گلوبالیسم ۲

گلوبالیسم ۲

گلوبالیسم و ناسیونالیسم ایرانی

گلوبالیسم مورد نفرت ناسیونالیسم ایرانی است؛ بررسی مختصر چرایی آن موضوع این مطلب است:

 ملت پرستان، خود را در مقامی می نشانند که بخود اجازه می دهند که برای “ملت خود” تصمیم بگیرند؛ اما این تصمیم گیری محدود به حوزه سیاست نمی شود. ملی چی ها تصمیمات خود را به تمام قلمروهای اجتماعی بسط داده و از مردم اطاعت می طلبند؛ آنها حق انتخاب فردی را به انتخابهایی محدود می کنند که خود قبلن برای مردم تعیین کرده اند. ناسیونالیستها متوجه کم رنگ شدن تقدس مرزها مابین جوامع بشر شده اند، که حاصل وابستگی اقتصادی و منافع سیاسی و جریان اینترنت و سوشیال میدیا و گسترش بی مرز دانش و اطلاعات و حقوق بشر است، به خود لرزیده و نگران یکی شدن همه ملتها و از بین رفتن اختصاصیات/ویژگیهای نژادی و فرهنگی و تاریخی خود شده اند. آنها مجبور شده اند از گلوبالیسم (که صد البته در مدیریت کاپیتالیسم است و به همین دلیل معایب عدیده ای داشته است) هیولای خون آشامی بسازند که گویا لازم است حصارها و دیوارها و مرزهای مملکت را بتونی کرد که نتواند به “ملت عزیز و سرزمین پاک و اهورایی ما” لطمه وارد سازد. همچنین، از آنجا که خودشان قائل به حق انتخاب شخصی و اختیار نهادها و سازمانهای اجتماعی نیستند؛ گلوبالیسم را متهم به “باید چه بپوشی، چه بخوری، و چگونه فکر بکنی”!و در مقابله با گلوبالیسم، نسبیت فرهنگی را بعنوان سپر استفاده می کنند؛ که گویا اگر در غرب ازدواج و همسر گیری و فرزند آوری کم شده است، “فرهنگ ما” به گونه دیگری است و ما نمی خواهیم مانند آنها “بی تعهد” (همان بی ناموس اسلامیست ها)  باشیم. حال آنکه، نسبیت فرهنگی بیشتر از گلوبالیسم حقوق فردی و اجتماعی را نادیده می گیرد، زیرا نسبیت فرهنگی مبنا را فرهنگ و سنت قرار داده و انتخاب فردی را نفی و سرکوب می کند؛ نمونه فرهنگ در جمهوری اسلامی. بنابراین، میهن پرستان منکر حق و اختیار و انتخاب شهروندان هستند و هیچ “راهکار ملی” برای سد کردن جهانی شدن ندارند؛ تنها امکانشان، ادامه راه خامنه ای و اوباش بسیجی “آتش به اختیار” است. 

گویا گلوبالیسم خواهان “ادغام اقتصادی و سیاسی کشورها” است؛ این ادعای ناسیونالیستهای ضد جهانی شدن است. همکاری اقتصادی شرکتها و کمپانیهای «چند ملیتی» را نباید با ادغام اقتصادی، چیزی که موجب هراس ملی گرایان شده است، یکی گرفت. ادغامی در کار نیست؛ یعنی اقتصاد کشورها باهم ادغام نشده و نخواهد شد. این نگرانی جناح نژادپرست ناسیونالیسم ایرانی است، که با دیدن «همکاریهای اقتصادی و سیاسی» اتحادیه اروپا، نگران شده است که اگر دست بکار نجات نژاد آریاییشان نشوند، فردا روز گلوبالیست ها نژاد پاکشان را با عرب و ترک و پاکستانی و افغانی ادغام می کنند.  

در نگاه غیر علمی ملی گراها، “چند ملیتی” بودن کمپانیها و شرکتها به معنی سود و منفعت بردن دیگران و نه ملت خودی است؛ پس ناله «منافع ملی» سر می دهند. حتا به این استدلال غلط قانع نشده، وارد توهم زایی شده و تبلیغ می کنند که “چند ملیتی” یعنی “بی سرزمینی شدن” و این یعنی “بی کشور شدن”. آیا این متوهمین می توانند سیاست اقتصادیشان را محدود به «منابع طبیعی کشور خود» و محدود به «بازار ملت خود» بنمایند؟ اینجاست که بار دیگر در کنار «خود کفایی خمینی» قرار می گیرند؛ همانند خمینی معتقد به اقتصاد ملی هستند و هنوز نفهمیده اند که نه اقتصاد، نه سیاست، نه مدنیت، و نه شهروندان و حقوقشان را نمی توانند در حصار مرزهای ملی نگاه دارند.  

تحصیلکردگان بدنبال رفاه و حقوق و آزادی بیشتر هستند، که البته این حق شخصی هر فرد است، لذا “وطن و میهن و مملکت و خانه” خود را یا با میل یا به اکراه ترک می کنند؛ این پدیده چنان ملی گراها را آزرده کرده است، که اگر صادق بودند باید می گفتند «مهاجرت ممنوع». مغزها را دزدیدند؛ ثروت ما را دزدیدند؛ می خواهند راه ابریشم و راه سبز بسازند و غیره؛ یعنی جهانی شدن مقولات برای اینها، تئوری توطئه است. نگاه ناسیونالیسم به مقولات جهانی نگاه تنگ نظرانه و غیر واقعی است؛ بعنوان مثال معتقدند که «اسراییل را امپریالیست ساخت تا نفت خاورمیانه را ببرد» و یا «درسته روسیه سرمایه داریه اما با یک قطبی کردن جهان توسط غرب مبارزه می کنه»!   

بی گمان گلوبالیسم کاپیتالیستی دارای مضررات گوناگونی است، که بعضا هم کم و کیف آن هنوز روشن نیست؛ اما جهانی شدن را به خاطر این نوع از گلوبالیسم رد و نفی کردن، غرض ورزانه، غیر علمی، ایدولوژیک، و متناقض با روندهای تاریخی است. مخالفت با گلوبالیسم کاپیتالیستی لازم و ضروری است، اما فقط از زاویه چپ ممکن و قابل انجام است. یعنی نفی گلوبالیسم مخرب بازاری و کالایی، و تقویت گلوبالیسم اجتماعی، که فی الحال درجریان است و صدها میلیون مردم جهان از آن بهره مندند. نفی گلوبالیسم کاپیتالیستی از موضع راست یا ناسیونالیستی، ارتجاعی است؛ بازگشت دادن جامعه به وضعیتی است که جوامع بشر فی الحال از آن طی طریق کرده اند.  

اگر گلوبالیسم کاپیتالیستی کمپانیهای تولیدی راه انداخته، گلوبالیسم اجتماعی هم نهادهای بین المللی ساخته است. اگر ناسیونالیستها بر زبان مشترک ملی تاکید دارند، همانطور هم بشر امروز نیاز به زبان جهانی دارد. روشن است که ناسیونالیستها مابین ارزشهای جهانی و ارزشهای سنتی و تاریخی، خواهان و مدافع ارزشهای خودی هستند؛ اینجاست که نه تنها کنار خمینی و خامنه ایها قرار می گیرند، بلکه مطالبات برحق مردم را هم پس می زنند.

تاکید ناسیونالیستها بر”حفظ هویت ملی” از گزند گلوبالیسم، چیزی جز پروپاگند نیست و در کنار شعار خامنه ای مبنی بر “تهاجم فرهنگی” قرار دارد. گویا فجایعی که حکومت فاشیسم اسلامی بر سر مردم و جامعه و طبیعت آورده است، ناشی از نداشتن تعلق ملی و هویت ملی است، گویا ایراد اینجاست که مردم محدود به منافع شخصی خودشان هستند، و به منافع ملی و هویت ملی بی توجه مانده اند. جالب اینکه در این بازسازی و اختراع «هویت ملی» بجای تاختن به حکومت های سراسر ظالم و سرکوبگر خودی یا داخلی، می روند سراغ گلوبالیست ها؛ گویا جهانی شدن سبب شده که فرهنگ و هویت ملی تضعیف بشوند و لذا مردم خودخواه شده و به سرنوشت ممکلتشان (آب و خاکشان) علقه و علاقه نشان ندهند. همچنین ادعا می کنند که اگر هویت ملی تقویت بشه، آنگاه مردم متحدانه علیه ظلم و ستم مبارزه خواهند کرد. می گویند عزم ملی نداریم، چون جامعه گسسته است؛ برای پیوند دادن این جامعه، برویم هویت ملی را تقویت کنیم. اما هویت ملی چیزی جز یک پروژه سیاسی نیست و دو لبه است؛ یعنی اگر قرار باشد بورژوازی مرکزگرا برود دنبال یک پروژه ملی، روشن است که بورژوازی قومی هم می رود دنبال پروژه هویت قومی/ملی خودش تا سهمش را از چنگ رقیب مرکز گرایش بگیرد؛ در این صورت چرا طبقات محکوم جامعه نروند دنبال منافع طبقاتی خودشان؟ علت واقعی نداشتن عزم عمومی و گسستگی جامعه و لذا کمبود علاقه به سرنوشت مردم و جامعه و کشور و طبیعتش و غیره، همین سیستم سرمایه داری است که بر پایه منافع فردی و طبقاتی استوار است و همه چیز را در بازار قیمت گذاری می کند؛ انسانها را برای لقمه ای نان به جان هم انداخته است. 

علاوه بر سیستم سرمایه، دولت -بخصوص در جامعه ما- دخالتهای مخرب و بی مرزی را امور اجتماعی و فرهنگی برای خود قائل است. آقای ایمان سلیمانی امیری پدیده جهانی شدن را تایید و خواهان “انطباق میان هویت قومی با هویت ملی و هویتی که در جهانی شدن وجود دارد” است.  بنظر من، عدم دخالت دولت در این پروسه از الزامات است؛ لازم نیست دولت دخالتی در این انطباق انجام دهد، بشر خود می تواند هرچه خواست انتخاب کرده و هر چه را نخواست رد بکند، منهای اینکه کدام مورد قومی یا ملی یا جهانی است. کافی است دخالت دولت در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی محدود گردد تا شهروندان خود هماهنگی و انطباق مابین هویت ها را تنظیم نمایند.

برای آنان که زبان، مذهب و دین و آیین، سنت و فرهنگ، و تاریخ، هویت ساز هستند؛ البته که باید از جهانی شدن متنفر باشند. در پارادایم جهانگرایی، زبان و مذهب و فرهنگ شما به خودت تعلق دارد؛ دیگر نمی توانی آن را به ساحت سیاست برده و با آن جامعه را یک دست نمایی. افراد یعنی شهروندان، حق دارند و اختیار دارند که انتخاب بکنند که چگونه زبانهای دیگر، اندیشه های فلسفی و حتا مذاهب دیگر، فرهنگها و تواریخ دیگر را آشنا شوند، و احیانا اقتباس و جذب نمایند؛ دولتها حق محدود کردن و تعیین تکلیف برای شهروندان را از دست می دهند. مسلم است که جهانی شدن اجتماعی، تعصبات ملی و مذهبی و قومی و جنگ ۷۲ ملت را تضعیف کرده، و بجای آن امکان انسان شدن، مدنیت و تمدن را، یعنی صلح و امنیت و رفاه بیشتر را، فراهم می سازد. 

تاکید ناسیونالیستها بر “دفاع از منافع ملی” از گزند گلوبالیسم: ناسیونالیسم ایرانی تبلیغ می کند که گلوبالیسم یعنی برفنا رفتن منافع ملی و اینکه گلوبالیستها (که منظورشون اینجا افراد طرفدار جهانی شدن هستند) قصد دارند “به منافع هم کیش خودشان، هم عقیده با خودشان، و هم دین با خودشان در سرتاسر جهان بپردازند”. گویا اکنون زمان آن است که “به کشور و ساکنین آن پرداخت”؛ “گلوبالیسم فعلن قابل اجرا نیست”؛ “گلوبالیست ها از طیف کاپیتالیست و لیبرالیست هستند … که هدفشون اینه که محصولات کارخانه جات خودشون رو بهتر بفروشند …صنایع ملی را در کشورهای دیگه آسیب بزنند … سعی می کنند به ثروت بیشتری برسند.” به این ترتیب، ثروتمند شدن برای خودیها (طبقه حاکمه ملی) روا، و برای بیگانگان (گلوبالیست ها) نارواست؛ مردم نباید حق داشته باشند که خواهان بهترین محصولات باشند، بلکه باید محصولات صنابع خودشان را مصرف بکنند تا تولید داخلی رشد بکند. ادامه این نگاه ملی گرایانه این است که طبقه کارگر باید بیشتر کار بکند و کمتر مزد بگیرد و به کیفیت پایین زندگیش قانع باشد تا کشورش-کشورمان ترقی کند؛ داستان اصلی اما، دعوای بورژوازی محلی برای توجیه خود بعنوان طبقه حاکمه است، چه بعنوان دولت چه در کسب ثروت. تنزل دادن گلوبالیسم به اینکه گویا گلوبالیست ها قصد دارند به هم کیشان و هم مذهبیون خودشان در سراسر جهان کمک بکنند، یک رندی مذبوحانه است؛ گویا خامنه ای گلوبالیست است که به شیعیان لبنان و سوریه و عراق و یمن کمک می کند! و یا نماینده گلوبالیسم اسلامی است که به حماس و جهاد اسلامی کمک می کند! خیر، آنچه خامنه ای را به این کارها وامی دارد فاشیسم اسلامی، تروریسم اسلامی، و جنبش اسلام-سیاسی است و نه گلوبالیسم. اگر هم آن را گلوبالیسم اسلامی بنامیم، بخشی و جزئی از گلوبالیسم کاپیتالیستی است، همچنانکه فاشیسمش. اگر گلوبالیسم کاپیتالیستی در این فاجعه دست و سهم دارد، که دارد، قائدتا این نقش نمی تواند توجیه کننده ملی گرایی و بازگشت به سنتهای خودمان باشد. در پایان باید گفت، این فریب محض است که گویا ملی گرایان می خواهند به مردم کشور خود برسند، آنها مردم کشور خود را بعنوان کارکن و ثروت تولید کن و ابزار ثروت و قدرت خود می خواهند. اسم تمام این حقه بازیهای تاریخی “منافع ملی” است؛ هر جا سخن از منافع ملی می شود حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی محدود و سرکوب شده است و خواهد شد. خیر، ما جهان گراها بدنبال کمک به هم کیشان خود در هیچ کجای جهان نیستیم؛ ما بدنبال رها ساختن مردمان همه جوامع «اسیر و محدود در مرزهای کشوری» از زنجیرهای بردگی هستیم. ما خواهان رفاه و خوشبختی و حقوق برابر و آزادی برای همه مردمان جهان، و قبل از همه برای مردم جامعه خودمان هستیم.  

ناسیونالیستها همانند اسلامگرایان خود را، افکار و عقاید پوسیده خود را، و روشها و متدهای سیاسی ارتجاعی خود را، تبدیل به سدی در برابر جهان گرایی کرده اند؛ دیر یا زود ظرفیت این سد پر شده و دیوار سنتها و عقاید کهنه شکسته خواهد شد. متوسل شدن ناسیونالیستها به هر بهانه و مورد و ایرادی در رد جهانی شدن، و بخصوص مساوی قرار دادن جهانی شدن اجتماعی با گلوبالیسم کاپیتالیستی، در کنار تلاش حکومتهای اسلامی برای مسدود نمودن اینترنت آزاد و دسترسی شهروندان به اطلاعات آزاد جهانی، قرار دارد.  

تناقضات: ناسیونالیستها بدون استثنا در حملات خود به کمونیستها، مطرح می کنند که چرا به کشور کمونیستی نرفته، و در کشور کاپیتالیستی زندگی می کنید؟؛ روشن است که این سوال سفسطه گرانه و غیر علمی است. اما در همین راستا باید از خودشان هم پرسید، شما که نصف مقولات زندگیتان مربوط و مرتبط با جهانی شدن است؛ پس با چه رویی علیه جهانی شدن هستید؟! بعلاوه، ناسیونالیستها زیر نام منافع ملی و امنیت ملی، منافع و امنیت شهروندان را نادیده و حتا پایمال می کنند؛ آنگاه چگونه می خواهند شهروندان حامی منافع و امنیت ملی شده، و جهانی شدن منافع و امنیت را نپذیرند!؟ مرزهای ملی پدیده ای تاریخی و مقوله ای مربوط به جغرافیای سیاسی است که صد البته در اقتصاد سیاسی ماجرای مهمی دارد، اما با این مرزهای قراضه که نمی شود مانع جهانی شدن شد؛ اقتصاد و سیاست محدودیت مرزی نمی شناسند، اطلاعات مرز نمی شناسد، انسانیت مرز نمی شناسد. بعلاوه، ناسیونالیسم ایرانی از سرداران سپاه که گویا با داعش جنگیده اند، تجلیل می کنند؛ در عوض می گویند “بی وطن ها هم وطن ما نیستند، یک مشت وطن فروش کثیفند که باید دورشان ریخت”؛ این یعنی صدای پای فاشیسم. در پایان، باید به این توهم ناسیونالیسم ایرانی هم خندید و هم گریست، که ادعا می کنند ملی گرایی ایرانی مانند ملی گرایی سایر ملل جهان جدید نیست بلکه ریشه در چندین هزار سال پیش دارد؛ مدعی هستند که دولت-ملت ایرانی و مفهوم ایرانشهر، متعلق به دو هزار سال پیش هستند. البته هر ادعای سیاسی هرچند هم مالیخولیایی، تا زمانی که محدود به یک فرقه و سکت و حواریون این و آن فرد باشد بی مشکل است؛ اما وقتی این فرقه وارد سیاست شده و مدعی تشکیل دولت آینده ایران باشند، آنگاه خطر این سکت/باند نئونازیست را باید به جامعه مدام متذکر شد. معنای عملی این خودشیفتگی تاریخگرایی، چیزی جز حاکم کردن یک ورژن، یک خط و یک حزب سیاسی، و یک طبقه اجتماعی بر سرنوشت یک جامعه بزرگ نیست؛ این تکرار ماجرای هیولای خمینی، یعنی حاکم کردن یک ایدولوژی معین و سرکوب تمام مخالفین آن است. ناسیونالیسم ایرانی برای نمونه با پرچم “جنبش رنسانس ایرانی”، به فرهنگ و حکومت نازیستی و فاشیستی خواهد انجامید؛ این پیش گویی نیست، تمام رفتار و گفتار و عملکرد و تاریخ گرایی و فعالیتهای چندین ساله سلطنت طلبها و مشروطه خواهان ایرانی تحلیلا فاشیستی است.

ناسیونالیسم ایرانی پرو ترامپ: ترامپ نه فقط یک سرمایه دار فاسد، بلکه یک سیاستمدار راست گرا بود؛ حمایت از ترامپ توسط ناسیونالیستهای راست ایرانی، دورنمای خطرناک بودن این طیف از اپوزیسیون را نمایان می سازد. حمله ترامپ به گلوبالیستها، از یک زاویه پپولیستی (مردم فریبانه و شکل مار کشیدنی)، و استقبال سلطنت طلبان و مشروطه چی ها از آن، نه یک افتضاح سیاسی از سوی این بخش از اپوزسیون ایرانی، که باید یک آژیر خطر برای مردم ایران تلقی شود. گلوبالیسم کاپیتالیستی در فکر قدرت و ثروت خود بوده و مردم چیزی جز ابزار نیستند؛ این در مورد خود ترامپ، و در مورد اپوزسیون راست ایرانی هم کاملا صدق می کند. تمام نقد و اعتراض راست ها، چه در ایران-چه در جهان، به گلوبالیسم کاپیتالیستی از سر دفاع از منافع طبقه خودشان است؛ اعتراض راست همه جوامع جهان به گلوبالیسم بی ربط به منافع اکثریت مطلق شهروندان هر جامعه است. اینکه ثروت و قدرت در کشورها و در جهان در دست خود مردم نیست، و در خدمت جامعه نیست، مساله ماست؛ اینکه این ثروت و قدرت در میان طبقه حاکمه چگونه نامساوی و غیر عادلانه تقسیم شده است، ربط زیادی به ما مردم ندارد، زیرا ما مردم طئمه و قربانی هم سگ های وحشی و هم شغالها هستیم. آنجا که نقدهای درستی هم می شود، بخاطر دفاع از منافع شهروندان و جامعه نیست؛ بلکه برای قانع کردن و به خدمت گرفتن لشکر مردم در نبرد بر سر قدرت و ثروت برای خود، با رقیب مقابل است؛ نقد گلوبالیسم کاپیتالیستی باید از زاویه منافع اکثریت مطلق شهروندان، منافع جامعه و مدنیت و طبیعت و زندگی سالم، صورت پذیرد.  

در خاتمه: ناسیونالیستها مدعی اند که کمپانیها و شرکتهای چند ملیتی، عامدانه و بخاطر منافع خود احساس ملی را تضعیف کرده اند. منهای اینکه این ادعا قابل اثبات باشد یا نه، تضعیف احساس ملی بنفع اکثریت ساکنان همه جوامع بشری و تنها به زیان سرمایه داران ملی گراست؛ سرمایه دارانی که قادر به رقابت با سرمایه داران گنده تر از خود نبوده و لذا خواهان انحصار بازار ملی هستند؛ بازار ملی به آنها فرصت می دهد تا اجناس بی کیفیت خود را با کار ارزان تولید و توزیع کنند. 

ناسیونالیسم، خطری که از نو باید شناخت ۹۰

اقبال نظرگاهی اول ژانویه ۲۰۲۴

منابعی در همین رابطه:

https://www.youtube.com/watch?v=r_kPczo3gcY

https://www.youtube.com/watch?v=W2sAecTf_Ww

https://www.youtube.com/watch?v=wI3fHHjt6SE

https://www.youtube.com/watch?v=_VJHfBtg7lY

https://www.youtube.com/watch?v=bYCVf9-7Czg

https://www.youtube.com/watch?v=7JZJUkxQKjc

https://www.aparat.com/v/tvFom

https://www.ghandchi.com/387-Pre-Industrial.htm

https://www.youtube.com/watch?v=DroAKhBsO78

https://www.youtube.com/watch?v=ilHxCC1siaQ

https://arq.ir/%DA%AF%D9%84%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C/

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate