مرگ “رئیسی” عزاداری حکومت اقلیم و پ ک ک , طرح سوالی رو به کومەله های علیزاده و مازوجی

به دنبال مرگ ابراهیم رئیسی (قاضی مرگ و قصاب تهران) ما شاهد پیام های تسلیت از سوی دولتهای غربی و احزاب مختلف خصوصا دولت اقلیم کردستان و دیگر احزاب کردی بودیم که خشم تعدادی از متوهمین به این دولتها، احزاب و شخصیت ها را بر انگیخته است. اگر چه بنا بر عرف دیپلماسی در چنین مواقعی تسلیت دولتها به همدیگر پدیده ای رایج است، اما گویا در این مورد نادر آنرا به عنوان دورویی و یا خیانت به مردم ایران قلمداد می کنند.

باید به متوهمین این دولتها و یا جریانات خیلی دوستانه گفت اگر فکر کرده اید این دولتها در کنار مردم ایران ایستاده اند، این از خامی و خوشباوری تو نسبت به این دولتهاست که خیال می کردی در کنار تو ایستاده اند، نه از خیانت آنها. بی شک دولتهای بورژوایی و احزابشان در پی منافع خود بوده و همیشه پشت هم را گرفته اند، حاکمیت جمهوری اسلامی نیز به عنوان یک دولت بورژوایی از این امر مستثنی نیست. اگر در مقطع خیزش انقلابی شهریور ۱۴۰۱ به ظاهر نشان دادند که در کنار و یا حامی مردم هستند، در واقع برای به کج راهه بردن مبارزات و زیر آب کردن سر این خیزش انقلابی و خفه کردن آن  بود. تا در صورت ادامه این خیزش در یک دست به دست کردن قدرت از بالا سیستم سرمایه داری موجود را حفظ کنند. اکنون که می بینند حاکمیت جمهوری اسلامی هنوز به حیاتش ادامه می دهد، انتظار نداشته باشید که منافع خود را قربانی دفاع از مردم ایران کنند. 

سران حکومت کردی و شعبات مختلف پ ك ك تحت نام “ریاست مشترك شورای اجرایی ك.ج.ك” (كنفدرالیسم جوامع كردستان) نیز طی بیانیه ای رسمی مرگ ابراهیم رئیسی و همراهانش را تسلیت گفته اند. همچنین “مظلوم عبدی”(مشهور به مظلوم كوبانی) به نام “فرماندهی نیروهای سوریه دمكراتیك (روژآوا) نیز طی پیامی مرگ رئیس جمهور ایران و همراهانش را به مردم ایران تسلیت گفته است.

مرگ رئیسی سببی شد که حاکمیت کرد و احزابی از این دست حلقه به گوشی خود را برای حاکمیت جمهوری اسلامی ثابت کنند. 

پیام روسای حاکمیت کردی و شاخه های مختلف پ ک ک قابل پیش بینی و حداقل برای ما کمونیستها ما دور از انتظار نبود، ما بارها در نوشته های خود ظرفیتهای ارتجاعی آنها و ظرفیت ضد مردمی آنها را گوشزد کرده ایم. از یک سو حاکمیت کردی ید طولانی در سرکوب خونین اعتراضات مردم کردستان عراق، سرکوب شوراها، ترور فعالین کارگری و کمونیست، همدستی با جمهوری اسلامی در ترور مخالفین خود، استرداد زندانیان فراری به رژیم ایران و صدها نمونه از این قبیل دارد. از سوی دیگر نیز پ ک ک و فرقه دست سازش یعنی پژاک دست کمی از حکومت کردی نداشته و نه تنها خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی نبوده بلکه بارها از این رژیم دفاع کرده است. مصاحبه های سران این جریان طی سالهای اخیر این موضوع را اثبات می کند.

“سیامند معینی”، “آمد شاهو”، “اهون چیاکو” و ” فواد بریتان” به عنوان سخنگویان و سران پژاک  بارها در مصاحبه های تلویزیونی خود اعلام کرده اند که هیچوقت نه تنها خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی نیستند بلکه حتی نخواسته اند که با جمهوری اسلامی وارد جنگ رودررو شوند و از دموکراتیزه کردن نظام و آشتی با جمهوری اسلامی است صحبت کرده اند، حاکمیت جنایتکاری که بیش از چهار دهه است که ده ها هزار نفر از شریف ترین انسانهای این کشور را به شکنجه و به جوخه های اعدام سپرده است. پ ک ک سالهاست که به عنوان همپیمان رژیم و تحت به ظاهر ان جی او های فرهنگی در شهرهای کردستان فعالیت می کند تا ذهن مردم را از مبارزه اصلی یعنی به زیر کشاندن حاکمیت جمهوری اسلامی منحرف کند. (رجوع شود به  نوشته: “پژاک” هم شریک دزد و هم رفیق قافله!)

دفاع از جمهوری اسلامی تنها بخشی از استراتژی پ ک ک و پژاک است و در واقع این جریانات سابقه ای طولانی در تهدید، ترور و کشتار دارند. فریب و ربودن کودکان و فرستادنشان به قندیل برای جنگ با ترکیه ، بمب گذاری، انتحار، خودکشی، خودسوزی، ترور مخالفان، ممنوع الخروج بودن اعضای این حزب و ترور اعضایی که بخواهند از این جریان خارج شوند و یا اساسنامه حزب را زیر پا گذاشته اند تنها بخشی از کارنامه سیاه این دو جریان است. هنوز پروند ترور سامان دانشور در روستای گویزه کویره مریوان بدلیل ترک صفوف پژاک و کشتن “سوران اختر ثمر” از اهالی اورامانات بدلیل سرپیچی از پرداخت باج بیشتر به پژاک و دهها مورد دیگر بدون جواب مانده است. (رجوع شود به نوشته: تهدیدات پ ک ک علیه مردم کردستان و چند سوال)

اما و به نظر نویسنده قبل از اینکه مردم کردستان بخواهند از جریانات ارتجاعی و ضد مردم همچون حاکمین کردستان عراق و جریاناتی چون پژاک و پ ک ک ایراد بگیرند و به خشم آیند، باید یخه جریان کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (شاخه ابراهیم علیزاده) و حزب دمکرات را بگیرند که بنا به نیاز روز خود، انواع گروه های قومی، ضد اجتماعی، غیر مسئول و باند سیاهی را به عنوان حزب سیاسی برسمیت می شناسند و تلاش میکنند آنها را حتی در قامت نمایندگی مردم در كردستان به مردم بفروشند. 

طبقه كارگر، زنان و نسل جوان متمدن و آزادیخواه در كردستان همراه ما كمونیستها در این جامعه  سیاست حمایتی عملی جریاناتی از قبیل کومه له (علیزاده) و حزب دمکرات را از حکومت اقلیم کردستان و دفاعشان از این حکومت که چگونه در جریان خلع سلاح احزاب اپوزیسیون ایران مستقر در کردستان عراق و یا موشک باران اردوگاه های این احزاب از سوی رژیم، برای حکومت کردی سینه سپر می کردند با صورتی بر افروخته داد و هوار به راه انداخته بودند که جمهوری اسلامی هدفش به زیر سوال بردن کرامت حکومت اقلیم است نه اپوزسیون. 

هم پیمانی و همکاری فشرده سازمان ابراهیم علیزاده با پژاک و پ ک ک و ک ن ک و کمیته دیپلماسی مشترک ( که بیش از سی حزب و جریان ناسیونالیستی و اسلامی در آن حضور دارند) دیر زمانیست که در جریان است و در مغایرت و ضدیت با منافع کارگران و مردم آزایخواه در جامعه کردستان قرار دارد و ما این را در پرونده آنها ثبت کرده ایم.

هرچند جریان کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (شاخه صلاح مازوجی) نیز از این امر مستثنی نیست و مواضع اتخاذ شده صلاح مازوجی در نوشته خود تحت عنوان “سیمای سیاسی بحران درونی حزب  کمونیست ایران” این امر را نشان می دهد. در قسمتی از این نوشته آمده است: (سیاست، مواضع و حمایت بی دریغ کومه له و حزب کمونیست ایران در دفاع از جنبش حق طلبانه و خودمدیریتی روژآوا یکی از برگ های پرافتخار جریان ماست.” و در ادامه می گوید “همواره نسبت به خطراتی نیز که در اثر سردرگمی استراتژیک احزاب دخیل، این جنبش را تهدید می کرد هشدار می دادیم. درست آن است که کومه له در قبال نقش پژاک در جنبش کردستان ایران هم همین رویه را در پیش گیرد. ).

اینکه هشدار جناح مازوجی تا چه اندازه ای روی احزاب تحت امر ” پ. ک. ک. ” در کردستان سوریه که با آمریکا مناسبات بسیار نزدیک و دوستانه ای دارند و اکنون پیام های تسلیت به جمهوری اسلامی می فرستند مؤثر بوده، و یا پند و اندرز دادن پژاک برای خلاصی از سردرگمی استراتژیک چقدر تاثیر گذار بوده؟ بماند به جای خود.

اما سیاست این دو جریان که هر دو تحت عنوان کومه له فعالیت می کنند تا چه اندازه در توهم پراکنی به پژاک و به رسمیت شناختن و مشروعیت دادن به احزاب سناریو سیاهی از سوی این دو جریان، در میان طبقه کارگر و زحمتکشان کردستان دخیل بوده است و اینکه از کدام ضرورتِ مبارزه طبقاتی در کردستانِ ایران سرچشمه می گیرد، سوالیست که علیزاده و مازوجی باید به آن پاسخ دهد؟

۲۴ مه ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate