مظلوم نمایی اپورتونیستی!

(در نقد کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران)

مقدمتن

اخیرا دو نوشته از کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران در رسانه های اجتماعی پخش شده است. این دو نوشته عبارتند از: ۱) پاسخ کمیته اجرایی حکا به نامه سرگشاده رفقایی چپ و کمونیست، ۲) انحلال طلبی زیر پوشش وحدت طلبی.

من بدلیل ذیق وقت و سرشلوغی های فراوان مجبورم که تنها برای پاسخگویی به ضرورتهای یک مبارزه سیاسی، نکاتی از نوشته اول کمیته اجرایی در پاسخ به نامه ی سرگشاده  را به عنوان نقل قول اینجا آورده و حول آنها توضیحاتی ارائه دهم.

دوباره اشاره کنم که تفسیرهای زیر متعلق به من بوده و مسئولیت محتوای این مقاله با خودم است. تولید این مضمون لازم بود زیرا وارونه سازیها طوری است که بایست به چالش گرفته شوند و امیدوار بود تا کمیته مرکزی حزب و در راس آن کمیته اجرایی بتواند در بینش و نگرش تاکنونی خود تجدید نظر کرده و مانع آسیب بیشتر به حزب و کومه له شوند.

برای این مقاله من نقل قولهایی از پاسخ کمیته اجرایی آورده ام و مبنای نقد من همین مراجعات به این سند است. خط تاکیدهای زیر نقل قولها از من است.

“کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران با این اعتقاد راسخ که جریان ما به عنوان بخشی از جنبش کمونیستی ایران ابزار مبارزه کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده است “.

مشکل از اینجا شروع می شود که برخلاف تفسیر کمیته مرکزی حکا، جریان ما، که منظور حزب کمونیست ایران باشد، هنوز و بعد از ۳۵ سال موفق نشد که به ابزار مبارزه کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده تبدیل شود. حزب کمونیست ایران ابزار مبارزه کارگران نیست. اما حزب کمونیست ایران، یک حزب سیاسی است. این حزب سیاسی در طول حیات سیاسی اش علیرغم هر نیت خوبی هم داشته باشد، اما موفق نشد تا به ابزار مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده تبدیل شود. تبدیل نشدن حزب کمونیست ایران به ابزار مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش زیربنای مشکلات  و معضلات اصلی حزب است. که متاسفانه کمیته مرکزی حزب آنرا برسمیت نمیشناسد و برای سرپوش گذاشتن روی این معضل اصلی، به صحرای کربلا می زند.

اینجا بایست “ابزار مبارزه” را تعریف کرد. «حزب کمونیست ایران ابزار مبارزه کارگران و مردم زحمتکش است» به چه معنی است؟ آیا واقعا هست؟ اگربود آیا ما در این وضعیت زار قرار میداشتیم؟

ابزار مبارزه یعنی ظرفی برای تجمع و اتحاد در مبارزه برای کسب خواستها و مطالبات. معنی این نوع تعریف یعنی تشکل. یعنی کارگران و مردم زحمتکش برای رسیدن به خواستهای که برای آن مبارزه میکنند، تشکل بوجود می آورند و مبارزه ی خود را بصورت سازمانیافته پیش میبرند.

آیا با این تعبیر، حکا، ابزار مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش است؟ آیا رهبری حزب موفق شده است که منشاء بوجود آوردن تشکلهای مختلف در محیط کار و زیست کارگران و مردم زحمتکش باشد؟ پاسخ منفی است. کارگران ایران هم پراکنده اند، هم تنها. مبارزات کارگران هم اکنون از محیط آن کارخانه یا رشته کاری فراتر نمیرود. هنوز همبستگی سوسیالیستی و اتحاد کارگری در سطح سراسری به فرهنگ غالب در جنبش کارگری ایران تبدیل نشده است. با تجزیه و تحلیل وضعیت کارگران در ایران و وضعیت مبارزه طبقاتی و ارزیابی از نقاط قوت و ضعف این مبارزات، در می یابیم که حزب کمونیست ایران نتوانسته به ابزار مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش تبدیل شود.

رهبری حزب کمونیست ایران حتی موفق نشده است تا خارج از کردستان به مسئله تشکیلات سازی بپردازد. تمام سرمایه حزب کمونیست به جنبش کردستان و کومه له خلاصه میشود. حالا چگونه کمیته مرکزی حزب، به حزب بعنوان ابزار مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش می نگرد؟ نه کارگران در سطح سراسری متشکل هستند و نه حزب کمونیست ایران در شهرها و مراکز کارگری دارای تشکیلات است، پس صحبت از کدام ابزار مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش است؟؟ آیا کمیته مرکزی حزب میتواند درجه تاثیر گذاری حزب کمونیست ایران بر جنبش کارگری و سایر جنبشهای اجتماعی را خارج از کردستان مقداری توضیح دهد؟ اگر رهبری حزب در طول سالیان طولانی توانسته جاپایی در میان جنبشهای اجتماعی برای خود کسب نماید، چرا ما آنرا در سطح مبارزاتی کارگران نمی بینیم؟ مگر اینکه کسی بیاید و ادعا کند که این پراکندگی و بی سازمانی نتیجه تاثیرات رهبری حزب است.

“و آنها حق دارند در سرنوشت آن دخیل باشند و در جریان مسائل و مشکلات آن قرار بگیرند، با این باور که سرنوشت این تشکیلات به شما رفقا و همه نیروهای موجود در جنبش چپ و کمونیستی ایران مربوط است.”

این دو خط در ادامه نقل قول قبلی است. از نظر مضمونی و محتوایی این جمله کاملا نادرست است. زیرا جامعه یعنی فعالین سیاسی خارج از حزب و کومه له به مسائل و اختلافات درونی حزب کمونیست ایران آشنا باشند یا نباشند، سرنوشت این تشکیلات را آنها نمیتوانند رقم بزنند.

سرنوشت حزب کمونیست ایران را اعضای حزب کمونیست ایران تعیین  میکنند و نه افراد غیر عضو در جامعه یا فعالین سیاسی و یا حتی فعالین کارگری خارج از حزب. معنی مضمونی این جمله میتواند این باشد با چنین توجیهاتی رفقا میخوانند از بیرون از حزب دست به لشکرکشی بزنند تا حقوق اعضای حزب را  زایع کرده و زیر پا بگذارند.

شما نمیتوانید هیج حزب و سازمانی را در سطح دنیا پیدا کنید که از این فرمول ملیحانه اما تحقیر آمیز کمیته اجرایی حزب نسبت به اعضای حزبش،  برای حل مشکلات درون حزبی اش، از ان استفاده کند: “لشکرکشی از بیرون برای فضا سازی در درون  و زیر پا نهادن حقوق اعضای حزب”. و آن بیرون و آن جامعه، کدام بیرون و جامعه ای است که قرار است که سرنوشت حزب به آنان مربوط باشد؟

از هر طرف تنها به حکمتیستها برخورد میکنید. یعنی تدارک لشکری از بیرون برای تعرض به اعضای حزب در درون. اینست آن تفسیر و خوانشی که آن نقل قولهای کمیته اجرائی حزب بدست می دهند. و واقعیات این چند ساله اخیر صحت و درستی این تفسیر و خوانش را بوضوح نشان داده است.

“واقعیت اینست که در سطح رهبری حزب و کومه له بر سر موجودیت حزب کمونیست ایران، امکان پذیری تحقق سوسیالیسم در یک کشور، شیوه برخورد به احزاب بورژوایی و ناسیونالیست، مسئله حاکمیت شورایی مردم در کردستان، مسئله تلاش برای شکل دادن به یک قطب چپ و سوسیالیستی در سطح سراسری و در کردستان و… اختلاف نظر وجود دارد”.

این نقل قول از نامه  کمیته اجرایی حزب ، از لحاظ مضمونی خیلی مهم است. این نظر کمیته اجرایی را مقداری بیازماییم. چون آنچه که این رفقا مدعی شده اند، به شکل تاسف باری نشان میدهند که رفقای کمیته اجرایی واقعا از نظر درک سیاسی از سوسیالیسم و اوضاع و آلترناتیو یا خیلی در سطح پایینی قرار دارند که در جای خود تاسف بار است، یا اینکه آنها به میل خود و بنا به مصلحت  موقعیت حزبی  نظر میدهند. .

می نویسند: “بر سر موجودیت حکا” اختلاف نظر وجود دارد. این گفته به این شکل نبوده است. در تمام حزب کمونیست ایران کسی در باره موجودیت حزب کمونیست ایران اظهار نظر یا مخالفت نکرده است. اما انتقادات وجود دارند. مثلا یکی از انتقادات اینست که رهبری حکا در طول بیش از سه دهه نتوانست سیاست تشکیلات سازی در خارج از کردستان را عملی نموده و جاپای حزب را در جنبش کارگری و سایر جنبشهای اجتماعی در خارج از کردستان بوجود بیاورد. هر چه حزب کمونیتست ایران دارد از جنبش کردستان و کومه له دارد، و نه در خارج از کردستان. در دنیای واقعی جای کومه له و حزب کمونیست ایران عوض شده است. این همیشه کومه له بوده که به حکا کمک کرده است و نه برعکس. اگر تشکیلاتی در داخل ایران وجود داشته باشد از حیطه کردستان فراتر نمیرود. به عبارت دیگر حزب کمونیست ایران همان کومه له است. تقریبا ۹۸ درصد اعضای حزب کورد زبان هستند . این مسئله بی نهایت مهم است. یعنی عضوگیری حزب تقریبا از کردستان فراتر نرفته است. میگویند که سوال کردن عیب نیست. خوب از کمیته اجرایی حزب سوال کنیم: در کنگره های تاکنونی، از آن رفقای داخل شهرها که در کنگره های حزبی شرکت کرده بودند، واقعا چند نفر یا چند درصد از شهرهای تهران و اهواز و خوزستان و مراکز کارگری بوده اند؟

 کمیته اجرایی حزب می آید و یک چنین انتقادی را وارونه کرده و موضوع را به “موجودیت حکا” میکشاند، نشان میدهد که رفقا رغبتی به شنیدن انتقاداتی از این قبیل ندارند زیرا نقش آنان طی یک پروسه طولانی زیر سوال میرود.

یا در باره “امکان پذیری تحقق سوسیالیسم در یک کشور”!

مواردی که رفقای کمیته اجرایی حزب در باره سوسیالیسم مطرح میکنند، بیشتر شوخی و دست کم گرفتن شعور مردم است. باید از کمیته اجرایی حزب سوال کرد که بنظر آنها سوسیالیسم چیست؟ و چگونه متحقق می شود؟ آیا سوسیالیسم بوسیله تجمع آن شش جریان چپ و کمونیست، اما نحیف و غیر اجتماعی متحقق می شود؟ آیا مردم و ما حق داریم در مورد سوسیالیسم سوال کنیم؟ کنجکاو باشیم؟ و برای اطمینان خاطر با دید و نگرش انتقادی سوسیالیسم را مورد بحث و بررسی قرار دهیم؟

من بحث در زمینه سوسیالیسم را بصورت مجزا و به وقت دیگری موکول میکنم. اما تا جاییکه به این نوشته برمیگردد ذکر این نکات لازم است که:

اولا، بحث در باره سوسیالیسم و امکان یا عدم امکان تحقق آن یک بحث کاملا مشروع و از نظر متدیک و نظری لازم و ضروی است. و هر رفیق و فعال سیاسی بایست بتواند بدونه دغدغه مباحثات سیاسی خود در باره سوسیالیسم و ملاحظاتی که موضوعیت پیدا میکنند، را طرح کرده و در راستای تدقیق آنها بکوشد.

دوما، بحث  سوسیالیسم ، نه یک بحث ایدئولوژیک و اراده گرایانه، بلکه یک بحث علمی است که مستقیما با آگاهی، درجه تشکل و سطح رشد و تکامل مبارزه طبقاتی کارگران  و خواست کارگران برای انتخاب این آلترناتیو ارتباط مستقیمی دارد. به این اعتبار، تحقق سوسیالیسم بعنوان یک انقلاب آگاهانه بر علیه سرمایه داری، حاصل آگاهی و تشکل و خواست کارگران متشکل و آگاه است و نه اراده احزاب سیاسی غیر اجتماعی. امروزه و در قرن بیست و یک، بحث تحقق سوسیالیسم، نه بحثی در ارتباط با درجه رشد صنعت و تکتولوژی( زیرا صنعت و تکنولوژی به حد اعلا رشد کرده اند و ما به عصر کامپیتر و رسانه های اجتماعی رسیده ایم)، بلکه بحثی در عرصه سیاسی و آگاهی سیاسی  طبقه کارگر است.

سوما، بحث سوسیالیسم و وجود انترناسیونال کارگری در یک ارتباط تنگاتنگی قرار دارند. یک نفر میتواند سوال کند که چگونه سوسیالیسم در شرایطی که طبقه کارگر در سطح کشور ایران تا نهایت درجه پراکنده و بی سازمان است، در شرایطی که طبقه کارگر ایران هم خود بی سازمان است و هم فاقد شبکه کارگری با طبفه کارگر کشورهای دوروبر و همسایگان است، در شرایطی که کارگران ایران و کارگران منطقه دوروبر ایران خود را در سازمانی فراملیتی سازمان نداده اند، تحقق سوسیالیسم چگونه امکان پذیر است؟ تحقق سوسیالیسم با دعا و شفای کمیته اجرایی حزب که امکان تحقق نمی یابد، پس کدام زمینه مادی برای تحقق سوسیالیسم باید موجود باشد، تا ما آنرا در چشم انداز بیابیم.

چهارما، سوسیالیسم نظام اجتماعی است که وسیعترین آزادیهای دمکراتیک فردی و سیاسی در آن وجود دارد. در آن نظام اجتماعی (بنا به تعریف) همه ی عقاید آزاد است و آن چیزیکه که انسانها را به هم وصل میکند در قدم اول نه افکار و عقاید آنها، بلکه کار و خدمات هر فردی است که جامعه و فرد و فرد و جامعه را به هم وصل میکند. من در بحث در باره سوسیالیسم بیشتر به این زمینه می پردازم.

خامسا، ….

سوسیالیسم در ایران زمانی امکان تحقق دارد که اکثریت کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده خواهان تحقق آن باشند. حالا اکثریت کارگران ایران خواهان سوسیالیسم نیستند، زیرا خود بی سازمان سیاسی و در اوج فقر و فلاکت زندگی و کار میکنند و طبقه کارگر ایران فاقد آن سازمان سیاسی طبقاتی خویش است که وجود آن مظهر آکاهی سوسیالیستی طبقه باشد. یک جریان کمونیست دقیقا این باید مرکز توجه ش باشد که چگونه میتواند آگاهی سوسیالیستی را در میان طبقه کارگر و زحمتکش اشاعه داده و آنها برای ساختن اینده ای مبارک متحد و متشکل شوند. ما در بحث سوسیالیسم بایست به اندازه کافی باز و آزادمنش بوده و بایست بتوانیم فاکتورهای مثبت و منفی و موانع سر راه سوسیالیسم را بخوبی بشناسیم. ….

اینکه کمیته اجرایی حکا، میگوید که بر سر سوسیالیسم در ایران اختلاف وجود دارد، تنها این موضوع مهم را لوث کرده و برای اهداف حقیر تشکیلاتی که عبارت باشد از حفظ موقعیت در رهبری حزب، آنرا بازیچه قرار میدهند. با روش و منش و سیاستها و متد کمیته اجرایی حکا، سوسیالیسم متحقق نمی شود. در متد کمیته اجرایی حکا طبقه کارگر و وضعیت طبقه جایی ندارند، آنچه هست حشر ونشر احزاب “چپ و کمونیست” با هم است و کمیته اجرایی از این طریق احزاب چپ و کمونیست است که میخواهد به سوسیالیسم برسد، به همین دلیل طبقه برایش مسئله نیست و به همین دلیل هم ما با انواع شگردهای مختلف روبرو هستیم و به همین دلیل هم هست که ما در طول یک دهه گذشته با رها با چندین نوع اتحادهای مختلف بین احزاب و نهادهای مختلف روبرو بوده ایم و هرکدام از آن اتحادها هم بعد از مدتی مثل برف ذوب شده و زیر زمین رفته اند بدون اینکه خود کمیته اجرایی کمترین زحمتی در رابطه با ارزیابی از آن سیاستها و شکستها کشیده باشد، به نوعی دیگری از تجمع احزاب چپ و کمونیست روی می آورد. واقعا بایست کمیته اجرایی حکا، بدلیل خستگی ناپذیر یودنشان در ارتباط با احزاب چپ و کمونیست  مورد تشویق قرار بگیرند . و اینکه رابطه این رهبری با طبقه چگونه است، اصلا مسئله نیست! و فدای سرشان! تا احزاب این چنینی آنجا باشند، طبقه کارگر چه صیغه ایست؟ هان…

یا در رابطه با ، شیوه برخورد به احزاب بورژوایی و ناسیونالیست:

منزه طلبی خصلت احزاب سکتاریستی؛ حاشیه ای و غیر اجتماعی است. و این خصلت همان است که کمیته اجرایی حزب برگزیده است. تمام بحث باز هم در رابطه با کومه له است. کومه له بدلیل جغرافیا و حیطه مبارزاتی اش و بدلیل اینکه در جنبش کردستان قرار دارد، و در این جنبش انواع احزاب سیاسی کوردستانی وجود دارند، پس منطقن کومه له بایست دارای فرهنگ سیاسی ای باشد که بتواند با احزاب مختلف کورد اپوزیسیونی در یک رابطه سیاسی قرار داشته باشد و در موقع لزوم هم بتواند با احزاب سیاسی همکاری هم داشته باشد. کمیته اجرایی حزب مخالف این ارتباط ها است. ارتباط کومه له با سایر احزاب کوردستانی را در کنگره های قبلی کومه له مورد بحث قرار گرفته و مستند شده است.

کومه له بدلیل محیطی که در ان قرار دارد، نشست و برخاست و ارتباط و همکاری با احزاب سیاسی کوردستانی اجتناب ناپذیر بوده و باید وجود داشته باشد.

کمیته اجرایی حزب که حالا اینطور شده، قبلا ها اینطور نبوده است.  دگردیسی کمیته اجرایی حزب را بایست در ارتباط با ناکامیهای سیاسی در رابطه با یک کلیت بزرگتر دید. والا کمیته اجرایی حزب میبایست خود را مشغول مسائل دیگر غیر کردستانی میکرد. کمیته اجرایی میبایست اینطور می اندیشید که «حالا که حزب کمونیست ایران اینقدر خوشبخت است که کومه له را دارد، انها بایست تلاش کنند تا در جاهای دیگر ایران فعال باشند و مشغول تشکیلات سازی باشند تا سازمانهای مختلف حزبی در اقصی نقاط ایران به همراه کومه له بتوانند قدرت بزرگی را تشکیل داده و بتوانند به نقطه امید کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران تبدیل شوند.  اما کمیته اجرایی حزب امر تشکیلات سازی در اقصی نقاط ایران را ول کرده و اهم انرژی خود را به مخالفت خوانی علیه کومه له تبدیل کرده است.

نه، کمیته اجرایی حزب،  که کار اصلی اش را رها کرده است، در موقعیتی نیست که بتواند کومه له را در معرض …. قرار دهد. کمیته اجرایی مطمئن باشد که این دوره با دوره های گذشته که انشعابات مختلف در حزب روی دادند، فرق کرده است. ما مدافع کومه له هستیم و تا جای ممکن نمیگذاریم که کومه له دوباره ضربه ای که قبلا ها خورده را دوباره متحمل شود.

یا در رابطه با مسئله حاکمیت شورایی مردم در کردستان،

خیلی عجیب است. رفقای کمیته اجرایی دقیقا مثل احزاب تندرو مذهبی برخورد میکنند و نه مثل افراد کمونیستی که جهان بینی مارکسیستی و کمونیستی دارند. کجا در فرهنگ کمونیستی و سوسیالیستی بحث، انتقاد، کنکاش و سوال کردن و پی ریزی برنامه های مختلف برای مواجهه با شرایط مختلف، ممنوع بوده است؟

اولا هیچکس در حزب با حاکمیت شورایی مردم در کردستان نه فقط مخالفت نکرده است، بلکه همه ما موافقین و مبارزین حکومت شورایی هستیم. اما ، ما بعنوان یک حزب سیاسی، صد در صد بایست “اما”های مختلفی در طول مبارزه پیشاروی خود قرار دهیم. اگر ما این “اماها” را نداشته باشیم اشتباه میکنیم. وجود “اماها” به معنی مخالفت با حکومت شورایی نیست.

و از لحاظ مضمونی خود حکا، شورا نیست، بلکه حزب کمونیست ایران، یک حزب سیاسی خارج از شوراهای کارگری و مردمی است. این حزب بایست سیاست و برنامه عمل خود را داشته باشد. کومه له هم همچنین. کومه له بعنوان یک سازمان سیاسی و سوسیالیست\کمونیست بایست سیاست و برنامه عمل خود را داشته  باشد. کومه له خود شورای کارگری یا مردمی فلان شهر یا محله نیست. کومه له یک سازمان سیاسی است. مشکل اینجاست که رفقای کمیته اجرایی همه چیز را نیابتی می بینند. آنها به نیابت طبقه کارگر تصمیم می گیرند، به نیابت طبقه کارگر چنین و چنان می کنند. و بنظر من همین نیابتی بودن و نیابتی عمل کردن است که جنبش ما را با مشکل و موانع متعدد روبرو کرده است. رفقای گرامی کمیته مرکزی حزب، شماها نمایندگان کارگران و مردم ستمدیده نیستید. شماها اعضای یک حزب سیاسی هستید و بایست همینطور هم عمل کنید، نه بیشتر. واقع بین باشید. عمل و منش شما مطابق عمل یک حزب سیاسی نیست…

رفقای متفکر در کومه له حق دارند تا شرایط ها و محتملهای مختلف را بسنجند و برای هر شرایط آلترناتیوی داشته باشند. در این رابظه هست که بحث مذاکره و توافق با احزاب در شرایطی که جامعه با خلاء قدرت سیاسی روبرو باشد، خیلی فکر عالی هست. من از نحوه تفکر شما متعجبم که این مهم را متوجه نشده اید. مذاکره و توافق با احزاب سیاسی دیگر، به معنی جایگزینی آن با حاکمیت شورایی نیست. کومه له بایست با فعالیت سیاسی خود تلاش کند تا اشاعه دهنده آگاهی سیاسی هر چه وسیعتر در جامعه کردستان و ایران باشد تا مردمان هر چه بیشتر به صحنه مبارزاتی سیاسی بیایند. اگر توده های کارگر و زحمتکش به میدان و صحنه سیاسی نیامدند، کومه له حق دارد که برای شرایط سیاسی پیش بینی شده و پیش بینی نشده برنامه و آلترناتیو داشته باشد.

شما رفقای کمیته اجرایی حزب، حق ندارید مانعی برای کومه له ایجاد کنید. اگر همراه و متحدش نخواهید بود، پس مانع تراش هم نکنید. بجای این لطفا بروید در خارج کردستان مشغول کار و تشکیلات سازی باشید.

یا در باره مسئله تلاش برای شکل دادن به یک قطب چپ و سوسیالیستی در سطح سراسری و در کردستان :

این قضاوت کاملا نادرست است. کومه له مخالف شکل دادن به قطب چپ و سوسیالیستی در سطح کردستان و سراسری نبوده است. مشکل متحدین شما هستند که بدلیل خودمحوری مفرط، خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران این وضعیت را بوجود آورده اند.

شما و نیروهای چپ و کمونیست شما که همان حکمتیستها باشند نمیتوانید علیه کومه له به هر تبلیغات مسمومی دست بزنید، کومه له را ناسیونالیست، راست و قومپرست بدانید، آنرا تحقیر کنید بعد به روی مبارکتان نیاورید ؛ انگار هیچی روی نداده است. نه رفقای عزیز. هیچیک از شماها حق ندارید کومه له را ناسیونالیست و راست و قوم پرست بدانید بعد از آن هم انتظار وحدت و سربزیری داشته باشید.

هر کس یا جریانی که میخواهد با کومه له همکاری داشته باشد و در یک صف اتحاد قرار داشته باشد، بایست احترام کومه له را حفط کند. هر جریانی، از جمله شما رفقای کمیته اجرایی اگر احترام کومه له را حفظ نکنید، چرا کومه له باید با شماها همکاری کند؟ این دوگانگی، بی اخلاقی است. از طرفی هر چه بخواهید به کومه له بگویید، و از سوی دیگر هم از آن انتظار همکاری داشته باشید. نه ، باید این دوره ای که هر کی هر چه خواست به کومه له نسبت دهد، تمام شود و هر کس انتظار همکار و رابطه عادی سیاسی دارد، بایست از مرزهای اخلاقی عبور نکند و حرمتها را نگه دارد.  شما یا جریانات متحد شما نمیتوانند حرمت شکنی کنند و از سوی دیگر انتظار هم داشته باشید که ما حرمت شما را نگه داریم، چرا؟ مگر شماها کی هستید؟؟

“وجود اختلاف نظر سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له که با رشته های مختلف به جامعه مربوط هستند و بویژه در کردستان از یک موقعیت اجتماعی برخوردارند همواره بخشی از موجودیت این جریان بوده است. وجود اختلاف نظر سیاسی و پیچیدگی های آن از این حقیقت ساده سرچشمه می گیرد که جامعه به طبقات متضاد، با جنبش های اجتماعی و گرایشات فکری و سیاسی و سنت های مختلف تقسیم شده است…”.

کمیته اجرایی حزب دارد با زبان و ادبیات خاص خودش اقرار میکند که بدلیل اینکه همه هست و نیست و سرمایه حزب کمونیست ایران ، کومه له و جنبش کردستان است، پس در این قسمت یا این بخش، بدلیل اینکه در خارج از کردستان این موقعیت اجتماعی وجود ندارد، اختلاف وجود دارد. این اصل مطلب است. سایر توضیحات کمیته اجرایی ، توضیحات اضافی و بی ربط است. هیچ پیچیدگی خاصی وجود ندارد که غیر قابل فهم باشد. کمیته اجرایی حزب بصورت پوشیده اقرار میکند که حزب خارج از کردستان از “یک موقعیت اجتماعی” برخوردار نیست. هر چه هست در کردستان است. و این اقرار برای رهبری یک حزب که منطن بایست سراسری باشد، بصورت پوشیده اقرار به شکست در امر سیاستگذاری در سطح کلان حزبی است.

کمیته اجرایی حزب انتقام این ناکامی شان در سیاستگذاری حزبی در سطح کلان را از کومه له و جنبش کردستان میگیرند.

“ما با این درک از ریشه و جایگاه اختلاف نظر سیاسی در درون حزب و جهت گیری ها بود که در سالهای اخیر مدام رفقای رهبری جناح مقابل را که با برخی از مبانی استراتژیک و سیاست های جاافتاده حزب کمونیست ایران و کومه له اختلاف پیدا کرده اند و به این اعتبار در جناج راست مواضع رسمی حزب قرار گرفته اند را ترغیب میکردیم تا دیدگاههای خود را در سطح علنی هم به معرض قضاوت بگذارد“.

کمیته اجرایی حزب ادبیات مخصوص خودش را بوجود آورده ، ادبیاتی که با محتوا و مضمون سیاستهای نادرستش همخوانی دارد. تعجب آنجاست که رفقای کمیته اجرایی تفسیر نادرست خود را بعنوان موضع رسمی حزب قلمداد میکنند و سپس بر همین اساس تشکیلات را به چپ و راست و غیره تقسیم میکنند.

شما ها سندی حزبی برای ما و خوانندگان بیاورید که خاطر نشان کرده باشد کمیته مرکزی حزب و کمیته اجرایی تمام هم و غمش جنبش کردستان و کومه له باشد و کار و فعالیت حزبی برای تشکیلات سازی در میان جنبشهای اجتماعی در خارج از کردستان را رها کند؟ چرا کمیته اجرایی حزب به وظایف اصلی خود عمل نکرده است؟ آیا عمل نکردن به وظایف اصلی اش را از اساسنامه و مواضع رسمی حزب استنتاج کرده است؟

شماها سندی حزبی بیاورید که به ما نشان دهد که کمیته مرکزی حزب بایست همه هم  و غمش نشست و برخاست و حشر ونشر با آن ۵ حزب وسازمان چپ و کمونیست باشد؟ سندی بیاورید که کمیته مرکزی حزب و کمیته اجرایی را از پرداختن به مسائل مربوط به جنبش طبقه کارگر و سایر جنبشها در خارج از کردستان معاف کرده باشد؟ شما بیایید و اسناد و ارزیابیهایی از موقعیت سراسری حزب بدست دهید که نشان داده باشد شما رفقای رهبری حزب در طول سالهای متمادی در خارج کردستان هم مشغول فعالیت بود و مشغله هایی در سطح کلان داشته اید؟

منظور شما رفقای کمیته اجرایی از موضع رسمی چیست؟ یعنی شما همه سیاستها و مواضع رسمی حزبی را به برخورد به کومه له و جنبش کردستان خلاصه کرده اید؟ به همین خاطر هم هست که شماها بغیر از صحبت در باره ی کومه له و جنبش کردستان یک کلمه دیگر حرف برای گفتن ندارید. حالا شمای بی نظر و بی عمل در عرصه سراسری آمده اید و سمت چپ و راست نسبت به موضع رسمی را اختراع میکنید. این مواضع کمیته اجرایی حزب فرار به جلو، و ساختن سبیل حمله است تا به انتقاداتی که به او وارد است، فرافکنی کند . اذهان را با هیاهو و جارجنجال در مورد کومه له و جنبش کردستان به بیراهه ببرد. والا از چه وقت تا کنون وظیفه حزب کمونیست ایران تقابل با جنبش کردستان و کومه له بوده است؟

کمیته اجرایی نوشته است که  آنهاییکه در جناج راست موضع رسمی قرار میگرفتند را تشویق میکرده تا دیدگاههای خود را در سطح علنی در معرض فضاوت بگذارند. این ادعای کمیته اجرایی حزب عاری از حقیقت است. در تمام این سالها مشاهده کرده ایم و مردم هم دیده اند و خوانده اند که محفل کمیته اجرایی حزب چگونه رفقا را برای ابراز نظراشتان تحت فشار میگذاشتند. محفل کمیته اجرایی مثل انگیزاسیونها یا ژزویستهای قرون وسطی رفقای حزبی را تحت فشار قرار داده اند تا نظراتشان را مخفی نکنند و جرات بیان آنرا داشته باشند. کمیته اجرایی نام آن همه فشاری که به رفقایی مثل جمال بزگپور و حسن رحمان پناه آورده اند را تشویق و ترغیب می گذارد؟

آن همه تبلیغاتی که علیه رفیق حسن رحمانپناه بوجود آورده و راه انداختید، اینکه ایشان گفته که سوسیالیسم در ایران امکان تحقق ندارد، را تشویق و ترغیب برای در معرض قرار دادن مواضعش برای فضاوت نام گذاری میکنید؟ اعمال کمیته اجرایی و محفل ایشان عملا نقض حقوق و احترام فردی و تحت فشار قرار دادن اعضای حزب بوده است. این تشویق و ترغیب نیست. از نظر حقوقی کمیته اجرایی حق ندارد و به هیچ وجه حق ندارد، به شیوه ی انگیزاسیونیستها افراد حزبی را تحت فشار قرار دهند تا نظراتشان را بیان کنند. این افراد هستند که زمان مناسب برای ابراز نظراتشان را تعیین میکنند و نه کمیته های حزبی. فشار کمیته اجرایی به افراد حزبی برای ابراز نظراتشان؛ نشات از همان فرهنگ استبداد و سرکوب است که مشخصه حکومتهای خودکامه است.

تمام بحثهای کمیته اجرایی و محفل آنها در مورد نظرات رفیق حسن رحمانپناه و رفیق جمال بزرگپور بی پایه است. تحمل نکردن شنیدن نظرات و تفسیرهای مختلف نشانه بی ظرفیتی و تنگ نظری و خودمحوری و ضمنا نشانه به روز نبودن نسبت به مسائل سیاسی دنیای معاصر و چالشهای پیشاروی سوسیالیسم در این عصر از سوی رهبری حزب است.

چگونه ممکن است که ما نتوانیم و نباید جرات داشته باشیم که در مورد سیاستها و اوضاع و آلترناتیوها به بحث و پلمیک موافق و مخالف بپردازیم. مگر شما مامور سرکوب مخالفین و دگراندیشان هستید؟ اگر نیستید، پس این اوضاع چیست که بوجود آورده اید؟  با این فرهنک و منش و روش است که از سوسیالیسم و حکومت شورایی هم حرف میزنید؟

نه خیر، کمیته اجرایی حزب در تقابل با نظرات مختلف درون حزبی  نه فقط ازاد منش و دمکرات نبوده ،بلکه  برعکس یک فرهنگ سوسیالیستی نشان داده اند که بدلیل خودمحور بودن مفرط و علاقه وافر به قدرت حزبی، یک فضای دو قطبی درون حزبی بوجود آورده اند که موجب نگرانی شده است.

کمیته اجرایی نه تشویق و ترغیب، بلکه فشار آورده اند و وارد انگیزه های آدمها شده اند، که با هر پیمانه ای با معیارهای سوسیالیستی و انسانی مغایرت دارند. این است فرهنگ عقب مانده و استبدادی در پوشش چپ و کمونیسم.

“این رفقا همزمان با در پیش گرفتن این سیاست های عملی طی کمپین هایی که در بخش های مختلف تشکیلات براه انداختند مدافعان پیگیر برنامه و استراتژی و مبانی فکری حزب و کومه له را به جریان های سیاسی دیگر منتسب کردند”.

نخیر، این درست نیست. تمام کمپین و برنامه های ما و امثال من خنثی کردن برنامه های شما در “ساختن تشکیلات در تشکیلات” و خنثی کردن برنامه های مخفی شما بوده است. تمام برنامه های تشکیلات دفاعی  و دفاع از خود بوده است. این حزب و تشکیلات بوده است که از سوی کمیته اجرایی به چپ و راست و ناسیونالیست و کمونیست و … تقسیم بندی شده است و این ما اکثریت این تشکیلات بوده ایم که از خود و کمونیست بودنمان دفاع کرده ایم.

“ما را متهم کردند که میخواهیم کومه له را تضعیف و اردوگاه آن در کردستان عراق را جمع کنیم. اتهام کودتا از دبیر اول کومه له مطرح کردند و با این نوع کمپین و گرد و خاکی که به پا کردند فضای سیاسی درون تشکیلات را الوده کرده تا اهداف تشکیلاتی خود را پیش ببرند”.

تمام این صحبتها اتهام نبودند. همه آن تبلیغاتها اتفاق افتاده بودند. جمع کردن کومه له و تبلیغات علیه رفیق ابراهیم علیزاده و همه این تبلیغات ها روی داده اند. اگر پاسخ اکثریت تشکیلات نبود و اگر کمیته اجرایی خود را بدون مانع میدید، من تردید ندارم که هم کومه له را جمع میکردند و هم به رفیق ابراهیم علیزاده هم تعرض کرده و علیه ایشان کودتا میکردند.

این ایستادگی و پاسخ اکثریت اعضای حزب به کمیته اجرایی بود که برنامه های کمیته اجرایی را بهم زد. پس اتهامی که به آنها زده میشود یعنی تضعیف کومه له و جمع کردن اردوگاه زرگویز و کودتا علیه رفیق ابراهیم علیزاده، اتهام نیستند، واقعیت داشتند. اگر کمیته اجرایی از قدرت کافی برخوردار می بود، اهدافش را عملی میکرد. این طیف وسیع اعضا و ایستادگی انان در مقابل کمیته اجرایی بود که برنامه های کمیته اجرایی را با ناکامی و بن بست روبرو ساخت. و این قابل درک است که چرا کمیته اجرایی این واقعیات را اکنون بعنوان اتهام علیه خودشان نام میبرد. طبیعی است که این گفته ها را انکار کنند.

“ظی یکسال ونیم گذشته با رویکردی انحلال طلبانه عملا کمیته مرکزی کومه له و کمیته تشکیلات خارج را از زیر اتوریته تشکیلاتی و رهبری کمیته مرکزی حزب خارج کردند و یا تفسیر اختیاری و دلبخواهی از اساسنامه حزب به رغم قرار کمیته مرکزی حزب مبنی بر توقف عضو گیری در این شرایط بحران تشکیلاتی به عضو گیری جناحی و تنبیهات و اخراج های جناحی روی آوردند”.

واقعا انحلال طلبی به چه معناست و منظور رفقای کمیته اجرایی از این مقوله انحلال طلبی چیست؟ من متوجه شده ام که رفقای کمیته اجرایی علاقه خاصی به بکارگیری این مقوله انحلال طلبی دارند. علاقه ی خاصی دارند تا منتقدین درون حزبی را  انحلال طلب بنامند.   طبق لغت نامه های مختلف از جمله لغت نامه دهخدا برای مترادف “انحلال”، «از هم پاشیدگی»، «تعطیل»، «زوال»، «متلاشی» و «نابودی» را ذکر کرده است. و طبق این تعریف انحلال طلب کسی که خواهان انحلال پدیده ای و اینجا حزب کمونیست ایران باشد. با این تعبیر کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران، انحلال طلبان حزبی که همانا ناسیونالیستها، راستها و قومپرستان باشند، بایست قاعدتا خواهان «از هم پاشیدگی»، « تعطیل»، « زوال»، « متلاشی» و «نابودی» حزب کمونیست ایران باشند. این فرهنگ شیطان سازی و تنفر پراکنی از سوی کمیته اجرایی حزب علیه اکثریت اعضای حزب درست نیست.  انحلال طلبی اسم با مسمائی نیست. کسی تابحال خواهان انحلال حزب کمونیست ایران نبوده است. انتقاد و نقد رهبری حزب به معنی انحلال طلبی نیست. مقابله کردن و پس زدن منتقدین از سوی کمیته اجرایی حزب، عملا به این معنی است که آنها برای فرار از مسئولیتهای بزرگی که داشته اند و انجام نداده اند، دارند منتقدین را انحلال طلب می نامند  تا راه برون رفتی پیدا کنند. والا ما اعضای حزب کمونیست ایران خواهان انحلال حزب کمونیست ایران  نیستیم. …

در باره: کمیته مرکزی کومه له و کمیته تشکیلات خارج را از زیر اتوریته تشکیلاتی و رهبری کمیته مرکزی حزب خارج کردند،

رهبری حزب یا به عبارت دیگر کمیته مرکزی حزب، خودش از خود سلب مسئولیت کرده است. و این سلب مسئولیت را اساسنامه حزب تعیین کرده است. طبق اساسنامه کنگره های حزبی کداکثر هر دوسال یکبار بایست برگزار شوند. حالا که قریب چهار سال از کنگره دوازدهم حزب مییگذرد، طبق اساسنامه ، رهبری حزب دوران قانونی رهبری اش مدتهاست که تمام شده است. رهبری حزب حتی قبل از پاندمی کرونا هم آگاهانه کنگره نمیگرفت. … حالا چرا کمیته های تشکیلاتی باید طبق نظرات کمیته اجرایی حزب فعالیتها و فونکسیونهای حزبی را بخوابانند؟ چرا باید عضو گیری متوقف شود؟

میگویند که کمیته مرکزی کومه له و کمیته خارج کشور حزب، عضوگیری جناحی کرده اند. این سخن و ادعای کمیته اجرایی درست نیست. و آنگهی به نظر من از این به بعد تمام کسانیکه تقاضای عضویت در حزب کمونیست ایران میکنند باید کومه له و جنبش کردستان برایشان عزیز باشد. در غیر اینصورت نبایست بعنوان عضو حزب پذیرفته شوند. و باز هم بنظر من اگر همین حالا هم حزب اعضای داشته باشد که ضد کومه له باشد و مثل حکمتیستها، کومه له را ناسیونالیست، راست و قومپرست بداند، کمیته های تشکیلاتی  یعنی کمیته مرکزی کومه له و کمیته خارج، بدون معطلی بایست آن عضو را اخراج کنند.

 

“مناسبات سیاسی و تشکیلاتی و حتی اجتماعی و رفیقانه این دو جناج از بالا تا پایین بطور جدی لطمه خورده است. کمیته های اصلی تشکیلاتی هیج رابطه سیاسی و تشکیلاتی ارگانیکی با هم ندارند، مناسبات آنها در بهترین حالت به یک مناسبات خشک و بی روح و بروکراتیک تبدیل گردیده و بحران اعتماد عمیق تر شده است”.

مادام که کمیته مرکزی حزب و در راس آن کمیته اجرایی بوجود آورنده این مناسبات درون حزبی است، منطقا هم نبایست نسبت به مناسبات خود ساخته اعتراض کنند. رهبری حزب از اساسنامه عدول کرده و سایر کمیته های حزبی در دفاع از حزب، فونکسیونهای حزبی را حفاظت کرده اند.  تقریبا همه نظرات سیاسی و روش و متد کمیته اجرایی حزب نادرست بوده اند، و اگر طبق آنان عمل کنیم، یعنی درب حزب را ببندیم. اتفاقا این سیاست و انتظار کمیته اجرایی حزب انحلال طلبانه است. چون نوشته اند که عضویت بعنوان یکی از مهمترین سوخت و ساز خزبی متوقف شود. در عین حال کمیته اجرایی نگفته است که مثلا توقف عضویت برای چه مدتی باشد. میگویند تا برگزاری کنگره حزب، و از سوی دیگر هم کنگره را برگزار نمیکنند چون میترسند که رای نیاورند، که نمی آورند. پس اگر دو فاکتور اول توقف عضویت و دوم برگزار نکردن کنگره را کنار هم بگذاریم، درمی یابیم که این کمیته مرکزی حزب است که برعلیه حزب سیاست انحلال طلبانه ای در پیش گرفته است و این کمیته مرکزی حزب است که حزب را با بن بست روبرو کرده است.

“همانطور که بارها اعلام کرده ایم یکی از محورهای اختلاف ما با رفقای جناح مقابل همین درک متفاوت از مرکزیت دمکراتیک در حزب کمونیست ایران است…. قدرت کمیته مرکزی باید برخاسته از اراده کل حزب و کل اعضای آن بدانیم نه فقط بخشی از اعضا، نه فقط “اکثریت” اعضا، بنابراین باید سیاست حذف گرایانه را کنار گذاشت”.

جند کلمه در باره سانترالیسم دمکراتیک:

سالنترالیسم دمکراتیک یا مرکزیت دمکراتیک حد و حدودی دارد و حیطه اعتبار سانترالیسم دمکراتیک تا ابد نمیتواند باقی بماند. حدوثغور اعتباری سالنترالیسم دمکراتیک را اساسنامه فاصله بین دو کنگره یعنی حداکثر دو سال تعیین کرده است. اگر سر دو سال کنگره برگزار نشد، کمیته مرکزی بایست به اعضای حزب مراجعه کند و تا برگزاری کنگره از اعضای حزب کسب اعتبار نماید. کسب اعتبار زمانی بدست می اید که اعضای با پیشنهاد کمیته مرکزی حزب موافقیت نمایند. کمیته مرکزی حزب برای تمدید کنگره به اعضا مراجعه نکرده است و عمدا و بدلایل سیاسی کنگره را به تعویق انداخته است. در این شرایط صحیت بر سر سانترالیسم دمکراتیک درست و معتبر نیست.

“زمانی که در یک کمیته تشکیلاتی و حزبی اراده حدود نیمی از اعضا غایب است، خواسته یا ناخواسته مناسبات رهبری با اعضا به یک مناسبات بوروکراتیک نتزل پیدا میکند و تشکیلات انسجام خود را از دست می دهد”.

این توضیحات و توجیهات کمیته اجرایی مثل بهانه گیری کودکان می ماند. والا اراده همه اعضای حزب به چه معنی است؟ این فرمولی که کمیته اجرایی در رابطه با “غایب بودن اراده نیمی از اعضا” غیر دمکراتیک است. کمیته اجرایی حزب اقدام به ساختن تشکیلات در تشکیلات کرده است و جلسات مخفی محفلی خود را برگزار میکند و همزمان  ادعای”تمامیت خواهی” هم میکند. مثل همه کنگره ها، هر عضوی که در کنگره شرکت میکند میتواند خود را کاندید کمیته مرکزی بنماید. کاندیداتور یا رای لازمه را کسب کرده و انتخاب می شوند، یا رای نمی اورند. این نرم همه احزاب و سازمانهای سیاسی در همه کشورهاست. و این نرم شامل سازمان حزب کمونیست هم می شود. ادعای کمیته اجرایی بی پایه است، بویژه اینکه این رفقا خود را نه در فراکسیون سازمان داده اند و نه دارای پلاتفرم هستند. پس هر ادعای حقوقی از سوی کمیته اجرایی بی پایه است.

در خاتمه:

در خاتمه لازم می بینم روی این چند نکته تاکید کنم که  اولا رهبری حزب کمونیست ایران بایست یک بازنگری جدی به بینش و نگرش و سیاستها و اتهاماتی که تا کنون به بخش بزرگی از تشکیلات زده است ، داشته باشد. مبارزه اصلی بایست هم برعلیه جمهوری اسلامی باشد و هم در جهت مهیا کردن اتحاد سراسری کارگران باشد. خوانش این مهم به ما میگوید که رهبری حزب کمونیست ایران نباید فکر و ذکر خود را به ناسیونالیسم و مبارزه علیه ناسیونالیسم معطوف دارد. در کمونیستها در مبارزه شان برعلیه سرمایه داری ناچار می شوند با گرایشات مختلف اجتماعی ارتباط و حتی همکاری داشته باشند. ناسیونالیسم، سندیکالیسم، فیمنیسم  و آنارشیسم از جمله گرایشاتی هستند که کمونیستها بایست مناسبات سیاسی خود را با آنها تنظیم نمایند. آنچه که معرض است اینست که کمونیستها به هیچ وجه نباید، با این گرایشات اجتماعی وارد خصم و جنگ تبلیغاتی شوند.  کمونیستها اگر بخواهند علیه این گرایشات مبارزه کنند، بایستی تلاش نمانید تا بشیوه متمدنانه درصد آراء خود میان توده های کارگر و زحمتکش را افزایش دهند.

در مبارزه برای بوجود آوردن تغییرات اجتماعی بایست خیلی دمکرات یا ازادمنش بود. اگر دمکرات و آزادیخواه نبود، اگر نگرش سازش بین احزاب سیاسی برای کسب هدف بزرگتر وجود نداشته باشد و اگر کمونیستهای ازادیخواه تلاش نکنند تا ارزشهای دمکراتیک  مثلا ازادیهای سیاسی و … در سطح جامعه گسترش یابند، احزاب سیاسی چپ و کمونیست بجای اینکه نیروهای برای اشاعه آگاهی و اتحاد کارگر و زحمتکش باشند، با بکارگیری القابی رادیکال، عملا از تغییرات اجتماعی عقب افتاده و بیش از این که هست حاشیه ای تر می شوند….

اگر کمیته اجرایی حزب میخواهد کار مثبتی در جهت جبران آسیبهای که زده است، براید، بایستی اولا مدافع کومه له شود و دوما هم و غم خود را نه به کردستان، بلکه به کار در جهت تشکیلات سازی در خارج کردستان معطوف داشته و تلاش کنند تا کار و فعالیت و برنامه های نداشته در رابطه با اقصی نقاط ایران را بوجود بیاورند.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate