جمهوری کوردستان، استقلالطلب یا خودمختار در چارچوب جغرافیای سیاسی ایران؟
دوم بهمن همه ساله، سالروز یک واقعه تاریخی است که در بین ایرانیان با رویکردهای متفاوتی به آن نگاه میشود، دوم بهمن سالروز اعلام موجودیت جمهوری کوردستان در سال ۱۳۲۴ و انحلال آن با حمله ارتش ایران در سال ۱۳۲۵ است، در این نوشتار قصد دارم به صورت کوتاه نگاهی به جمهوری کوردستان بیاندازم.
پس از اشغال ایران توسط متفقین در دل جنگ جهانی دوم، شمال ایران توسط شوروی و جنوب ایران توسط بریتانیا به اشغال درآمد، این امر باعث شد که دست دولت مرکزی ایران که دیکتاتور و تمامیت خواه بود کوتاه شده و فضایی برای ملیتهای ایرانی پدید بیاید حق و حقوق خود را مطالبه کنند که در دل آن جمهوری کوردستان (جمهوری مهاباد) و جمهوری دموکرات آذربایجان (فرقه دموکرات آذربایجان) پدید آمدند!
مخالفان میگویند آنها بازوهای شوروی برای تجزیه ایران بودهاند اما ما سندی که تا کنون ثابت کند شوروی به دنبال تجزیه این مناطق بوده منتشر نشده است! اما باید دید چه رویدادهای سیاسی و اجتماعی باعث شد که این دو جمهوری اعلام موجودیت کنند!
با روی کار آمدن رضا شاه در ایران، وی نخستین اقدامی انجام داد زبان فارسی را سراسری کرد که پیشتر تنها زبان مکاتبات مردمان متفاوت بود، وی همزمان زبانهای محلی در ایران که رسمی بودند را سرکوب کرد! همچنین وی به فرهنگستان زبان فارسی عملا دست به فارسیسازی مناطق مختلف ایران از جمله در خوزستان زد و نامهای عربی مانند الاحواز، معشور، محمره و عبادان تغییر داد، وی همچنین در کوردستان و آذربایجان نیز یک بخشنامه صادر کرد که هرگونه آموزش زبان کوردی و تورکی و گویش این دو زبان در مدارس ممنوع اعلام شود که این سیاست حتی در حکومت پسرش محمدرضا شاه نیز ادامه پیدا کرد، همچنین هرگونه فعالیت و کنشگری مدنی نیز تحت عنوان مبارزه با تجزیه طلبی نیز سرکوب میشدند! مجموعه این عوامل باعث شد که متاثر از اشغال ایران توسط شوروی دو جمهوری کوردستان و آذربایجان اعلام موجودیت کنند.
ریشه تشکیل جمهوری مهاباد به حرکت ملی کردستان بازمیگردد که فعالین سیاسی حقوق ملت کورد در جریانی موسوم به کومهله ک.ژ.ک گرد هم آمدند، در آن زمان ایران در جریان جنگ جهانی دوم تحت اشغال بریتانیا و شوروی درآمده بود و کردستان در مناطق تحت کنترل شوروی بود.
کوردستان از زمان تاسیس دولت-ملت مدرن یعنی پس از کودتای ۱۲۹۹ بریتانیا و به قدرت رسیدن رضا شاه همواره در سرکوب خشن حکومت بود، اکنون که دولت مرکزی عملا قدرتی نداشت و توانایی سرکوب را از دست داده بود بهترین فرصت برای احقاق حقوق ملت کورد بود!
کومهله ک.ژ.ک ابتدا از ایالات متحده و بریتانیا درخواست کمک کرد که در کوردستان بتواند یک حکومت ملی تاسیس کند که پاسخ رد شنید، کومهله ک.ژ.ک اکنون رو به شوروی میکند و قاضی محمد به باکو میرود تا با شوروی که کنترل کردستان را داشت برای احقاق حقوق ملت کورد مذاکره کند، پس از بازگشت قاضی محمد به کردستان، در ۲ بهمن جمهوری کوردستان را در مهاباد اعلام موجودیت میکند.
همچنین پس از تأسیس جمهوری کوردستان نیز قاضی محمد به تهران میروند و در دیدار با سرکنسول شوروی خواهان حمایت مسکو از جمهوری کوردستان میشود! موردی که نشان میدهد جمهوری کوردستان با اراده مستقل ملت کورد تشکیل شد و حتی شوروی در امور داخلی آن دخالت نداشت و نیرویی را هم در جمهوری کوردستان مستقر نمیکرد و تنها در تهیه غلات از جمهوری کوردستان حمایت میکند.
با تحقیقات در مورد عملکرد «جمهوری کردستان» میبینیم که این تشکیلات به دنبال جدایی از ایران نبوده است و بر پایه اسنادی که از این تشکیلات به جای مانده، سران «جمهوری» به دنبال این بودند که در چارچوب ایران به خواسته هایشان برسند.
هرچه اسناد دوران یک ساله جمهوری کردستان را بیشتر مطالعه کنیم، متوجه میشویم که راههای زیادی برای ماندن با ایران باز گذاشته شده بود. تلاش میکردند حد الامکان بتوانند به خواستههایشان در چارچوب ایران برسند. اگر به چنین نتیجهای نرسیدند، آن زمان بر استقلال کردستان تاکید کنند. این گزینه بود، ولی صرفا کلمه جمهوری به عنوان عاملی برای استقلال طلبی یا جدایی طلبی کردها نبود.
در عمل نیز آنچه که میان تهران و مهاباد رخ داد، شبیه به همان سازوکاری بود که میان تهران و تبریز در جمهوری دموکرات آذربایجان رخ داد. از اردیبهشت سال ۱۲۲۵، مذاکراتی میان تهران با حکومت آذربایجان آغاز شد که در آنها، نمایندگان «جمهوری کردستان» هم حضور داشتند.
ضمن اینکه روابط مهاباد و تهران فراتر از این مذاکرات بود و چنانکه حتی حقوق کارمندان این «جمهوری» توسط دولت مرکزی پرداخت میشد.
از نظر قانونی و اداری، رابطه جمهوری کردستان با تهران قطع نشده بود. که همین موضوع نشان میدهد تهران هم پذیرفته بود که این جمهوری، خواستههایی دموکراتیک و مدنی را در چارچوب ایران دنبال میکند. حتی روابط مالی هم برای پرداخت حقوقها باقی مانده بود.
و بر اساس همین شواهد است که برخی پژوهشگران و مورخین میگویند، «جمهوری کردستان» پیش از آنکه تمامیت ارضی ایران را هدف قرار دهد، در عمل، نوع نظام دولت مرکزی را به چالش کشیده بود و به جای جدا شدن از کشور ایران، تغییر نظام سیاسی ایران را پاسخی برای حل مشکلات ملت کورد در ایران میدید.
الگوی اصلی کسانی که در سال ۲۴ در مهاباد «جمهوری» اعلام کردند، نه جمهوریهای مستقل جهان، بلکه جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی بود و آنچه آنها در نهایت میخواستند، بیش از آنکه آیندهای مستقل از ایران باشد، نظامی بود که در آن اقوام گوناگون ایرانی، مجموعهای از جمهوریهای خودمختار را تشکیل بدهند.
یعنی چیزی که اینها میخواستند در چارچوب یک حکومت متمرکز سلطنتی قابل اجرا نبود. کلمه جمهوری در اینجا، تقلیدی است از جمهوری آذربایجان و کلیتی که این جمهوری آذربایجان در اتحاد جماهیر شوروی داشت. یک جمهوری که شبیه به یک استان است. از حرفهایی که گفته میشد، این مساله کاملا مشخص است. این موضوع هم در گفتمان رادیکال بعد از سقوط رضا شاه، یک مساله غیرعادی نبود. خیلیها در آن زمان میخواستند که حکومت ایران تغییر کند.
برخلاف تمام ادعاهای سلطنتطلبان و رژیم اسلامی ایران، جمهوری کوردستان نه حکومتی استقلالطلب بلکه حکومتی خواهان خودمختاری در چارچوب یکپارچگی سرزمینی ایران بود که حتی حقوق خود را از دولت مرکزی دریافت میکرد.
همچنین جمهوری کوردستان در مناطق تحت کنترل خود دست به مجموعه قوانینی زد که حتی در سال ۱۴۰۲ نیز مترقی هستند و خواسته عموم ملت کورد میباشد: زبان کوردی در مدارس به عنوان زبان رسمی تدریس میشد و زبان فارسی به عنوان زبان میانجی ارتباط مردمان متفاوت ایران مورد استفاده قرار میگرفت، به زنان حق رای داده شد پیش از آن که حکومت مرکزی ایران این حق را بدهد، انتخاب شوراهای استانی کوردستان برای نظارت بر مسائل ایالتی و اجتماعی برگزار شد، همه مسئولان باید از بین مردم منطقه انتخاب میشدند، بر اتحاد و برادری با مردم آذربایجان نامزد شد، همچنین جمهوری کوردستان با خدمات بهداشتی و آموزشی زمینهای را فراهم آورد که عموم ملت کورد از فرصت برابر برای پیشرفت برخوردار باشند، جمهوری کوردستان در ادامه سیاستهای خود اعلام کرد باید قانونی وجود داشته باشد که با کارگران و سالمندان به طور مساوی رفتار کند! در واقع جمهوری کوردستان فصلی نوین از احقاق حقوق ملیتهای ساکن جغرافیای سیاسی ایران را در کنار جمهوری دموکرات آذربایجان رقم زد.
جمهوری کوردستان در ادامه اقدامات خود ارتباط با جمهوری دموکرات آذربایجان را برقرار ساخت تا با وحدت خود فصل نوین ارتباط دوستانه دو ملت کورد و تورک را آغاز کنند، طریق توافقات دو طرف مقرر شد که: هر دو طرف باید نمایندگانی به یکدیگر میفرستادند و زمینهای برای توسعه روابط ایجاد میکردند. قرار بود شورای اقتصادی با حضور نمایندگان هر دو دولت و برای بحث در مورد مسائل اقتصادی ایجاد شود. هر دو دولت قرار بود در صورت لزوم به یکدیگر کمک نظامی کنند. در مناطقی که کوردها در جمهوری آذربایجان زندگی میکردند، قرار بود یک معاون کورد و در مناطقی که آذربایجانیها در جمهوری کوردستان زندگی میکردند، یک معاون آذربایجانی انتخاب میشد و نماینده مردم میبود. برای جوانان کورد ساکن در قلمرو جمهوری آذربایجان باید فرصتی برای تحصیل ایجاد شود . این تصمیم توسط آذربایجانی های مقیم جمهوری کوردستان اتخاذ شد . در جریان مذاکرات با ایران، هر دو دولت باید توافق مشترکی میداشتند و بر حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران تاکید کردند. اگر قرار بود جمهوری کوردستان و جمهوری آذربایجان مورد مداخله نظامی یا سیاسی دولت دیگری قرار گیرند، هر دو دولت باید از منافع یکسان دفاع کنند و در برابر دشمن متحد شوند. مواردی که حتی همین الان نیز میتواند زمینه همکاری دو ملت آذربایجان و کورد در ایران را فراهم کند و درگیری ملی را کاهش دهد.
اما در سال ۱۳۲۵ به دنبال روی کار آمدن قوام در پست نخستوزیری در ایران و ارتباط او با حزب توده ایران و کمک از آن برای مذاکرات با شوروی، دولت مسکو موافقت کرد که خاک ایران را ترک کند و دولت ایران نیز متعهد شد خاک ایران تبدیل به تعدادی برای موجودیت شوروی نشود، اما در این توافقات سرنوشت جمهوری کوردستان به دست فراموشی سپرده شد، چیزی نگذشت پس از این توافق ارتش ایران در ۲۴ آذر ۱۳۲۵ به جمهوری کوردستان حمله کرد و با قتلعام خونین به این جمهوری مترقی و درخشان پایان داد.
جمهوری کوردستان هرچند مترقی بود و اقدامات قابل تقدیری را داشت اما دو سیاست اشتباه را پیش گرفت که باعث سرنگونی آن شد! نخست پی گرفتن سیاست ناسیونالیستی بود که تحت لوای سوسیالیسم آن را پیش برد و خود را در آذربایجان محدود کرد و با سایر ملیتهای مختلف ایرانی در جهت ساختن یک ایران فدرال غیرمتمرکز همکاری انجام نداد، همین امر جمهوری کوردستان را در مقابل ارتش مرکزی ایران تنها گذاشت و تضعیف کرد! دومین اشتباه آنان نیز اعتماد بیش از حد به شوروی بود که گویا تمام وقت و همیشه از آنان دفاع میکند! در حالی که همه میدانیم شوروی سیاست دفاع از منافع ملی و رقابت با غرب را پیش میبرد و اساسا یک ناسیونالیسم روسی را با پوشش سوسیالیستی پیاده میکرد و پیشبینی میشد که به محض داشتن منافع حمایت خود را از جمهوری کوردستان بردارد.
اکنون ما در سال ۱۴۰۲ ضمن گرامیداشت یاد جمهوری کوردستان و همچنین جاویدنام قاضی محمد رهبر جمهوری کوردستان، باید از آن اشتباهات درس گرفته و باید سیاست درست را پیش ببریم، از همین رو ما نباید به هیچ یک از دولتهای خارجی ولو اگر همفکر ما بودند اعتماد کرده و چشم انتظار کمک آنها باشیم چرا که هر دولتی برای منافع خود تلاش میکند، از همین رو تنها راه موفقیت ما اتحاد ملیتهای مختلف ایرانی است که دست در دست هم بتوانین در کنار هم با حقوق برابر زندگی کنیم و یک جامعه دموکراتیک و سکولار که تضمین کننده حقوق برابر ما باشد را بسازیم. چرا هیچگاه نباید فراموش کرد که موفقیت ما در گرو اتحاد ماست.
✍ووکاشین پاکروان
🔹فعال اکو-سوسیالیست و حقوق کوئیر (LGBT+)