تنفر ناسیونالیسم ایرانی از انقلاب ۵۷ (۴)

تنفر ناسیونالیسم ایرانی از انقلاب ۵۷ (۴)

شاهنشاه آریامهر و ولی فقیه، دو روی یک سکه در سیاست ایران!

مشابهات حکومت الهی علی خامنه ای با حکومت طاغوتی محمد رضا پهلوی:

مقایسه محمد رضا پهلوی با علی خامنه ای ناشی از هیچ غرضی نیست؛ واقعیت این است که این دو دیکتاتور نقش بسیار مخربی (بعلاوه خمینی جلاد) در تاریخ معاصر ایران بازی کرده و مسئول مستقیم جنایات بی شماری بوده و هستند. اینجا به مدد کتاب “نگاهی به شاه” از عباس میلانی، موارد تشابه و مطابقت افکار و اعمال و کردار و فرمان این دو دیکتاتور جنایتکار ذکر می گردد:

۱) اگر اسدالله علم به شاه می گفت که او “خرد پیامبران” را دارا می باشد، (ص.۶)؛ خامنه ای بعنوان جانشین پیامبر و نایب امام غایب، خود را در جایگاه پیامبران به نسبت امت قرار داده، بلطبع صاحب خرد خدادادی پیامبران است.

۲) “ترکیبی از رشد اقتصادی سریع و مداحی های روزافزون در شاه احساس نه تنها غرور که اطمینان کاذب و حتی خود بزرگ بینی کاذب پدید آورده بود.”(ص.۷) اطرافیان خامنه ای هم گویا به آغا حالی کرده اند که ایران موفق به پیشرفتهای شگفت انگیزی شده است؛ بطوری که آغا گمان برده بود ایران از جمله بیست کشور اول جهان است. خود بزرگ بینی و نخوت و کبر این لمپن سیاسی هم بر هیچکس پوشیده نیست.

۳) به گزارش سیا، شاه در سال ۱۹۷۵، “نزدیک به دو میلیارد دلار به کشورهای گونه گون کمک و گاه وام داد.”(ص.۷) خامنه ای هم از طریق چمدان و هواپیما و قاسم سلیمانی و سپاه برون مرزی قدس به کشورهای گونه گونی مانند عراق و سوریه و لبنان و حماس و یمن و روسیه و چین کمک و گاه پهپاد و نفت و گاز و برق و اسلحه داده است.

۴) “ساواک که به کمک آمریکا (و پس از چندی انگلیس و اسراییل) تاسیس شده و بر گرته ترکیبی از سیا و اف-بی-آی شکل گرفته بود.”(ص.۲)؛ دستگاه اطلاعات جمهوری اسلامی بازمانده ساواک، بعلاوه دارای شگردهای امنیتی روسیه و چین بوده، و از وحشی ترین و تروریست ترین و شکنجه گرترین و جنایتکارترین سازمانهای اطلاعاتی جهان است.

۵) “سو استفاده های مالی و فساد در مقامات عالیرتبه مملکتی و حتی در اطرافیان و خاندان سلطنتی” (ص.۳)، با لاقیدی و چشم پوشی شاه مواجه می شد. این موضوع عینا در دستگاه فاسد حکومت خامنه ای هم مکررا تکرار شده است.

۶) “برخی از طرفداران شاه می گویند عدم توسلش به خشونت بیشتر ریشه در سلوک انسانی او و احترامش برای جان آدمی داشت. می گویند او به راحتی می توانست با استفاده از ارتش و کمی خون ریزی بر سریر قدرت بماند.”(ص.۳) ظاهرا در این مورد شاه با خامنه ای فرق دارد! اما چنین نیست. شاه “از هر گونه تصمیم گیری، پیش از آنکه نظر سفرای آمریکا و انگلیس را بداند، عاجز بود. بعلاوه هر دو سفیر به کرات و به تصریح به شاه گفته بودند که دول متبوعشان با سرکوب مخالفان به دست ارتش موافق نیست. تاکید می کردند که باید راه حل سیاسی و مسالمت آمیز برای بحران سراغ کرد.”(ص.۳و۴) در مقایسه، خامنه ای از خود خدا دستور می گیرد و فرمان خدا در قرآن هست و سنت محمد و علی هم دم دستش هستند؛ برای محکم کاری هم از ارتش استفاده نمی کند بلکه از نیروهای انتظامی و بسیج و پلیس و لباس شخصی و آتش به اختیار و نیروهای خودسر استفاده می کند. بماند که دولتهای بزرگ با مماشات با خامنه ای به این جنایات چراغ سبز نشان می دهند.

۷) “شاه در تمام دوران سلطنتش نسبت به سرنوشت خانواده های سلطنتی در هر گوشه از جهان، دلبستگی خاصی داشت. .. شاه به فرشته نجات پادشاهان برافتاده و ملکه های بیوه و شاهزاده های سابق و لاحق بیکار مبدل شد. در آن سال ها، تهران به «مکه» ای تبدیل شده بود برای کسانی چون پادشاه برافتاده یونان و پادشاه همیشه محتاج اردن و دختر واپسین شاه ایتالیا و اعضای پرطمع خاندان سلطنتی هلند. در یک مورد، به طور مشخص، سلطان حسین تهران را با هدیه ای شامل بیست و پنج فروند هواپیمای اف-پنج ارتش ایران ترک گفت.”(ص.۴) خامنه ای هم به همین منوال به ده ها سازمان تروریستی اسلامی پول و اسلحه و کمک مستشاری و حمایت سیاسی داده است؛ هم اکنون مردم از ده ها مورد آن مانند حزب الله لبنان و حماس فلسطین و بشار اسد و حوثیهای یمن و ده ها باند اسلامی در عراق باخبر هستند، اما بی گمان تعداد زیاد دیگری هم تحت پوشش حمایت مالی خامنه ای هستند.

۸) محمد رضا سال ۱۲۹۸ در خانه ای استیجاری بدنیا آمد؛ اما هم خود و هم پدرش به ثروتمندترین فرد ایران و یکی از ثروتمندترین های جهان تبدیل شدند، راز این ترقی دزدی با زور بود. خامنه ای ۱۹ سال بعد در وضعیتی بلکه بدتر بدنیا آمد؛ سپس به ثروتمندترین فرد ایران و یکی از ثروتمندترین های جهان تبدیل شد، راز این ثروتمند شدن را از شاهنشاه یاد گرفته بود. رضا شاه از هیچ به مالک دو هزار ده از آبادترین و پرآب ترین دهات ایران بخصوص در مازندران تبدیل شد (ص.۱۰۷). بنابرگزارش سفارت آمریکا، “کمتر چیز ارزشمندی در این مملکت هست که رضا شاه به آن نظر ندارد.”(ص.۱۰۷) این امروز دقیقا در مورد علی خامنه ای و سپاه اسلامیش صادق است. “در آن زمان موجودی حساب های رضا شاه برابر ۴۶ درصد نقدینگی کل کشور” بود.(ص.۱۰۷)

۹) “شاه وقتی از سلطنت خود سخن می گوید از «عنایات خاص و لایزال الهی» یاد می کند و می گوید در نتیجه این عنایات بود که او «ناخدای کشتی سرنوشت کشور» شد.”(ص.۱۴) خامنه ای هم وقتی از تداوم سلطنت خود می گوید به سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و زندان و شکنجه و اعدام می گوید «خدا و عنایات الهی باعث تداوم حکومت اسلام است».

۱۰) شاه معتقد بود که “نظر کرده است و از عالم غیب راهنمایی دریافت می کند و خداوند او را برای ماموریتی خطیر برگزیده و در این راه حمایتش می کند.”(ص.۲۳) خامنه ای هم اخیرا رسما اعلام کرد که “زبان او بود و سخن خداوند”. گویا خداوند دیکتاتورهای ایران را برمی گزیند و راهنمایی می کند و هم مسئول جنایتهایشان.

۱۱) “حتی خود رضا شاه هم ولیعهد را «آقا» می خواند و هرگز هنگام صحبت با او از «تو» استفاده نمی کرد، همواره به او «شما» می گفت.”(ص. ۳۶) خامنه ای هم فرمان صادر کرده که همه از این ببعد به او «آقا» بگویند تا از شاه در هیچ چیز عقب نمانند. 

۱۲) اگر شاه زبان فرانسوی و انگلیسی یاد گرفت، خامنه ای هم زبان عربی آموخت؛ اگر شاه سوارکاری آموخت، خامنه ای هم یادگرفت و ده ها اسب ناب هم در بیتش نگهداری می کند. اگر شاه فوتبال خوب بازی می کرد، چوگان بازی با دوچرخه  و تفریحات متعدد دیگری هم داشت (ص.۳۷) شاه تنیس باز و روزنامه نگاری و بازی ورق و بریج بلد بود؛ خامنه ای بی شک صاحب کرامات غیبی است و چنان که اراده کند، حتما صداهای بزرگی از خود تولید توان کرد.

۱۳) شاه یازده سال داشت که توسط پدرش “به مقام سرهنگی هنگ ویژه پهلوی برگمارده شد.”(ص.۳۸) خامنه ای هم پسرش مجتبا را ناگهان دلبخواهی به مقام آیت الهی برگمارده است. مصداق کامل «هنر نزد ایرانیان است و بس» در مصاف «شهر هرت اسلامی».

۱۴) “در آن زمان (۱۳۱۹)، شرکت در رژه و تمرین های نظامی بخشی اساسی از برنامه هر مدرسه در ایران شده بود.”(ص.۷۷) و در این زمان (عصر سیاه اسلامی) قرآن خوانی هر روزه در آغاز روز و جا کردن انواع تعلیمات دینی، به عنوان بخشی اساسی از مواد درسی مدارس است. دست دولتهای جنایتکار از نظام آموزشی کوتاه باد؛ نظام آموزشی باید از دخالت دولت (همه انواع دولتها) آزاد باشد.

۱۵) “نخستین سخنان شاه پس از آغاز سلطنتش … از موضع یک پادشاه مشروطه، آنچنان که قانون اساسی معین کرده بود، حرف می زد.”(ص.۱۰۳) خامنه ای هم در نخستین سخنانش پس از مرگ خمینی خود را لایق رهبری جمهوری اسلامیش نمی دانست؛ اما اکنون خود را سخنگوی خود خدا می داند.

۱۶) قبل از اینکه کیهان شریعتمداری به سخنگوی منویات ناگفته خامنه ای تبدیل شود، با مدیریت مصطفا مصباح زاده و سردبیری عبدالرحمان فرامرزی همین کیهان نظرات شاه و دربار را منتشر می کرد. (ص.۱۱۰) 

۱۷) “پدر و پسر هر دو بر ضرورت تقویت ارتش تاکیدی تمام داشتند. هر دو گمان داشتند که معنای فرمانده کل قوا، آنچنان که در قانون اساسی آمده بود، این است که باید در حتی جزیی ترین مسائل ارتش تصمیم گیرنده نهایی پادشاه باشد و لاغیر. هیچکدام دخالت یا نظارت مقامات غیر نظامی دولت بر ارتش را -که برخی آن را یکی از شرایط اصلی دموکراسی می پندارند- بر نمی تابیدند.(ص.۱۱۲) خامنه ای هم تماما پیرو نظر پدر و پسر بوده، همه کاره ارتش و سپاه و نیروهای مسلح و نظامی است.

۱۸) “شواهد همه حاکی از آن بود که او برای اهمیت و توان نظامی بمب اتم جایگاهی ویژه قائل بود.”(ص.۱۳۰) خامنه ای هم همانند شاه جایگاهی ویژه برای بمب اتم قائل است؛ با این تفاوت که جرات بیان علنی آن را ندارد. شاه از خطر حمله شوروی به ایران می نالید و خامنه ای آن را برای نابودی اسراییل می خواهد.

۱۹) “نظرات شاه در مورد شوروی «غیر واقع بینانه و بیش از حد وحشت زده بود».”(ص.۱۳۰) اگر شاه فوبیای حمله شوروی داشت، خامنه ای فوبیای دولت آمریکارو داره و از هر اهرمی برای به چالش کشیدن دولت آمریکا، برای جبران حس حقارت خود، بهره می برد. اما هم فوبیای شاه و هم فوبیای خامنه ای باعث هزینه شدن میلیاردها دلار از ثروت جامعه ایران شده و می شود؛ فقر و فلاکت مردم در دوره حکومت این دو جنایتکار، محصول ضدیت کور و حقیرانه آنها با دشمن فرضی است. 

۲۰) همانطور که شاه در مسیر بدست گرفتن قدرت مطلقه با تک تک نخست وزیرانش، احمد قوام- علی رزم آرا- محمد مصدق- فضل الله زاهدی- مساله پیدا کرد تا جایی که با مذهبیون و انگلیس-آمریکا علیه نخست وزیر قانون گرا کودتا کرد؛ خامنه ای هم در همین مسیر تقلید از شاه با همه رییس جمهورهایش مساله پیدا کرد تا جایی که با اوباش حزب الله و لباس شخصی سر رفسنجانی را زیر آب کرد. شاه “بارها و بارها به تکرار این قول که ترجیع بند نظراتش شده بود متوسل می شد که «نمی توان [در ایران] یک پادشاه مشروطه» بود.”(ص.۱۴۳) و (ص. ۱۵۹-۱۵۸) شاه از قوام برای بیرون کردن شوروی از آذربایجان استفاده کرد و بعد علیه او متوسل به توطعه شد؛ از مصدق برای کوتاه کردن دست انگلیس از نفت ایران بهره گرفت و با کودتا خلعش کرد؛ از زاهدی برای قشون کشی و به توپ بستن منزل مصدق استفاده کرد و بعد کنارش گذاشت. خامنه ای هم سی سال است که ثروت مملکت را در چنگ گرفته و برای دست یابی به بمب اتم و تقویت تروریسم اسلامی هزینه می کند و هر بار رییس جمهورهایش را با خشم و نفرین مردم روبرو ساخته است.

۲۱) شاه پس از مخالفت شدید با هر نوع سازشی از سوی دولت قوام با پیشه وری و دادن هر امتیازی به مردم آذربایجان، و پس از فرمان سرکوب خونین دو دولت خودمختار در آذربایجان و کردستان به زور اسلحه، مدعی می شود: “تصمیماتش همه «مستحضربه کمک الهی و ملهم از منابعی معنوی» است. … در این دوران حساس، «خرد الهی»، نه تنها هادی تصمیمات او بود بلکه همواره در تعیین زمان مناسب برای هر اقدام او را هدایت می کرد. می گفت سیاستهایش در بحران آذربایجان و همه تصمیمات مهم دیگر حیاتش، «بخشی از زندگی معنوی رازگونه او بود … و همین نیروهای برتر بودند که ماموریت او را تعیین کرده بودند.”(ص.۱۴۷) اگر آن شاه بهداشتی، دارای چنین افکار پوسیده ای بود؛ چگونه خامنه ای متحجر، مدعی نیابت خود خدا بر روی زمین نباشد!؟ اثبات اینکه، خدا و مذهب لازم است تا با آن مردم را وادار به سکوت کرد و آنها را چاپید و اگر اعتراض کردند، بنام خدا سرکوبشان کرد، عجب معلمی بود محمد رضا شاه برای علی خامنه ای!

۲۲) “شاه بدهی های گزاف قمار سردار فاخر را که به قماربازی و به باخت های بزرگ شهرت داشت تقبل کرده بود. تغییر موضع سردار فاخر که در آن زمان رییس مجلس شورای ملی بود و از قدرت فراوانی برخوردار بود، بدان معنی بود که شماری از نمایندگان مجلس هم همراه او تغییر موضع دادند و به صف مخالفان قوام پیوستند.”(ص.۱۵۱) عین این فساد مالی و سیاسی که از ارکان حکومت ننگین شاه بود در سه دهه گذشته هم توسط خامنه ای به اصلی اساسی از حکومت جنایتکارش تبدیل شده است.

۲۳) در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷، شاه مورد حمله مسلحانه قرار گرفت؛ اما جان سالم بدر برد. در ۶ تیر ۱۳۶۰، خامنه ای هم مورد سوقصد قرار گرفت و جان سالم بدر برد. شاه از این ماجرا بهره گرفت و حزب توده را منحل اعلام کرد؛ خامنه ای از این واقعه بهره برد و جنایات زیادی علیه آپوزیسیون و زندانیان سیاسی راه انداختند.

۲۴) تقی ارانی، رهبر گروه کمونیستی۵۳ نفر، در شرایطی مشکوک در بیمارستان درگذشت.(ص.۱۵۷) ده ها نفر از مبارزین، که اسیر جمهوری جنایتکار اسلامی بودند، درس گرفته از متدهای حذف مخالفین دولت آریامهر، توسط خامنه ای در بیمارستان و یا بعد از آزاد شدن از زندان به طرز مشکوکی جان باخته اند.

۲۵) در فروردین ۱۳۲۷ شاه زمینه را برای تشکیل مجلس موسسان فراهم کرد؛ هدف ترمیم قانون به نفع تقویت قدرت شاه بود. شاه نیاز داشت قدرت مطلقه باشد و نه تنها بتواند نخست وزیر خلع کند، بلکه حتا “مجلس شورای ملی” را هم منحل کند.(ص.۱۶۰) در سایه چنین تاخت و تاز وحشیانه در دولت بود که جماعت آخوند بفکر قدرت مطلقه اسلامی یا همان «ولایت فقیه» افتادند؛ بعدن خامنه ای تا آخرین حد بی مرزی، در این سلطه گری پیش رفته است.

۲۶) خاطرات پروین غفاری معشوقه محمدرضا شاه و صدها سند دیگر ثابت می کنند که شاه نگاهی دقیقا ابزاری (جنسی) به زن داشته و حتا در سه ازدواجش هم دربند «تولید» ولیعهد بود، و نه علاقه و دلبستگی به یک انسان همطراز. این نگاه و اعتقاد و عمل ابزارگرانه شاه نسبت به زنان، نه فقط ناشی از مذهبی بودن شاه، بلکه باعث تعمیق سنتهای مردسالارانه در جامعه ایران شد. بعدها جریان منحط اسلامی و حکومت فاشیستی آن، این ابزاری کردن زنان را در همه ابعاد زندگی و جامعه بسط داد و خامنه ای شخصا پشت آن ایستاد.

۲۷) همانطور که مجلس سنا به نفع شاه و در راستای قدرقدرتی شاه بود، چون نیمی از اعضای این “مجلس” توسط شاه منصوب می شدند؛(ص.۱۶۸) در راستای قدرقدرتی ولی فقیه هم، دو مجلس خبرگان و شورای نگهبان رهبری قرار دارند که اعضای آن را خامنه ای منصوب می کنند.

۲۸) شاه همواره در تماس مستقیم با سفارت های انگلیس و آمریکا بود؛ تنها مصدق توانست او را وادار به پذیرش تماس با سفارتخانه ها از طریق وزارت امور خارجه نماید.(ص.۱۸۸) این حق ویژه و فراقانونی را هم خامنه ای برای خود محفوظ داشته؛ نه تنها وزارت خارجه فقط ابزاری برای اجرای تصمیمات او بوده است، بلکه هرگاه خواسته با اسد یا پوتین یا «مامور پیامی از دولت آمریکا»، وارد مذاکرات فراقانونی بشود، وزارت خارجه را دور زده است.

۲۹) بنا به منابعی چند “شاه کوچکترین انتقاد را برنمی تابید”(ص.۱۹۳) این نظر ثریا اسفندیاری همسر شاه بود، اما خاطرات وزیر دربار اسدالله علم و هر کتابی که در مورد شاه نوشته شده است، این خصلت خود شیفتگی و دیکتاتور منشی و حقارت روانی را تاکید کرده اند. خامنه ای هم عینن، دارای آنچنان خودشیفتگی فردی و سیاسی است که حتا انتقادات هاشمی رفسنجانی را تحمل نکرد، او را «خواص بی بصیرت» لقب داد و نهایت هم سر به نیست کرد. 

۳۰) “شاه به تاسی از پدرش گمان می کرد که نه تنها ارتش پایگاه بی بدیل قدرت اوست، بلکه فکر می کرد مراد قانون اساسی از این که پادشاه فرمانده کل قوا است این است که او باید در همه مسایل ارتش نظارت و دخالت و فرماندهی کند.(ص.۱۹۵) خامنه ای هم نه تنها ارتش را زیر فرمان خود دارد، بلکه نامطمعن به ارتش سپاه پاسداران را تماما کنترل و تحت فرمان دارد؛ این هنوز برای خامنه ای کافی نیست و او بسیجی ها و آتش به اختیارها را هم در رکاب خود دارد. یک آخوند جای هیچ نوع اعتمادی نیست؛ اینجاست که به هیچکس و گروهی هم اعتماد ندارد.

۳۱) “قتل فجیع تیمسار افشار طوس که از طرفداران مصدق بود و جسد شکنجه شده اش در اطراف تهران پیدا شد.”(ص.۲۰۸) خامنه ای هم ابایی از این نداشته و ندارد که فرماندهان نظامی مخالف را سر به نیست نماید. بارها خبر مرگ مشکوک سران ارتشی و سپاهی و انتظامی که بنوعی مخالفت خود را از سرکوب مردم معترض نشان داده اند، به مردم رسیده است.

۳۲) شاه و طرفدارانش تحولات روز ۲۸ مرداد را «قیام ملی»، و مصدق و طرفدارانش آن را یک کودتای آمریکایی-انگلیسی نامیده اند. این کودتا توسط دولتهای آمریکا و انگلیس، اما با شرکت گروهی از «مردم» صورت پذیرفت. شاه این گروه را «موج غیر منتظره» مردم می خواند؛ مصدق آنها را الوات و اشراری می دانست که با پول آمریکا و انگلیس اجاره گرفته شده بودند. از طرفی هم می توان نشان داد که این گروه که علیه مصدق شعار می دادند و به منزل او حمله کردند؛ از پیروان کاشانی بودند.(ص. ۲۱۳ و۲۱۶) در تاریخ ایران همیشه آیت الله ها در میان عوام نفوذ فراوان داشته و از رعایا تا بازاریان و اشرار و الوات را در کنترل خود داشتند؛ در بارگه خامنه ای اشرار و الوات هم سپاهی، هم بسیجی، هم لباس شخصی، هم آتش به اختیار، و هم نیروهای خودسر، را شامل می شوند؛ لذا می توانند منویات خامنه ای را علیه هر مخالفی در هر موضعی به پیش ببرند.

۳۳) “مصدق همه پیشنهادات آمریکا و انگلیس و حتا توصیه های نهادهای بین المللی را رد می کرد. پیشنهاد بانک جهانی نوسازی و توسعه از جمله مواردی بود که با مخالفت مصدق روبرو شد.”(ص.۲۱۹) خامنه ای هم به هدف دستیابی به بمب اتم همه نوع همکاری با دولتهای غربی و حتا توصیه و قراردادها و معاهدات نهادهای بین المللی مانند آژانس جهانی انرژی اتمی را رد و نادیده می گیرد. این تقلید مضحک از مصدق، و تلاش برای کسب چهره ضد آمریکای- ضد غربی- ضد اسراییلی از خود ساختن، سبب شده تا عده ای ناسیونالیست چپ، مائوییست و تروتسکیست و حتا استالینیست را حامی خود کرده و برای خود سپری بنام «چپ محور مقاومتی» مهیا نماید.

۳۴) “در آن روزها حزب پان ایرانیست و حزب سومکا مهمترین احزاب دست راستی ایران و در نتیجه از رقبای اصلی حزب توده بودند. اسناد و شواهد فراوانی -از گزارشتهای سفارت آمریکا و انگلیس تا خاطرات برخی از شخصیت های آن دوره- موید این واقعیت اند که شاه در گذشته پشت پرده از این دو حزب حمایت کرده و گاه حتا به آنها کمک مالی می رساند. در روزهای بین ۲۵ تا ۲۸ مرداد، این حمایت شاه به بار نشست و اعضای این دو حزب از مهمترین مدافعان شاه و سلطنت و از جدی ترین معاندان حزب توده و دکتر مصدق از آب درآمدند.”(ص.۲۳۱) احزاب و سازمانها و دسته جات دست ساز خامنه ای که همواره علیه هر مخالفی که بخواهد منتقد سیاستهای ایشان باشند، وارد معرکه شده و به انواع مختلف و از جمله ترور، اقدام کرده اند. هزینه که سهله ثروتهای باد آورده سران این جریانات فالانژ را خامنه ای از کیسه ملت پرداخت کرده و هر جا نخواهد مسولیت مستقیم جنایاتش را به عهده بگیرد، آنها را بعنوان نیروهای خودسر معرفی کرده است.

۳۵) “در تمام آن چند ساعت حساس، نه دکتر مصدق نه دیگر یارانش نکوشیدند از طریق رادیو از از طرفداران خود مدد بخواهند. در مقابل به محض این که مرکز رادیو به دست طرفداران شاه افتاد، بلافاصله به پخش سخنرانی هایی سخت آتشین در دفاع از شاه و نقد دکتر مصدق پرداختند. وقتی اندکی پس از فتح رادیو به دست طرفداران شاه، تیمسار زاهدی به عنوان نخست وزیر پیامی برای مردم فرستاد، مصدق در منزل خود … می گریست.”(ص.۲۳۲) بدین ترتیب خامنه ای که به اهمیت میدیا و مطبوعات در مهندسی افکار عمومی واقف شده است، در تمام دوره حکمرانی ننگین خود، سلطه تمام عیار و سانسور مطلقی را حکمروا ساخته است، تا اتمسفر روانی جامعه را به نفع خود و به زیان هر تغییری شکل دهد.

۳۶) “شاه قبل از ترک رم از طریق سفارت آمریکا پیامی به دولت انگلیس فرستاد. می گفت در تهران به اقتضای شرایط [کودتای انگلیسی-آمریکایی ۲۸ مرداد] «ممکن است حرفهای تندی علیه انگلیس بزند.» می خواست انگلیس ها بدانند که این گونه حملات «مبین احساسات واقعی او نخواهد بود».” این شیادی برای اغفال مردم و مهندسی افکار عوام الناس است، که خامنه ای آن را هر هفته در نماز جمعه اش تکرار می کند تا خیل مذهبیون دارای افسار خود را قانع نماید که ایشان علیه آمریکا و اسراییل می جنگد و از دولت آمریکا «هیچ غلطی» ساخته نیست؛ حال آنکه دولت آمریکا ده ها بار در عمل ثابت کرده است، که پشت و پناه و حامی این حکومت اسلامی است.

۳۷) “تنها دقایقی پس از ورودش به ایران، شاه با زاهدی که تاج و تخت پهلوی را حفظ و حتا احیا کرده بود، اختلاف پیدا کرد [که چرا نصیری را ارتقا درجه داده است!؟].”(ص.۲۳۸) خامنه ای هم نه تنها احمدی نژاد را سپر دفع موسوی و کروبی کرد، بلکه حتا رفسنجانی را هم که تاج ولایتش را به او مدیون بود، به قتل رساند.

۳۸) شاه در پی ساختن ارتشی نیرومند و مجهزبه پیشرفته ترین تسلیحات آمریکایی بود؛ این سیاست نظامی -مساله ارتش و بودجه نظامی- بنا به گفته آیزنهاور و دیگر کارشناسان نظامی و اقتصادی، می توانست کمر اقتصاد کشور را بشکند، اما شاه دست از اصرار خود نمی کشید.(ص.۲۴۹) خامنه ای عینا در آرزوی دسترسی به بمب اتم و دیگر تسلیحات جنگی؛ فی الواقع اقتصاد کشور را فلج و در بحرانی که ۷۰ میلیون مردم روزانه بهای آن را می پردازند، فرو برده است.

۳۹) “برخی از نزدیکان شاه و گاه نیز سفرای آمریکا و انگلیس می کوشیدند شاه را از تمرکز این همه قدرت در دست خود بر حذر دارند. می گفتند در کوتاه مدت امکان عملی چنین تمرکزی وجود ندارد. هیچ کسی نمی تواند بر این همه عرصه های گونه گون نظارت و مدیریت کند. بعلاوه می گفتند در دراز مدت هم این تمرکز قدرت خطرناک است و حتا می تواند نظام سلطنت را به مخاطره بیندازد.” (ص.۲۵۴) این استبداد عریان مورد تقلید و پسند خامنه ای قرار گرفت، تا جایی که خامنه ای حتا به میان لباس مردم هم سرک برده و بو می کشد، مبادا احکام اسلامی رعایت نشوند. ولی فقیه همانند آریامهر حرص و آز قدرت از یک طرف، تصمیم برای سرنوشت مردم، و چپاول ثروت کشور را از سوی دیگر برای پوشاندن و ترمیم حس حقارت خود بکار گرفته و می گیرند.

۴۰) “با برآمدن افسران پان-عربیست در عراق و مصر و رشد ناسیونالیسم عرب در سرتاسر خاورمیانه، و بالاخره با نزدیکی و دوستی هر روز بیشتر شوروی با مصر و عراق، شاه از سال ۱۹۵۸ به این نتیجه رسید که ناصر مهم ترین خطری است که ایران را تهدید می کند. از آن تاریخ تا حدود پانزده سال بعد شاه، به قول سفرای آمریکا و انگلیس، نسبت به ناصر «حساسیتی بیمارگونه» پیدا کرده بود. دست ناصر را در پس هر حادثه و رخ داد در منطقه سراغ می کرد.”(ص.۲۵۶) این عربیسم فوبیای آریامهر شباهت تامی به اسراییل فوبیای ولی وقیع دارد. خامنه ای در پس هر رخ دادی که به زیان خود می بیند، نه مشیت الهی، که دست قادر و توانای صهیونیستها را می بیند. در واقع با این دشمن سازی هر دو دیکتاتور سرکوب ها و جنگ طلبی ها و جنگ افزار دوستی های خود را موجه جلوه می دادند. 

۴۱) “در تهران، قره نی که می دانست دشمن فراوان دارد، و هر لحظه ممکن است یکی از رقبا برای برانداختنش چیزی علیه اش به شاه بگویند، برای خنثا کردن خدعه رقیبان و بی خبر نگهداشتن شاه و دیگر مقامات امنیتی در مورد طرح کودتایش، فکری بدیع به ذهنش رسید. طرحی بود که هم امکان توطعه رقیبانش را خنثا می کرد، هم تدارک کودتا را امری «طبیعی» جلوه می داد. به شاه گفت که شایعاتی در مورد طرح یک کودتا شنیده؛ از شاه اجازه خواست که در میان برخی از طراحان بلقوه کودتا شایع کند که او خود قصد کودتا دارد. می گفت از این طریق همه کسانی که در فکر کودتا هستند به دام می افتند و شناسایی می شوند.”(ص.۲۶۱) منهای اینکه قره نی همان موقع هم با آیت الله ها در ارتباط بود، و منهای اینکه بعد از ۵۷ توسط خمینی مقام گرفت؛ این شگرد و خدعه «بدیع» یکی از متدهای اصلی خامنه ای برای مبارزه با مخالفانش بوده است. بعنوان مثال، پس از اعتراضات سراسری به احمدی نژاد و سرکوب اعتراضات توسط سپاه، شایع کردند که بخشی از ارتش نه فقط مخالف دخالت نظامیان در سیاست است، بلکه طرحی را برای جلوگیری از نقش سپاه پاسداران در امور سیاسی به نفع خامنه ای را، در دست دارد که با استقبال کل ارتش روبرو شده است؛ این در حالی بود که تمام سران ارتش سگان خود خامنه ای بودند. 

۴۲) “در زندانها نه تنها شلاق می زنند و از دستبند قپانی استفاده می کنند، بلکه گفته می شد در برخی موارد ناخن زندانیان سیاسی را می کشند و با توسل به انواع شکنجه، آنان را وادار به توبه می کنند. حتا گفته می شد برخی از زندانیان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند. بیش از همه این شکنجه ها گویا علیه افسران شبکه نظامی حزب توده به کار گرفته می شد.”(ص.۲۷۳) خامنه ای که خود دوره ای کوتاه مهمان زندانبانان شاه بود، نه فقط دستور تمام این شکنجه های وحشیانه را می دهد؛ بلکه انواع متعدد دیگری هم بر آنها افزوده است. اما دو مورد در زندانهای خامنه ای از همه برجسته تر هستند: تجاوز جنسی و اعتراف اجباری. خامنه ای از هر مخالفی انتقام می گیرد و در این شکنجه گری همکار محمدرضا پهلوی و از او ماهرتر است.

۴۳) “شاه به فرماندار نظامی دستور داده بود که او و افراد تحت امرش می توانند و باید از شیوه های لازم «برای گرفتن اطلاعات از زندانی» استفاده کنند و ابعاد و کیفیت این شیوه ها را «در گرو اهمیت زندانی» و اطلاعاتش دانسته بود. به دیگر سخن، در مورد زندانیان مهم، به ویژه آنان که اطلاعات بلقوه مهمی داشتند، استفاده از هر شیوه ای مجاز بود.”(ص.۲۷۵) خامنه ای هم مو به مو پیرو دستورات محمد رضا پهلوی، هر شیوه ای را نه فقط مباح که مجاز دانسته است. اگر شاه و خامنه ای هیچ جنایت دیگری در کارنامه حکومتی خود نداشتند؛ همین یک جنایت «شکنجه» کافی است، تا آنها را به عنوان متهم «جنایت علیه شان و کرامت انسانی شهروندان» محاکمه و به حبس ابد محکوم کرد. 

۴۴) “به طور روزافزونی شاه گمان داشت که شخصیت و رهبری بین المللی است و حوزه مسولیت و اقتدارش به ایران محدود نیست.”(ص.۲۷۶) صرف بلد بودن دو زبان بین المللی و همسری نیمه آلمانی و مراوده با دولتهای صنعتی بدلیل نفت، شاه گمان داشت که واقعا رهبری بین المللی است. این توهم در خامنه ای هم بروز کرده است؛ خامنه ای با پول نفت در میان سازمانهای تروریسم اسلامی در چند کشور نفوذی کسب کرده، و در عین حال نوکری دولتهای چین و روسیه، بعلاوه با چالنج دولتهای غربی بر سر «انرژی هسته ای»، طرف متوهم شده که رهبر مسلمین جهان و رهبری بین المللی است! شرم بر کسانی که خامنه ای را رهبر خود بدانند؛ یک بیمار روانی حقیر و نفرت انگیز که افکار الهی و ضد انسانیش ننگ بشریت است. 

۴۵) برای یک دوره دولتهای جمهوریخواه و دموکرات آمریکا سعی می کنند شاه را متوجه ضرورت اصلاحات کنند؛ “مقامات آمریکایی سعی کردند به شاه تفهیم کنند که «مسایل سیاسی، اقتصادی، و بهداشتی داخلی به مراتب مهم تر از مسایل دفاعی ایران است. … به گمان شاه، مهم ترین خطری که ایران و رژیمش را تهدید می کرد خطر حمله خارجی [شوروی] بود.”(ص.۲۹۲) اکنون سه دهه است که خامنه ای ثروت مملکت را صرف بدست آوردن سلاحهای پیشرفته جنگی کرده است، و جالب اینکه هدفش نه دفاع که حمله به «دشمنان نظام» است. آیا دولت چین به خود زحمت می دهد که به این جنایتکار تفهیم کند که مسایل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران بسی مهم تر از به دریا انداختن اسراییل و حقوق مردم فلسطین است!؟ آیا اوباش دیکتاتور چه رضا شاه، چه محمد رضا شاه، چه خمینی، چه خامنه ای، چه اردوغان و صدام و قذافی و نتانیاهو و پوتین و غیره، هرگز برایشان مهم است که خواست مردم نه جنگ و کشتار و خونریزی، که «همزیستی مسالمت آمیز است»؟

۴۶) “دولت آمریکا به شاه پیشنهاد می کرد که باید به «اصلاحات پیشگیرانه» دست بزند. به گفته سفیر گام نخست در جهت چنین اصلاحاتی آغاز «مبارزه با فساد» است. در عین حال، سفیر آمریکا می گفت شاه باید با مردم ایران در تماس مستقیم تر قرار گیرد. … سیا «حدود شش نفر جاسوس در تشکیلات حزب توده و شماری کمتر در جبه ملی» داشت. از همین طریق آمریکایی ها اطلاعات دقیقی از چند و چون فعالیت های زیر زمینی علیه شاه به دست آورده بودند.”(ص.۲۹۳) در حکومت خامنه ای هم جریان اصلاحاتچی سعی کرد «اصلاحات پیشگیرانه» انجام دهد؛ اما کل جنبش اسلامی فاسد تر از آن بود که «مبارزه با فساد» در پیش بگیرد. فساد مالی (اختلاس)، فساد سیاسی (جابجا کردن میلیون ها رای و باند بازی و …)، فساد اداری، فساد اخلاقی، و فساد در همه ابعاد اجتماعی هویت ذاتی حکومتهای اسلامی است. خامنه ای فقط بر یک الگارشی فساد ایستاده است و چنانچه با فساد مبارزه شود، این عفونت را باید از راس نظام اسلامی شروع کرد. خامنه ای پا جای پای آریامهر گذاشته است، هم در لجاجت علیه هر نوع اصلاحی و هم در سیستمی کردن فساد همه نوعه در تار و پود نظامش. در سالهای اخیر هم بر همه عیان شده است که دولتهای اسراییل و آمریکا و چین و روسیه در همه دستگاههای نظام اسلامی جاسوس گنجانده اند و لذا به خوبی از بقای مفید این رژیم ددمنش اسلامی بخوبی مطلع هستند.

۴۷) شاه در ۱۷ شهریور ۱۳۳۷ با سفیر آمریکا ملاقات کرد؛ کمی بعد مجلس قانون «از کجا آورده ای» را تصویب کرد. قرار شد همه مقامات عالی رتبه دولتی و ارتشی ابعاد ثروتشان و چگونگی دستیابی به آن را در اختیار مقامات مسول قرار دهند. چندی بعد دولت اعلام کرد موفق به برخورد با ۴۲۴۷ مقام شده است. باور عمومی مردم این بود که اینها «کارمندان دون پایه» بودند؛ و کله گونده ها که خاندان پهلوی را هم در بر می گرفت، مورد پیگرد قرار داده نشده اند.(ص.۲۹۳) چه کسی هست که نداند نظام اسلامی خامنه ای صد برابر دزدتر از نظام سلطنت پهلویها است؟ چه کسی است که نداند آیت الله ها همگی میلیاردر شده و رقم اختلاس ها به هزار میلیاردی رسیده است؟ خامنه ای فاسد فقط ابعاد دزدی آریامهر را بزرگتر کرده است، اگرنه این اوباش سرمایه داری به نسبت مردم و طبقه کارکن جامعه سروته یک کرباسند.

۴۸) “حدود یک ماه بعد از توصیه سفیر آمریکا در مورد «سخنرانیهای دوستانه» هفتگی با مردم … شاه در نخستین مصاحبه مطبوعاتی دوران سلطنتش شرکت کرد.”(۲۹۴) خامنه ای اما از آن جا که ضد استکبار جهانی است، حاضر نیست با مردم صحبت کند؛ بجای روش شیطان بزرگ، او به فرمان الهی هر هفته در نماز جمعه با خودی های مجبور، صحبت می کند. صحبت او معمولا تکرار فرامین الهی یعنی دروغ به مردم، صدور تروریسم و نفرت به جهان، و جبران ناتوانی الله در مبارزه با شیطان است.

۴۹) “به گفته سفارت انگلیس «اشتهای شاهانه برای تجارت» به حدی رسیده که «کمتر برنامه نوسازی و کمتر عرصه اقتصادی» وجود دارد که در آن «شاه و دوستان و اقوامش» دستی نداشته باشند.(ص.۲۹۴) حکومت اسلامی خامنه ای کپی برابر اصل حکومت آریامهر در این عرصه است. از آنجا که الله خیلی ثروتمند است و پیروانش اهمیتی زیادی برای ثروت و مکنت و پول و شکم قایل نیستند؛ پیروان مسلمانش همیشه از فاسدترین و لمپن ترین و جنایت کارترین های جوامع خود بوده اند.

۵۰) “استنتاج نهایی کمیته مشترک آمریکا و انگلیس از ابعاد اموال شاه در ۱۹۵۸/۱۳۳۷ این بود که او چیزی در حدود ۱۵۷ میلیون دلار ثروت دارد. این رقم صرفا به اموال شاه در داخل ایران مربوط می شد… بانکدار آمریکایی به مهدی سمیعی گفته بود [۱۹۵۸] «پادشاه شما حدود ۱۲۵ میلیون دلار در حساب های مختلف موجودی دارد.”(ص.۲۹۶) اگر ثروت نقدی شاه فقط در بانکهای آمریکا ۱۲۵ میلیون بوده در کل جهان چقدر بوده؟ اگر در سال ۱۳۳۷ که نرخ نفت بسیار پایین بود، دزدی شاهنشاه ۱۲۵ میلیون بوده، بیست سال بعد با قیمت بالای نفت چقدر بوده؟ اگر در شرایط امن و امان این مبلغ را فقط در آمریکا پنهان یا سرمایه گذاری کرده بود، در سال ۵۷ که اعتراض و تظاهرات و قیام در جریان بود، چقدر به خارج ثروت منتقل کرد؟ آنگاه توله پهلوی، شاهزاده کودن و بی شخصیت، اعلام می کند که ثروت پدری فقط ۶۲ میلیون دلار برده است!! و اگر این وضع آریامهر بوده، و همانطور که میلیون میلیون مردم ایران می دانند که حکومت اسلامی-الهی خامنه ای از هر نظر افتضاح تر و فاسدتر از حکومت آریامهر است، محاسبه دزدی های این حکومت خون آشام سرتاپا فاسد اسلامی، مسلمن ارقامی نجومی هستند.

 

ناسیونالیسم، خطری که از نو باید شناخت ۹۵

اقبال نظرگاهی ۲۵ ژانویه ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate