چرا خفقان گرفته اید؟

جلسات کلاب هاوس ایران لیبرال کم کم روی دور افتاده ، نوبت آخر که آقای هومن فخیمی سخنران مهمان آن بود، موضوع جذابی داشت. بحث بر دو محور میچرخید: پولهایی که از ایران ـ ملت ایران و نه دولت ایران ـ تحت عنوان پرداخت غرامت به آسیب دیدگان از تروریسم، دزدیده  میشود و البته پول های فراوانی که برای خریدن اپوزیسیون یا به عبارت دقیق تر درست کردن اپوزیسیون قلابی، خرج می شود.  هر دو مسئله مهم است و سر نخ هر دو هم به یک جا که کوشش های اسرائیل برای از هم پاشاندن ایران باشد، می رسد.

مورد اول از مدتی پیش به همت آقای فخیمی هویدا شد و در معرض افکار عمومی قرار گرفت و به اطلاع همگان رسید که اگر آمریکا با تصویب یک قانون معیوب و مخالف تعهدات بین المللی، می تواند به این راحتی پول های ایران را چپاول کند، به دلیل عدم حضور جمهوری اسلامی در دادگاه هاست که منجر به صدور حکم غیابی به ضرر ایران شده، کاری که می شد به سادگی از آن جلوگیری کرد. یادآوری کنیم که این ترتیب لاابالیگری و به باد دادن پول های ایران از دوران گروگان گیری تا به حال جریان داشته است ـ هیچ احساس مسئولیتی در کار نیست. مورد دوم نیز به همت ایشان و آقای «جلال» (با اسم توییتری پسر عاقل نوح) که او هم در جلسه حاضر بود و به نوبۀ خود اطلاع رسانی کرد، در رسانه های اجتماعی مطرح گشته است و موضوع انتشار پیوستۀ خبر است. کار در هر دو مورد مستند است و متکی به مدارکی که در دسترس عموم قرار دارد.

نکته ای که آقای فخیمی، با دقت و احتیاطی که لازمۀ کار حقوقی است، بر آن بسیار تأکید نمود و جا هم داشت که مورد تأکید قرار بگیرد، این بود که رسانه های فارسی زبان هیچگاه به این مسائل توجهی که باید نکرده اند و نه تنها در این زمینه ها افشاگری را که قاعدتاً وظیفۀ آنهاست، انجام نداده اند، بلکه ـ برعکس ـ کوشش در پنهان نمودنشان و به عبارتی لاپوشانی آنها کرده اند. خلاصه این که ملت ایران، نه در جریان این قرار گرفته که ثروتش در بانک های آمریکایی که به دلیل بحران دیپلماتیک توقیف شده، چگونه به اتکای قوانین بی پایه که معاهدات بین المللی را نقض می کند، تاراج می گردد و نه این که چه ارقام نجومی برای تغذیۀ گروه هایی که تحت عنوان اپوزیسیون فعالیت می کنند، هزینه می شود تا با تظاهر به یاری به آزادیخواهی، مقدمات فروپاشی ایران را فراهم بیاورد.

داستان دو بخش دارد. اولی خبررسانی است. این امور که بسیار مهم است، مطلقاً تحت پوشش خبری قرار نمی گیرد. یعنی ایکه اصلاً کسی مطلع نمی شود که چه اتفاقی در جریان است. دوم این که از کسانی که به هر نحو با این برنامه ها در ارتباطند و در رسانه ها هم جولان میدهند، سؤالی نمیشود و توضیحی خواسته نمیشود تا روشن شود که از کجا تغذیه می شوند و کمک هایی که به آنها می شود، با چه هدفی انجام میپذیرد. جالب اینکه اکثر این افراد از صفوف اصلاح طلبان برمیخیزند و  از مواضعی که در جهت مدارا با حکومت ایران به آنها نسبت داده میشود، برگشته اند و یکسره به راه تبلیغ تحریم و حملۀ نظامی و… افتاده اند. سازمانهای متعددی که این افراد را در دل خود جا می دهد و گاه با فواصل کم، جا به یکدیگر می دهد، همه در یک جهت کار می کند. لزومی به آوردن نام نیست. اسامی فاند گیران از صبح تا شام در تمامی رسانه ها تکرار می شود.

مرکز این مانور ها و مسقط الرأس اپوزیسیون مافیایی، آمریکاست. از دید آقای فخیمی، سناریو همانی است که قبلاً در مورد عراق و سوریه و لیبی به اجرا گذاشته شده است و مراحلش روشن است. خرج کرد پول برای ساختن افکار عمومی که البته تولید آمار های معیوب و بی مأخذ هم در این بخش نقش اساسی بازی می کند ـ از دو مؤسسۀ گمان و ارفی سخن رفت. رسانه سازی که مدت هاست انجام گرفته و در حال ثمربخشی است. شخصیت سازی قلابی که بیشتر روی زنان متمرکز گشته و چهره های جدیدی را به میدان آورده. قطبی سازی جامعه با استفاده از هر مضمونی که می تواند مورد بهره برداری قرار بگیرد، اقوام، زنان و… پول هم که حسابی ندارد و از منابع معمولاً نا معین یا تحت عنوان مؤسساتی که هویت روشن ندارند، پخش میشود.

فعالیت دو چهرۀ سیاسی مشهور، هیلاری کلینتون و تونی بلر که هر دو در زمینۀ ایران فعال شده اند، ابعاد وسیع توطئه را برای ما روشن میکند. اشارۀ آقای فخیمی به تغییر دکترین عمل پنتاگون در این موارد که تمایل به حذف تفاوت بین نظامی و غیر نطامی دارد و مثال عملی اش را امروز در غزه شاهد هستیم، در جای خود بسیار مهم است و گسترۀ ضرباتی را که میتواند به ایران بخورد از هم اکنون برای ما روشن میسازد.

ابعاد داستان مایۀ نگرانی است و سخنران جلسه در بیان دلواپسی خود تردیدی نداشت. ولی، همانطور که اشاره شد، آنچه که بر این نگرانی میافزاید بی خبر ماندن ایرانیان است و آن چیزی که می توان خیانت رسانه های موجود، نامید. خیانت به حرفه و اصول خبرنگاری که باید قاعدتاً آنها را وادارد تا به جای اخبار جنجالی و مضحک و بسا اوقات بی معنای معمول، به این امور بپردازند. ظاهراً کارکنان آنها مطلقاً وجدان ملی ندارند. پولی میگیرند و خدمتی می کنند.

امروز اطلاع رسانی امریست ملی، کارزاریست ملی و مقدمۀ احقاق حق فرداست. چون آن چه در آن ملحوظ گشته، منافع ملت ایران است، ورای مشرب و مسلک سیاسی. پولی که دارد اینطور به یغما می رود، سرمایۀ آیندۀ مملکت و کودکان امروز و جوانان فردای آن است و پولی که دارد در پس پرده خرج میشود، پول خون ایرانیان است. همه ـ فارغ از اختلافات سیاسی ـ باید در این کارزار شرکت نمایند. ایران لیبرال از ابتدا چنین موضعی را اتخاذ کرده و بر سر تصمیمش هست. خدمت ما به ایران فقط کوشش هایی نیست که برای رهایی امروزش می کنیم. تأمین آینده اش نیز بر عهدۀ ماست.

۴ خرداد ۱۴۰۳، ۲۴ مه ۲۰۲۴

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate