گفتگوی محفلی، مجازی جنبش انقلابی مردم ایران -قسمت پانزدهم – اول ماه مه و جنبش کارگران ایران
ما کیستیم ؟ – وارثان خون و شهادت عده ای از مبارزان قبل انقلاب که در قیام سال ۱۳۵۷ مشارکت فعال داشتند و تقاص ان را با بیش از ۵ سال زندان در اسارت گاه های خمینی جلاد پس دادند و سپس با درس گیری از تجارب و اشتباهات در تمام کنش های اجتماعی از سال ۱۳۷۸ فعال شرکت نموده و تلاش کرده اند تا این کنش ها را جهت دار نمایند وآن ها را از الودگی های سیاست های اصلاح طلبان دروغین و مدعیان داخل نشین و خارج نشین پالوده نمایند . ما نیز بخشی از همان هائی هستیم که در جمبش ۱۳۸۸ توانستیم شعار “مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای ” را به شعار محوری جنبش تبدیل کرده و ساختار جاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی را به چالش کشانیم . اطلاعیه ها و بیانیه های ما از همان زمان با نام جنبش انقلابی مردم ایران در تظاهرات ها توزیع و برخی رسانه های خارجی نیز بازتاب یافت. ما اعتقاد داریم جمهوری اسلامی ایران تنها حکومت در جهان است که کودکان را نیز اعدام میکند و هزاران زن در آن بهخاطر مخالفت، اعدام شده و یا در زیر شکنجه بهقتل رسیدهاند. دهها هزار زن سیاسی و اجتماعی از جمله دختران نوجوان، زنان باردار و مادران سالخورده در دهه شصت بهخاطر استفاده از حق آزادی بیان و عقیده اعدام شدند. کار به جائی رسید که آیت اله منتطری که خود مبدع ولایت فقیه و در موضع جانشین خمینی قرار داشت در اعتراض نسبت به اعدام دختران سیزده چهارده ساله خطاب به خمینی نوشت: «… اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملا ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است.» .این فتوا درست پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و شکست قطعی ایران در جبهه ها صادر شد بنا به اظهارات مکتوب آیت اله منتطری بیش از ۳۰۰۰ زندانی سیاسی و بهگفته برخی منابع چندین برابر آمار منتظری زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ قتلعام شدهاند. براساس اسناد و گزارشهای موثق زندانیان سیاسی در گروههای شش نفره یا بیشتر در فاصله زمانی نیم ساعت برای اعدام برده میشدند و پیکرهای آنان نیز توسط کامیونها منتقل و در گورهای دستهجمعی بهویژه در خاوران دفن شدند.در طول دهههای گذشته نیز جمهوری اسلامی ایران با استفاده از مجازات اعدام به سرکوب مخالفان سیاسی و حتی غیرسیاسی و عادی خود پرداخته و دهها هزار زندانی سیاسی اعدام کرده است. علاوه بر این مجازاتهای روشهای دیگری شکنجه از جمله آزار و اذیت جنسی، ضرب و شتم با باتوم، میلههای فلزی و شوکر الکتریکی، زنجیر کردن زندانیان به میله در محوطه زندان در هوای سرد یا گرم، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی، محرومیت زندانیان از ملاقات، انتقال طولانی مدت زندانیان به انفرادی نیز در زندانهای ایران استفاده میشود. براساس گزارشهای متعدد و مکرر منتشر شده بازداشتشدگان در این بازداشتگاه در معرض تجاوز جنسی و سوءاستفاده جنسی و سایر شکنجههای غیرانسانی قرار داشتند. همچنین در سالهای نخست پس از انقلاب ۵۷، دختران «باکره» را قبلا از اعدام به «عقد» پاسداران درمیآورد چون از نظر اسلامی دختری که رابطه جنسی نداشته و باکره است بیگناه بهشمار میرود، اگر اعدام شود، به بهشت میرود. بنابر این طبق فتوایی شرعی و برای جلوگیری از به بهشت رفتن دخترانی که به دلایل سیاسی محکوم به اعدام شده بودند، در شب پیش از اعدام آنها را اجبارا به عقد(صیغه) یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان در میآوردند تا با تجاوز از آنها رفع بکارت شود و بعد، اعدام شوند. گفته میشود دختر بچههایی را که میکشند، بعد برای خانواده گل و شیرینی میبردند و یا کله قند و میگفتند دختر شما دیشب به عقد یک برادر پاسدار در آمد و امروز اعدام شد. گفته شده است که از بعضیها پول گلوله هم گرفته بودند. همه این عوامل باعث ظهور جنبش دادخواهی جدید شده لذا عدم ارتباط جنبش نوین با جنبش ها و شورش و تظاهرات های قبلی بی پایه و انحرافی است. ما عامدانه در بیشتر بیانیه ها مقدمه بالا را درج کرده ایم تا نسل جوان بیادآورد با نسل قبلی او چه کرده اند و بداند که اعمال وحشیانه رژیم و پاسداران چماق بدست حافظ رزیم توتالیتر مذهبی در جنبش اخیر را قبلا با کشتارو تجاوز وشکنجه را با نسل قبلی آموخته بوده اند لذا برای همین کرارا تاکید داشته ایم جنبش زن ، زندگی ، آزادی علاوه بر ویژه گی های منحصر به فرد خود وارث جنبش های قبلی به ویژه جنبش دهه شصت بوده است چرا که اگر از سالهای شصت به بعد شاهد برخی مداراهای مقطعی هم در برخی مسائل اجتماعی بوده ایم به یمن مقاومت ، شهادت و شکنجه هزاران اسیر زندان های جمهوری اسلامی در دهه شصت بوده است چرا که در غیر این صورت رژیم جمهوری اسلامی و اندیشه ناب خمینی از همان روز نخست دارای مختصات طالبان شیعی بود اما زیرساخت و روبنای اجتماعی ایران مشابه افعانستان نبود که به سادگی اجازه استقرارحکومت طالبان شیعی در ایران را بدهد .تجربه جنبش های اجتماعی در همه کشورهای نظیر ایران موید آن است که چنانچه مردم نتوانند خواسته خودرا ازطریق انتخابات پارلمان و صندوق رای اعمال کنند بدون شک خیابان منصه برحق خواسته های مردم است .خیزش چندماهه اخیر جوانان که با شعار «زن، زندگی، آزادی» از خیابان ها شروع و پرتوان تا دامنه البرز طنین یافت در فراسوی تکامل خود به شعار سرنگونی نظام و مرگ بر دیکتاتور تکوین یافت. سرعت و شتاب خیزش آنرا به یک جنبش سراسری با مشخصات ومختصات انقلابی تبدیل و علاوه بر شکست سکون معنی دار جامعه چهره وصف بندی نیروهای طبقاتی را دگرگون نموده است. چرائی انتخاب خیابان در جوامع دیکتاتوری محرزاست زیرا وقتی در یک جامعه بسته سیاسی مبتی بر دیکتاتوری هیج راهکار ونهاد دیگری برای ابراز عقاید وجودنداشته باشد فضاهای عمومی همچون خیابان و پشت بام محل اصلی شعارو اعلام خواسته بشمارمی رود . |
با توجه به فرارسیدن جشن کارگری جهان «اول ماه مه » در همین رابطه پانزدهمین قسمت گفتگوی محفلی درونی پیرامون نقش طبقه کارگر و تظاهرات و اعتصابات دوساله اخیررا جهت اگاهی بیرونی منتشرکرده ایم
مدخل بحث : قریب دوسال از تولد خیزش انقلابی زن زندگی آزادی می گذرد و هرروز با اطلاعات بیشتری در مورد چگونگی سرکوب این خیزش توسط باندهای سیاه سرکوب مواجه می شویم. شدت خشونت سرکوب اگرچه قابل قیاس با دهه شصت نیست اما حضور خودمردم و جوانان بعنوان نقش آفرینان خیزش بدون وابستگی تشکیلاتی این جنبش را از جنبش دهه شصت متمایز کرده است . این خیزش انقلابی فصل نوینی از مبارزات رهایی بخش در مقابل دیکتاتوری مذهب و سرمایه گشود که علیرغم سرکوب خشن و فاشیستی حکومت اسلامی، پازل های جنبش منجمله جنبش کارگری همچنان رزمنده و پایدار به مبارزات طبقاتی و رهایی بخش خود ادامه داده است.بررسی گزارشات رسانه های داخلی و خارجی نشان میدهد که دردوسال گذشته تجمعات اعتراضی گسترده ای ازطرف معلمان ، بازنشستگان و زنان و دانشجویان به همراهی اعتراضات سراسری جنبش کارگری پیمانکاری مجتمعهای گاز پارس جنوبی، تجمع اعتراضی پرسنل بیمارستانهای آبادان، شادگان و خرمشهر در استان خوزستان، تجمع اعتراضی کارگران کارخانه فولاد قزوین، تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث شاغل در صنایع نفت و گاز، تجمع اعتراضی بازنشستگان کشوری در کرمانشاه، یزد و اهواز، تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث شاغل در پالایشگاهپنجم پارس جنوبی، تجمع اعتراضی بازنشستگان مخابرات در شهرهای خوی، کرمانشاه، زنجان، سقز، قره، بیجار، ارومیه، بندرعباس، مریوان و تبریز، تجمع اعتراضی بازنشستگان صنایع فولاد البرز مرکزی، تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان تأمین اجتماعی در اهواز، تجمع اعتراضی کارگران شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران، تجمع اعتراضی کارکنان شرکت بهرهبرداری نفت و گاز آغاجاری، تجمع و اعتصاب کارگران مجتمع پارس جنوبی، تجمعاعتراضی کارگرانکارخانهسبلانخودرودر اردبیل، تجمع اعتراضی بازنشستگان صنایع فولاد اصفهان، تجمع اعتراضی پرستاران در خرمآباد، اعتصاب کارگران صنایع غذایی بستنی اطمینان، تجمع اعتراضی کارگران شهرداری نوشآباد اصفهان و تجمع اعتراضی کارکنان شرکت نفت فلاتقاره لاوان در راستای تداوم خواسته های برحق صنفی – سیاسی جنبش کارگری ایران صورت گرفته که نشان از تعمیق تضادهای طبقاتی در کشوراست. این اعتصابات و تظاهرات ها وقتی معنی خاص پیدا می کند که بدانیم اولا جنبش کارگری ایران بدلیل قانونی نبودن حق اعتصاب فاقد یک تشکیلات راهبری سراسری و کارگران از داشتن سندیکا و تشکل مستقل از دولت برای طرح و پیگیری مطالبات خود محروم بوده و همین موضوع در بسیاری از موارد دستاویز مراجع قضایی و نهادهای امنیتی برای برخورد قانونی و پیگرد آنان شده است . متاسفانه بدلیل نبود یک سازوکار قانونی برای احقاق حقوق کارگران ، کارفرمایان قادرهستند با توسل و استفاده از تعریف مزد وفق ماده ۳۵ قانون کار حتی دستمزد روزهائی که کارگران برای تحقق مطالبات خود دست به اعتصاب زدهاند را هم پرداخت نکنند. ازطرف دیگر با توسل به تعریف مندرج در ماده «۲» قانون بیمه بیکاری که اعلام داشته :« بیکار از نظر این قانون بیمهشدهای است که بدون میل و اراده بیکار شده و آماده کار باشد»، دولت نیز قادر است تا از کارگرانی که بهدلیل اعتصاب و اعتراض به کارفرما اخراج و بیکار شدهاند، حتی حمایتهایی نظیر پرداخت بیمه بیکاری را انجام ندهد. کارگران مبارز به خوبی آگاه هستند که با توجه به قوانین ضد کارگری جاری در کشور و همچنین با در نظر گرفتن شرایط موجود اگرچه در برخی موارد کارگران توانسته اند دولت و کارفرمایان را وادار به تحقق برخی از خواستهها کنند، اما در ابعاد کلی، تحقق مطالبات کارگران در چارچوب مناسبات حاکمیتی موجود که معجونی از سرمایه داری مذهبی و نئولیبرالیسم است ، ناممکن است. لذا هرگونه امید بستن به اینکه حکومت جمهوری اسلامی بتواند دستمزد و حقوق تمامی نیروی کار در ایران را به نسبت سبد هزینههای زندگی افزایش دهد با طبع غارتگرانه سرمایه داری مذهبی اساساً نه امکانپذیر است و نه در دستور کار حکومت قرار دارد.بر هیمن اساس گسترش مبارزات کارگران با هدف تلاش برای تغییرات بنیادین و زیر و رو کردن ساختار سیاسی حاکم بر کشور تنها راه پیش روی کارگران ایران برای دستیابی به بهبود اوضاع معیشتی و تحقق خواستههای حداقلیشان است . با توجه به تقارن روز اول ماه مه که بعنوان روزجهانی کارگران شناخته می شود کارگران باید بدانند که پیشینه این روز به سال ۱۸۸۶ در امریکا باز میگردد که اتحادیههای کارگری در آمریکا اعتصابات فراگیری را با هدف محدود کردن روز کاری به هشت ساعت راه انداختند. این ایده نخستین بار توسط رابرت اوون، اصلاحگر اجتماعی بریتانیایی، مطرح شد. او برای قاعدهمند کردن روز کاری هشت ساعته شعار «هشت ساعت کار، هشت ساعت تفریح، هشت ساعت استراحت» را مطرح کرد. شیکاگو در اولین روز ماه مه شاهد بزرگترین اعتصاب بود و حدود ۴۰ هزار کارگر در این شهر تجمع کردند. در آن زمان، کار سخت در کارخانهها بدون داشتن ساعت کاری مشخص و روزهای تعطیل امری عادی بود. شیکاگو، در اواخر قرن نوزدهم، قلب صنعتی آمریکا و مرکز سازماندهیهای کارگری بود.در روزهای بعد از آن، دهها هزار کارگر ناراضی و آنارشیستها هم به این اعتصاب پیوستند، اعتصابی که در نظر صاحبان کسبوکارها و محافل سیاسی اتفاقی منفی محسوب میشد. آنارشیستها در آن مقطع افرادی بودند که با ساختارهای اجتماعی منطبق بر حکومت و اعمال قانون مخالفت میکردند.با افزایش تنش و ایجاد درگیری میان پلیس و معترضان، حداقل یک نفر کشته شد، و چندین نفر مجروح شدند. رهبران کارگری و اعتصابکنندگان که از خشونت پلیس خشمگین شده بودند، اعتراضات جدیدی را برای روز بعد، ۴ مه، در میدان معروف «هایمارکت » شهر شیکاگو سازماندهی کردند.در این تظاهرات شخصی که همچنان ناشناخته باقی مانده است و همیشه هم در مبارزات کارگری و جنبش های اعتراصی چنین اشخاصی که عموما سردر آخور دستگاه های سرکوب پلییس دارند ، بمبی به طرف پلیس پرتاب کرد، و در نتیجه انفجار و وحشت ناشی از آن، هفت مامور پلیس و جهارنفر از تظاهرکنندگان جان باختند و ۶۷ مامور نیز و ۳۰ نفر از مردم نیزمجروح شدند. این گونه اعمال که عمدتا توسط دستگاه های سرکوب و عناصر مشکوک صورت میگیرند بهانه خوبی است برای پلیس سرمایه داری به منظور سرکوب هرگونه تظاهرات و اعتصابات که نمونه های آن در ایران چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب وجودداشته است. در همین رابطه در پی ماجراهائی که به «کشتار هایمارکت یا ماجرای هایمارکت » معروف شد، هشت تن از آنارشیستها با اتهام قتل محاکمه شدند و بعضی از آنها حکم اعدام گرفتند، هر چند که گناه آنها هرگز به درستی ثابت نشد.در پی آمد این حرکت انقلابی در کنگره اول انترناسیونال دوم در سال ۱۸۸۹ ، درکنفرانسی که با شرکت احزاب سوسیالیست و کارگر و نمایندگان اتحادیههای کارگری از بیست کشور برگزار شد، تصمیم گرفته شد که اتفاقات اول ماه مه را گرامی بدارند و اول ماه مه وارد تقویم مبارزات مردم جهان شد .پس از جنگ جهانی اول، کارگران سراسر دنیا به خاطر توسعه سریع صنعتی و تحت تاثیر انقلاب کمونیستی در روسیه برای رسیدن به حقوق ابتدایی دست به اعتراض زدند. جالب این که در آلمان، روز کارگر در سال ۱۹۳۳ و پس از به قدرت رسیدن حزب نازی تعطیل عمومی اعلام شد ولی حزب فاشیستی نازی که دشمن اصلی کمونیسم و طبقه کارگر بود یک روز پس از آن تصمیم تمامی اتحادیههای کارگری را منحل کرد و در عمل جنبش کارگری آلمان را نابود کرد .پس از جنگ دوم جهانی و نمایان شدن نقش طبقه کارگر جهانی در شکست نازیسم عملا اول مه مه به عنوان روز رژه قدرت طبقه کارگر جهانی بر علیه سرمایه داری شناخته شد . در ایران نیز اولین تظاهرات های اول ماه مه که باقدرت برگزارشد پس از جنگ دوم جهانی برهبری حزب توده بوده است .اگرچه در سال ۱۳۵۸ در نخستین سال بعد انقلاب کارگران توانستند جشن اول ماه مه را برگزار کنند ولی پس از آن همیشه با دخالت های دولت و سازمان زرد کارگری خانه کارگر تلاش نمودند جشن اول ماه مه را از اهداف اصلی آن که همانا مبارزه برای احقاق حقوق کارگران و اخذ امتیازات صنفی- سیاسی بوده را منحرف سازند. با این پیشگفته به بحث درون محفلی خودمان بپردازیم
فریبرز – خوشبختانه از دوسال پیش تا کنون اگرچه ظاهرا بنظر می رسد رژیم توانسته جنبش انقلابی را مهارکند اما ایران هرروز آبستن اخبار تظاهرات ، اعتصاب و مقاومت همه اقشار مردمی است که زیر بار ستم سرمایه داری مذهبی دامادسالاری خردشده اند. البته درسطح جهان نیز شاهد فشار نظام سرمایه داری جهانی بر جامعه کاروتولید هستیم بطوری که سازمان جهانی کار در پیشبینی خود از سال ۲۰۲۴ بیان داشته با وجود کاهش نرخ بیکاری و افزایش تعداد شاغلان در بیشتر کشورهای عضو گروه بیست در سال گذشته، افزایش درآمدها کمتر از نرخ تورم بود و همه جوامع شاهد کاهش درآمدهای واقعی بوده اند. بر اساس امارهای این سازمان در سال گذشته تعداد کارگرانی که در فقر مطلق زندگی میکنند – درآمد کمتر از روزی ۲.۱۵ دلار برای هر فرد بر اساس معیار برابری قدرت خرید – حدود یک میلیون نفر در دنیا بیشتر شد. همچنین، تعداد کارگرانی که در فقر نسبی زندگی میکنند – درآمد کمتر از روزی ۳.۶۵ دلار برای هر فرد بر اساس معیار برابری قدرت خرید – نیز رشدی حدود ۸.۴ میلیون نفری داشت. نگاهی به مبارزات سالیان اخیر و مناسبت های گوناگون نشان دهنده آن است که کارگران مبارز علیرغم جو سرکوب و زندان هم در مبارزات روزانه و هم در مناسبت هائی مانند روز کارگر، مطالبات معیشتی، اقتصادی و دمکراتیک خودرا مطرح کرده اند. این مطالبات بی واسطه، مرکز ثقل مبارزات بخش های گوناگون جنبش مطالباتی مزد و حقوق بگیران ایران را تشکیل داده است.از دیگر سو به دلیل نقش پیشگام زنان در جنبش انقلابی ژینا و همچنین زنانه شدن فقر از سوی دیگر، زنان در جنبش اجتماعی و در جنبش بخش های گوناگون مزد و حقوق بگیران، نقش برجسته ای در مبارزات طبقه کارگر ایران داشته اند. مبارزات پیوسته و رادیکال معلمان زن، پرستاران و زنان دیگر بخش های جنبش کارگری زمینه پیوند مؤثرتر و جدی تر مبارزات مطالباتی با مبارزات آزادیخواهانه زنان و جوانان را ایجاد کرده اند. از این رو مطالبات اخص زنان کارگر و زحمتکش، وزن خود را در میان مطالبات به صورت جدی تری نمایان ساخته است.
ژینا – مارکسیست ها و هواداران جنبش کارگران و زحمتکشان باید در شرایط کنونی همه تلاش خودرا در چارجوب اتحادعمل سراسری اعتصابات و تظاهرات در سال جاری قراردهند و با درنظرداشتن اهداف عمومی جنبش کارگری در همسوئی با خطوط عمومی خیزش زن- زندگی وآزادی مجموعه ای از مطالبات حداقلی طبقه کارگر را که از متن و بستر واقعی و خلاقانه مبارزات وتشکل های کارگری در سالیان اخیر فراجوشیده را به عنوان هواسته های فوری و در دسترس جنبش تبلیغ و برای دست یابی به آن تلاش نمایند. باید توجه داشته باشیم بخش های مخلف جنبش کارگری درارتباط با مطالبات مشخص خود درخواست های تفصیلی خود را مانند «معلمان، پرستاران، کارگران هفت تپه، کارگران پیمانی شرکت نفت، کارگران معادن، پتروشیمی…) مطرح کنند که درمبارزات آتی خطوط عمومی و مشترک مطالبات باید برجسته شوند . اما در تمام حرکات انقلابی و مبارزاتی طبقه کارگر نباید فراموش کند که خانوارهای کارگری در ایران در حال حاضر قدرت مندترین خانوارها با بیش از نیمی از حمعیت کشوراست و دیگر دوران «همه با هم، و دست خدا با ماست » سپری شده و حتی در شرایط که همه مخالفان جمهوری اسلامی با هم در خیابان عرض وجودکنند باید پرچم مبارزاتی طبقه کارگر بصورت برافراشته ترین پرچم به اهتزازدرآید تا دوباره کلاه گشاد سال ۱۳۵۷ سرمان نرود.
ارژنگ- جنبش کارگری ایران مدتهاست از حالت در درون خارج شده و به جنبشی پویا و درحال تحول تبدیل شده که قطعاً در جریان گسترش مبارزات خود مطالبات جدیدی را خلق کرده و به مجموعه مطالبات قبلی می افزاید. در آستانه اول ماه مه و سال جدید که سال پر تاطمی خواهد بود و نوید سسال اعتصابات کارگری است کارگران، باید در صفوفی متحد، فارغ از هرگونه مذهب و قومیت گرائی و جنسیتی متحد و یکپارچه علیه ستمگرانِ استثماگر توتالیتری مذهبی قرارگیرند و جنبش ژینائی را با تدوام و تعمیق گسترش دهند و آنرا از فاز حجاب و روسری به شعار توسری به رژیم سرکوبگر درآورند. . شکاف طبقاتی و ریزش اقشار میانی به فرودستان شدت نابرابری و استثماررا در کشور افزایش داده و علیرغم همه آن آمارسازی های دروغین صف آسیب پذیران جامعه طویل ترشده است .نرخ بیکاری و مزد ناکافی و گرانی و تورم که همگی حکایت از بی تدبیری و نالایقی حاکمیت سرمایه داری مذهبی گونه که خودرا در لعاب نئولیبرالیسم پنهان نموده « اگرچه با نئولیبرالیسم هم تفاوت های اساسی دارد» بحران جامعه را تشدید و تشدید کرده است . طبقه کارگر برای دست یابی به مطالبات بر حق خود، سالی پر از اعتراض و اعتصاب و مبارزه را علیه طبقه سرمایه داران و حاکمیت منفور و حامی سرمایه داری را پشت سر گذاشته است. اکنون در آستانه اول ماه مه در شرایطی قرارداریم که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در بحران های عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غوطه ور بوده و این بحران ها همجون طناب دار بر گلوی رژیم چنگ انداخته و راه استمرار و برون رفت طبقه حاکم از وضعیت موجود را به کلی بسته است. وضعیتی بحرانی و انقلابی که پایان دادن به آن تنها در گرو گسترش و تعمیق مبارزات کارگران و توده های مردم ایران در برپایی یک دگرگونی اجتماعی- سیاسی است. تعمیق مبارزات کارگران در جندسال گذشته از آنچنان رشدی برخوردار بوده است که اینک انتظار می رود این جامعه پرجمعیت کارگری به راستی علمدار تحولات نوین درکشورشود . در این وضعیت بحرانی که جمهوری اسلامی نان را از سفره کارگران و زحمتکشان ربوده و امنیت شغلی را از آنان گرفته، و بیکاری و فقر و نداری را در گستره ای وسیع بر کارگران و توده های زحمتکش تحمیل کرده هیچ راهکاری برای احقاق حقوق مدنی – سیاسی این جامعه فروریخته جز رویاروئی مستقیم از طریق اعتصابات ، تظاهرات ها و نافرمانی مدنی باقی نمانده است . تجربه خیزش مهسائی نشان داد و تاکیدداشت که چشم همه مردم به ورود با وقار انقلابی جنبش کارگری به صحنه رزم با ستمگران اسلامی است به طوری که عموم توده های مردم ایران چشم به مبارزات کارگران دوخته اند تا آنان با نمایش قدرت طبقاتی و همبستگی مبارزاتی، رسالت تاریخی خود را برای انجام وظایف خطیر پیش رو به نمایش بگذارند. کار را تعطیل، مبارزه را تعمیق و با شعارهای مستقل و گام های استوار در مسیر تحقق اهداف نهایی خود که همانا سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، تحقق انقلاب اجتماعی و برپایی حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان است، قدم بردارند.
احمد- سال ۱۴۰۲ سالی پرتنش، دشوار، و همراه با سرکوب خونین و خشن هرگونه اعتراضی و برپایی بیدادگاههای قضایی رژیم است ولی بهرغم این سرکوبها، بهرغم زندانی کردن شمار زیادی از فعالان کارگری، زنان مبارز، بازنشستگان مبارز، فعالان مدنی، و مبارزان راه حفظ محیط زیست در سال گذشته،شاهد مبارزات فزایندۀ جنبش کارگری با رژیم کارگرستیز و ضدمردمی ولایت فقیه بودیم.من پیش بینی میکنم رژیم بدلیل تنگناهای درونی و بیرونی امسال را به سادگی به پایان نخواهدبرد زیرا مبارزات کارگران برای برای مزد عادلانه، حذف پیمانکاران، و مزد مساوی در برابر کار مساوی، از مبارزه کارگران ذوب آهن و فولاد برای اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، علیه پایین بودن دستمزدها و دریافت نکردن معوقات مزدی، از مبارزه کارگران هپکو و آذرآب برای تداوم تولید و علیه آزادسازی اقتصادی و واردات ماشینآلات کهنه و دستدوم، از مبارزه کارگران مخابرات و کارگران راهآهن برای دستمزدی بالای خط فقر، داشتن امنیت شغلی و درمان رایگان، از مبارزه کارگران معادن کشور علیه خصوصیسازی و برای ضمانت امنیت شغلی، از بازنشستگان برای ترمیم حقوق و مبارزه فرهنگیان کشور برای آموزش رایگان و ضمانت امنیت شغلی گرفته تا مبارزه دلیرانه پرستاران کشور علیه دستمزدهای ناعادلانه و شرایط غیرانسانی کار، همگی، نشانههایی نیرومند از جنبش اجتماعیای پرتوان با همه دشواریهای موجود در برابر آن علیه حکومت جمهوری اسلامی در میهن ماست.
ناصر- ما در شرایطی به استقبال سال جدید و روز جهانی کارگر میرویم که کشور با بحران اقتصادیای شدید رو بهروست. سیاستهای کلان اعمال شده از سوی علی خامنهای و مشاروران او در مجموعهای از سیاستهای نولیبرالی فاجعهبار و دیکته شده از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول «که مرتبا از طریف رسانه های سرمایه داری نظیر دنیای اقتصاد ، اقتصادفردا و استادان دانشگاهی که در این چهل و اندی سال همیشه یارویاور رژیم سرمایه داری و بنوعی از آبشخور جمهوری اسلامی ارتزاق داشته اند، تکرار و بیان و تبلیغ ممی شود » ، برای میلیونها هموطن و خصوصاً کارگران و زحمتکشان نتایجی دردناک داشته است. بیکاری فزاینده، به ویژه در میان زنان کارگر و شاغل که حتی بر اساس آمار رسمی از ۴ میلیون فراتر رفته است، تورمی افسارگسیخته که در ۸۰ سال گذشته بی سابفه و از مرز ۵۰ درصد فراتر رفته اما با چشم بندی های ریاضی و تغییر سال پایه انرا به ۴۰ یا زیر ۴۰ نمایش می دهند؟! باعث هرچه ضعیفتر شدن قدرت خرید زحمتکشان در نبود رشد عادلانه دستمزدها، به فقر و محرومیت همراه ناهنجاریهای اجتماعیای فزاینده در شکلهایی گوناگون دامن زده منجر شده بطوری که بنا به اظهار رئیس پلیس تهران دزدی به عنوان شغل تلقی شده است ؟! این در حالی است که نوچه قاسم سلیمانی در تحریم نفتی یعنی بابک زنجانی و شاه دزد منابع نفتی که۳.۵ میلیارددلار نفت کشوررا به غارت برده و پس از ده سال گفته میشود با پرداخت ۲.۵ میلیارد ان « با تهاتر افزایش نرخ تورم برروی املاک و دارائیهای ایشان بدون لحاط خسارت تاخیر » رفع بدهی کرده و شامل عفو ملوکانه رهبر فاسد قرارگرفته و به بیست سال زندان محکوم که مطمئنا به زودی آزاد و به جرگه خاوری ها خواهدپیوست در حالی که جوانان مردم به جرم برداشتن حجاب و آزادیخواهی پس از تجاوز در اتومبیل های گشتی پلیس سربه نیست و اعدام می شوند .
تجربه سالهای اخیر نشان داده که رفتن و آمدن دولت ها به رغم تغییر همه شعارهای فریبکارانه و سراسر دروغ رهبران جمهوری اسلامی، نه تنها تغییری در وضعیت اکثریت قریببهاتفاق مردم و خصوصاً کارگران و زحمتکشان میهن روی نمیدهد، بلکه اوضاعواحوال زندگی مدام دشوارتر و شاخص فقرو فلاکت ونابرابری عمیقتر میشود. تا امروز نه تنها هیچ سیاستی در راستای نجات کشور از بحران اقتصادی و تخفیف فشارها بر گرده زحمتکشان اجرا نشده است بلکه هر سیاستی هم که به نام دفاع از محرومان اتخاذ میشود در عمل برعلیه آنان بکار می رود. بدون شک بر مبنای اقتصاد سیاسی نظام و حاکمیت و دولت نمایندگان سرمایه داری دولتی منحط مذهبی است که خودرا در لفافه اسلام سیاسی کنجانیده است . لذا سد اساسی توسعه و پیشرفت جامعه ایرانی همانا حاکمیت روحانیت فاسد که بر پایه توتالیتر قرارگرفته و بر شانه های دیوان سالاری سپاهیان و دولتیان قرارگرفته می باشد که هیج راهی برای کناررفتن عادی و یا اصلاح آن وجودنداشته وندارد و سراب اصلاح طلبان نیز مدتهاست رنگ باخته است .بنطر من در سال جاری برپائی اعتصابات عمومی به خصوص اعتصابات کارگری درفرایند فروپاشی نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری دمکراتیک شورائی باید سرلوحه کار مبارزان قرارگیرد . از دیگرسو، فوری ترین شعارهای مطالباتی گارگران باید قابل دسترس و مستلزم برسمیت شناختن حق اعتصاب و تشکیل سندیکاهای و شوراهای مستقل غیرمذهبی باشد .
ژینا- مارکسیست های طرفدار جنبش کارگری باید ازطریق اتصال با کارگران مبارز کوشش نمایند خواسته های مبارزاتی را جایگزین رویکرد شعاری فقط صنفی نمایند تا جنبش کارگری از حالت در درون به برون درآید و دامنه نفوذ خورا گشترش دهد زیرا درغیراینصورت جریانات غیرکارگری و حتی ضدکارگری مسیر جنبش کارگری را به بیراهه خواهندبرد. بنظر من باید تلاش کرد شعارمبارزاتی فوری جنبش اعتصابی کارگری را حمایت از حقوق و مطالبات برحق زنان با تاکید به برچیدن تشکیلات های زرد دولتی در نهادهای خبرنگاران و هنرمندان و دانشجویان ،پاکسازی عناصر دولتی و نوکران دستگاه سرکوب از خانه کارگر ودرصورت امکان انحلال خانه ضدکارگری باعنوان خانه کارگر، برچیدن بساط خصوصی سازی به خصوص در امر درمان وبهداشت و آموزش و پرورش ، تدوین قانون کار جدید با مشارکت تشکل های واقعی کارگری و شمول آن بر تمامی مزد و حقوق بگیران بخش های گوناگون اقتصادی، و همه کارگران اعم از کارگران با استخدام دائمی، موقت، نیمه وقت، فصلی، کار خانگی اعم از زن و مرد و کارگران مهاجر و پناهنده متضمن حداکثر هشت ساعت کارروزانه و ۴۴ ساعت کاردر هفته با پرداخت مزد کامل روزهای مناسبت های کارگری نظیر اول ماه مه « روزجهانی کارگر» .تاکید بر اعمال سیاست گذاری تامین مسکن برای کارگران و ارائه کمک هزینه مسکن متناسب با اجاره مسکن ، برقراری نظام حداقل مزد متناسب با مخارج و تورم و ممنوعیت کار کودکان و زنان باردار وهمچنین اعمال مرخصی زایمان یکساله برای زنان بازدار با پرداخت کل حقوق دوران قبل بارداری ، رفع تبعیض جنسیتی در همه امورجامعه منجمله حقوق مساوی برای کارمساوی به هردو جنس و لغو حجاب اجباری در جامعه ، تامین مطالبات بازنشستگان و برقراری نظام پرداخت بازنشستگی متناسب با تورم و اوضاع اقتصادی ، رفع تبعیض قومیت ها و تبعیضات سیاسی- مذهبی ونژادی بهرطریق ، قطع بودجه نهادهای مذهبی و انحلال سازمان ها و نهادهای غیرپاسخگو و ممنوعیت فعالیت اقتصادی برای نهادهای نظامی – انتظامی و امنیتی ،ادغام کلیه نهادهای به اصطلاح انقلابی در یک نهاد خاص زیر نظر دولت و انحلال ستاد اجرائی وواگذاری کلیه دارائی های آن به دولت . لغو تفاوت های جنیستی و مذهبی بین زنان ومردان منجمله تساوی زن و مرد در ارث و ایجاد حق طلاق برای زنان متاهل و ممنوعیت چندهمسری .
مهسا – البته می توان صفحات دیگری از خواسته های دیگری را برشمرد اما به نظر می رسد اگر جنبش کارگری بتواند همین موارد را به صورت برنامه حرکت خوددرآورد میتوان انتظارداشت جنبش زن – زندگی وآزادی و جنبش معلمان و کارمندان را هم به زیرپرچم خوددرآورد . باید توجه داشت که جنبش زن – زندگی -آزادی نه تنها از پای نیفتاده بلکه مبارزات خودرا به اشکال مختلف ادامه داده است ولی زنان مبارز نیز چه در زندان و جه در خیابان به این جمع بندی رسیدند که به تنهائی نه تنها قادر به سرنگونی این رژیم خبیث و دیکتاتوری نیستند بلکه حتی کمترین خواسته آنان یعنی رفع حجاب اجباری هم بدون حضور کارگران و سایر زحمتکشان میسر نیست .تجربه زندان و بازداشت ها و حضورفرصت طلبان اصلاح طلب و سلطنت طلب که مترصد سوارشدن بر جنبش کنونی بودند و تلاش نمودند با علم کردن فقط چند تن از زندانیان و سایر افراد مارک خودرا بر جنبش بکوبند ، درس خوبی بود تا جنبش کارگری و زنان نیز چهره های مبارزاتی که برخی ازآنان بیش از بیست سال است در زندان های رژیم ددمنش جمهوری اسلامی مورد شکنجه وآزار قرارگرفته ولی تا کنون سربلند بوده و کوتاه نیامدند را در اعتصابات و تظاهرات ها مطرح نمایند .
احمد- جنبش کارگری ایران دوران سختی را پشت سرگذرانده و خوشبختانه در حال نضج گیری طبقاتی است .فراموش نکنیم حکومت اسلامی با تهاجم باندهای حزب اللهی چماق بدست به نهاد مستقل خانه کارگردر اوائل انقلاب ، کنترل آنرا بدست گرفت. این تصرف خشن با حمله به سندیکاها مانند سندیکای مستقل شرکت واحد، سرکوب فعالین کارگری در واحدهای تولیدی، توطئه گری ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی برای سرکوب کارگران ایران خودرو دیزل، لاستیک سازی البرز و نیشکر هفت تپه و غیره تکمیل شد. از یاد نبریم که اسماعیل بخشی و سپیده قلیان نقش مهمی در سازماندهی اعتراض و اعتصاب کارگران هفتتپه علیه خصوصیسازی شرکت و طرح مطالبه مدیریت شورایی داشتند. در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، اسماعیل بخشی به جرم های گوناگون به ۱۴ سال زندان محکوم شد. . سپیده قلیان شیردختری که جان برکف از جنبش کارگری حمایت کرده همجنان در بند فاشیست های اسلامی گرفتار است .در سال ۱۴۰۲ سرکوب جنبش کارگری ادامه داشت زیرا نزدیکی ارگانیک جنبش کارگری با انقلاب مهسا برای رژِم آخوندی و سرمایه داری یک خطر بزرگ محسوب می شود.
جمهوری اسلامی تا کنون در مقابله با راهاندازی تشکلهای مستقل کارگری از جمله سندیکاها، چهار محور استراتژیک شامل ایجاد محدودیتهای شغلی و اخراج، تشکیل پروندههای قضایی و گاه امنیتی و بازداشت فعالان تشکلهای مستقل کارگری و سندیکالیستها ، ایجاد موانع «قانونی» در برگزاری نشستها و مجامع کارگری و نیز ایجاد موانع در راه ثبت، به رسمیت شناختن و فعالیت این تشکلها ، پروندهسازی توطئه گرایانه در رابطه با مسایل شخصی و سندیکایی و حرفه ای برای فعالان و نمایندگان کارگران و اعضای هیات مدیره و رهبران سندیکایی و نیز بازداشت و فشار قضایی و شکنجه زندانی و ایجاد تشکلهای زرد اسلامی موازی و گاه توطئه برای حمله فیزیکی و ضرب و شتم فعالان و رهبران سندیکایی مانند برخورد خشونت بار عوامل رژیمی خانه کارگر با اعضای سندیکای شرکت واحد. تخریب و تضعیف نهادهای مستقل کارگری هدف اصلی حکومت بوده که در جنبش اخیر خانه کارگری ها برای حفظ تتمه آبروی نداشته خود سعی کردند از دخالت مستقیم در سرکوب جنبش کارگری پرهیزکنند زیرا عمق جنبش دوساله اخیر حتی باعث روی آوری بخشی از خانه کارگری ها به جنبش واقعی کارگری شده است .در همین رابطه ما وظیفه داریم در درجه اول ارتباط بین بخش های مختلف جننبش کارگری نظیر نفتگران مبارز، کارکنان واحدهای نفت و پتروشیمی ، معادن و فلزات و ذوب آهن را با کارکنان صنعت خودروسازی و سیمان به طرق مختلف تعمیق بخشیم و سپس با جنبش های دیگر نظیر جنبش مهسائی و اعتصابات معلمان و بازنشستگان درهم آمیزیم. واقعیت این است که در حال حاضر علیرغم اتعضابات و تظاهرات های مکرر کارگران به دلیل نبود یک نهاد راهبری حتی سندیکائی شعارهای مطالبات جنبش از محدوده صنفی فراترنرفته درحالی که شعارهای جنبش مهسائی عموما ساختارشکن بودند. اگرچه جنبش مهسائی هم فاقد یک نهاد راهبری بود اما نبود تشکل های سراسری سندیکائی و نبود سیستم ارتباطی فعال برای ارتباط گیری بین بخش های گوناگون سندیکایی، مانع از انتقال تجربه و هماهنگی های لازم بین قطعات جنبش کارگری علیرغم وسیع بودن آن شده است . به واقع حتی جنبش کارگری نتوانست آن طور که باید وشاید حتی در حمایت از جنبش مهسائی و جنبش زنان برآید که این نشان می دهد جنبش کارگری به جنبش سیاسی و جنبش «طبقه برخود» تبدیل نشده است. با این توصیف اگر مارکسیست ها نتوانند با اتحاد عمل یک راهنمای عملی برای برون رفت جنبش کارگری از خود بوجود نیاورند ، انتظار تعمیق جنبش به منظور فروپاشی رژیم منحط دیکتاتوری را نمی توان داشت. مبرم ترین وظیفه مارکسیست ها و کارگران مبارز سراسری کردن مبارزات کارگری و طبقاتی و ایجاد هسته های راهبری شبکه ای هم برای برون رفت جنبش از درون خود و هم برای بدست گرفتن رهبری جنبش است .
فریبرز- واقعیت اینست که با شاخص های اقتصادی ایران چنانچه یک راهبری سراسری جنبش وجود می داشت می توانست این رژِیم ارتجاعی وواپس گرا را وارونه کند. بر اساس شاخص های خود دولت که از طریق مرکز آمار ایران و بانک مرکزی منتشر شده رشد اقتصادی مورد ادعای حاکمیت صرفا ناشی افزایش هزینههای دولت بوده و بخش هایی از اقتصاد ایران مانند کشاورزی، تامین برق، آب و گاز به همراه عمده و خردهفروشی و هتلها و رستورانها با رشد منفی نیز مواجه بودهاند اما افزایش تولید نفت به همراه رشد لجامگسیخته هزینههای دولت در مجموع رشد اقتصادی پاییزی (بر اساس قیمتهای ثابت ۱۳۹۰) را به ۵.۱ درصد افزایش داده که اگر قیمت های سال ۱۴۰۰ را پایه تلقی کنیم هم نرخ رشد کمتر و هم نرخ تورم بیشتر خواهدشد. در واقع رشد اقتصادی بخش نفت ایران در پاییز ۱۴۰۲حدود ۲۱.۸ درصد بوده و هزینه مصرف نهایی دولت (بر اساس قیمتهای ثابت ۱۳۹۰) نیز ۱۶.۷ درصد اوج گرفته که مجموعه دو عامل باعث شده است که تولید ناخالص داخلی کشور به رقم ۵.۱ درصد برسد.بر همین اساس اتکای رشد تولید ناخالص داخلی به دو عامل یادشده نشان میدهد که در واقع رشد اقتصادی ادعایی خامنه ای و رئیسی بیسواد هیچ ارتباطی با توسعه کشور و افزایش رفاه و معیشت کشور ندارد.مضافا بدلیل تشدید تحریم ها از آبان سال ۱۴۰۲ تولید نفت نیز دارای رشدی نبوده و بدین ترتیب، عامل نفت هم دیگر برای افزایش تولید ناخالص داخلی نقشی نخواهد داشت.آمارهای جهانی مبتنی بر شاخص های اوپک نیز نشان میدهد که صادرات روزانه نفت ایران از ۱.۵ میلیون بشکه در تابستان ۱۴۰۲به ۱.۳ میلیون بشکه در پاییز و زمستان افت کرده و انتظار نمیرود که بدلیل نبود سرمایه گذاری های زیرساختی لازم تولید نفت ایران روند صعودی بگیرد. باید بدانیم که بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول امارهای خودرا از دولت ایران میگیرند لذا چنانجه دولت در ارائه آمارها تقلب کند که مسبوق به سابقه هم هست تحلیل های این دونهاد مالی جهانی هم نادرست خواهندبود. به طورمثال صندوق بینالمللی پول رشد اقتصادی ایران در سال ۱۴۰۲ را برابر ۳ درصد، در سال ۱۴۰۳ را ۲.۵ درصد و در سال ۱۴۰۴ تنها ۲ درصد اعلام کرده که با این نرخ های رشد هیچ مشکلی از اقتصاد کشورحل نخواهدشد زیرا هرکونه گشایش در وضعیت اقتصادی کشور مستلزم رشد پایدار سنواتی حداقل ۸ درصد خواهدبود که جمهوری اسلامی در هیج سالی از حاکمیت خود بدان دست نیافته زیرا سیستم غارت و چپاول و فساد اجازه چنین رشدی را نخواهدداد. بنابراین حتی رشدی بالای ۵ درصدی که متکی به افزایش هزینههای دولت یا رشد صادرات نفت باشد، تاثیری در رفاه و معیشت مردم ندارد و این موضوع در شاخصهای دیگر اقتصادی مانند ادامه تورم افسارگسیخته، نرخ بیکاری بالا، فقر روزافزون، افت ارزش پول ملی و فرار ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از کشور طی سال گذشته طبق گزارشهای بانک مرکزی . وضعیت فرار مغزها، نیروی کار ماهر، دانشجویان و نخبگان علمی کشور اثبات کننده این نظریه است .از منظر اقتصادی رژِیم فاسد جمهوری اسلامی در عرض ۴۷ سال حاکمیت خود ساختار اقتصادی را تخریب ، محیط زیست را نابود ، سرمایه های انسانی را یا فراری، یا در حبس و به کشتن داده و با راه اندازی سه شیفته دستگاه چاپ پول« تولید روزانه ۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی بدون پشتوانه» ، ارزش پول مالی کشوررا به بادفنا داده که ماحصل آن اوج بیکاری ، گرانی و رسیدن نرخ تورم به بالای ۵۰ درصد که بالاترین نرخ تورم در ۸۰ سال اخیراست ، بوده است . اگرنگاهی به گزارش بانک مرکزی در باره رشد نقدینگی که اخیرا منتشرشده بیاندازیم متوجه خواهیم شد نقدینگی به رقم ۷.۷ تریلیون تومان یا به تعبیر دولتی ها ۷۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است . این رقم در ابتدای روی کار آمدن دولت ۳۹۲۱ هزارمیلیارد تومان بود؛ به عبارت دیگر، تنها در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، حجم نقدینگی کشور دو برابر شده است.دولت رئیسی در اجرای منویات ارتجاعی خامنه ای و دخالت نطامی درمنطقه و نیاز به تامین مالی سپاه و برنامه های بی حاصل انرژی هسته ای بیش از سایر دولت های مستقر قبلی برای جبران کسری بودجه رو به استقراض گسترده از بانک مرکزی، بانکهای دیگر کشور و صندوق توسعه ملی آورده و برای این کار، بانک مرکزی را مجبور به چاپ افسارگسیخته اسکناس کردهاند؛ موضوعی که باعث جهش نقدینگی و به تبع آن تورم در کشور شده است. بر اساس این برآورد متوسط رشد سالانه نقدینگی در ایران طی دهه گذشته حدود ۲۵ درصد بود، اما در سال ۱۴۰۲ به ۳۱ درصد رسید و امسال حدود ۴۷ درصد خواهد بود.از این نظر ایران بالاترین رشد نقدینگی را در میان کشورهای خاورمیانه و شاخ آفریقا دارد. همچنین رشد نقدینگی ایران پنج برابر عربستان و نرخ تورم در ایران نیز بیش از ۱۷ برابر عربستان است. صندوق بینالمللی پول نرخ تورم در ایران طی سال جاری را ۴۷ درصد ارزیابی کرده، در حالی که این رقم برای عربستان تنها ۲.۵ درصد بود.
این گزارش همچنین میگوید بدهی دولت ایران در سال جاری خورشیدی به معادل ۱۱۲ میلیارد دلار اوج گرفته و سال آینده این رقم دوباره شش میلیارد دلار رشد خواهد داشت که بدین معنی است که بدهی دولت ایران معادل یک سوم کل تولید ناخالص داخلی کشور است. شاید کارگران ایران ندانند که اتفاقا بخش عظیمی از بدهی های دولت متعلق به صندوق تامین اجتماعی یا صندوق پس انداز طبقه کارگر ایران است. یعنی دولت بخشی ازهزینه سرکوب طبقه کارگررااز صندوق پس انداز خود کارگران تامین میکند .
با این وصف حتی از دیدگاه اقتصادی نیز جز برون رفت از این نظام فرسوده ارتجاعی راهکاردیگری برای مردم ایران بویژه طبقات زحمتکش وجودندارد. اما بدیهی است که رژیم هرچقدر اتجاعی ، دیکتاتوری و واپس گرا باشد بخودی خود ازبین نخواهدرفت جز آن که همه کسانی که دل درگرو ایران و توسعه اقتصادی متضمن کاهش شدید نابرابری و برقراری یک نظام مردمی دمکراسی سالار دارند متحدانه بپاخیزند . تا روزی که دشمنان مردم علیرغم همه اختلافات سهم بری از سفره مردم متحد و یکدست هستند نمی توان با دعا و توسل و آرزو و دل مشغولی ازنیروهای خارجی به فکر فروپاشی و تغییر نظام ارتجاعی برآمد جز آن که به نیروی خود ایمان بیاورد و انرا برای مقاصد طبقاتی خودبکارببرد .
احمد- با این توضییحاتی که سایر رفقا ارائه دادند باید امیدوارباشیم امسال سال تعمیق اعتصابات کارگری و برون آمدن طبقه کارگر از دورن خود و همگامی و هماهنگی بخش های مختلف جنبش انقلابی با شعارهای سیاسی تر باشیم زیرا نه از نظر سیاسی ونه از منظر اقتصادی رژیم راه برون رفت از مشکلات ساختاری تعمیق یافته را ندارد .خوشبختانه حتی در درون جناح هائی که تا زمانی در بخش اصلاح طلبی سینه چاک می داند هم نشانه هائی از شکاف و جداشدن بسیاری از بدنه آنها و قرابت با جنبش انقلابی به چشم می خورد که همین امر هم ناشی از گستره تعمیق مبارزات از سال ۱۳۹۶ ببعد بوده است . نکته ای که باید مبارزان کارگری بدان توجه خاص مبذول دارند بریدگی اقشاری از حاکمیت وروی آوری آنها به جنبش انقلابی است زیرا تجربیات جنبش های انقلابی نشان داده که رهاشدن بخش هائی از حاکمیت و یا کسانی که در دام حاکمیت قرارداشتند و الحاق و روی آوری آنان به جنبش انقلابی علیرغم آنکه یک امتیاز برای جنبش انقلابی محسوب می شود اما باید جنبش به هوش باشد تا عوامل نفوذی نتوانند خودرا در جنبش جا کنند تا سربزنگاه محصول انقلاب را درو کنند . امری که در انقلاب ۱۳۵۷ نیز متاسفانه هم در کل جنبش و هم در برخی سازمان ها و گروه ها روی داد ک نتیجه ان در دهه شصت باعث ضربات مهلکی به جنبش انقلابی شد. این بدان معنی است که جنبش انقلابی هر مهمان و تازه واردی را بخانه خودراه می دهد اما کلید خانه را تا زمانی که مهمان از پس امتحانات خاص برنیاید به او نخواهدسپرد. کلیدی ترین موضوع تداوم مبارزات انقلابی ایجاد راهبری گروهی ملی متمرکز با شورایی متکثر است که باید قاعدتا متشکل از مجموعهای از نیروهای کارآمد جامعه باشد که در هماهنگی با هم، امکان راهبری بخش یا بخش هایی از جامعه را داشته باشند، به طوریکه با تقسیم وظایف، سازماندهی و هدایت جنبش شکل گیرد. این راهبری درشرایط دیکتاتوری فعلی در وهله نخست باید توسط افراد خارج از کشورشکل گیرد که از طریق ارائه رهنمودها و راهبردهای جندگانه بتوانند حمایت مبارزان تاثیرگذار داخلی را جلب نمایند و بدون شک به محض باز شدن فضای سیاسی در کشور، نقش نیروهای فعال داخل در این راهبرد پررنگ خواهد شد.
فرخنده باد اول ماه مه – روزجهانی کارگران
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
برقرارباد جمهوری دمکراتیک شورائی
جنبش انقلابی مردم ایران – ۱۱ اردیبشت ماه ۱۴۰۳