداران و سایر اراذل وابسته است حتی درون حامیان رژیم اسلامی دارد منزوی تر می شود و بعد رئیسی مجبور است مهره دیگری را بنشاند مشابه رئیسی که امر ببرد و دنباله رو باشد.

صحنه سازی “انتخابات ریاست جمهوری” را می شود  حدث زد که نمایشی ابکی خواهد بود که مهره رهبر را در مقابل تعدادی سیاهی لشگر مثل حقانیان و پزشکیان قرار می دهند و در سمت مقابل هم ادمهائی مثل لاریجانی که قرار است نمایش “شبه روحانی” بدهند و شاید احمدی نژاد که تکلیفش معلومست اما برای بازی انتخابات ازش استفاده می کنند و داستان اینجور اعلام شود که رقابتی بوده و احمق ترین لایه های حامی رژیم را بکشاند به صندوقها.


“انتخابات” ریاست جمهوری اینبار از همه زمانها کمتر شرکت کننده خواهد داشت و اساسا این رژیم مدتهاست دیگر توان ساختن “دموکراسی درونی” را هم از دست داده .اما در این مقاله من تلاش می کنم روی مهره ای متمرکز شوم که فکر می کنم به احتمال زیاد از سوی باند خامنه ای انتخاب شده یا خواهد شدیعنی سعید جلیلی:

(۱)چرا  سعید جلیلی ؟

چند دوره است که سعید جلیلی خود را کاندید ریاست جمهوری کرده و بار قبل به نفع رئیسی عقب نشست. او سمتهای متعددی در سطح بالای رژیم داشته و نماینده خامنه ای در شورای امنیت ملی است.فعالیتهای این حنایتکار در موضوع سیاست خارجی است و تجربه زیادی در ماجرای برجام و مخالفت با برجام دارد.سابقه او در عضویت شورای تشخیص مصلحت و عالی روابط خارجی است .

او بخشی از راستهای حلقه خامنه ای است که تجربه بالائی در عرصه سیاست خارجی دارد جائی که نقطه اساسی سیاستهای خامنه ای بوده.در سیاستهای داخلی و سرکوب و توسعه نظم سرمایه داری کل حاکمیت تضاد مهمی ندارد و خط خامنه ای که پوششی پوپولیستی دارد و متکی به اقتصاد سیاسی مدل سرمایه داری با کنترل حکومتی است توسط رئیسی دنبال شده و حداقل تا زمان حیات خامنه ای تلاش خواهد شد که ادامه داده شود.سعید جلیلی از مهره های درجه اول مذاکرات اتمی رژیم در جلو پشت پرده بوده و او را “اصولگرای انعطاف پذیر” می نامند!

از دید من سعید جلیلی مهمترین کادر با سابقه و تجربه دیده خامنه ای در این انتخابات است .

(۲)سعید جلیلی و ساختن “حکومت در سایه”

سعید حلیلی مدتهاست در کنار دولتهای روحانی و رئیسی یک “دولت در سایه” ساخته که هدفش ساختن تجربه مدیریت دولتی است و مهره های اطراف او در دوره رئیسی به مشاوره با رئیسی مشغول بوده اند.

نزدیکی سیاسی و تشکیلاتی او با رئیسی که مهره خامنه ای بود بسیار شفاف است و در تبلیغات انتخاباتی کنونیش هم روی این نکته تاکیید دارد.

لذا در میان مزدورهای وارد شده در کارزار “انتخاباتی” سعید جلیلی دارای ساختار اماده بوروکراتیک لازمه برای بدست گرفتن قدرت است با تجربه “کشورداری” به سبک رئیسی.انچه خامنه ای لازم دارد.

(۳)فرق سعید جلیلی با رئیسی:

در مقاله قبلی توضیح دادم که رئیسی مهره خامنه ای بود و بخاطر محدودیتهای هوشی و عقلی گافهای زیادی هم می داد.منجمله ماجرای پذیرش طرح دو کشوری فلسطین و اسرائیل در کنفرانس ریاض!

سعید جلیلی یک رئیسی باهوشتر و با تجربه تر است که کمتر تا بحال گاف داده و اگر خامنه ای دنبال مهره عاقلتر بگردد او انتخاب اولست.

سعید جلیلی از ذوب شده های ولایت است و حرفی و منطقی و نظریه ای مستقل ندارد .در اغاز رقابتها هم اون دستار فلسطینی را بدور گردن زده و حامیانش رسما او را یار رئیسی می نامند.

(۴)چرا سردارهای سپاه کاندیدهای خوب خامنه ای نخواهند بود؟

خامنه ای یا اخوند کاندید خواهد کرد یا ادمهائی مثل سعید جلیلی.

او هرگز ریاست جمهوری سرداران سپاه را بر نمی تابد.از دید او ورود سرداران سپاه به ریاست جمهوری وجهه رژیم را خراب می کند.کار و نقش سردار سپاه از دید او چیز دیگر است.

در حالیکه در اخبار امده که سپاه پاسداران همچنان در کسب بیشتر مالکیت صنابع جلو رفته و حتی پالایشگاه نفت را هم صاحب شده و طی دوران رئیسی این تهاجم منظم و خزنده در ساختارهای اقتصادی کلیدی ادامه داشته و در عین اینکه سپاه پاسداران در حفظ امنیت رژیم و حلقه هایش نقش کلیدی دارد اما خامنه ای و حامیانش نقش سپاه را جلوی صحنه نخواسته اند .

لذا از دید من ورود سرداران سپاه به جلوی صحنه ریاست جمهوری بسیار غیر محتمل است.

(۵)طبقه کارگر ایران و ماجرای انتخابات ریاست جمهوری

در حالیکه دنبالچه های خامنه ای مثل علی هلیزاده زور می زنند با کمک متوهمین فعال کارگری هفت تپه از رئیسی یک پدر مهربان طبقه کارگر نشان دهند که برخی فعالین کارگری را از زندان ازاد کرده .

در حالیکه رئیسی را بعنوان فردی که صنایع را از دزدان بخش خصوصی گرفته و به مدیران حکومتی سپرده معرفی می کنند و خط ضد نئولیبرالیزم را به او وصل می کنند در همین حال نمی توانند توضیح دهند چرا همان کارگرهای “راضی از اقا رئیسی “اینقدر از رفتن او می ترسند و چرا همانها حق سازماندهی تشکلهای خود را نداشتند و ندارند!

حکومت اسلامی در کلیت خود ابزار توسفع سیاستهای نئولیبرال بوده و تفاوتها در شکل پیاده کردن این سیاستهاست.

این حکومت چاره ای بجز زدن کارگر و جلوبردن پروژه های بانک جهانی ندارد.اگر رجوی یا شازده پهلوی هم بیایند ماجرا همینست.

طبقه کارگر و پیشروان طبقه کارگر نباید فریب این پوپولیزم محور مقاومتی را بخورند .حکومت اسلامی دو قطب در مقابل سرمایه داری ندارد اینها سرهای یک نظم و یک پروژه هستند که هدفش بی اینده کردن و تسلیم طبقه کارگر است.

خامنه ای از دید من کارت زیادی برای بازی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد.کفگیرش به ته دیگ خورده و مجبور است از سعید جلیلی استفاده کند .مهره ای که مدتهاست برای ریاست جمهوری خیز برداشته و حالا فرصتش رسیده.

طبقه کارگر ایران تنها شانس اینده جامعه است.جنبشهای راست در هرنوع برنامه های مختلف در توسعه سرمایه داری و خانه خرابی هستند.

تا این طبقه سازمان نیابد و خواستهای مستقل سیاسی و برنامه خود را در قدرت تحمیل نکند چرخه رژیم اسلامی ادامه خواهد یافت و حداکثرش دست بدست دادن قدرت است انطور که سال ۵۷ اتفاق افتاد.نباید فرصتها را سوزاند.

منبع:

(*)مرگ یا قتل رئیسی و عبدللاهیان  و افق حیات رژیم اسلامی

www.azadi-b.com/?p=44855

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate