معرفی و بررسی رمان شعری ” بالادی شادی “
نام کتاب: بالادی شادی
تیپ متن: داستان شعری
نویسنده: فاتح شیخ/چاوه
زمان انتشار: نوامبر ۲۰۲۳
تیپ و دسته بندی/ ژانر: رمان یا داستان ترکیبی : عشقی، سیاسی، تاریخی
مکان جغرافیایی: لندن، کردستان عراق و ايران
زبان: کردی سورانی، دیالکت اردلانی وکمترهەورامی
============
“بالادی شادی” داستان جمعی از انسانهای سیاسی و فعالان محیط زیست مخالف ج.ا است، که حالا دیگر بیشترشان درلندن زندگی میکنند.
اینها زخم خوردگان نظام توتالیتر ج.ا هستند که هنوز داغ جنگ ۲۴ روزه شهر سنندج بر جان و روان دارند.، جنگی که در آن رژیم اعدام، در اینمدت شهر را با توپ، خمپاره، هواپیما، هلیکوپتر کوبید و ویران کرد ، شهر محاصره و مردم ناچار جنازه کشته ها را در حیاط منازل شان دفن میکردند.
شخصیت های اصلی داستان در اطراف هشت نفر میچرخد، حلقه اول این زنجیر با آشنایی دو نوجوان هفده ساله، دختری به نام ” شادی” و پسری با اسم ” شاد” که در شنبه شبی در دیسکویی در شهر لندن جوش میخورد.
” شادی” با مادرش ” گه شێ ” و “شاد” با پدرش ” شاهو ” زندگی میکند.
پدر ” گه شێ” در جنگ ۲۴ روزه با خمپاره رژیم ج.ا کشته می شود، او حالا با مادر و دو خواهر ش در لندن، بطور مجزا، زندگی می کنند. او معلم، فعال محیط زیست و حقوق زنان است، فعالیت های دیگری هم دارد و تلاش میکند با جامعه انگلیس انتگره شود. رابطه اش با ” شادی” مدرن و عشق آمیزاست.
===========
پدر”شاد” شاهو نام دارد، او پدرش را در دالاهو در کمین از دست میدهد.
“شاهو” در کارنامه خود لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی دارد، اگر چه خود را شاعر نمیداند ولی شعر میگوید، هنر دوست و خوشنویس است، فلوت مینوازد، شيفته کتاب است و فعال محیط زیست بوده است. قبل از اینگه توسط سپاه پاسداران دستگیر و زندانی شود، از طریق رفقای پدرش به کردستان عراق فراری داده میشود که آنجا توسط زوجی از همفکران پدرش اسکان مییابد و سرانجام به لندن می رود.
پیوند شاهو با پسرش، شبیه مناسبات بین شادی و مادرش است.
=============
رابطه “شاد” و “شادی” ادامه دار و پایدار پیش میرود که به واسطه آن “شاهو ” و گەشێ” در میبابند که غیر از دردهای مشترک، نکات مشترک دیگری هم دارند…
به واسطه این آشنایی ها، دوستی های دیگر جوش میخورد…
============
بحث ها و مشغله های شخصیت های داستان، نشان میدهد که اینها هنوز نیمه وجودشان به داخل گره خورده است، به کمک روابط قبلی، ضمن ملاحظات شدید امنیتی به آنجا جا سفر میکنند و با فعالین جنبش زن، زندگی، آزادی دیدار میکنند.
همزمان با این جنبش زوجی از چهرههای اصلی داستان بچه ای بدنیا میآورند که او را ژینا اسم می نامند، درحسرت اند که این کاش دوقلو بودند و توماج میشد، گویی نویسنده پیش بینی میکرده که توماج تاثیر هم وزن ژینا خواهد داشت
=============
در پروسه آشنائی و رد و بدل کردن کلمات و ایده ها خواننده با بحثهای سیاسی، فلسفی، رومانتیک و عشقی به زبان شعر همراه میشود، این همراهی ها به شدت تعمق برانگیز و آگاهی بخش اند.
زبان شعر رمان، جذابیت ویژه ای به کتاب میدهد همزمان که نثر آن دیالکت اردلانی است.( دیالکت سنندج و اطراف ).
متد بحث شخصیت های اصلی داستان بر دیالوگ و گفتگوهای دو و یا چند جانبه استوار است، حتی آنجا که تلاش برای مشخص کردن ناتوافق ها است.
دیالوگ هایی که آینه بالای نمای روابطی مبتنی بر عشق و آگاهی اند.
فاتح شیخ ما را با شخصیت های فرهیخته ای روبرو میکند در عین حال که والدین هستند اما تلقی مالکیت فرزندان شان را ندارند، مناسباتی مدرن چون الگویی خیره کننده را تشویق میکند.
نویسنده در خلال رمان اش به مقولات فلسفی چون رابطه شانس و ضرورت، مفهوم زندگی، جایگاه فرد و فردیت و رابطه آن با جمع،اختلاف نسلی، مقوله چگونگی برخورد با گذشته ضربه دیده و تراوما، تاثیر متدولوژی های خارج مرزهابر شعر ایران و کردستان، رابطه تنگاتنگ شعر و موزیک می پردازد .
این چیره دستی گویای آن است که نویسنده از دانش وسیع و عمومی بهرمند است و بر ادبیات چنان مسلط است که به خوبی میداند کلمات را کجا وچگونه بکارد.
قدرت توصیف صحنه های رومانتیک و مناظر طبیعی و هم چنین بیان رنج و درد ها به مرز هنر تجسم سازی میرود ، چیزی که بارها من را شگفت زده کرد.
بر این باورم که این سبک و محتوا طرحی نو انداختن است و اگر کسانی قصد خلق چنین آثاری را داشته باشند خواندن ” بالادی شادی ” ضرورت و مرجع با کیفیتی است.
=============
آنچه که چون یک نقطه ضعف در این کتاب به چشم میخورد و با روند رومان تجانس ندارد، بخش یا فصل ” شعر آرامگاه زنان بی نام و نشان” و ضمیمه کردن نام مهسا در فرمتی شبیه یک تراکت است.
اما این در مقابل جایگاه مرتفع و غنی کتاب قابل چشم پوشی است.
تک درختی قابل اغماض در میان جنگل عظیم باطراوت.
بالادی شادی را باید خواند.