جهان در آستانه جنگ؟
میدان نبرد در سال ۲۰۲۴
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
همۀ پیشبینیهای مرسوم در آغاز سال مبنی بر اینکه امسال چگونه خواهد بود، بدون استثناء نگرانکننده بودند. جامعۀ جهانی شاید بیش از هر زمان دیگری در سالهای اخیر، به شدت از فرارویی یک سری درگیریهای کوچک و متوسط به درگیری جهانی بیم دارد. ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و بنیانگذار اسپیس ایکس، ثروتمندترین فرد روی کرۀ زمین (۲۲۰ میلیارد دلار) در شبکۀ اجتماعی X نوشت: «پیشبینی من- سال ۲۰۲۴، بعد از چهار سال دیوانگی دیوانهکنندهتر خواهد بود».
بر اساس برخی پیشبینیها، تعداد درگیریهای داغ احتمالی در این سیاره در مقایسه با سال ۱۹۴۶ به بالاترین حد رسیده است. شمار قابل توجهی از کارشناسان غربی ریشۀ این شرّ را در این واقعیت میبینند که «یک مبارزۀ خونین جهانی برای غنائم امپراتوری آمریکا آغاز شده است: کنارهها آن را رقبا ذره- ذره میجوند و کشورهای اقماری ضعیفتر را هدف قرار میدهند». آنها بر این باورند که مخالفان آمریکا میدانند که این کشور دیگر توانایی تدارکاتی یا ثبات سیاسی داخلی کافی برای حفظ نظم تحمیلی خود بر جهان ندارد. این کشور «در نقد کردن چکهای امنیتی که قبلاً برای حاملان صادر کرده بود، با بزرگترین مشکل مواجه است». زوال، مانند ورشکستگی، طبق نوشتۀ Unherd، ابتدا به تدریج و سپس به سرعت اتفاق میافتد. موضوع کلی سال ۲۰۲۴، گسترش بیش از حد امپراتوری خواهد بود که پایان سلطۀ جهانی آمریکا را تسریع خواهد کرد. از دریای سرخ تا دونباس، از جنگلهای آمریکای جنوبی تا خاور دور، سرویسهای امنیتی آمریکا دیوانهوار در حال رویارویی با آتشهای محلی هستند که خطر فرارویی آنها به یک آتشسوزی در سراسر جهان دور از ذهن نیست.
با این حال، اگر مخالفتی با «داغ شدن بیش از حد امپراتوری» (اصطلاح پل کندی) و موضوع زوال آمریکا در میان نباشد، این ادعا که آمریکا از خود دفاع میکند و «آتش را خاموش میکند»، باعث اختلاف نظر قاطع میشود. در چنین بیانی از مشکل، به وضوح یک پیام اساسی برای صلح وجود دارد – عدم مداخله در «بازگرداندن نظم» از سوی ایالات متحده. در واقعیت امر، وقتی به هر درگیری جدی در دنیای امروز توجه میکنیم، به وضوح میتوان مداخلۀ مخرب واشینگتن را در آن مشاهده کرد که به حساب قدرت بزرگ خود، تخم هرج و مرج گسترده میکارد، اما نمیتواند آن را به هیچ نتیجۀ قابل درکی برساند.
حفظ وضعیت موجود در عرصۀ بینالمللی ایدۀ اصلی تقریباً تمام برنامههای اقدام غرب در پیشبینیهای سال ۲۰۲۴ است. اما، هیچ کس هنوز موفق نشده است پویایی جهان را که بر فرآیندهای عینی اساسی استوار است، متوقف کند. قدرتهای دیگر، در وهلۀ اول چین، هند و تعدادی دیگر، از جمله روسیه، علیرغم محدودیتهای اعمال شده بر آن، در حال تبدیل شدن به «پیشرانهای رشد» اقتصاد کرۀ زمین هستند. بخش غیرغربی بشریت هم از نظر مادی و هم از نظر ذهنی به چنان درجۀ بلوغ رسیده که از نگاه به غرب به عنوان مربی ابدی خود دست بردارد. دنیای جنوب آماده است که غرب را فقط مانند دیگران، بعنوان یک شریک برابر در روابط بینالملل، با ترک عادات استعماری نو و تلاش برای حل مشکلات اقتصادی خود به هزینه دیگران ببیند. «ارابۀ گذشته» که توسط «میلیارد طلایی» هدایت میشود، نه تنها بسیار دور است، بلکه اصلاً به جایی نمیرسد.
رویداد سیاسی اصلی اکثریت جهانی در سال ۲۰۲۴ بیتردید، نشست بریکس در کازان خواهد بود که برای اکتبر برنامهریزی شده است. در این نشست، علاوه بر پنج کشور گروه بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)، پنج عضو جدید- مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی شرکت خواهند کرد و رسماً به آن خواهند پیوست. ششمین عضو جدید تأئیدشده قرار بود آرژانتین باشد، اما «دشمن خواب نیست». خاویر میلئی رئیس جمهور جدید و دست پروردۀ آمریکا، از این افتخار امتناع کرد. اما بلافاصله در یک بحران داخلی شدید گرفتار شد که هیچ کس عجلۀ خاصی برای حمایت از او در این گرفتاری ندارد. ممکن است بوئنس آیرس قبل از اکتبر نظر خود را تغییر دهد. در هر صورت، در حال حاضر بیش از ۳۰ کشور برای پیوستن به بریکس علاقهمندی نشان داده است. موضوع اجلاس کازان کاملاً واضح و گویا خواهد بود: «تقویت چندجانبهگرایی به خاطر عدالت در توسعه و امنیت جهانی».
نشریۀ انگلیسی زبان چینی گلوبال تایمز با دلایل موجه استدلال میکند که در سال ۲۰۲۴، نفوذ و تسلط غرب به طور کلی، و بویژه، در مناطق بحرانی، چه در مناقشه روسیه-اوکراین یا اسرائیل-فلسطین، به کاهش ادامه خواهد داد. اکنون واشینگتن باید خود را با واقعیت جدید وفق دهد: «کشورهای جنوب جهانی در حال بالغتر شدن هستند و استقلال بیشتری در تصمیمگیری به دست میآورند». سیاستگذاران آمریکایی که به دیکته کردن اصطلاحات به کشورهای سراسر جهان عادت کردهاند و انتظار دارند رویدادها حول محور منافع ایالات متحده بچرخد، باید این تغییرات جدید را درک کنند و خود را با آن وفق دهند. در غیر این صورت، وقتی رسانهها نتایج سال ۲۰۲۴ را جمعبندی کنند، «ممکن است برای آمریکا به ناراحتی ساده تبدیل نشوند، اما دردناکتر خواهند بود».
در عین حال، تعریف گروه بزرگی از کشورهایی که دیکتههای واشینگتن را به چالش میکشند و بهعنوان جنوب جهانی وارد قاموس سیاسی مدرن شدهاند، همۀ تنوع آن را از نظر جغرافیایی پوشش نمیدهد. دقیقتر این است که در مورد حضور سه جهت اصلی در آن، از جمله شمال، به نمایندگی از روسیه، که از قدرت فزاینده در صفوف خود برخوردار است، صحبت کنیم. بیان مادی این پیکربندی مسیر چندوجهی شمال-جنوب است که در سال ۲۰۲۴ باید ظرفیت خود را در تمام طول خود به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
خود غرب که آنگلوساکسونها به خود اجازه میدهند از طرف آن صحبت کنند، چندان همگن نیست. با افزایش بحران در این اردوگاه، ممکن است تعداد «فراریان» از آن هنوز هم بسیاری را انگشت به دهان بگذارد.
به عنوان مثال، چینیها به سفر اخیر امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه به چین و هند از این زاویه نگاه میکنند. بر اساس برآوردهای آنها، در طول این سفر، هند آنقدر نگران ترویج موضع مشترک غربی در دستور کار جهانی نبود، بلکه چشماندازهای مشارکت پاریس در پروژههای جنوب جهانی بود. در این رابطه، گلوبال تایمز سخنان شارل دوگل رهبر، سابق فرانسه را یادآوری میکند: «میتوانید مطمئن باشید که آمریکاییها هر کار احمقانهای را که فکرش را بکنند، انجام خواهند داد، به علاوه چند مورد دیگر که تصور آنها غیرممکن است». امروز، این واقعیت که آمریکا به طور همزمان درگیر یک جنگ نیابتی با قدرت هستهای روسیه، یک جنگ تجاری و فناوری با غول صنعتی چین، و یک جنگ بالقوه فاجعهبار در خاورمیانه است، بیش از هر زمان دیگری حرف دوگل را تأیید میکند. «آمریکا با چنگ زدن ناامیدانه به ستون لرزان دنیای تک قطبی، متحدان و شرکای خود مانند فرانسه و هند را نیز که به دنبال خودمختاری راهبردی هستند، از خود دور میکند».
نشریۀ اکونومیست انگلیس که یک شمارۀ کامل را به پیشبینیهای سال ۲۰۲۴ اختصاص داده است، از برگزاری انتخابات ملی در بیش از ۷۰ کشور جهان که بیش از نیمی از جمعیت جهان را پوشش میدهد، به عنوان عامل دیگر مخاطرهآمیز برای ثبات یاد میکند. برگههای آراء از انگلیس تا بنگلادش، از هند تا اندونزی بازی خواهند کرد. «با این حال، آنچه به نظر میرسد باید سال پیروزمند برای دموکراسی باشد، در واقع برعکس خواهد شد». بسیاری از انتخاباتها دقیقاً حاکمان «غیر لیبرال» (بخوانید: نه طرفدار غرب) را تقویت خواهند کرد. البته، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مهمترین رقابت، آنقدر «سمی و قطبی» خواهد بود که بر کل سیاست جهانی سایه افکنده است. در متن درگیریها از اوکراین تا خاورمیانه، انگلیسیها بر این باورند که «سمت آیندۀ آمریکا – و همراه با آن نظم جهانی که رهبری آمریکا تاکنون از آن حمایت کرده – در معرض خطر خواهد بود».
در واقعیت امر، این جهان نیست که بنا به گفتۀ ایلان ماسک از سر در گمی ذهنی بیمار است، بلکه جهان در حال بهبودی است. آمریکا بیمار است. علائم رویدادها در آمریکا که بسیاری دیگر از آنها میلرزند، به خوبی معلوم است. همۀ امپراتوریها در دورۀ انحطاط همیشه به دنبال توقف روند اجتنابناپذیر تاریخ بودهاند و برای این منظور به منابعی که هنوز در اختیار دارند، متوسل شدهاند. دسیسهها، تبانیها، تحریفات، باجخواهیها و دامن زدن به درگیریها بر اساس اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» توسط آمریکاییها اختراع نشده، بلکه آمریکائیها آنها را به سطح مطلق رساندند و از تمام فنآوریهای اطلاعات مدرن برای توسعۀ آنها استفاده کردند. اما برغم کلی قدرت، اوضاع پیچیدهتر میشود.
این کلاه هر کسی را بیمار میکند
یک پیشبینی نسبتاً معتدل در مورد احتمال وقوع یک درگیری نظامی جهانی در اوایل سال ۲۰۲۴، دقیقاً این است که کسی که با صدای بلند دیگران را به دامن زدن به آتشها متهم میکند، اما در واقع خودش که برای یک درگیری بزرگ جهانی آماده نیست، آنها را شعلهور میسازد. و این بهترین خبر برای بشریت است. واشنگتن منابع اولیۀ کافی برای یک جنگ بزرگ در اختیار ندارد. روند کلی در سیاست واشینگتن، ظاهراً ادامۀ تاکتیکهای «فرسوده کردن دشمنان خود» – روسیه در اوکراین، چین در مشکل جزایر- از تایوان تا مجمعالجزایر اسپراتلی، حملات به مواضع ایران در کشورهای مختلف خاورمیانه، اما نه حمله به خود ایران و غیره خواهد بود. سال ۲۰۲۴ به هیچ وجه آسان نخواهد بود و روسیه را ملزم میکند که حداکثر توجه خود را بر مشکلات امنیتی متمرکز کند.
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2024/02/14/
۲۵ بهمن- دلو ۱۴۰۲
—————————————-
آزادی نسلکشی در مقابل آزادی دریانوردی
اسرائیل در غزه و حوثیها در دریای سرخ
یوری باریسوف (YURI BORISOV)
ا. م. شیری
شکست آشکار ائتلاف افسانهای غربی و تجاوزات آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه در مقابل محور مقاومت.
بگزارش شبکۀ تلویزیونی المیادین از بیروت، در اثر حملۀ گستردۀ اسرائیل در ۱۲ فوریه به شهر رفح در جنوب غزه در نزدیکی مرز مصر، تعداد کشتهشدگان به ۱۰۰ نفر افزایش یافته و بیش از ۲۳۰ نفر مجروح شدهاند. اکثر کشتهشدگان و مجروحان این بمباران زن و کودک بودند. قبل از این در بارۀ حملات هدفمند نیروی هوایی اسرائیل به مساجد الهدی و الرحمه در رفح که بسیاری از پناهجویان در آن مستقر هستند، گزارش شده بود. جمعیت هلال احمر فلسطین از گلولهباران ساختمانهای مسکونی در مجاورت مقر این جمعیت خبر داد.
برای درک بهتر اوضاع، کافیست خوانندگان به تصاویر ماهوارهای اماکنی که هواپیماهای اسرائیلی هدف حملات خود قرار میدهند، به تصاویر اردوگاه پناهندگان در منطقۀ رفح در نزدیکی مرز با مصر نگاه کنند. پس از حملۀ اسرائیل به غزه، گروه عظیمی از پناهندگان از شمال نوار در آنجا پناه گرفتند. بنا به اعلام منابع مختلف، شمار پناهندگان از ۸۷۰ هزار نفر به یک میلیون و یکصد هزار نفر رسیده است [برای مشاهدۀ تصاویر ماهوارهای، لطفاً به منبع اصلی- بنیاد فرهنگ راهبردی رجوع کنید. ا. م. ش.].
به این ترتیب، کل این تودۀ مردم، عمدتاً غیرنظامی، از جمله تعداد زیاد زنان و کودکان، اهداف بیدفاع بمباران اسرائیل هستند.
مقیاس کشتار در این مورد ممکن است از هر چیزی که جهان تاکنون در شمال غزه دیده، و قبلاً کمتر جنایت علیه بشریت و نسلکشی نامیده میشد، فراتر رود.
البته، آمریکا که از اسرائیل حمایت میکند، عملاً هیچ اقدامی برای مهار رژیم متکبر نتانیاهو انجام نمیدهد. رژیمی که آشکارا تصمیم گرفته تا به آخر برود و متوجه شده است که تنها ادامۀ جنگ میتواند ماندن آن را در قدرت تضمین کند.
واشینگتن به جای اعمال فشار مؤثر بر تلآویو، وارد نوعی «مبارزه نانائی» با ائتلاف ایران و یمن شده، در واقع ناکارآمدی کامل نیروهای مسلح خود را که به منطقۀ خاورمیانه گسیل داشته، نشان داد. ماهیت بیهودۀ این جنگ را گزارشهای به اصطلاح نظامی فرماندهی مرکزی بدون هیچ اشاره به فهرست حملات ادعایی علیه حوثیها و عواقب مشهود آنها، به خوبی نشان میدهد. و از همه مهمتر، کوچکترین تغییری در وضعیت نظامی-استراتژیک به نفع آمریکا و به اصطلاح متحدانش دیده نمیشود.
این هم یکی از نمونههای لفاظی نظامی-بوروکراسی پنتاگون:
«نیروهای حوثیهای یمن همچنان به کشتیهای تجاری در دریای سرخ و خلیج عدن حمله میکنند. فرماندهی مرکزی آمریکا در پاسخ به این حملات که تهدید جدی برای کشتیهای نیروی دریایی ایالات متحده و کشتیهای تجاری در منطقه است، تقریباً روزانه حملات خود را به مناطق تحت کنترل حوثیها در یمن ادامه میدهد. این اقدامات فرماندهی مرکزی برای محافظت از آزادی ناوبری انجام میگیرد و آبهای بینالمللی را برای نیروی دریایی آمریکا و کشتیرانی تجاری ایمنتر میکند.
روز شنبه، نیروهای فرماندهی مرکزی حملات تدافعی خود را علیه دو کشتی سطحی بیسرنشین و سه موشک کروز ضد کشتی متحرک در شمال الحدیدۀ یمن که قرار بود به سمت کشتیها در دریای سرخ شلیک شوند، با موفقیت انجام دادند.
روز جمعه، نیروهای فرماندهی مرکزی حملات دفاعی خود را علیه دو کشتی متحرک سطحی بیسرنشین، چهار موشک کروز ضد کشتی متحرک و یک موشک کروز حملۀ زمینی متحرک که برای شلیک به کشتیها در دریای سرخ آماده میشدند، انجام دادند.
روز پنجشنبه، نیروهای فرماندهی مرکزی هفت حملۀ دفاعی علیه چهار کشتی سطحی بیسرنشین و هفت موشک کروز ضد کشتی متحرک حوثیها که برای پرتاب به کشتیها در دریای سرخ آماده میشدند، انجام دادند.
روز چهارشنبه، نیروهای فرماندهی مرکزی حملات دفاعی خود علیه دو موشک کروز ضد کشتی متحرک حوثیها که برای شلیک به کشتیها در دریای سرخ آماده شده بودند، انجام دادند.
در اواخر همان روز، نیروهای فرماندهی مرکزی برای دومین بار موشک کروز حملۀ زمینی متحرک بعدی حوثیها را مورد حمله قرار دادند.
بر اساس خبر منتشره در شبکۀ اجتماعی X، حوثیها روز سهشنبه به دو کشتی آمریکایی و انگلیسی که به گفتۀ آنها آمریکایی بودند، موشک شلیک کردند.
فرماندهی مرکزی شامگاه سه شنبه طی یک بیانیۀ خبری اعلام کرد که حوثیها شش موشک بالستیک ضد کشتی شلیک کردند. سه فروند از این موشکها به سمت کشتی «MV Star Nasia» در حال عبور از خلیج عدن و سه موشک دیگر احتمالاً «Morning Tide» را هدف قرار داده بودند.
به گزارش رویترز، کشتی «Morning Tide» با پرچم باربادوس و متعلق به شرکت بریتانیایی «Furadino Shipping» است. به گفتۀ فرماندهی مرکزی، هر سه موشک به دریا سقوط کردند.
روز دوشنبه، نیروهای فرماندهی مرکزی برای دفاع از خود، دو خودروی سطحی بیسرنشین حوثی را مورد حمله قرار دادند.
از روز دوشنبه، گروه ضربت ناو هواپیمابر آیزنهاور در دریای سرخ فعالیت میکرد.
شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامهای در ۱۰ ژانویه، از گروه شورشی حوثی یمن خواست تا «به حملات گستاخانهاش در دریای سرخ پایان دهد». عملیات «نگهبان شکوفایی» که در ۱۸ دسامبر اعلام شد، یک «کارزار چندملیتی آزادی ناوبری در دریای سرخ و خلیج عدن در قالب نیروی عملیات مشترک گروه ۱۵۳ است».
در مقایسه با این شمار آشکارا غیرقابل تأئید «حملات قدرتمند» پنتاگون، گزارش عملیاتی فرماندهی نظامی یمن (حوثیها) همراه با نتایجی که کاملاً با وضعیت غمانگیز معلوم برای تمام جهان و غرب در دریای سرخ و کانال سوئز مطابقت دارد، بسیار آموزندهتر، مهمتر و از همه قانعکنندهتر به نظر میرسد:
«واشینگتن درک میکند که آمریکا با دخالت مستقیم در تجاوز به یمن مرتکب اشتباه بزرگی شده است. یمن نه تسلیم میداند، نه ترس و نه به تهدید تن میدهد. بنابراین، دولت بایدن در حال به برنامهریزی و بررسی سه طرح برای مقابله با واقعیت جدید در دریای سرخ و خلیج فارس مشغول است. این سه طرح، شامل تشدید عملیات برای تعقیب کشتیهای قاچاق اسلحه، حملات تروریستی علیه رهبران یمن و پشتیبانی از عملیات زمینی در یمن میباشد. سومین طرح به عنوان مهمترین و دشوارترین آنها محسوب میشود.
با این حال، ناظران بر این باورند که این گزینهها هیچ تأثیر یا سودی برای غرب نخواهد داشت. زیرا، یمن تجربۀ کافی و موفق در نبردهای زمینی دارد. نبرد حدیده بهترین نمونۀ این امر است. اگرچه نیروهای ائتلاف بزرگی که در نتیجۀ تجاوزات آمریکا و عربستان در سال ۲۱۷ تشکیل گردید، تلاش کردند تا با حمله به حدیده آن را به زیر کنترل خود درآورند، اما در نهایت شکست خوردند و نیروهای بزرگ مجبور به عقبنشینی و اعتراف به شکست ارتش یمن شدند. بنابراین، آزموده را آزمودن خطاست و هرگونه ماجراجویی برای کشتن رهبران، تأثیری بر روند نبرد نخواهد داشت. زیرا، یمن استوار است و با شهادت چندین رهبر برجسته، متوقف نخواهد شد.
روزنامۀ آمریکایی پولیتیکو مینویسد، ناامیدی همچنان بر آمریکا غلبه کرده و شکستها نیز آن را آزار میدهد. ایالات متحده نمیتواند ارتش یمن را مهار کند و همانطور که رسانههای آمریکایی نیز گزارش دادهاند، تشدید جنگ در دریا پرهزینه و خطرناک خواهد بود. کارشناسان تصریح میکنند که یمنیها در جریان تجاوزات سالهای اخیر به یمن، از شکست قویترین متحدان نظامی آمریکا در منطقه پس از اسرائیل، یعنی ارتش عربستان و امارات، آموخته است که در برابر تسلیحات آمریکایی مقاومت کند. این امر دولت بایدن را در آستانۀ شکست سیاسی در برابر یمن قرار میدهد».
در حال حاضر، «محور مقاومت» ضد غربی در خاورمیانه عملاً توانسته است شریان اصلی تجارت دریایی از طریق دریای سرخ و ترعۀ سوئز که اروپای غربی را به آوراسیا شرقی متصل کند، فلج کند. تمام تلاشهای غرب برای جلوگیری از چنین نتیجهای، از جمله، از طریق ابزارهای نظامی، بهشدت شکست خورده است.
به گزارش مرکز تجارت دریایی انگلیس، نقاط سرخ در میان علائم نقشۀ حوادث اخیر در خلیج عدن و منطقۀ دریای سرخ به معنای تلاش برای حمله یا ربودن کشتیهای تجاری و نشانۀ غلبه تدریجی هستند. اخیراً حداقل ۲۰ مورد از این نوع تلاشها صورت گرفته است که موشکهای حوثیها به اهدافی در منطقه ۲۰۰ کیلومتری یعنی راههای اصلی عبور کشتیهای تجاری میرسد.
بلومبرگ مینویسد، شرکتهای کشتیرانی بزرگ مانند «AP Moller-Maersk A/S» و «D/S Norden A/S» هشدار میدهند که با وجود تلاشهای غرب برای محدود کردن حملات شورشیان حوثی یمن، وضعیت امنیتی در دریای سرخ همچنان رو به وخامت است. پیش از این، غول کشتیرانی ژاپنی «Mitsui OSK Lines Ltd» اعلام کرد که اختلالات در این مسیر ممکن است یک سال طول بکشد. از زمان شروع حملات حوثیها، کشتیهای تجاری از این آبراه دوری کردهاند. این منطقه از زمانی که آمریکا و انگلیس به حملات هوایی در اواسط ماه گذشته دست زدهاند، ناآرامتر شده و باعث شده است که مالکان کشتیهای بزرگ از همۀ بخشهای این منطقه اجتناب کنند. وینسنت کلرک، مدیر عامل مرسک، گفت: «ما تهدیدات را در بالاترین نقطه نمیبینیم». تعداد و گسترۀ سلاحهای مورد استفاده در حملات در حال گسترش است و «هیچ ایدۀ روشنی مبنی بر اینکه جامعۀ بینالمللی چه زمانی و چگونه خواهد توانست بسیج شود و عبور امن ما را در این آبراه تضمین کند» وجود ندارد.
هنوز هیچ نشانهای مشاهده نمیشود که آمریکا و انگلیس به نمایندگی از «جامعۀ بینالمللی» بتوانند راههای مؤثری برای خروج از بنبست کنونی بیابند. بنبستی که علاوه بر نشانۀ ورشکستگی نظامی و به ویژه، نیروی دریایی آنها، باعث زیانهای اقتصادی قابل توجهی به شرکتها و آسیب روزافزون به شهرت غرب در جهان میشود. بیش از یک ماه حضور و چرخش بیمعنای ناو هواپیمابر هستهای آمریکایی در سواحل یمن، بهمعنی ناتوانی آشکار در تأثیرگذاری بر اوضاع و گواه آشکار این امر است.
پیروزی واقعی حوثیها در دریای سرخ در همجوشی با بزرگترین شکست نظامی آمریکا در صحنۀ اولین جنگ بزرگ زمینی قرن بیست و یکم در اوکراین ممکن است مصداق همان ضربالمثل شرقی باشد، که کمر «شتر» هژمونی آمریکا در حال شکستن است.
پ. ن. از مترجم:
بنظر میرسد عاجلترین وظیفۀ امروز بشریت عبارت است از:
۱ــ بر آنگلوساکسونها یک بار برای همیشه مهار بزند و به آنها تفهیم کند که هیچ کشور و هیچ قانونی به شما اجازه نداده است دنیا را به نمایندگی از جامعۀ بینالمللی به آتش بکشید.
۲ــ هر چه زودتر واقعیت افسانۀ «طوفان الاقصی» را مانند «بهار عربی» بشناسد و صرفا به نوحهسرایی در قتل و کشتار کودکان، زنان، مردان، پیران و جوانان فلسطین بسنده نکند. بلکه تمام هم و غم خود را برای جلوگیری از نسلکشی و اخراج جمعی بقایای فلسطینیها و تصرف تدریجی سرزمین آنها که دقیقا به سبک و سیاق نسلکشی و قتلعام بومیان آمریکای شمالی، استرالیا و… توسط جنایتکاران اروپایی انجام میشود، صرف نماید.
۳ــ کلمات و عبارت آبی رنگ در متن، نشانی منابع مورد استناد نویسنده هستند.
منبع: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2024/02/17/
۲۸ بهمن- دلو ۱۴۰۲