جامعه جهانی در آستانه نابودی یا رهائی از سیطره طبقاتی! ورود به کمونیسم!مرگ یا کمونیسم!

جامعه جهانی در آستانه نابودی یا رهائی از سیطره طبقاتی! ورود به کمونیسم!مرگ یا کمونیسم!

در آستانه اول ماه مه، روز جهانی مبارزه ی طبقاتی جهانی طبقه کارگر سال ۲۰۹۷ اسپارتاکوسی/ ۲۰۲۴ میلادی، خطر نابودی نسل بشر بوسیله ی جنگ امپریالیستی به جدی ترین واقعیت تا کنونی تبدیل شده است! نیروی اجتماعی از بین برنده چنین خطری، تنها طبقه کارگر است!
نسل کئشی اسرائیل در غزه هر آن امکان شعله ورتر شدن و کل منطقه خاورمیانه را در برگرفتن دارد. کارگران باید آگاه باشند که این جنگ یک  جنگ امپریالیستی است و هیچ ربطی به منافع آنها ندارد. فقط شکست این جنگ می تواند به منافع کارگران جهان و بویژه منطقه خاورمیانه باشد و نه پیروزی یک طرف جنگ!

کارگران سراسر جهان متحد، متحزب، مسلح شوید!

هم اکنون، خطر جنگ نابودگر- جنگ بین امپریالیست ها – برای سیطره یافتن بر جهان و با تقسیم مجدد آن، جدی ترین خطر برای زیست انسان بر روی زمین است و نابودی سرمایه تنها راه جلوگیری از آن است! جنگ طبقاتی تنها وسیله ی نابودی سرمایه و رفع خطر جنگ هسته ای – جنگ آخرالزمانی – است! این هم اکنون به عاجل ترین، ضروری ترین و فوری ترین وظیفه طبقه کارگر و کلیه کسانی که دوست دارند از جنگ و ویرانی و کشتار نجات یابند، تبدیل شده است!

کارگران جهان تنها یک راه برای جلوگیری از و پایان دادن به جنگ نابودگر سوم جهانی در حال شعله ورتر شدن دارند که آن را به جنگ طبقاتی تبدیل نمایند. تنها، پیروزی طبقه کارگر جهان در چنین جنگی، یعنی پیروزی انقلاب قهری کمونیستی با پایان دادن به وامپیر خون آشام – سرمایه – می تواند، جامعه بشری را یک بار برای همیشه از استثمار انسان توسط انسان، از کشتار انسان بدست انسان است، از نسل کُشی انسان بدست انسان، از جنگ انسان علیه انسان و طبیعت، نجات دهد. راه دیگری قابل تصور نیست. 

توحش و درنده خوئی سرمایه را، تنها علاج مرگ سرمایه است. سرمایه کار بدون دستمزد طبقه کارگر است. بنا براین، طبقه کارگر می بایست غیر از اینکه طبقه سرمایه دار را به عنوان طبقه اساسی استثمارگر جامعه ی کنونی از بین ببرد، می بایست خود را هم به عنوان یک طبقه ازبین ببرد تا به جامعه ی منقسم به طبقات پایان دهد و خودش را به عنوان یک طبقه مجزا از بین بُرده تا انسان نوین- انسان رها – انسان کمونیستی – انسانِ انسان متولد شود! 

تنها مسیری که می بایست طی شود تا انسان از نابودی نسلی نجات یابد، لغو شرایط موجود اجتماعی یعنی سرمایه انحصاری – امپریالیسم – است. ولی نخست باید دولت سرمایه داران درهم کوبیده گردد و این جز با یک قیام مسلحانه، جنگ طبقاتی ممکن نیست :
«مسلم است که اسلحه انتقاد نمیتواند انتقاد اسلحه را جانشین شود.  قهر مادی را باید بوسیله قهر مادی سرنگون کرد وحتی تئوری، هنگامی که توده گیر شد به صورت نیروی مادی در می آید. تئوری هنگامی میتواند توده گیر شود که به عنوان مسأله ای مربوط به انسان [۲]عرضه گردد. و تئوری هنگامی میتواند مسأله ای مربوط به انسان عرضه گردد که رادیکال گردد. رادیکال بودن، یعنی دست به ریشه ی مطلب گذاشتن. اما ریشه انسان خود انسان است.» ص ۷ – ۶. کارل مارکس، مقدمه نقد اصول حقوق هگل، ۱۸۴۴ُ انتشارات مزدک.

برای پاسخ دادن به چنین وظیفه ای – سترگ ترین وظیفه ای که تا کنون بشر با آن روبرو شده است -، باید طبقه کارگر را برای جنگ طبقاتی، انقلاب قهری کمونیستی، قیام مسلحانه ای که در زیر از زبان کارل مارکس نقل می شود، با ایجاد حزب طبقه کارگر – حزب کارگران آگاه -( حزب مهمترین و اساسی ترین وسیله ی آمادگی طبقه کارگر برای به پیروزی رساندن انقلاب اجتماعی طبقه کارگر است.» لنین پیام به مناسبت، چهلمین سال بخون غلطیدن کموناردهای پاریس سال ۱۹۱۱، آماده نمود:

لنین ، آموزش مارکسیسم در بارۀ دولت – وظایف انقلاب در رابطه با دولت ، صفحات ۶۱-۶۲

« ک – مارکس انقلاب و ضد انقلاب در المان 

ص ۱۱۸ « حال قیام کاملا مانند جنگ و یا هر چیز دیگری یک هنر است و از قوانین تسلسل پیروی می کند و در صورتی که در نظر گرفته نشوند، برای کسانی که آن را از دیده فر گذارده اند نابودی به بار خواهد آورد. این قوانین، که نتیجۀ منطقی ماهیت طرفین و خصلت شرایطی هستند که باید با آن روبرو شد، آن قدر واضح و ساده اند که تجربۀ کوتاه ۱۸۴۸ مردم آلمان را تقریبا بخوبی با آنها آشنا ساخت. اولا هرگز با قیام بازی نکنید، مگر اینکه کاملا مصمم باشید تا به آخر بروید( تحت الفظی « آماده باشید با نتایجی که به بار خواهد آورد روبرو شوید» قیام مانند معادلات جبری مقادیر نامعینی اتخاذ می کند که ارزش آن هر روز در معرض تغییرقرار دارد؛ و بدون ایجاد مشکلات عظیمی برای آنها، شکست خورده و نابود خواهد شد. ثانیا زمانی که بامر قیام دست زدید با قاطع ترین تصمیم وارد عمل شده و در موضع حمله قرار بگیرید. موضع دفاعی برای هر قیام مسلحانه بمعنای مرگ است و قبل از آن که با دشمن وارد مقابله شود، نابود خواهد شد. آنگاه که نیروهای دشمن پراکنده است، حملات ناگهانی را علیه وی انجام دهید و خود را برای پیروزی های هر چند ناچیز آماده کنید. روحیۀ پیروزمندانه ای که اولین شورش نصیب شما نموده است در سطح بالا نگهدارید و تمام آن عناصر متزلزلی را که همیشه بدنبال قویترین محرک کشیده می شوند و مدام جویای آن طرفی هستند که از تأمین بیشتری برخوردار است ، بگرد خود جمع آوری کنید، و دشمنان را قبل از آنکه نیروهایشان را علیه تان جمع آوری کنند مجبور به عقب نشینی نمائید. به قول دانتون این بزرگترین استاد شهیر سیاست انقلابی تا امروز، شهامت، شهامت و بازهم شهامت» (۱) ، کلیات آثار ،

  1. مارکس و انگلس ، انقلاب و ضد انقلاب در آلمان، ترجمه ی فارسی، صفحات ۸۱-۸۲

“کمونیست ها عار دارند که عقاید و نظریات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد . 

پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید!” 

پایان مانیفست حزب کمونیست ۱۸۴۸ مارکس و انگلس

مطلب زیر در رابطه با دیدار بایدن و کیشیدا نخست وزیر ژاپن و آمادگی شان برای جنگ سوم جهانی است. هیچ چیز نمی تواند از چنین جنگی جلوگیری کند، الی مرگ سرمایه!

https://www.wsws.org/en/articles/2024/04/12/ujgz-a12.html

البته، می باید، به این هم اشاره نمود که مسئله ی جنگ یک مسئله ی جهانی است. اینکه تمامی دولت های موجود در سطح جهانی که خود را بویژه در دو بلوک بلوک ناتوئی و بلوک شانگهای – چین و روسیه – دارند با سرعت تمام برای جنگ نابودگر – آماده می کنند و ناعلاج از این کارهستند، زیرا که دولت بطور کلی دستگاه سرکوب طبقاتی است، دولت سرمایه داری دستگاه سرکوب طبقه سرمایه دار برای سرکوب طبقه کارگر در اشکال مختلف چه در سطح کشور و چه بین المللی است و حل تضادهای ذاتی جامعه سرمایه داری است. تضادهای جامعه سرمایه امپریالیستی هستند که جنگ ها را موجودیت می دهند و نه سران دولت ها و حتی نیات شوم و میل درنده خویانه طبقه سرمایه دار که جنگ تنها در خدمت منافع این طبقه است.
یک طرف  – غرب – ناتوئی – اعلام می کند که جنک برای دفاع از دموکراسی و قانون مداری لازم و ضروری شده است و طرف دیگر چین و روسیه ، برای تقویت صلح می خواهند بجنگند! این شیوۀ برخورد همیشگی سران دولت های سرمایه داری امپریالیستی بوده است! جنگی که فقط برای بازتقسیم و یا نگه داری جهان در دستان خون آلود است!

چند مطلب در این رابطه: صف آرائی جنگی، خون ریزان جهان تحت سلطه ی سرمایه امپریالیستی خود را آماده ترمی کنند!
دیدار وزیر امور خارجه روسیه سرگئی لاروف با شی جینگ پینگ رئیس جمهوری چین در پکن

https://mejalehhafteh.com/2024/04/11/%d8%af%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%b4%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%84%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%88%d9%81-%d9%88-%d8%aa%d8%a7%da%a9%db%8c%d8%af-%d8%a7%d9%88-%d8%a8%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d8%a7%d8%b1%da%a9%d8%aa/


سخنرانی فمیو کیشیدا در دو مجلس سنا و نمایندگان آمریکا .

فومیو کیشیدا: اوکراین بدون حمایت آمریکا شکست می‌خورد (alarabiya.net) فومیو کیشیدا: اوکراین بدون حمایت آمریکا شکست می‌خورد (alarabiya.net)

بریتانیا سلاح لیزری برای جنگ با روسیه به اوکراین می دهد:

https://www.bbc.com/news/uk-68795603

– لنین در باره علل جنگ امپریالیستی و راه پایان داد به آن :
وظایف پرولتاریا در انقلاب ما. جلد سوم آثار به فارسی . 

« ما باید بتوانیم این مطلب را به توده ها توضیح دهیم که شاخص جنبه اجتماعی و سیاسی جنگ «حسن نیت» افراد و دستجات و حتی توده های مردم نبوده ، بلکه وضع طبقه ای است که جنگ می راند، سیاست این طبقه است که جنگ ادامۀ آن می باشد، ارتباطات سرمایه است که نیروی اقتصادی حکم فرمای جامعه معاصر می باشد و بالاخره جنبۀ امپریالیستی سرمایه بین المللی و تایعیت مالی و بانکی و دیپلماتیک روسیه از انگلستان و فرانسه و غیره است. توضیح این نکته از روی لیاقت و به شکل قابل فهم برای توده ها کار آسانی نبوده و انجام آن بدون ارتکاب اشتباه از عهدۀ هیچ یک از ما دفعتا ساخته نیست . »
چگونه می توان به جنگ پایان داد؟
۱۰) « به جنگ نمی توان با « سازش» بین سوسیالیست های کشورهای مختلف، با « برآمد» پرولتارهای کلیۀ کشورها و با « اراده» ملت ها و غیره خاتمه داد. عباراتی از این قبیل که سراپای مقالات جراید دفاع طلبی و نیمه دفاع طلب و نیمه انترناسیونالیست و همچنین قطعنامه ها و بیانیه ها و مانیفست های بیشمار و نیز قطعنامه های شورای نمایندگان سربازان و کارگران را پر کرده است؛ چیزی نیست جز آرزومندی های پوچ ساده لوحانه و خیر اندیشانۀ خرده بورژواها. زیان بخش تر از عبارات پردازی هائی نظیر « اشکار ساختن ارادۀ ملت ها نسبت به صلح» و نوبۀ برآمد انقلابی پرولتاریا ( پس از پرولتارهای روس « نوبۀ» پرولتارهای آلمان است) و غیره چیزی نیست. این ها همان شیوۀ لوئی بلان و تخیلات شیرین و بازی با «کارزارهای سیاسی» و عملا همان تکرار داستان کربۀ واسکا است.
جتگ مولود اراده شرارت بار سرمایه داران درنده خو نیست، گرچه بدون شک فقط به نفع آنها انجام می گیرد و فقط بر ثروت آنان می افزاید. جنگ مولود تکامل نیم قرنی سرمایۀ جهانی و میلیاردها رشته و ارتباطات آن است. بدون برانداختن قدرت سرمایه و بدون انتقال قدرت دولتی به طبقۀ دیگر یعنی پرولتاریا، نمی توان از جنگ امپریالیستی بیرون جست و نمی توان یه یک صلح دموکراتیک و غیر تحمیلی نایل آمد.» تأکید از من است

جنگ را سرمایه امپریایستی موجب است. پایان جنگ فقط پایان سرمایه است!تنها، انقلاب پیروزمند قهری کمونیستی طبقه کارگر میتواند به جنگ پایان دهد!
حمید قربانی
۱۲/۴/۲۰۹۷ سال اسپارتاکوسی/ ۲۰۲۴ میلادی

.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate