ابراهیم رئیسی مرد یا حذف شد؟!

                                    ابراهیم رئیسی مرد یا حذف شد؟!

             صورت مسئله به جای خود باقیست: انقلاب برای سرنگونی کلیت رژیم اسلامی

روایتی که تا کنون مقامات، نهادها و رسانه های رژیم با انبوهی از تناقضات و حرفهای ضد و نقیض، مطرح کرده اند، این است که ابراهیم رئیسی به همراه وزیر خارجه رژیم، امام جمعه تبریز، استاندار آذربایجان شرقی و خدمه و محافظان هلیکوپتر حامل آنها بر اثر نقص فنی و یا بدی هوا و مه گرفتگی منطقه کوهستانی ارسباران، دچار سانحه شده و پس از سقوط بالگردشان، همگی کشته شده اند. آنها برای افتتاح یک سد بر روی رودخانه ارس به منطقه رفته بودند و رئیسی در این سفر ملاقاتی هم با الهام علی اف رئیس جمهوری آذربایجان داشته که روابط بسیار نزدیک آن با رژیم اسرائیل همواره موضوع مناقشه رژیمهای ایران و آذربایجان بوده است.

در کنار هلیکوپتر حامل رئیسی، دو هلیکوپتر دیگر نیز با آنها همراه بودند که ظاهرا از مکان سقوط هلیکوپتر خبر نداشتند!! و بیش از پانزده ساعت طول کشید آن هم به کمک یک پهباد از سوی دولت ترکیه محل سقوط شناسایی شود!! به همین خاطر در شرایط اعمال سانسور شدید و کنترل فضای امنیتی و مهندسی خبررسانی،  بسیاری سناریوی نقص فنی و یا بدی هوا را به زیر سئوال می برند و در مقابل این روایت رسمی، دو احتمال: دخالت یک کشور خارجی (مثلا اسرائیل) و یا حذف درونی توسط باندهای رقیب در آپارات جمهوری اسلامی ( مثلا باند مجتبی خامنه ای و باند قالیباف و …) را مطرح می کنند. به ویژه که قرار بوده در اولین نشست دوره جدید مجلس خبرگان، رئیس آنرا انتخاب کنند که ابراهیم رئیسی کاندید اول بوده است.

ما می دانیم که رئیسی عنصر مورد اعتماد رهبر رژیم بود و بارها تبعیت و سرسپردگی خود را به اثبات رسانده بود. او پس از اتمام کلاس ششم ابتدایی وارد حوزه علمیه مشهد و سپس قم شد و در بیست سالگی شد دادستان کرج و سپس دادستان همدان و آنگاه جانشین دادستان تهران در مقطع کشتار جمعی هزاران زندانی سیاسی در تابستان  ۶۷ به عنوان عضوی از هیات مرکزی مرگ.

معاونت و سپس ریاست قوه قضائیه،  تولیت آستان قدس رضوی به مثابه یک از کارتل های عظیم اقتصادی ایران و ریاست جمهوری و نائب رئیسی مجلس خبرگان از جمله پست هایی مهمی بوده که این جلاد در کارنامه خود دارد. بنابراین از هر جهت امتحان خودش را پس داده بود و یکی از مهره های مطلوب خامنه ای بود.

اما احتمال مرگ علی خامنه ای در سالهای آتی، مسئله جانشینی رهبری را به یک موضوع جدی برای جدالهای درونی حاکمیت تبدیل کرده است. از ابراهیم رئیسی در کنار مجتبی خامنه ای به عنوان دو گزینه اصلی برای مقام رهبری نام برده می شد. با توجه به اینکه پست رهبری ولایت مطلقه فقیه بر خلاف مقام ریاست جمهوری که یک تدارکاتچی بیش نیست، مهمترین رکن قدرت رژیم محسوب می شود، وسوسه زیادی در میان باندهای رقیب وجود دارد که دست به حذف یکدیگر بزنند. تاریخ رژیم اسلامی پر است از این نوع حذف ها و جراحی ها که میتوان به مواردی همچون احمد خمینی و اکبر رفسنجانی اشاره کرد.

طبیعی است که در لحظه کنونی به دلیل فقدان شفافیت و آزادی مطبوعات در ایران و صدالبته ماهیت مافیایی رژیم اسلامی، برای ما و خیلی ها این امکان وجود ندارد که از میان چهار گزینه: نقص فنی، بدی هوا، دخالت خارجی و حذف درونی، دقیقا بگوئیم که کدام سناریو صحت دارد.

ضمن اینکه صورت مسئله به قوت خود باقیست. مردن، کشته شدن و یا ترور یک فرد در آپارات این رژیم فاشیست، تغییری کیفی در ماهیت آن ایجاد نمی کند. رژیم هزاران مزدور دارد که میتوانند همچون یک مجری گوش به فرمان، تدارکاتچی “ریاست قوه مجریه” باشند. حتی مرگ و یا حذف رهبر نظام هم نمیتواند تغییری اساسی ایجاد کند، کمااینکه مرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی – خمینی – نتوانست چیزی را عوض کند.

اکثریت مردم ایران اگر چه از مرگ و یا قتل جلاد جنایتکاری مثل رئیسی خوشحالند و این را به اشکال گوناگون در روزهای اخیر نشان داده اند، اما واقفند و به عبارتی بهتر باید واقف باشند که بدون سرنگونی تام و تمام این رژیم فاشیست از طریق یک انقلاب مردمی، نمیتوان راه رهایی ایران را هموار کرد.

 رئیسی جلاد شانس آورد که فرصت نیافت در دادگاه مردمی و حقیقت یاب پس از سرنگونی رژیم محاکمه شود و ناگفته های بسیاری را فاش نماید. او پیش از محاکمه، به هلاکت رسید، اما رژیم هزاران جنایتکار از این دست دارد که باید روزی حساب پس دهند.

 ما اگر چه در خوشحالی دهها هزار خانواده عزیز جانباختگان راه آزادی و برابری در طول ۴۵ سال حاکمیت رژیم جنایت و غارت، شریکیم، اما توهمی به راه حل های درون سیستمی در داخل نظام و یا “رژیم چنجی” از خارج نداریم.

راه حل توده انقلابی چیزی نیست جز ادامه خیزشهای رادیکالی همچون دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش سراسری ژینا در سال ۱۴۰۱ . باید با تقویت جنبش کارگری، جنبش زنان و همه جنبش های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه و نیز گسترش تشکل یابی و سازماندهی، حلقه محاصره را به دور رژیم اسلام و سرمایه تنگ تر کنیم. این رژیم دارد تلو تلو میخورد و از ترس است که میترساند. مشت محکم انقلاب، روزی پیکر نحیف و بحران زده آنرا نقش بر زمین خواهد کرد. این رژیم میتواند و باید “ناک اوت” شود!

سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

 ۲۱ مه ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate