امسال بار دیگر زنان ایرانی در شرایطی دشوار تحت سرکوبهای شدید سیاسی و اجتماعی و فشارهای اقتصادی طاقت فرسا به استقبال سالروز هشتم مارس، روز زن، میروند.
شرکت انبوه زنان در تمامی ایران دوشادوش مردان در انقلاب مشروطه در ۱۲۸۵هجری شمسی و از آن پس طی بیش از یک قرن در تمامی جنبشهای اجتماعی که اکنون از شمار بیرون شده است، ایران را به یکی از پر تنشترین کشورها در قرون پر انقلاب و تلاطم بیستم و بیست و یکم تبدیل کرده است. با این وجود دستاورد این جنبشها و انقلابات برای زنان ایرانی ظاهرا ناچیز بودهاند. در مواردی و با تأخیر حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای آنها شناخته شده ولی در کشوری که هرگز انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه چه قبل و چه پس از انقلاب ۱۳۵۷ وجود نداشته این آزادی چه معنائی میتواند داشته باشد؟ و یا محدود کردن حقوق مردان در امر طلاق و چند همسری در قانونی بنام «حمایت خانواده»؟ هیچکدام اینهادر عمل تغییر چشمگیری در زندگی زنان ایرانی را موجب نشده و در آنچه هم که پدید آمده و ج.ا. آنرا در بوق و کرنای خود دمیده، نتیجه پیکار بیامان خود این زنان در تمام جبههها و علیرغم همه موانع و سرکوبهای بی امان بوده است.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ روند ناچیز «ترقیات اهدایی» نه تنها متوقف شد، سهل است، به مثابه «پاداشِ» شرکت وسیع و خیره کننده زنان در انقلاب، اندک حقوق آنان نیز پس گرفته شد.
خمینی در کمتر از یکماه از ورود خود به ایران و یک روز قبل از ۸ مارس ۱۹۷۹ از اجباری شدن حجاب سخن گفته بود. عکس العمل شدید زنان ایران و تظاهرات گسترده آنان طی چندین روز او را به عقب نشینی واداشت.
حسن روحانی*، میرحسین موسوی** و زهرا رهنورد*** از جمله کسانی بودند که از طرح حجاب اجباری پشتیبانی میکردند.
پس از آن «شورای انقلاب»، در ۱۶ تیرماه ۱۳۵۹ به ریاست ابوالحسن بنیصدر حجاب اجباری را تصویب و علیاکبر هاشمی رفسنجانی آن را ابلاغ کرد: «خانمها بدون حجاب اسلامی حق ورود به ادارات را ندارند».
بدینگونه تحمیل حجاب به عنوان ستون اقتدار «نظام»عملی شد. انواع تبعیضات حقوقی و اجتماعی علیه زنان در بستری از سرکوب همه جانبه ایرانیان اعم از مرد و زن در سراسر ایران تحت حکومت ج. اسلامی روالی معمول بوده و در مورد اقلیتهای قومی ایرانی شدتی مضاعف داشته است.از همین رو مبارزات زنان ایران وارد مراحل جدیتر و خونینی میشود که طی آن بیشماری از آنان سرکوب و زندانی و تیرباران میشوند.
با این همه هرگز از شکوه شرکت همه اقشار و اقوام ایرانی در مبارزات اجتماعی کم نشده که هیچ هردم بر آن فزونی گرفته. در این مبارزات زنان ایرانی دوشادوش مردان و حتی پیشتاز این مبارزات بوده و هستند و امروز مثل همیشه از حمایت مردان ایرانی نیز برخوردارند. جهان توانست این حمایت را در جنبش اخیر ایران که به نام «زن، زندگی، آزادی» شناخته شد ببیند. هزاران تن از این مردان در کنار زنان و به حمایت از آنها در خیابانها به اعتراض آمدند، صدها تن کشته شدند، زندانی گردیدند و شماری نیز اعدام شدند.
در جنبش اخیر که اعتراض به همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود، زنان ایرانی مانند جنبشهای پیشین، همگام با مردان و حتی پیشتاز این مبارزات بودند: زنان کارگر، خانهدار، معلم، دانشگاهی، پزشک، وکیل، دانشجو و دانشآموز، نویسنده، شاعر، هنرمند و هنرپیشه به شکل وسیع در این اعتراضات و مبارزات خیابانی شرکت کردند و امروزه کم نیستند که در بدترین شرایط در زندانهای مخوف ج.ا. بسر میبرند. این رژیمی که شبانهروز از بدو بوجود آمدنش به سرکوب وسیع، شبانهروزی و همهجانبه مردم ایران مشغول بوده است و طرفه اینکه در صحنه بین المللی خود را مدافع حقوق ستمدیدگان جا میزند. شرکت بیش از همیشه اندک مردم ایران در به اصطلاح انتخابات مجلس اسلامی جاری در ایران پاسخی است به این دغلکاریها.
وضعیت اقتصادی در ایران وخیم است. تحریمهای جهانی یکی از علل آن میتواند باشد ولی در همین بدترین شرایط اقتصادی دزدیها و اختلاسهای میلیارد دلاری توسط اطرافیان و بستگان همین رژیم رانت خوار و رانت ده صورت میگیرد و غارتگران اموال عمومی در مصونیت کامل سر از امریکا و کانادا در میآورند. بانکهای خصوصی و متعدد سپردههای آنان را که حداقل نیمی از آنان زنانی هستند که آخرین اندوختههایشان را در این بانکها به امید گرفتن بهره ماهانه و گذران زندگی به ودیعه سپردهاند، به ناگهان ناپدید شده، پولها را برداشته از کشور خارج میشوند. در موارد اندکی هم که این اختلاسگران دستگیر میشوند پولی به صاحبان مال نمیرسد. رانتخواران در خانههایی لوکس که در غرب هم کمنظیرند زندگی میکنند و زنان و مردان آنها در محلههای ثروتمندان حتیالمقدور مصون از هرگونه اذیت و آزار دولتی و غیردولتی برای اجرای قوانین «اسلامی» به خوبی و خوشی زندگی میکنند.
در شرایطی که حداقل حقوق ماهیانه کارگران ایرانی شاغل در بنگاههای دولتی و نیمه دولتی و خصوصی به سطح ۱۰۰ دلار و کمتر رسیده است، حرف از حقوق زنان شوخی بنظر میرسد. اگرچه بسیاری از این زنان، سرپرست خانوادههای خود محسوب میشوند ولی از همین حداقلها هم بیبهرهاند. آمار رسمی نسبت اشتغال مردان در میان رده سنی ۱۵ ساله و بیشتر در ایران را ۶۸،۳ درصد اعلام نموده است، در حالی که این نسبت برای زنان ۱۴،۱ درصد است. همچنین، طبق آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، شمار زنان بیسواد شهری دو میلیون نفر بیش از مردان شهری بوده است. نتایج همین سرشماری نشان میدهد، تعداد زنان روستاییِ بیسواد حدود یک میلیون نفر بیش از مردان روستایی بیسواد است. با توجه به خصوصیسازی آموزش در سالهای اخیر و افزایش شمار کودکان بازمانده از تحصیل، احتمالا شمار زنان بیسواد شهری و روستایی نسبت به مردان، بسیار بیش از آمارهای ارائهشده در سال ۱۳۹۵ خواهد بود.
رژیم ج.ا. از اسلام به مانند چماقی برای سرکوب زنان استفاده ابزاری مینماید. تشویق یا اجبار زنان به داشتن حجاب، خانهداری، فرزندآوری، وضع قوانین تبعیضآمیز، عدم تصویب قوانین حمایتی از زنان و غیره، همگی مؤید این رویکرد در طی بیش از چهار دهه گذشته است. همه اینها صرفنظر از مجازاتهای آشکار و پنهانی که برای بیحجابی اتخاذ شده. برای مثال از رانندگان اسنپ (معادل اوبر) خواسته شده که به زنان بیحجابی که سوار می کنند تذکر حجاب بدهند و اگر نپذیرفتند آنها را پیاده کنند. رانندگان که خود مایل به اینکار نیستند از زنان خواهش میکنند که حتی شده روسری کوچکی روی سرشان بیندازند تا آنها از نان خوردن نیفتند ولی این رانندگان میگویند که زنان پیاده میشوند ولی حجاب نمیگذارند.
جالب است بدانید که بسیاری از این نابسامانیها در نشریات و رسانههای رسمی ایران و در شبکههای اجتماعی که وسیعاً از طرف ایرانیان و مخصوصا زنان مورد استفاده قرار میگیرد برملا میشوند، مورد بحث و بررسی قرار میگیرند ولی ظاهرا هیچ درمانی برای این دردها یافت نمیشود. و این در حالی است که دزدان و غارتگران در مصونیت کامل با دلارهایشان از کشور خارج میشوند و اسیدپاشها و متجاوزین هرگز یافته نمیشوند ولی اگر یک ایرانی در کوههای سرفراز ایران شعاری علیه ج.ا. سردهد بیدرنگ توسط «سربازان گمنام امام» یافته و به سزای اعمال خود میرسد!
به راستی که آینده ایران در گرو مبارزات مشترک زنان و مردان زحمتکش ایرانی همگام و همراه تمامی کارگران و زحمتکشان جهان برای دنیایی بهتر و عاری از استثمار و ظلم و جنایت است.
پیروز باد مبارزات زنان آگاه و زحمتکش ایران!
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی!
——-
حسن روحانی که بعدها به عنوان پاداش دو دوره رئیس جمهور شد، در خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده با اشاره به اوایل انقلاب میگوید: «طرح اجباری شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند.
🔸️زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بیحجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.
🔸️پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سهگانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمیگوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور
دادهایم از فردا هیچ زن بیحجابی را به پایگاه راه ندهند.
🔸️در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث حجاب به مسائل اجتماعی و سلامت جامعه و ارائه دلایل مختلف درباره لزوم حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست آخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد.»(.حسن روحانی، خاطرات حسن روحانی، جلد یک، صفحه ۵۷۱–۵۷۳)
** میرحسین موسوی که در آن زمان، تیرماه سال ۱۳۵۹، مسئولیت روزنامه جمهوری اسلامی را بر عهده داشت با چاپ عکس معترضین به قانون حجاب اسلامی، سخت به آنان تاخت.
*** زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی در مصاحبهاش با روزنامه انقلاب اسلامی به تئوریزه کردن حجاب اجباری میپردازد: «یک موضوعی مطرح میشود که خیلیها میگویند ما حجاب را قبول داریم اما چرا مو معلوم نباشد، لباس گشاد باشد. در این رابطه اگر یک بینش واقعگرایانه را از زیستشناسی و رواشناسی مدد گرفته بکار بندیم، اصولا ترشحات هورمونی نوع تفسیر زن از خودش و نوع ارائه خودش در جامعه با مرد کاملا متفاوت است. این ساختمان روانی و فرهنگی مربوط به زن و مرد مقداری هم به آن ترشحات هورمونی بستگی دارد، این است که اگر زن یک گرایشی داشته باشد برای یک نوع طرز ارائه از خودش تمام وجودش میتواند وسیلهای باشد برای ان حالت از مو، اندام و غیره میتواند در جنس مخالف کشش ایجاد کند. هرچند که اسلام هم برای زن و هم برای مرد پوشش گذاشته ولی با یکدیگر متفاوت است و این متکی به کششها و انگیزههاست. همانطور که قرآن میگوید: زینتهایتان را بپوشانید مگر برای شوهرانتان و محارمتان. پس هر چیز که حالت زینت بخود بگیرد، باید آنرا پوشاند. در حقیقت که حجاب یک پوشش اجتماعی است یعنی برای تعادل و توازن در جامعه است. ما میخواهیم بهترین لباس را برای اینکه کمترین عارضه اجتماعی داشته باشد ارائه بدهیم یعنی هیچ نوع انگیزه جنسی در اجتماع ظاهر نشود.«