مقدمه:
بالاخره نزدیک به ده روز و متعاقب حمله به کنسواگری رژیم اسلامی در سوریه ، رژیم اسلامی شب گذشته تعدادی پبهباد و موشک بالستیک و موشک بالستیک خود را روانه اسرائیل کرد.
این حملات چند لایه ای بعد از پیامهای رژیم اسلامی به شورای امنیت و حکومت امریکا و به کشورهای منطقه خاورمیانه انجام شد . این پیامها “مشروعیت قانونی” پاسخ متقابل را طبق منشور ملل متحد تاکیید داشته و از امریکا و کشورهای منطقه خواسته که در این عملیات دخالت نکنند.
گزارشهای موجود حاکی است که این حمله چند لایه ای رژیم اسلامی با هماهنگی با حزب الله لبنان و متحدین رژیم در عراق و سوریه و یمن انجام شده که بطور همزمان اینها مثل تیم کشور اسرائیل را مورد حمله همزمان قرار دادند.
گزارش شده که قبل از اغاز حمله حکومت اسلامی حمله اینترنتی انجام داده و بخشی از سیستم دفاعی اسرائیل را دچار اختلال کرده.
حکومت اسرائیل که نماینده تبلیغاتیش تلویزیون انترناشنال است ابتدا گفته که ۹۰ در صد این موشکها و پهبادها خنثی شدند و بعد گفته ۹۹% . بطور همزمان هواپیماهای امریکا و انگلیس و احتمالا اردن هم در اسمان به زدن پهبادهای رژیم اسلامی پرداختند.
تا اینجا مشخص شده که اهداف واقعی رژیم اسلامی دو پایگاه هوائی و بندر جنوبی اسرائیل بوده و سایر حملات به تل اویو و اورشلیم جنبه گمراه کننده داشته. رژیم اسلامی می گوید که این اهداف که در حمله به کونسولگری سوریه دخیل بودند با موفقیت مورد هدف قرار گرفتند.
تصاویری که از این مقابله تکنولوژیک گرفته شده نشان می دهد که موشکهای بالستیک “خیبرشکن” با کلاهکهای متعدد توانسته اند سد ۳ لایه ای ارتش اسرائیل را بشکنند و اهداف خود را مورد هدف قرار دهند.
حکومت اسلامی و حکومت اسرائیل هردو در دروغگوئی رقابت تنگاتنگی دارند و واقعیتها را باید بتدریج یافت.
متعاقب این حمله رژیم اسلامی پیامی به حکومت امریکا فرستاده و تاکیید کرده که از دید این حکومت این ماجرا “تمامست” و اما حکومت اسرائیل دارد طبل حمله متقابل را می کوید در حالیکه حکومت بایدن رسما اعلام کرده که به حکومت اسرائیل در حمله متقابل کمک نخواهد کرد و فقط از موضع دفاع کنار حکومت تنیاهوست.
موارد بالا موارد اصلی در سطح واقعیتهائی که گذشته اما چند نکته را اشاره کنم:
(۱)شکست افسانه “گنبد اهنین و دفاع بسیار عالی از سوی حکومت اسرائیل:
به جهت نظامی این مهمترین حمله به خاک اسرائیل در طول تاریخ حیات این حکومت است.
این حمله با سطح تکنولوژی قدیمی تر رژیم اسلامی انجام شده و موشک خیبرشکن تازه اخرین دستاورد رژیم نیست.
در طی این حمله سپر چند لایه ای حکومت اسرائیل که تا ارتفاع ۲۰۰۰ کیلومتر تا جو زمین عمل می کند و با کمک اخرین دستاوردهای امریکا و اروپا تجهیز شده نتوانست جلوی حملات موشکها را بگیرد.
این حمله بواقع ازمایش سلاحهای دو طرف بود و ثابت شد که رژیم اسرائیل در منطقه خودش به هیچ وجه امن نیست و تازه این حمله از دید من فقط یک ازمایش بود و نه بیشتر.
(۲)تاثیر سیاسی پاسخگوئی رژیم اسلامی به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه:
این حمله عملکرد تیمی رژیم اسلامی با متحدین خود منحمله حکومت پوتین را نشان داد.چند روز قبل این حمله حکومت پوتین موشک بالستیک قاره پیمای خود را بر فراز منطقه خاورمیانه به پرواز در اورد تا به حکومت امریکا هشدار دهد.
گفته می شود که که حکومت اسلامی بطور تنگاتنگی با حکومت پوتین در مورد این حمله هماهنگی کرده است.
در سمت صهیونیستها هم هماهنگی بین این حکومت و ارتشهای امریکا و انگلیس و اردن و احتمالا ارتشهای عربستان و پایگاههای امریکا در منطقه چشمگیر بود.
رژیم جانی اسلامی و رژیم جانی نتنیاهو هردو ابزارهای تبلیغاتی خود را براه انداختند و به بازارگرمی پرداختند.
رژیم نتنیاهو که در دنیا بشدت محکوم و منزوی شده و در غزه گیر افتاده در خود اسرائیل مورد تنفر است حالا می تواند اعتبار نداشته خود را زیر این حمله بازسازی کند.
از دید کلی این حمله بیشتر از ارزش نظامی برای هردو طرف این جنگ ارتجاعی و حامیانشان سود داشته و خطر درگیری های بیشتر نظامی به قیمت جان و مال میلیونها مردم منطقه برای این رژیمها بیشتر می شود.
(۳)شرایط جنگی در ایران و اسرائیل و افزایش حکومتهای پلیسی:
اخبار حاکی از اینست که متعاقب بالا رفتن سطح درگیری بین حکومت اسلامی و رژیم صهیونیستی دستگاه پلیسی در ایران بسیار گسترده شده و در خیابانها گشتهای امنیتی به بهانه حجاب دیده می شوند. رژیم اسلامی همواره از شرایط جنگی برای افزایش سرکوب مردم استفاده کرده و الانهم این شرایط را استقبال می کند.
رژیم اسرائیل و نتنیاهو هم در اسرائیل دچار مخالفان در خیابانست.رژیم او هم حکومتی پلیسی و سرکوب و سانسور را توسعه داده . جنبش خانواده های دستگیر شدگان در غزه مرتب دچار سرکوب است.مردم اسرائیل که خود در ایجاد این شرایط صهیونیستی شریکند این روزها از یکسو به جنایات بر علیه فلسطینی های گرانه باختری مشغولند و از یکسو در خیابانها بر علیه نتنیاهو شعار می دهند.
شرایط جنگی بهترین مائده اسمانی برای هردوی این حکومتهاست.جامعه را حول ناسیونالیزم کثیف فراخواندن و سرکوب مخالفان به بهانه “دشمن خارجی”. حمله رژیم اسلامی بهترین کمک به قدرت گرفتن نتنیاهوست.همینطور حمله متقابل نتنیاهو به رژیم اسلامی کمک می کند.این یک بازی برای برد هردوطرف است به ضرر مردم خاورمیانه.
(۴)افزایش فاصله حکومت امریکا از حکومت نتنیاهو متعاقب این حمله رژیم اسلامی:
حکومت بایدن بطور رسمی به نتنیاهو پیام داده که در طراحی حمله متقابل به او کمک نخواهد کرد و این بازی را الان تمام شده می داند.
این اهمیت استراتژیک دارد و نشان می دهد که منافع حکومت امریکا در دنباله روی از نتنیاهو نیست.نتنیاهو از امریکا ابزاری ساخته برای توسعه سیاستهایش و حکومت امریکا در شرایطی نیست که بتواند در خاورمیانه کنار این حکومت صهیونیستی بایستد و سایر منافعش را قربانی کند.
امروز هر حکومتی که با حکومت اسرائیل حکومت کند بخاطر جنایات اسرائیل در غزه توسط مردم خودش زیر فشار خواهد بود .لذا همکاریهای حکومتهائی مثل اردن یا عربستان یا حکومتهای حاشیه خلیج فارسی بیشتر زیر میزی است!
همانطور که بارها گفتم حمله حماس و متحدینش در ۷ اکتبر یک چرخش ماهوی در موازنه خاورمیانه است و در بستر تغییر موازنه جهانی باید بررسی شود.
حکومت امریکا در فاز عقب نشینی از خاورمیانه است تا بتواند قوایش را در اروپا و منطقه شرق اسیا متمرکز کند.این حکومت توان درگیری همزمان ندارد و رقبای روسی و چینی توان این حکومت را گرفته اند.لذا قربانی کردن کابیته نتنیاهو هر چه بیشتر دستور روز حکومت امریکا خواهد بود.
(۵)اهمیت تقویت متقابل حکومت اسلامی و صهیونیستها :
بارها تاکیید کرده ام که اسلام سیاسی و صهیونیزم کاملا به هم وابسته هستند و هم را تقویت می کنند.تاریخ عروج اسلام سیاسی از درون صهیونیزم و نظام امپریالیستی غرب آغاز شده و حمایتهای اشکار و پنهان صهیونیستها از حریانات اسلام سیاسی مشهود بوده.
بازار اسلحه به منطقه خاورمیانه افزایش یافته و قطب بندی رژیم اسلامی با رژیمهای اسلامی متحد امریکا بهترین بازار اسلحه و فریب است.
نمایشات نظامی بین حکومت اسلامی ایران شادی بسیاری از مردم کشورهای اسلامی منحمله فلسطین را برانگیخته و به روانشناسی اسلامیستی توسعه داده .نتنیاهو بهترین کمک برای رشد اسلام سیاسی است.بطور متقابل او و امثال او ابزار تبلیغاتی رژیم اسلامی هستند که در ایران کاملا منزویست.
(۶)طبقه کارگر و زحتمکشان از این رویاروئی ها چه سود می برند؟
چپ رادیکال اینجا سوالش را جا می دهد. اینکه این نمایشات پرخرج و خطرناک برای صلح چه سودی به طبقه کارگر در ایران در منطقه و دنیا دارد؟
طبیعی است که نه سودی بلکه صررهای بسیار دارد.زیر فشار سرکوب حکومتها سیاست جنگی بکار می برند و با منابع طحمتکشان موشک و پیهباد و بمب می سازند و به سر مردم می ریزند و مشت به سینه می زنند و ععربده می کشند و به ریش زحمتکشان می خندند.
مردم غزه مثل مردم ایران قربانی این جنایتکاران اسلامی و صهیونیست هستند.
این جنایتکاران در فضای جنگی می توانند مردم را فریب دهند و جنگها عموما کارشان اینست.
طبقه کارگر در ایران و منطقه و دنیا باید به خیابانها بریزد و اعتصاب کند و فراخوان صلح بدهد.باید بر علیه سیاستهای جنگ طلبانه حکومتها ایستاد.
نباید فریب شعارهای ناسیونالیستی را خورد.این مسیر چپ رادیکال و سوسیالیزم خواهست.
بیم اینکه این حملات “کنترل شده” به جنگی بسیار وحشتناک فراروید بسیار است.باید جلوی این اراذل نوکر امپریالیزم و سرمایه داران را گرفت.رژیم نتنیاهو و حکومت امریکا و حکومت اسلامی و اربابانش هیچکدام اهل انسانیت نیستند.
زنده باد مبارزه برای صلح ازادی، برابری و حکومت کارگری!
