دوستی رمانتیک «اصلاح»طلبان و «مشروطه»خواهان از چه روست ؟

دوستی رمانتیک «اصلاح»طلبان و «مشروطه»خواهان از چه روست (۱)؟

برای بررسی و فهم بهتر این «پدیده» نوظهور در فضای سیاسی ایران، شاید بهتر باشد نخست به ریشه های اجتماعی و اقتصادی چنین نزدیکی بپردازیم.
آنچه مسلم است حاکمیت مستضعفان که در آستانه انقلاب مظلوم بهمن‌ماه، ماه تابان نیز تصویر رهبر محبوبش را بر رخ کشیده بود و قرار بود آزادی و جمهوری و عدالت اجتماعی و اقتصاد و سیاست مستقل ملی برای ساکنان ایران به ارمغان آورد و شیر و آهو از یک جوی بنوشند و حتی کمونیست ها هم در آن آزاد باشند، نه تنها به هیچ‌یک از وعده های خوشگل خوشگل خود عمل نکرد بلکه می رود تا با ایجاد نفاق و نفرت و در طول کمتر از نیم قرن، شیرازه یک جامعه همزیست اند هزار ساله را برهم زند!
انشقاق اجتماعی امروز ایران عملا دو فرهنگ رو بگذشته اقلیتی ناچیز و اکثریتی عظیم رو به آینده را در مقابل هم قرار داده است. فرهنگ و سنت اند هزاران ساله ساکنان ایران در مدارا و تعامل و صلح جویی و مهمان نوازی و همسایه دوستی از یک سو و بدعت حاکمیت ولی فقیه بر سفیه که با اصول هیچ یک از فرق سنی و شیعه سر سازگاری ندارد و این قلم همواره این بدعت منحوس را «ناجمهوری نااسلامی» نامیده است و می نامد!
بدعتی که در آن نه جمهوریت محقق شده است و نه برای اصول اسلام پشیزی ارزش و وقعی قایل است!
بدعتی که برای حفظ وجود حاکمیت ننگین خود، دروغ را نه فقط جایز بلکه واجب می شمارد!
بدعتی که برای حفظ وجود عاری از رحم و شرم خود و توجیه دزدی‌های آقازاده های فاسد رانت خوارش، «ربا» را که در شرع اسلام «حرام اندر حرام» است، همچون شیر مادر حلال می شمارد!
بدعتی که در کشتن مخالفان خود حتی لایحه ارتجاعی قصاص حمورابی خود را رعایت نمی کند و هر صدای مخالفی را در میدان با گلوله و در زندان با سموم گوناگون و طناب دار خاموش می کند!
بدعتی که جامعه را به خودی و ناخودی و زن و مرد و مسلمان و نامسلمان تجزیه کرده است و به انواع « آپاراتید » جنسی و عقیدتی وجهه قانونی داده است!
بدعتی که تنها در کمتر از نیم قرن توانسته است با ترور و جنگ سرکوب، نفرت از بازگشت به خرافات و هر نوع تاج و تسبیح و ریش و عبا و عمامه را اجتماعی کند!
بدعتی که موتور انشقاق نسلی و نفرت اجتماعی در جامعه ۱۰۰ میلیونی ایران شده است!
بدعتی که اگر در آغاز ۸ نفر از ده نفر ساکنان ۳۳ میلیونی ایران با چشم غیرمسلح نقش «امام راحل» را در ماه می دیدند، امروز با سپری شدن کمتر از نیم قرن از آن توهمات، حداکثر دو نفر از ده ساکن ایران، بزور و با تلسکوپ هم عکس «رهبر حاضر» را در ماه نمی‌بینند!
بدعتی که با نظامی کردن اقتصاد رانتی ایران، ریشه های امکان ایجاد یک اقتصاد مستقل ملی در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان را خشک کرد!
بدعتی که به آمار خودش «دهک»های ۵ و ۶ و ۷ اجتماعی را نابود کرده است!
بدعتی که با چنین اقتصاد رانتی فاسدی، اقلیتی ناچیز از «طبقات» میانی جامعه ایران را در اردوی خودی های فاسد حاکم بلعیده است و اکثریت این طبقات میانی را به اردوی کار و در جستجوی کار تبعید کرده است!
از نظر نویسنده نزدیکی «تاج»زاده‌ها و «شاه»زاده‌ها در ناامیدی از ادامه وضع موجود و امید به همدستی برای حفظ نظام سرمایه‌داری از یک سو و از سوی دیگر وحشت از غلیان خشم توده‌ها و بروز انقلابی دیگر در ایران است!
انقلابی دیگر که با تجربه زنده انقلاب مظلوم بهمن‌ماه یک‌بار دیگر بوسیله بخش دیگری از بورژوازی غالب منفور و بورژوازی مغلوب مغموم، مصادره نخواهد شد!
انقلابی که در آن همچون تجربه زنده انقلاب مظلوم بهمن ماه، اکثریت عظیم تولیدکنندگان با درهم شکستن «ببرکاغذی» نیروهای سرکوب حاکمیت، با یک تسونامی مردمی تنها در تهران، تمامی قدرت در پایین؛ کنترل تولید و توزیع و خدمات؛ را در اختیار خواهند گرفت ولی اینبار به تشکیل «شورای ضد انقلاب» در بالا تن نخواهند داد و با تشکیل شورای مرکزی انقلاب، تشکیل دولت موقت «متخصص و مستخدم» مردم و تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری دموکرات و لاییک ایران اقدام خواهند کرد!
از این رو نویسنده بر این باور است که «تاج»زادگان و «شاه»زادگان که خود را «برگزیدگان» جامعه ایران و دارای « ژن برتر » می دانند برای حفظ حقوق ویژه خود ناچار به پاسداری از تداوم تقدس سرمایه در آینده ایران هستند. این «برگزیدگان» با غریضه طبقاتی و اندیشه ماکیاولیستی خود بخوبی فهمیده اند که بمثابه اقلیتی از جامعه ۱۰۰ میلیونی ایران، برای بقا و در مواجهه با اکثریت عظیم تولیدکنندگان ناامید و خشمگین از وضع موجود، «ناچار» به اتحاد هستند!
به باور نویسنده واقعیات خشن هرچه قطبی تر شدن جامعه ایران این، دو طیف ظاهراً ناهمگون مشترک المنافع را درکنار یکدیگر و جهت تقابل با اراده اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران در همدستی قرار داده است. اکثریتی عظیم از تولیدکنندگان که برای درانداختن جامعه ای آزاد و برابر و مرفه زودتر و یا دیرتر « دست بحرکات بی سابقه» خواهند زد!
هشیار باشیم که پرچم گفتگو و دموکراسی که هردو طرف؛ جهت نزدیکی سازمان یافته تر با یکدیگر در دست گرفته اند؛ چیزی بجز حسرت از دست دادن حقوق ویژه هر دو طرف در عصر حاضر و سودای ابقای حقوق ویژه برای خود و فرزندانشان در آینده ایران نیست!

(۱)

گفتگوی چالشی با مهدی نصیری درباره اتحاد شاهزاده و تاجزاده – YouTube

جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی
سه شنبه ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳

ghassemabadi@yahoo.fr

Yahoo Mail : Recherchez, organisez, maîtrisez

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate