تنفر ناسیونالیسم ایرانی از انقلاب ۵۷ (۳)

تنفر ناسیونالیسم ایرانی از انقلاب ۵۷ (۳)

بحث و بررسی سبب های انقلاب ۵۷ باعث هرچه روشنتر شدن وضعیت اسف بار سیاسی-اجتماعی-واقتصادی جامعه ایران در دوره پهلوی می شود؛ این فکتها، این اسناد و مدارک، این واقعیات، ناسیونالیسم ایرانی را به خشم می آورد، زیرا برای آنها حکومت پهلوی نماینده شکوه و جبروت و افتخار ایران و ایرانیان است. هرچه در داخل، شاهد افتضاحات درباری و فلاکت اجتماعی و سرکوبگری سیاسی و خفقان عمومی هستیم؛ تصویر خارجی حکومت پهلوی، نماینده زنده امپراتوری ایران باستان، کشوری ثروتمند و متمدن، با نژاد مرغوب همانند اروپاییان، با ثبات و ژاندارم منطقه است. ناسیونالیسم ایرانی واقعیات داخلی را انکار و لاپوشانی کرده، و تصویر بیرونی را مایه مباهات و برتری خود دانسته، به آن منازد و بزرگش می دارد. لذا هر اندازه با اسناد تاریخی روبرو می شوند، خشمگین تر بر طبل عظمت گذشته ایران کوبیده و تنها حملات خارجی عرب و ترک و روسیه و افغان و انگلیس و امروز آخوند را سبب ذلت ایران و ایرانی معرفی می کنند.

عصر پهلوی دوره شکوه و جلال و جبروت نبود؛ این تصویر سینمایی و ساختگی ناسیونالیسم راست ایرانی است. اسناد و شواهد متعدد و غیر قابل انکاری گواه بر فساد دربار، جنایات ساواک، فلاکت عمومی، استبداد مطلق، فقر و ذلت و سرکوب گسترده، و میدانداری مذهب و زور و خفقان است. جامعه و مردم ایران در عصر پهلوی اسیر فقر و استبداد و بی حقوقی بودند؛ فقط یک انقلاب می توانست آن همه کثافات و جنایات را از صحنه خارج و از حاکمیت بزیر بکشاند. انقلاب ۵۷، پاسخ مردم به بی حقوقی همه گیر، دخالتهای خارجی، و یکه تازی همه جانبه خاندان پهلوی و شرکایشان بود.

آنجا که اسناد سخن می گویند:

۱) “یکی از اسنادی که اردشیر زاهدی – فرزند سرلشکر فضل الله زاهدی – به موسسه هوور دانشگاه استنفورد اهدا کرده است حکایت از آن دارد که در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یا مدت کوتاهی پس از آن به روحانیان سرشناسی نظیر ابوالقاسم کاشانی، محمد بهبهانی و محمد تقی فلسفی مبالغ زیادی پول پرداخت شده است. … سفارت آمریکا در تهران در آستانه کودتا به محمد بهبهانی و شماری دیگر مبالغ کلانی پول پرداخت کرده بود تا افرادی مانند شعبان جعفری و طیب حاج ‌رضایی را به میدان بیاورند. … صورت حسابی که در اسناد اردشیر زاهدی پیدا شده شاید نخستین سندی باشد که در ظرف ۶۵ سالی که از کودتا می گذرد ارتباط مالی مقام های وقت حکومت پهلوی و کودتاگران با شبکه روحانیت، مطبوعات و گروه شعبان جعفری را به این صراحت نشان می دهد؛ این سند در واقع با نام بردن از آقایان کاشانی، بهبهانی، فلسفی و این که «توسط مساجد سی هزار تومان خرج شد» تصویر تازه ای از نقش محوری شبکه روحانیت در کودتایی را نشان می دهد که سازمان های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا آن را طراحی کرده بودند.”

“بنا بر اسناد جدید آمریکا، سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) پس از کودتا خیلی سریع به دولت زاهدی کمک مالی سری می کند. بنا بر یک سند، سیا در مجموع پنج میلیون و ۳۳۰ هزار دلار صرف پروژه سرنگونی محمد مصدق کرده بود که شامل کمک مالی اضطراری به دولت آقای زاهدی بوده که از محل آن به اشخاصی مانند کاشانی و بهبهانی پول می داده است. … در یک گزارش سیا به نقل از منابع نزدیک به سرلشکر زاهدی نوشته شده که زاهدی در روز چهارم مهر ۱۳۳۲ حداقل ۱۰ هزار تومان و یک هفته بعد پنج هزار تومان به بهبهانی داد «تا حسن ‌نیت بهبهانی را حفظ کند و او را حامی دولت نگه دارد».”

۲) “محمد مصدق در بین روحانیان سیاسی تهران به غیر از ابوالقاسم کاشانی یک دشمن سرسخت دیگر داشت: محمد بهبهانی، فرزند‌ آیت‌الله عبدالله بهبهانی از رهبران نهضت مشروطیت. محمد بهبهانی و ابوالقاسم کاشانی همواره متهم بوده‌اند که در کودتای ۲۸ مرداد از سازمان‌های جاسوسی آمریکا و بریتانیا پول گرفتند و دسته‎های مردانی چون شعبان جعفری و طیب حاج رضایی را به طرفداری از شاه به خیابان‌ها آورند تا مقدمه کودتای ارتش را فراهم کنند. مجموعه اسناد جدید دولت آمریکا نشان می‌دهد که کاشانی ماه‌ها قبل از وقوع کودتا با سفارت ایالات متحده و ماموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در تماس بوده است؛ هرچند این اسناد ثابت نمی‎کند که او به طور مستقیم در طرح کودتا شرکت داشته یا از‌ آمریکایی‌ها پولی دریافت کرده باشد. ولی اسناد در مورد عملکرد محمد بهبهانی صراحت بیشتری دارد. یک سند فوق‌سری که مدتهاست در آرشیو ملی ایالات متحده از حالت طبقه بندی بیرون آمده (ولی دولت آمریکا آن را در مجموعه اسناد جدید کودتای خود نیاورده) حکایت از ‌آن دارد که چند روز قبل از تلاش نافرجام شب ۲۴-۲۵ مرداد برای کنار زدن مصدق با فرمان شاه، سفارت آمریکا در تهران مبالغ زیادی پول به عوامل خود از جمله محمد بهبهانی پرداخت کرده بود.”

بنا بر سند «مرور بحران اخیر» منبع دست‌کم بخشی از «دلارهای بهبهانی» سفارت آمریکا در تهران بوده است. در این سند آمده: «بنا بر گزارش های موثق که در روز ۱۰ اوت (۱۹ مرداد) دریافت شد، سفارت آمریکا به طور پنهانی به اشخاص بانفوذ خاصی از جمله آیت الله بهبهانی، روحانی معروف، مبالغ کلانی پول پرداخت کرده بود».”

گفته می‌شود یکی از دلایلی اصلی‌ای که مصدق تجمعات عمومی را ممنوع اعلام کرد و طرفداران خود را از خیابان ها بیرون کشید، اولتیماتوم سفیر آمریکا بوده. فردای آن روز هواداران شاه به خیابان ها ریختند و فاز نظامی کودتا آغاز شد که خیلی سریع به سرنگونی مصدق انجامید.

۳) نقلی قولی از وزیر دربار محمد رضا پهلوی، امیر اسدالله علم، اوضاع سیاسی مملکت، بی قانونی مطلق، فاز اخلاقی شاهنشاه، و ترور آزادی را یکجا بخوبی بیان می کند؛ علم می نویسد: “شرفیاب شدم و برخلاف انتظارم شاه را کسل دیدم. معلوم شد در پاکستان غربی، در کویته، تظاهراتی برعلیه ایران شده است. به من فرمودند آن چیزی که در انتظارش بودم واقع شد و من با بوتو صحبت کردم. بوتو معتقد است که انگشت روسها در کار است. … دیدم شاهنشاه خیلی کسل هستند، مقداری از قصه های زمان مصدق که در آن وقت واقعا غصه بود برایشان تعریف کردم، که بمن در تبعید مصدق چه می گذشت و چه فکرها می کردم. منجمله مدیر یک روزنامه مصدقی در مشهد، که فکر می کنم نام خوشه یا سنبله داشت؛ و به زن من فحاشی کرده بود، بوسیله مرحوم محمد رفیع خان خزایی تربتی، که از اقوام من بود در مشهد دزدیدم و محمد رفیع خان او را برای من به بیرجند فرستاد. در بین راه میخ طویله ای به مقعد او فرو کرده بودند، که واقعا خیلی باعث ناراحتی من هم از لحاظ انسانی و هم از لحاظ اینکه مبادا بمیرد، شد. بلاخره آنقدر او را نگاه داشتیم و معالجه کردیم تا مصدق افتاد. شاهنشاه خیلی خندیدند و قدری از وضع کسالت درآمدند.” (خاطرات علم، جلد دوم، قسمت ۳، بخش ۷، ص ۲۲۹؛ روز ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۱).    

۴) سیاست مذهبی محمدرضا پهلوی در بازگذاشتن دست روحانیون در برابر ملی گرایی و سوء استفاده آمریکا از این سیاست از زبان شاپور بختیار:

محمد رضا شاه با ملاها راحت می توانست کنار بیاید. با اکثریت نزدیک به اتفاق آنها روابطی نزدیک داشت. مبالغ گزافی در پنهان، یا به وسیله ساواک یا توسط نخست وزیر، به نام آنان واریز می شد و این مزدها، سوای پولهای مرتبی بود که در چارچوب قوانین موجود به آخوندها پرداخت می گردید. شاه به طرق مختلف راه را برای خمینی هموار کرد. قسمتی از نیرو های فعال ملت که راه را به روی خود بسته یافت به طبقه مذهبی پناه برد. از آنجا که تجمع مخالفان ممنوع بود و گردهمائی در سلول های حزب واحد نیز معنایی نداشت، جوانان خود را به دامن مذهبیون انداختند: راه ملیون مسدود شده بود ولی دروازه مذهب باز بود. این مفر، بدآیند آمریکائیها هم نبود چون آنها تصور می کردند که مذهب بی خطر است و جوانان بی آنکه آزاری برسانند می توانند شیطنت و هیاهوی خود را در آن میدان مصرف کنند. (کتاب یکرنگی ، صفحات ۱۲۳ و ۱۲۴).”

۵) ابوالقاسم کاشانی گفت که توان آن را دارد که ارتشی یک میلیونی متشکل از افرادی مانند سید حسین امامی – عضو جمعیت فدائیان اسلام و قاتل عبدالحسین هژیر (وزیر دربار) و احمد کسروی (پژوهشگر و حقوقدان) – تأسیس بکند” تا ایران را از شر همه خائنان و دزدانی که بر‌ آن حکومت می‏کنند نجات بدهد.

“کاشانی سپس توصیه می‌کند که هندرسون حرف‌هایش را به اطلاع رؤسای خود در واشنگتن برساند چرا که این به نفع آمریکا و صلح جهانی است که دیدگاه کاشانی را جدی بگیرند. هندرسون در گزارش خود یک نقل قول مستقیم هم از کاشانی آورده: «من یک شخص عادی نیستم، من رهبر جهان اسلام هستم و جهان اسلام نیرویی است که به زودی باید جدی گرفته شود» … این استاد تاریخ می‌افزاید: «آنها همچنین به کاشانی احتیاجی نداشتند. برگ برنده اصلی کاشانی دسته‌های چاقوکشان بود که عوامل ایرانی سازمان‌های جاسوسی بریتانیا و آمریکا یعنی برادران رشیدیان و برادران بوسکو هر کدام به طور جداگانه با اونها در ارتباط مستقیم بودند.»”

“آمریکایی‌ها همچنین محمد بهبهانی را داشتند، یکی دیگر از روحانیان بانفوذ تهران که به دربار و بریتانیا نزدیک بود و بنا بر یک سند فوق‌ سری از حالت طبقه بندی خارج شده که دولت آمریکا آن‌ را در مجموعه اسناد جدید کودتای خود نیاورده، در آستانه کودتا مبالغ زیادی پول از آمریکا دریافت کرده و از دست اندرکاران اصلی نقشه کودتای صبح ۲۸ مرداد بوده است.”

۶) سیا در مقدمه یکی از سندهای به تازگی منتشرشده که گزارشی متعلق به سال ١٩۵۴ است می‌نویسد: “در پایان ١۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمی‌تواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد. … هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاست‌هایی سازنده اداره کند.” بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولت‌های غربی بتوانند درباره بازار نفت با آن به توافق برسند. در مارس ۱۹۵۳ (اسفند ٣١- فروردین٣٢) وزارت خارجه آمریکا از سازمان سیا می‌خواهد امکان ساقط کردن دولت مصدق از طریق عملیات مخفیانه را بررسی کند. نتیجه ارزیابی سیا این است که امکان چنین عملیاتی وجود دارد. مطابق این اسناد، پروپاگاندایی شدید علیه دولت مصدق به راه می‌افتد و از مطبوعات و روحانیون برای تضعیف او استفاده می‌شود. سرلشکر فضل‌الله زاهدی به عنوان بهترین جانشین مصدق برگزیده شد. همکاری شاه عنصری اساسی در موفقیت کودتا بوده است و یکی از این اسناد می‌نویسد: “از آنجا که شاه نشان داده مردی بی‌تصمیم است” از طریق خواهر پرنفوذش اشرف پهلوی برای همکاری تحت فشار گذاشته شود.”

نتیجه گیری: آنان که انقلاب ۵۷ را «فاجعه انقلاب» می دانند، از طیف های گوناگون هستند؛ اما همگی ملی گرا و ناسیونالیست بوده و درک معکوسی از تاریخ و خود بشر و انسان دارند. ناسیونالیستها نمی توانند درک ماتریالیستی از تاریخ داشته باشند؛ و یا دینامیسم نقش انسان و دورنمای انسانی از تاریخ بر مبنای روابط متقابل با شرایط معین اجتماعی را بفهمند، نمی فهمند چون به نفعشان نیست. ناسیونالیستها هم و غم کشور و افتخار ملی و ترقی کشور و رقابت در میان سایر ملل را می فهمند و برای آن می کوشند؛ اما معنای واقعی چنین کوششی، حاکمیت یک طبقه اقل بر اکثریت جامعه است؛ این حاکمیت ملی، سیاسی و طبقاتی است. این خط سیاسی سعی دارد، به قدرت رسیدن خمینی و جریان اسلامیش را محصول انقلاب ۵۷ معرفی کرده، با فاجعه نامیدن آن انقلاب، خود را موجه جلوه دهند. این درک خام و سطحی، این نگاه مکانیکی، عامدانه و هدفمند است؛ آنها بقول حمید تقوایی «تاریخ را از آخر می خوانند و قضاوت می کنند». اقرار به انقلاب مردم و جامعه ایران، و اینکه آن انقلاب به توسط خمینی و جریان اسلامی و حامیان جنایتکار خارجیش شکست خورد، جریان ناسیونالیسم را از مشروعیت سیاسی می اندازد. مردم علیه وضعیتی و برای مطالباتی انقلاب کردند که تماما در مقابل مطلوبات ناسیونالیستها و آلترناتیوهای گوناگون سیاسیشان بود. خود انقلاب ۵۷، علیه ناسیونالیسم راست بود، اما در بخش پاسخگویی به مطالبات مردم، حتا چپ ترین جناح ناسیونالیسم هم، قادر به پاسخ رضایتبخشی به آن مطالبات نبود. اینجاست که خیل گوناگون ناسیونالیسم ایرانی با رد و نفی و پرخاش به انقلاب ۵۷، به بهانه خمینی و حکومت فاشیستیش، در واقع نگران مشروعیت سیاسی خود در بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی هستند. 

ناسیونالیسم، خطری که از نو باید شناخت ۹۴

اقبال نظرگاهی بیستم ژانویه ۲۰۲۴

کودتای ۲۸ مرداد صورتحساب هزینه آن:

https://www.bbc.com/persian/iran-45253663

کودتای ۲۸ مرداد نقش بهبهانی:

https://www.bbc.com/persian/iran-features-40662795

کتاب صوتی یادداشتهای اسد الله علم:

https://www.youtube.com/watch?v=1ZxsJWrlDlA

آمریکا مجموعه اسناد کودتای ۲۸ مرداد را منتشر کرد:

https://www.bbc.com/persian/iran-40297652

کتاب یکرنگی از شاپور بختیار:

https://ketabnak.com/reader/5338

پیام مخفیانه ابوالقاسم کاشانی به آیزنهاور:

https://www.bbc.com/persian/iran-features-43053577

کودتای ۲۸ مرداد: نقش کاشانی به روایت اسناد آمریکا:

https://www.bbc.com/persian/iran-features-40662792

سیا به دست داشتن در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرد:

https://www.bbc.com/persian/iran/2013/08/130819_l45_cia_coup_role

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate