نه به انتخابات فرمایشی
نه به نظام مذهبی و سرمایهداری ایران
چهلوپنج سال است که ادعای جمهوریت حکومت اسلامی گوش فلک را کر کرده است اما در عمل حکومت استبدادی مطلقه را در نظام اداری و حقوقی خود نهادی کرده است. در این نظام هر نوع جمهوریت، حتی جمهوری بورژوائی (چه متعارف چه غیر متعارف) با حکومت مطلقۀ فقیه و مافیای قدرت و ثروت حاکم تضادی ماهوی دارد. طبیعی است که در چنین جهنمی هیچ سطحی از دمکراسی بورژوایی نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد، چه برسد به دمکراسی واقعی، یعنی دموکراسی شورایی و حق حاکمیت مردم.!
بر این مبنا و بر بستر استبدادی چنین فراگیر و فوق ارتجاعی، مقولهای بهنام انتخابات طنز تلخی است که تنها در خدمت فریبکاری و پنهان کردن سیمای سیاه رژیم سرمایهداری اسلامی به کار میرود.
تاکنون در هر دوره انتخاباتی حکومت میکوشید با ترفند و دغلکاری چنان فضای داغی ایجاد کند تا مردم پای صندقهای رأی حاضر شوند و تا بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنند! اما امروز حتی آن بدها هم تحمل نمیشوند و اکنون دیگر برای ناآگاهترین بخش جامعه هم روشن گردیده است که نهتنها اصل انتخابات در جمهوری اسلامی فریبی بیش نیست، و نه تنها نمیتوان از این طریق جمهوری اسلامی را اصلاح کرد و تغییراش داد، بلکه مدعیان به اصطلاح «اصلاحات» و پادوهای چپ و دموکراتنمایشان هم به هیچ وجه پیگیر منافع حداقل کارگران و زحمتکشان نبوده و نخواهند بود واصل شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام ماجرا” انعکاس دقیق ذهنیت تودههایی است که بارها فریب دغلکاریهای رژیم را خورده و بهپای به اصطلاح صندوقهای رأی رفتند اما نتیجهای جز تداوم ستمگری و سرکوب و گسترش فقر و فلاکت و تبعیض و نابرابری ندیدند.
چهلوپنج سال تجربه بیانگر این واقعیت است که تنها با متشکل شدن و اتحاد نهادهای تودهای و مستقل خود زحمتکشان و مردم ستمدیده در یک جبهه انقلابی است که میتوان به دموکراسی واقعی دست یافت .
بنابراین شرکت در چنین «انتخاباتی»، بازی در بساط رژیمی است که همه دست اندرکاران آن؛ در سی وسه سال گذشته؛ اکثریت توده مردم را از ابتداییترین حقوقشان محروم کردهاند. رژیمی که تنها با استبداد و استثمار، زندان و شکنجه و شلاق و طنابدار، غارتگری و کشتار خود را تعریف میکند؛ هیچ سطحی از آزادی، از جمله آزادی انتخابات را برنمیتابد.
کارگران، زحمتکشان، زنان و جوانان، ملیتهای سراسر ایران، دانشجویان و روشنفکران،
اکثریت مردمان ِ به جان آمده ایران!
به تجربه دریافتهاید که اصولاً انتخابات در ایران جمهوری اسلامیزده دیگر محلی از اعراب ندارد این بازی نفرتانگیز را به دایره مافیای قدرت و ثروت بازیهای کودکانه آنها واگذارید تا سرگرم کار خودشان شوند. اکنون تدارک سرنگونی رژیم مطرح است و باید در تدارک پایان دادن به حیات ننگین آن بود. با ابتکارات خلاق خود، با سازماندهی اعتصابات و اعتراضات، و همۀ اشکالی که عملکرد رژیم سرمایه داری و استبدادی ایران را مختل میکند؛ بساط بازی او را در هم بشکنید!
باید نمایش انتخاباتی پیش روی را به صحنه کارزار علیه ستم و سرکوب، استثمار و استبداد، و ماجراجوئی جنگی رژیم و امپریالیستها و متحدینشان تبدیل کرد.
مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان و اکثریت مردمان لگد مال شده؛ نه از طریق بازی در بساط ارتجاع داخلی و بینالمللی، که با سازماندهی ارادۀ مستقل تودهای برای درهم شکستن دستگاه دولتی حکومت اسلامی در تمامیتاش، و نظام غارتگر سرمایهداری ممکن است.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری فدراتیو شورایی
زندهباد سوسیالیسم
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
نهم بهمن ماه ۱۴۰۲