محمد مخبر، عامل سرکوب دانشجویان جندی شاپور اهواز را بیشتر بشناسیم!

محمد مخبر، عامل سرکوب دانشجویان جندی شاپور اهواز را بیشتر بشناسیم!

محمد مخبر دزفولی که پس از معدوم شدن ابراهیم رئیسی تا انتخابات هشتم تیر جانشین او شده است جلادی است از جنس #رئیسی_جلاد! محمد مخبر جلادی است من در تجاوز و کشتار دانشجویان دانشگاه جندی‌شاپور اهواز در اردیبهشت ۱۳۵۹ نقش اصلی را داشت! او و دیگر عناصر تبهکار انجمن اسلامی دانشگاه با پشتیبانی احمد جنتی چنان جنایتی آفریدند که در تاریخ اهواز فراموش نخواهد شد!

میتوان به جرات گفت که وحشیانه‌ترین تهاجم به دانشگاه، در اهواز و دانشگاه جندی‌شاپور رخ داد. بعد ازبقدرت رسیدن جمهوری اسلامی در بهمن ماه ۵۷ ، انجمن اسلامی دانشگاه جندی شاپور با کمک نیروهای نظامی بارها تلاش کرده بود تا جلسات و مراسم‌های دانشگاه چه توسط سازمان پیکار، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و حزب کارگران سوسیالیست تشکیل مرشد را برهم زند اما به دلیل حضور کارگران، معلمان و دیگر اقشار جامعه در این مراسم‌ها، نتوانسته بود به هدف خود برسد.

احمد جنتی آن زمان حاکم شرع “دادگاه‌های انقلاب” خوزستان و امام جمعه اهواز بود. وی در اطلاعیه‌ای که بارها از رادیو و تلویزیون خوزستان پخش شد فراخوان برگزاری نماز در روز سه‌شنبه ۲ اردیبهشت در دانشگاه اهواز را می‌دهد. این در حالی بود که دانشگاه هنوز تخلیه نشده و دانشجویان در دانشگاه بودند. در این میان عده‌ای از مردم معمولی هم برای نماز می‌آیند. اما مهم حضور چند صد نفر افراد مسلح با لباس شخصی و حتا نظامی بود به سرکردگی محمد مخبر برای این کار اجیر شده و به دانشگاه آمده بودند. در همان روز نیروهای نظامی در حالی که با ماشین‌های خود دانشگاه را به محاصره درآورده بودند، از ورود دیگر ماشین‌ها به محوطه دانشگاه جلوگیری می‌کردند. همه‌ی این‌ها نشان‌دهنده این بود که نیروهای رژیم ایران خود را برای کشتار دانشجویان آماده کرده بودند. حتا صبح همان روز به بهانه این که در بیمارستان شماره یک اهواز (جنب دانشگاه) بمب کار گذاشته شده، بیماران را از تخت‌های‌شان پایین کشیده بودند.

بعد از برگزاری نماز و با فرمان جنتی در خطبه‌های پس از نماز، حمله به دانشگاه شروع شد. از سوی دیگر رادیوی خوزستان تبلیغ می‌کرد که “دانشجویان با تیربار به صفوف نمازگزاران حمله کرده‌اند” و پیام جنتی را می‌خواند که خواستار کمک شده بود!!! پاسداران از فاصله نزدیک دانشجویان را با تیر می‌زدند. جبرائیل هاشمی از فاصله سه متری مورد اصابت گلوله محمد مخبر قرار گرفت و به قتل رسید.

مخبر هم‌چنین یکی از دختران را متوقف کرده، کلت را به شقیقه‌اش گذاشته و شلیک می‌کند. جنایتکاران با قمه! سینه‌ی، طاهره حیاتی چهارده ساله، دانش‌آموز یکی از دبیرستان‌های اهواز را شکافتند و بدین ترتیب طاهره در میدان ورودی دانشکده علوم دانشگاه اهواز در خون سرخ خود غلطید.

مهناز معتمدی همراه با تعدادی دیگر از دختران دانشجو که دستگیر شده بودند با چشمان بسته در مقابل دیوار قرار داده شده بودند. پاسداران برای ارعاب در اطراف سر آن‌ها شروع به شلیک گلوله کردند که مهناز به پاسداران اعتراض می‌کند. پاسداران موهای سرش را گرفته و او را روی زمین کشیدند، سپس با مشت و لگد او را به گوشه‌ای انداخته و به رگبار مسلسل بستند. در چندین مورد از سوی اوباشان رژیم ایران از جمله خود محمد مخبر به دختران تجاوز شد و حداقل جسد سه دختر از رودخانه کارون بیرون کشیده شد. جدا از آن جسد تعدادی از دیگر دستگیرشدگان نیز در روزهای بعد در نخلستان‌های اهواز و یا رودخانه کارون پیدا شد.

اسامی ۱۲ نفر از کشته شدگان اهواز به قرار زیرند: غلام سعیدی، فرزانه رضوان، جبراییل هاشمی ، حمید درخشان، طاهره حیاتی ( دانش آموز۱۴ساله که درمقابل دانشکده علوم باقمه کشته شد)، فرهنگ انصاری، محمود لرستانی (کارگر شرکت نفت)، سعید مکوند، محمد عزیز پور، مهناز معتمدی، مهدی علوی شوشتری و احسان الله آبفشانی.

اما این پایان ماجرا نبود و در چهارم اردبیهشت در اهواز جنایت دیگری رخ داد. تعدادی از زندانیان به دلیل شمار بالای دستگیری‌ها به تالار شهرداری اهواز برده شده و در آن‌جا نگاه‌داری می‌شدند. در این روز خانواده‌ها نیز به محل نگاه‌داری آن‌ها می‌آیند. زندانیان با دیدن خانواده‌ها شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد سر می‌دهند اما به پاسداران بلادرنگ به طرف زندانیان شلیک می‌کنند که ۸ زندانی کشته و ۳۶ تن زخمی می‌شوند که تعدادی از آن‌ها نیز هم‌چون ناصر بهرامی و کورش پیروزی در بیمارستان و یا جاهای دیگر کشته می‌شوند. یکی از زخمی‌ها نیز فردای آن روز در حالی که با قمه گردن او را شکافته بودند تحویل خانواده‌اش شد.

۱۲ اردیبهشت احمد موذن فارغ اتحصیل دانشگاه اهواز به همراه مسعود دانیالی دیپلمه بیکار، دکتر نریمیسا پزشک درمانگاه حصیرآباد اهواز، مسعود ربیعی دانشجوی فوق لیسانس علوم تربیتی، غلام حسین صالحی دانشجوی علوم کامپیوتر، اسداله خرمی دانشجوی دانشکده علوم تربیتی به جرم شرکت در درکیریها در یک محاکمه چند ساعته محکوم شده و تیرباران می شوند. دو نفراول از دانشجویان و دانش آموزان هوادار سازمان پیکار بودند و دکتر نریمیسا با پیشگام، انجمن دانشجویی وابسته به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود که به جرم مداوای دانشجویان زخمی به همراه مهدی علوی شوشتری و منوچهر جعفری ونیز تعداد دیگری ازدستگیر شدگان به حکم “دادگاه انقلاب اسلامی اهواز” که ریاست آن با احمد جنتی بود به همراه احمد موذن و مسعود دانیالی که در جریان حمله به دانشگاه دستگیر شده بودند اعدام شدند.

اسماعیل نریمیسا پزشک مردم اهواز، استاد دانشکده پزشکی که در کنار کار در بیمارستان جندی‌شاپور اهواز، با کمک همکاران‌اش درمانگاهی در محله فقیرنشین حصیرآباد اهواز دایر کرده و به درمان رایگان بیماران می‌پرداخت! قابل ذکر است که دکتر اسماعیل نریمیسا که در محل کار خود توسط ماموران رژیم دستگیر شده بود، در همان تالار شهرداری بود که پاسداران تعدادی از زندانیان را به گلوله بستند. بعد از به گلوله بستن زندانیان دکتر نریمیسا را نیز از جمع زندانیان جدا کردند. در اطلاعیه “دادگاه انقلاب اسلامی اهواز” یکی از جرائم دکتر نریمیسا مداوای مجروحان ذکر شده بود!!!

آن‌چه گفته شد تنها یک سند از مملو سند جنایت محمد مخبر است که اکنون جانشین #رئیسی_جلاد شده است! حتی یک فرد پاکدست در رژیم جمهوری اسلامی ایران پیدا نمیشود چرا که اساس ماندگاری در حرم قدرت رژیم این است که در سرکوب، قتل و جنایت مشارکت فعال داشته باشید!

#رئیسی_جلاد اگر چه مرد و از حسابرسی در امان ماند اما نباید فراموش شود که سایر رهبران و پایوران رژیم ایران همچنان زنده هستند و باید منتظر حسابرسی بمانند! از همین رو باید بر جنبش دادخواهی تاکید مجدد کرد!

جنبش دادخواهی تنها یک جنبش برای عدالت‌خواهی و گرامیداشت قربانیان رژیم ایران نیست بلکه بخشی از جنبش سرنگونی‌‌طلبی است! چرا که حسابرسی از رهبران رژیم جمهوری اسلامی تنها با سرنگونی این رژیم ممکن است تا رهبران جمهوری اسلامی را به دلیل چهار دهه جنایت علیه بشریت و سرکوب مردان، زنان، اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، اقلیت‌های مذهبی مانند بهائیان و پیروان اهل سنت و ملیت‌های مختلف ایرانی اعم از فارس، تورک، کورد، بلوچ، عرب، لور، گیلک و….. را مورد حسابرسی عادلانه قرار داد و دموکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی را همچون رودی خروشان در جغرافیای سیاسی ایران جاری کرد که تنها با قدرت مردم متحد و تلاش نیروهای پیشتاز دموکراسی‌خواه در ایران ممکن خواهد شد و باید برای آن تلاش کرد.

ـ

ووکاشین پاکروان

فعال اکو-سوسیالیست (تروتسکیست)

فعال حقوق جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌+

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate