روز کومه‌له، جعفر شفیعی و صدیق کمانگر راه را نشان می‌دهند(۲)

همچنانکه در قسمت اول این نوشته نیز آمده است، جناح راست در تشکیلات کومه‌له و حزب کمونیست ایران، مدت‌هاست تحت لوای «لزوم ایجاد اصلاحات و رفرم در سیاست و پراتیک کومه‌له» و «لزوم ایجاد تغییر در شکل و مضمون کومه‌له»، ضمن خاک پاشیدن به چشم کارگران و زحمتکشان کردستان، هر آنچه فرهنگ و سیاست و پراتیک کمونیستی و نیز قاطعیت و جسارت انقلابی در دفاع از این ارزش‌ها که میراث مبارزاتی رهبران جانباخته‌ای چون صدیق کمانگر و جعفر شفیعی و فؤاد مصطفی‌سلطانی و همۀ جانباختگان این راه و در عین حال یگانه ابزار تبدیل کومه‌له به کومه‌له بود را هدف قرار داده و در پی محو و نابودی و یا دگرگونی و تحریف آن هستند.

ابراهیم علیزاده که در رأس این جناح قرار دارد مدت‌هاست که با تبینات عوام خود سعی در تئوریزه کردن سیاست و سبک‌کار سازش‌کارانه و پوپولیستی‌ای است که این جناح برای هم‌آوایی کامل با روندهای سیاسی و طبقاتی بورژوایی در کردستان آن را در دستور خود قرار داده است. دیروز به لحاظ سیاسی تئوری «زبان نرم» و لزوم جایگزینی زبان نرم به جای زبان زبر و سرخ کومه‌له در برابر نیروهای ناسیونالیست و مرتجع در کردستان را تبلیغ می‌کرد و امروز در همین راستا در روز کومه‌له اعلام می‌کند که «کومه‌له افراطی نیست،… نجیب و مؤدب است»!

سخنان روز گذشتۀ ابراهیم علیزاده به مناسبت روز کومه‌له که به طور رسمی حاوی پیام کل رهبری جناح راست کومه‌له بود، به طور علنی اعلام برائت از ویژگی‌های رادیکالیسم انقلابی و سبک‌کار کمونیستی و سرسختی و سازش‌ناپذیری کومه‌له در تأکید و پافشاری بر کمونیسم و مبارزۀ طبقاتی بود. همزمان به طور علنی یک بار دیگر با زبان بی‌زبانی اقرار کرد که «کومه‌له»‌ی او از جنس سازمان زحمتکشان است، هنگامی که می‌گوید:« کومه‌له افراطی نیست، تندرو و ماجرا جو نیست. پیشمرگ کومه‌له نجیب و مؤدب است، متعصب نیست.»

این حرف ابراهیم علیزاده (که در لابلای تعاریفی چون کومه‌له مسئول است، رادیکال است، در نقاط عطف تاریخی آزمایش شده، بیان شد)؛ یک بار دیگر دل و خیال حزب دمکرات کردستان و دیگر نیروهای مرتجع و ناسیونالیست را در منطقه آسوده کرد مبنی بر اینکه با وجود ابراهیم علیزاده و امثالهم، کومه‌‌‌‌لۀ صدیق کمانگر با زبان زبر و سرخ و آتشین‌اش، کومه‌لۀ جعفر شفیعی با زبان و قلم کوبنده و زبر و کمونیستی‌اش، کومه‌لۀ نابودکنندۀ مکتب قرآن و سپاه رزگاری، کومه‌لۀ به خاک مالندۀ پوزۀ حزب دمکرات و در یک کلام کومه‌لۀ دهۀ ۶۰ و بلندگوی صدای انقلاب ایران و کمونیسم در کردستان، دیگر مانعی بر سر راه اعمال ضدمردمی آنها نیست. کاری که حزب دمکرات با تحمیل جنگ به کومه‌له نتوانست آن را عملی سازد، اینک ابراهیم علیزاده و جناح راست به شیوه‌ای نَرم برایشان عملی کرده‌اند، بی‌دلیل نیست که ناسیونالیست‌های بیرون کومه‌له این همه با دیدۀ «لطف» به ایشان می‌نگرند.

این حرف ابراهیم علیزاده و جناح راست، صراحتاً به حزب دمکرات کردستان اعلام می‌کند که «کومه‌له» ی ابراهیم علیزاده از جنس کومه‌لۀ «آشوبگر/اغتشاشگر»(به کردی:ئاژاوه‌گیر) نیست (حزب دمکرات سال‌ها در خوش‌رقصی برای رژیم، کومه‌له را اغتشاشگر و آشوبگر در کردستان معرفی می‌کرد). همان حرف خالد عزیزی از رهبران حزب دمکرات کردستان است که می‌گوید:«این افراطی‌گری و تندروی کومه‌له بود که جناب ملااحمد مفتی‌زاده را رنجاند!» و در کل، همان حرف دم و دستگاه‌های تبلیغاتی سرمایه‌داری و بورژوازی است که همواره کمونیست‌ها را افراطی و متعصب و تندور معرفی می‌کنند!

باید از رهبری جناح راست پرسید چه چیزی باعث شده که اینگونه در تریبون روز کومه‌له اعلام می‌کنید ما افراطی نیستیم، متعصب نیستیم، ماجراجو نیستیم، مؤدب و نجیبیم، عاشق طبیعت و گل و شعریم، و در واقع «شاگرد عاقل و سربه زیری هم هستیم»؟!! آیا پس از ۵۰ سال مبارزه، گفتن چنین چیزهایی برایتان سنگینی ندارد؟! هر چند دوری از کمونیسم و نیز تجدیدنظر‌طلبی و شاگرد سوسیال‌دمکراسی و رفرمیسم شدن، این چنین ندامت‌گویی‌هایی را هم برای شما در پی‌خواهد داشت و همچنانکه قبلاً هم گفته شده «برای شما، این تازه اولِ کار است».

بایستی به ایشان یادآوری کرد که خودتان بهتر می‌دانید که عبدالله مهتدی یک مزیت داشت و آن هم این بود که خیلی زود و به صراحت اعلام کرد که از کمونیسم و مبارزه برای استقرار سوسیالیسم دست شسته و از آن پشیمان است و راه سیاسی و مبارزاتی دیگری برای خود در پیش گرفته است. اما شما چه؟

بایستی از ابراهیم علیزاده و سایر اعضای کمیتۀ مرکزی کنونی کومه‌له پرسید، تاکنون کومه‌له چه افراطی‌گری، چه ماجراجویی و چه تندروی‌‌ای داشته و یا پیشمرگ کومه‌له چه نانجیبی و بی‌ادبی‌ای و یا چه تعصبی داشته که امروز شما را به عنوان رهبران یک سازمان و حزب سیاسی وادار کرده اینچنین در روز مهمی چون سالروز این حزب و سازمان در پیام سیاسی‌تان خطاب به جامعه، در مذمت و نکوهش آن صحبت کنید؟!!

اینجاست که به روشنی معلوم می‌شود هدف صاحبان این پیام بیش از هر چیز دیگری، اعلام بیگانگی با رادیکالیسم انقلابی و قاطعیت و سرسختی در دفاع از کمونیسم و ایدئولوژی طبقۀ کارگر است. اشارۀ همزمان به اینکه «کومه‌له مسئول است، رادیکال است، در نقاط عطف تاریخی آزمایش شده است»؛ فقط یک زمینه‌سازی است برای بیان حرف دل صاحبان این پیام.

ابراهیم علیزاده و حسن رحمانپناه و جمال بزرگپور و عادل الیاسی و فرهاد شعبانی و دیگر همفکرانشان در حالی امروزه یک چنین بیانات و سیاست و پراتیک تسلیم‌طلبانه و خجولانه‌ایی را پیشه کرده‌ و اینچنین در مقابل نیروهای بورژواناسیونالیست کردستان به کرنش کردن مشغولند، که همزمان ریاکارانه «تاریخ رزم و مقاومت سرسختانۀ کومه‌له» در کردستان را هم می‌ستایند و خود را صاحب آن می‌دانند و در نوشته‌هایشان به مناسبت روز کومه‌له، به منظور تزیین و در واقع لاپوشانی مواضع سازشکارانه‌شان، آنها را برمی‌شمرند و با شیادیِ تمام، همۀ ویژگی‌های سست و تسلیم‌طلبانۀ امروز خود را به کل تاریخ کومه‌له تسری می‌دهند و می‌گویند: «کومه‌له با یک چنین ویژگی‌هایی بوده که توانسته است نفوذ اجتماعی و دستاوردهای مبارزاتی خود را کسب کند»!

به ایشان بایستی گفت که نمی‌توان به تمام آن تاریخ که با چیزی جز هوشیاری و سرسختی و قاطعیت کمونیستی از سوی نسلی از زنان و مردان انقلابی و کمونیست این جامعه به ثبت رسیده است، مباهات کرد اما همزمان وجوهات این قاطعیت و سرسختی انقلابی را تحت عنوان افراطی‌گری و تعصب به نقد کشید و گستاخانه به ریشخند گرفت. نمی‌توان خود را رهرو صدیق کمانگر و جعفر شفیعی جا زد، اما همان بیانات و مواضع قاطع این رهبران در دفاع از کمونیسم و در ضدیت با بورژوازی و ارتجاع را «تندروی» و «افراطی» و «تخیلی و «متعصب» و «پا در هوا» دانست.

روی دیگر صحبت‌های ابراهیم علیزاده و جناح راست، دقیقاً جناح چپ و کمونیستی در این تشکیلات به رهبری صلاح مازوجی را نشانه دارد. جناح چپ با نقد بی‌امان و صریح مواضع و سیاست‌ها و اعمال راست‌گرایانه و اپورتونیستیِ جناح راست و با دفاع سرسختانه از کمونیسم و اهداف و جهت‌گیری‌های کارگری در این تشکیلات، در کشمکش و تقابل با جناح راست قرار دارد. همچنانکه در قسمت اول این نوشته آمده است جناح راست در رهبری امروز کومه‌له تأکید و پافشاری جناح چپ بر سوسیالیسم و کمونیسم را پندارگرایی، مطلق‌گرایی و تخیل‌باوری و دگم نام می‌نهند، دفاع از ایدوئولوژی مبارزاتی طبقۀ کارگر و نیز هر گونه حساسیت و نقد در قبال انحراف و راست‌روی‌های خود، را تحقیر می‌کنند و آن را «ذهنی»، «مالیخولیایی»، «تخیلی»، «غیرعلمی»، «پندارگرا»، «پا در هوا»، «محجبه»، «منزه‌طلب»، «حاشیه‌ای»، «غیراجتماعی»، «فرقه‌ای»، «افراطی»، «خلوص ایدوئولوژیک»، «مرجع تقلید»، «رهبر خود گماردۀ طبقۀ کارگر»، «خود بزرگ‌بین»، و …  خطاب می‌کند.

ابراهیم علیزاده با سخنانش، یک بار دیگر و طبق معمول به تحقیر جناح چپ و قاطعیت و ایستادگی کمونیستی آنان پرداخت. ایشان و دیگر رهبران جناح راست بر خلاف آنچه در سخنان روز کومه‌له ایراد کردند و از جمله به ویژگی‌هایی چون راستگویی، گشاده‌رویی، بیزاری از تبعیض و … به عنوان صفاتی که یک کادر کومه‌له بایستی دارا باشد پرداختند، طی سال‌های اخیر و در جریان پروژه‌های حذف سیاسی‌ای که علیه رفقای جناح چپ و کمونیستی این تشکیلات راه انداخته‌اند، خودشان بارها و بارها به دروغ گفتن، به سانسور و تبعیض و سرکوب درون تشکیلاتی و توطئه و حذف رفقای قدیم و جدید خود متوسل شده‌اند. در نوشته‌ها و مطالب قبلی، به طور مستدل به نمونه‌های بسیاری از این گونه اعمال ناپسند اشاره شده است و در این باره آن طور که قبلاً گفته شده «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند، چون به “داخل تشکیلات” خود می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.»

در پیام قرائت شدۀ رهبری جناح راست، و در ادامۀ برشمردن ویژگی‌هایی برای کومه‌له همچنین آمده است:

«کادر کومه‌له الگو و نمونه است، حرف و عملش یکی‌ست، از تبعیض بیزار است، راستگوست، انسان‌دوست است، عاشق زندگی و طبیعت است، نجیب و مؤدب است، می‌داند با رفیق بغل دستی‌اش زمانی که مخالفش هم باشد طوری برخورد می‌کند که او را نرنجاند. کادر کومه‌له متعصب نیست، درونی گشاده دارد، سوسیالیسم را مانند علم رهایی‌بخش طبقۀ کارگر و همۀ جامعه یاد می‌گیرد نه مانند مجموعه‌ای از فرمول که روزی از روزها شنیده است و یا خوانده است. سوسیالیسم را مانند علم زمانه یاد می‌گیرد مدام در حال آموزش بوده و خود را تازه می‌کند نه اینکه جای آیین بربادرفتۀ گذشته را برایش پُر کند. کادر کومه‌له تفرقه‌انداز نیست، وحدت‌بخش است، در هر جایی باشد جانِ اتحاد اصولی و کارساز را می‌گستراند. کادر کومه‌له فداکار است. این خصوصیات شناسنامۀ مکتب کومه‌له است و رمز محبوبیت درون توده و توانایی بسیج توده‌ای را به آن بخشیده است. کومه‌له با پشت بستن به چنین کادرهایی است که پیروزی مبارزۀ مردم کرد برای رهایی از ستم ملی و رسیدن به زندگی‌ای آزاد و یکسان و مرفه را ضمانت می‌کند. ما با وجود هر گونه گرفتاری و دشواری‌ای که بر سر راه است، به آیندۀ این مبارزه خوش‌بین هستیم. سرچشمۀ این خوش‌بینی ما هم از باور عمیق‌مان به نیروی پایان‌ناپذیر و وسیع مردم کارگر و زحمتکش و تشنۀ آزادی است.»

همۀ ویژگی‌هایی که در بالا به آن اشاره شده است، بجز در مورد به اصطلاح «یادگیری سوسیالیسم»، چیز بخصوصی نیست که می‌باید ویژۀ کادر و فعالین باشد. هر فردی در جامعه در متن یک مناسبات سالم، می‌تواند دارای چنین ویژگی‌هایی باشد. ضمناَ در صورت پرداختن به چنین ویژگی‌هایی، جای مناسب برای آن، آموزشگاه سیاسی-نظامی است نه پشت تریبون رسمی و گرامی‌داشت ۵۱‌مین سالگرد مبارزۀ کومه‌له. واقعاً که صاحبان این پیام، شأن فعالین و پیشمرگان کومه‌له را نزول داده و می‌دهند!

رهبر جعفر شفیعی می‌گوید:

«رفیقِ ما، کادر کمونیستِ ما، کسی است که ایدوئولوژی مارکسیسم را به میان طبقۀ کارگر می‌برد. رفیقی است که بدواً مسائل ایدوئولوژیک را می‌برد تبلیغ می‌کند، ترویج می‌کند، با ایده‌های واقعی سوسیالیسم و کمونیسم آنها را آشنا می‌کند، لیکن به اینها کفایت نمی‌کند، تبلیغ و ترویج را با خودِ سازماندهی گره می‌زند و خرمن و حاصل بر می‌دارد.»

مقایسۀ جوانب بارز این ویژگی که رفیق جعفر برای یک کادر کمونیست خصوصاً فعالین درون طبقه برمی‌شمرد با  ویژگی‌های درج شده در پیام جناح راست، فواصل بسیار موجود در این بین را به خوبی نشان می‌دهد.

در مورد یادگیری سوسیالیسم نیز که ابراهیم علیزاده به آن اشاره دارد، همان رویکرد خیل سوسیال‌ دمکرات‌ها نسبت به مطالعۀ آثار مارکسیستی است هنگامی که می‌گوید «کادر کومه‌له متعصب نیست، درونی گشاده دارد، سوسیالیسم را مانند علم رهایی‌بخش طبقۀ کارگر و همۀ جامعه یاد می‌گیرد نه مانند مجموعه‌ای از فرمول که روزی از روزها شنیده است و یا خوانده است.» برای ایشان و جناحش، کادر خوب، کسی است که به ندرت و یا روزی از روزها کتاب و یا جزوۀ مارکسیستی‌ای را مطالعه کرده باشد، از لنین و مارکس و انگلس نقل قول نیاورد چرا که به زعم ابراهیم علیزاده اینها به جز مجموعه‌ای فرمول خشک و خالی چیز دیگری نیست….گو اینکه سوسیالیسم را صرفاً مانند یک علم بایستی یاد گرفت، به تبلیغ و اشاعۀ آن در میان طبقه که علم رهایی آنان است، نیازی نیست. ایشان از چگونگی یاد گیری سوسیالیسم صحبت می‌کند اما از ایشان هیچ نمی‌شنویم که سوسیالیسم یک شکل حکومتی است و بایستی با همه توان در پی ایجاد و تحقق آن بود، از ایشان هیچ نمی‌شنویم که برای یک بار هم که باشد از چگونگی دفاع از سوسیالیسم و خط مشی سیاسی سوسیالیستی در مقابل انحرافات و راست‌روی‌های موجود صحبتی بنماید. در این باره و از آنجایی که خود و جناحشان مشمول این انحراف و راست‌روی‌اند، مدام تکرار می‌کنند که متعصب نباشید، درونی گشاده داشته باشید تا بتوانید انحراف و راست‌روی‌های ما را هم تحمل کنید!

در پیام قرائت شده توسط ابراهیم علیزاده باز هم به موضوع «مشغول بودن کومه‌له به مسئلۀ ملی» به عنوان اولویتی که این جناح در دستور کومه‌له قرار داده‌اند، تأکید می‌شود. در این باره گفته شد:

«نیرومند کردن جنبش انقلابی مردم کردستان از هر سوی. در میان فهرست وظایفی که در این میان بر عهده‌مان گذاشته می‌شود،

محکم کردن پایگاه کومه‌له در مبارزه برای محو ستم ملی اهمیت ویژه‌ای دارد. کومه‌له نباید هیچ خلائئ در این باره به جای بگذارد. برنامه و استراتژی کومه‌له و مصوبات کنگره و پلنوم‌هایش برای آن هدف، راهنما است.»

ابراهیم علیزاده در اینجا نیز بازهم اسناد و مصوبات کمونیستی کومه‌له را بازیچۀ دست خود قرار داده است. اگر این اسناد برای وی و جناحش راهنماست پس چرا یک کلمه هم از نص این اسناد که در تمامی آنها به روشنی بر لزوم تلاش برای به میدان آوردن طبقۀ کارگر کردستان در صف مستقل سیاسی و مبارزاتی خود که در واقع تنها مسیر رهایی از هر گونه بی‌عدالتی و ستم و از جمله ستم ملی و نیز یگانه مسیر به پیروزی رساندن جنبش انقلابی مردم کردستان است، حرفی به زبان نمی‌آورد؟!

ایشان تلویحاً دارد همان حرف قاسملو و حزب دمکرات را تکرار می‌‌کند وقتی می‌گفتند که «فعلاً مسئلۀ ملی در اولویت است، مبارزۀ طبقاتی و مبارزه برای سوسیالیسم را باید به مراحل بعد از حل مسئلۀ ملی موکول کرد.»

ستون فقرات جنبش انقلابی کردستان، کارگران و زحمتکشان این جامعه هستند. رمز پیروزی این جنبش در گرو تأمین حضور متشکل سیاسی و اجتماعی طبقۀ کارگر است. این جاست که به خوبی می‌توان ناسیونالیسم و پوپولیسم را در قواره سیاسی جناح راست کومه‌له دید.

اما جعفر شفیعی می‌گوید:

ضروری است طبقۀ کارگر در کردستان-به همان شیوه که شایستۀ آن است به صورت نیرویی مادی-اجتماعی سلاح پیروزی‌اش را -حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن کومه‌له- را محکم به دست گرفته، آن را مورد جدی‌ترین، صریح‌ترین و بی‌باکانه‌ترین پشتیبانی قرار دهد، مستقیماً وارد صف آن شود، سیاست‌های آن را با عمل رزمنده و مبارزاتی خود اتخاذ کند و بسان ارتشی به نهایتِ درجه رزمنده و به نهایتِ درجه منضبط، فرمانی به جز فرمان ستاد رهبری کنندۀ خود را-حزب طبقاتی‌اش- نپذیرد و بدین طریق روز رهایی واقعی خویش را نزدیک و نزدیکتر سازد. بدون شک این امر در عین حال بزرگترین و کاراترین خدمت به جنبش انقلابی کردستان نیز هست زیرا حقایق شش سالۀ اخیر نیز نشان داده‌اند که تنها کارگران سوسیالیست-کارگرانی که هیچ وجه مشترکی با هیچ گوشه‌ای از وضع موجود ندارند و برای زیر و رو کردن کلیت آن مبارزه می‌کنند-پیگیرترین و سازش‌ناپذیرترین مدافعان رفع ستم ملی و برقراری دمکراسی انقلابی در کردستان بوده‌اند و به همان درجه که نیرو و نفوذ حزب کمونیست در کردستان بیشتر باشد به همان درجه انقلاب در کردستان از توان و نیرومندی بیشتری برخوردار است و پیروزی آن تضمین‌شده‌تر است. این حقیقت را نه فقط توده‌های کارگر، بلکه همۀ آحادی از مردم کردستان که آرزوی پیروزی این جنبش را دارند، باید درک کنند.

صدیق کمانگر می‌گوید:

«هم اکنون دیگر کارگر آگاه کردستان آن نیروی اجتماعی عظیمی است که نه تنها نمی‌توان موجودیتش را نادیده گرفت، نه تنها نمی‌توان خواست‌های اقتصادی و سیاسی‌اش را بی‌جواب گذاشت، نه تنها دیگر گرسنگی و بیکاری و فقر را تحمل نمی‌کند، بلکه مصمم است که با تکیه بر نیروی متحد خویش حقوق پایمال شده‌اش را از حلقوم سرمایه‌داران و صاحبان قدرت بیرون بکشد و اکنون دیگر هیچ گونه تغییر سیاسی و اجتماعی در کردستان بدون شرکت او نمی‌تواند صورت بگیرد.»

جعفر شفیعی می‌گوید:

« طبقۀ کارگر فقط زمانی توانایی به زیر کشیدن سلطه و قدرت بورژوازی، توانایی کسب قدرت سیاسی و از ریشه برکندن استثمار و ستم و پی‌افکندن نظم نوین، و در یک کلام فقط زمانی توانایی پیروز شدن را دارد که سلاح پیروزی را در دست گرفته باشد. این سلاح چیزی جز حزب سیاسی طبقۀ کارگر، حزبی که طبقۀ کارگر را برای انجام عملی آرمان‌های خود هدایت می‌کند و سازمان می‌دهد نیست. کارگران کُرد باید بیش از هر زمان دیگر درک کنند که حزب کمونیست ایران همین سلاح است، سازمان کردستان این حزب-کومه‌له- همین سلاح است، و برای همین آرمان‌های والا و رهایی‌بخش مبارزه می‌کند و حافظان نظم موجود به همین دلیل بیشترین خشم و نفرت و وحشت را از این سلاح دارند. همۀ کارگران کُرد باید از هم‌اکنون مبارزان سرسخت آرمان کمونیسم باشند و بدون هیچ وقفه‌ای، بدون هیچ به تعویق‌انداختنی برای تحقق آن بکوشند و در این راه به هیچ نیرویی جز نیروی متشکل خود، و به هیچ حزبی جز حزب طبقاتی خود متکی و امیدوار نباشند.»

جعفر شفیعی می‌گوید:

«ناسیونالیسم بورژوایی از وجود ستم ملی بر ملت کرد، سوءاستفاده کرده می‌کوشد طبقۀ کارگر را با همۀ نظم موجود با همۀ روابط استثمارگرانه سرمایه‌داری موجود آشتی دهد و همۀ اعتراض این طبقه را علیه کلیت خود این نظام، تا حد اعتراض صرف به ستمگری ملی تحت رهبری خودِ بورژوازی تنزل دهد و پیروزی بورژوازی را به عنوان کعبۀ آمال همۀ مردم کردستان نشان دهد. ترجیح‌بند «فعلاً مسئله، مسئلۀ ملی است، مبارزۀ طبقاتی مطرح نیست» که به کرات می‌توانید از بورژواناسیونالیست‌های کردستان بشنوید، چیزی جز تلاش برای این سوءاستفاده علیه مبارزۀ طبقۀ کارگر نیست. آرمان و هدف ناسیونالیسم بورژوایی، چفت و بست کردن زنجیرهای بردگی مردم زحمتکش و نگهبانی از وضع اسارتبار کنونی در هیئتی دیگر است. ناسیونالیسم بورژوایی آنگاه که خود را با نفوذ افکار و آرای سوسیالیستی در میان کارگران روبرو می‌بیند، بالاًخره در هیئت سوسیالیسم بورژوایی به مقابلۀ کارگران می‌پردازد و وعده می‌دهد که در آینده-اما آینده‌ای نامعلوم و دوردست- خودش بدون اینکه نیازی به کارگران باشد، بدون اینکه نیازی به دیکتاتوری پرولتاریا باشد «سوسیالیسم» را برای آنان مستقر خواهد کرد.»

جعفر شفیعی می‌گوید:

«وظیفۀ بی‌چون و چرای حزب کمونیست است که تلاش کنیم تا در هر تغییر و تحول سیاسی، چه در ایران و چه در کردستان، کارگران به قدرت سیاسی نزدیک شوند.»

دیگر نیازی به شرح و تفسیر نیست. ولی اگر نقل قول‌های فوق از رهبران جانباخته‌مان بدون ذکر نام و به صورت بخشی از این مطلب آورده می‌شد، رهبران جناح راست این را هم مشتی فرمول، افراطی‌گری و خیال‌پردازی قلمداد می‌کردند، هر چند که به واقع به همین کار مشغولند و شب و روز در پی محو و یا تحریف آثار و تاریخ کمونیسم در کومه‌له هستند.

اینان اگر ما را اینچنین «تکرارکنندۀ مشتی فرمول» و «غیرعلمی» و«پندارگرا»،‌«خلوص ایدوئولوژیک»، «افراطی و تندرو» نام می‌نهند، ما به این افتخار می‌کنیم چراکه تا به حال چیزی غیر از مواضع و تبیینات جعفر شفیعی و صدیق کمانگر و هزاران جانباختۀ این راه را تکرار نکرده‌ایم. این جناح راست است که با ریاکاری و فریب خود را پیرو جعفر شفیعی و صدیق کمانگر و …. می‌داند و امروزه متضاد و بیگانه با آنان مشغول رهبری کومه‌له هستند.

اما تا روزی که میراث مبارزاتی و بیانات و آثار صدیق کمانگر، منصور حکمت، جعفر شفیعی، و ….در میان ما باشد، پوپولیسم و رویزیونیسم و ناسیونالیسم درون کومه‌له نمی‌تواند خواب راحتی داشته باشد.

 ادامه دارد.

۲۷ بهمن ۱۳۹۹

۱۵ فوریه ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate