ترجمه دو مصاحبه با رشید خالدی، تاریخدان چپ فلسطینی

توضیح مترجم: رشید خالدی، تاریخدان فلسطینی تبار آمریکایی، استاد مطالعات مدرن عرب در دانشگاه کلمبیا و استاد کرسی مطالعات خاورمیانه ادوارد سعید است. او در دو مصاحبه اش با  ÓSCAR GUTIÉRREZ از روزنامه اسپانیایی El País  International، دو پرسپکتیو از دو شرایط متفاوت، قبل و بعد از رویدادهای سپتامبر ۷  را در مورد نیروهای حاضر و روند مبارزاتی آنها در فلسطین را به خواننده خود ارائه میدهد. رشید خالدی، همگنان با  فقید ادوارد سعید، منتقد ادبی، استاد ادبیات دانشگاه کلمبیا و فعال سیاسی فلسطینی آمریکایی، که اعتقاد داشت “چالش اسرائیل، چالش جوامع خود ماست. ما هم اکنون نامتعادل در انجام وظیفه هستیم، چرا که هنوز به روشها و نگرشهایی که متعلق به زمان‌ گذشته است، زنجیر گشته ایم”، به سهم خود، می گوید “یکی از مشکلات بزرگی که فلسطینیان دارند، فقدان اندیشه استراتژیک و رهبری ای جوان و مبتکر است. ما یک رهبری قدیمی و فاسد در رام‌الله داریم که از نظر سیاسی ورشکسته است – هیچ ایده‌ای ندارد و همچنان استراتژی‌ای را دنبال می‌ نماید که دهه‌ها پیش شکست خورده است. پس از پیمان اسلو [۱۹۹۳] شکست خورد. پیش از انتفاضه دوم شکست خورد. آنها ذهنی تهی دارند و اکثر فلسطینی ها از آنها به خاطر همدستی با اسرائیل متنفرند. آنها آلترناتیوی کارآمد برای فلسطینی ها نیستند. البته اسرائیل خواهان تشکیلات خود گردان ملی فلسطین است، چرا که اسرائیل و ایالات متحده آن را ایجاد نموده اند”. خالدی  در هر دو مصاحبه اش با ÓSCAR GUTIÉRREZ ، به فلسطینی که باید توسط خونی تازه از نسل نوین و با آموخته هایی نوین مدیریت سیاسی بیابد، اشاره میکند. 

دو مصاحبه رشید خالدی حاوی نظریاتی بنیادی در مورد نیروهای حاضر در فلسطین است و خواندن آنان، بخصوص در در اصل خود که به انگلیسی نگاشته شده است و حاوی رفرنسهایی متعدد به رویدادهای در گذشته است، به خوانندگان ایرانی توصیه می گردد.

****************************************************************************************************

رشید خالدی نویسنده می گوید: “تا زمانی که اسرائیل گرسنگی بوجود می آورد و غزه را مسدود می‌ نماید، خشونت وجود خواهد داشت”.

این مصاحبه با رشید خالدی در ۱۶ ماه می ۲۰۲۳ انجام گردیده است

ترجمه: ژاله سهند

تاریخدان فلسطینی تبار آمریکایی که کارشناس مسائل خاورمیانه است، اعتقاد دارد که تشکیلات خودگردان فلسطین و حماس “اعتبار” خود را در سرزمین‌های اشغالی از دست داده‌اند و دیگر “متعهد” به جنبش مقاومت نیستند.

رشید خالدی در سال ۱۹۴۸ در منهتان به دنیا آمد. آن سال شروع چیزی بود که فلسطینی ها به نام نکبت می شناسندش – “فاجعه” در زبان عربی – اصطلاحی که به آوارگی دسته جمعی هزاران فلسطینی برای ایجاد نمودن کشور اسرائیل اشاره دارد. خالدی، نویسنده فلسطینی تبار آمریکایی و تاریخدانی متخصص در امور خاورمیانه، معتقد است که فاجعه ای که ۷۵ سال پیش فلسطین را در هم شکست تا به امروز ادامه دارد. تاریخدانی – که جنگ صد ساله علیه فلسطین: تاریخچه شهرک نشینی استعماری و مقاومت را نوشت – موافقت کرد که در مادرید ]با من[ درست زمانی که آتش بس مابین اسرائیل و شبه نظامیان جهاد اسلامی فلسطین در حال اجرا بود، به گفتگو بنشیند. آتش بس پس از پنج روز درگیری که منجر به کشته شدن بیش از ۳۰ نفر که بیشتر آنها غیرنظامیانی از نوار غزه بودند، حاصل گردید.

خالدی، که استاد کرسی ادوارد سعید در مطالعات مدرن عرب در دانشگاه کلمبیا در نیویورک است، در کتاب خود نقل می کند که در سال ۱۸۹۹، پدربزرگش یوسف دیا ال خالدی، شهردار وقت اورشلیم، به یکی از پدران صهیونیسم، تئودور هرلز Theodor Herlz نامه ای نوشت و به او هشدار داد که فلسطینی ها  بیرون رانده شدن را نخواهند پذیرفت. او در نامه ای آتشین به او گفت: به نام خدا، فلسطین را به حال خود رها کنید. اما هیچ‌کدام از آن‌ها – به جز سرسختی فلسطینی‌ها برای مقاومت تحقق نیافت.

پرسش. آیا معتقدید آخرین توافق در مورد آتش بس در غزه پابرجا خواهد ماند؟

پاسخ. واضح است که من خیلی ]از اوضاع[ دور هستم و گفتنش سخت است، اما آری، فکر می کنم ممکن است ادامه داشته باشد. اسرائیلی ها فکر می کنند که پیروز شده اند. جهاد اسلامی فکر می کند که او پیروز شده است. من فکر می کنم حماس فکر می کند که با عدم مشارکت موفق گردیده است. این ممکن است دلیلی برای دوام آتش بس باشد، اما این برای مدتی طولانی دوام نخواهد آورد. تا زمانی که اسرائیل گرسنگی بوجود می آورد و در محاصره نوار غزه است. تا زمانی که اسرائیل منکر ارتباط بین نوار غزه و کرانه باختری است. و تا زمانی که اشغال ادامه دارد، در آنجا خشونت وجود خواهد داشت. اشغال باعث ایجاد مقاومت می گرددد.

پرسش. بیش از ۳۰ نفر که بیشتر آنها غیرنظامی بودند در طی حمله هفته گذشته اسرائیل علیه شبه نظامیان جهاد اسلامی در غزه کشته شده اند. آیا شماعواقبی را پیش بینی می کنید؟

پاسخ. یکی از عواقب، صدمات روانی شدید برای جمعیتی بیش از دو میلیون نفر است. من در طی ۹ یا ۱۰ سال جنگ، از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۳ در بیروت زندگی کردم و فرزندانم تحت تأثیر آن قرار گرفتند. من فقط می توانم تأثیر آن را روی جمعیت ۲ میلیونی که بیشتر آنها کودک هستند تصور کنم. این جمعیتی بسیار جوان است که متحمل آسیب هایی طولانی مدت خواهد گردید. این بار تنها ۱۰۰ خانه ویران گردید. گاهی اسرائیلی ها صدها خانه و تمامی ساختمان های مسکونی را ویران می کنند. در جنگ هایی که اسرائیل برعلیه غزه به راه می اندازد، صدها و صدها نفر کشته شده اند. اکثر آنها غیرنظامیان هستند. وقتی اسرائیلی ها به نابلس [شهری در فلسطین] می روند و ساختمانی را منفجر می کنند، اکثر کشته شدگان  و زخمی گشتگان همیشه غیرنظامیان هستند. گاهی اوقات آنها به دنبال شخص خاصی هستند. آنها ممکن است آن شخص را بکشند، اما در عین حال آنها دیگران را نیز خواهند کشت. این آن شیوه ای است که ارتش اسرائیل به آن مبادرت میورزد.

پرسش. علیرغم کشته شدن غیرنظامیان درغزه در هفته گذشته، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، آن را “عملیاتی بی نقص” خواند. از این نتانیاهو چه انتظاری دارید؟

پاسخ. از سال ۲۰۰۷، هر دولت موجودی در اسرائیل به غزه حمله نموده است. این دولت مطلقاً از هیچ نظر با دولت های قبلی تفاوتی ندارد. اسرائیل سیاستی دارد. گویی کشتن فلسطینی ها هر شش ماه، هر سال، هر دوره ای که در مابین این باشد، نرمال و طبیعی است. آنها قبلاً از یک توصیفی استفاده می کردند: “علف چینی”. ما باید هر از گاهی علف ها را بچینیم. غیرانسانی بودن این توصیف به شما می گوید که این سیاست چقدر کورکورانه قاتلانه است. اگر محاصره برداشته می شد و اسرائیل با فلسطینی ها با همه آنها مذاکره می کرد، امکان جایگزینی ای برای این خشونت وجود میداشت. اما اسرائیل امکان هرگونه جایگزینی وهر مذاکره ای را مسدود کرده است. او نمی خواهد مذاکره نماید. او همه چیز را می خواهد. این کشور خواهان جذب تمامی سرزمین های اشغالی در سرزمین بزرگ اسرائیل است. واین سیاست دولت‌ها بوده است، چه دولت‌های لیکود Likud  یا دولت‌های ائتلافی یا حتی زمانی که دولت‌هایی کارگری بودند. شهرک‌سازی استعماری هرگز متوقف نگردید. ۷۵۰۰۰۰ شهرک نشین غیرقانونی اسرائیلی، مستعمره نشین در کرانه باختری اشغالی و بیت المقدس شرقی عربی وجود دارد. از سال ۱۹۶۷ تاکنون، تک تک دولت ها اسرائیلی ها را اسکان داده اند.

پرسش. پس از آتش بس با اسرائیل، رئیس سیاسی جهاد اسلامی، محمد الهندی، اعلام نمود که جنبش مقاومت فلسطین “متحد” است. ایا اینطور است ؟

پاسخ. نه. من دو چیز را می گویم. اولین مورد این است که هم تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری با حمایت ایالات متحده، اتحادیه اروپا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی و هم حماس در غزه با حمایت ترکیه و قطر و مصر – که هر دو دارای تنظیمات امنیتی با اسرائیل هستند – متعهد به مقاومت نیستند. در واقع آنها تلاش می کنند مقاومت را محدود نمایند. بنابراین هر آنچیزی که جهاد اسلامی می گوید، درست نیست. تشکیلات خودگردان فلسطین آشکارا با اسرائیل هماهنگی امنیتی دارد. حماس به طور مخفیانه با اسرائیل هماهنگی امنیتی دارد. در این پنج روز گذشته یک موشک شلیک ننمود. واضح است که آنها متحد نیستند. نکته دومی که خواهم گفت این است که روحیه مقاومت وجود دارد. در کرانه باختری و غزه نوعی وحدت وجود دارد.

این بیشتر امری توده ای است تا یک امر سازمانی. این توسط گروه هایی مانند جهاد اسلامی حمایت گشته و از خارج حمایت می گردد، توسط حزب الله، ایران، سوریه. شبکه هایی مانند The Lion’s Den که افرادی از سازمان های مختلف را گرد هم می آورد. این چیزی است که نه تشکیلات خودگردان فلسطین و نه حماس، آن را کنترل نمی نمایند.

پرسش. آیا شما با این حس اشتراک دارید که حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین در تشدید خشونت های اخیر با ارتش اسرائیل غایب بوده اند؟

پاسخ. بله، ممکن است حق با شما باشد. هر دو تا حدی  اعتبار خود را از دست داده اند. من فکر می کنم که تشکیلات خودگردان فلسطین بیشتر اعتبار خود را از دست داده است، چرا که نه وجود دارد و نه راهبردی برای آزادی دارد. آنها به ایالات متحده و اسرائیل و اهدا گران دیگر وابسته هستند. آنها هیچ دیپلماسی قابل روئیتی ندارند، هیچ ارتباط عمومی قابل مشاهده ای ندارند. آنها با دنیا صحبت نمی کنند. آنها حرفی برای گفتن ندارند. آنها ورشکسته هستند. رهبری اش متشکل از افرادی است که باید دهه ها پیش بازنشسته می گردیدند. و اگردر آنجا انتخاباتی وجود میداشت، آنها بازنده بودند. در مورد حماس، من فکر می کنم که آنها نوع خاصی از ثبات را میسر میسازند، قطعا برای طبقات متوسط. این هم در مورد  تشکیلات خودگردان و هم در مورد حماس صدق میکند. صدها هزار نفر برای هر دوی این مقامات کار می کنند که برای حقوق، و وام مسکن به آنها وابسته هستند. اما این در سرزمین‌های اشغالی بر اکثریت افرادی که جوانند، فقیر هستند و سود نمی‌برند، تأثیری نمی‌گذارد. بنابراین من فکر می کنم آنها توسط جهاد اسلامی و این روحیه مقاومت و نارضایتی اشان از وضع موجود به حاشیه رانده شده اند.

پرسش. شما از حمایت کشورهای عربی از فلسطین، حتی از زمان نکبت (۱۹۴۸)، بیرون راندن هزاران فلسطینی با ایجاد کشور اسرائیل، بسیار انتقاد می کنید.

پاسخ. من فکر می کنم کشورهای عربی از سال ۱۹۸۲ که اسرائیل به لبنان حمله نمود و ارتش سوریه را مورد حمله قرار داد، برای فلسطین نجنگیده اند. حزب الله مبادرت کرده است، اما ارتش منظمی نیست. در سال ۱۹۴۸، کشورهای عربی نیروهای خود را به دلیل بیرون راندن فلسطینیان توسط اسرائیل، به فلسطین فرستادند. نکبت شروع شده بود. افکار عمومی دولت های عربی را مجبور به اقدام نمود. ما دیگر در آن دنیا نیستیم. آنها این کار را تا حدی، به دلیل رقابت ها و غیره برای منافع خود انجام دادند. همه چیز از دهه ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ به شدت تغییر نموده است. من فکر می کنم از این نظر، تا حدودی درگیری ای مابین اسرائیل و کشورهای عربی وجود ندارد. نیمی از کشورهای عربی به نوعی با اسرائیل روابط دارند. مصر، اردن، امارات، بحرین و مراکش روابط دیپلماتیک با آن دارند. تونس و چندین کشور دیگر مانند قطر و عمان با اسرائیل روابط غیرمستقیم دارند.

پرسش. در خاورمیانه اوضاع  تغییر نموده است؟

پاسخ.  بله، اما افکار عمومی ما تغییر نکرده است. دولت‌های عربی ای که این کار را انجام می‌دهند تقریباً بدون استثنا، رژیم‌های غیردموکراتیک و مستبدی هستند که بر اساس منافع خود به مثابه خانواده‌های حاکم یا به‌ مثابه رژیم‌هایی نظامی عمل می‌ نمایند. همه نوع رژیم وجود دارد، اما تقریباً هیچکدام از آنها واقعاً دموکراتیک نیستند، بنابراین آنها چیزی را که مردم می خواهند و احساس می کنند را نمایندگی نمی کنند. هر سال یک نظرسنجی توسط مرکز عرب در قطر انجام می گیرد و نشان می دهد که ۸۰ تا ۹۰ درصد افکار عمومی ما هنوز از فلسطینی ها حمایت می نمایند. دولت ها این کار را نمی کنند چرا که دولت ها نماینده مردمانشان نیستند.

پرسش. یک نظرسنجی Arab News/YouGov ، بیان می کند که فلسطینی ها روسیه یا چین را به مثابه میانجیگران ترجیح می دهند.

پاسخ. این درست است که افکار عمومی ایالات متحده را یک دلال ناصادق در نظر میگیرد و آن را یک میانجی بالقوه در نظر نمی گیرند. من همیشه گفته‌ام که ایالات متحده باید در مذاکرات حضور داشته باشد، چرا که بسیار قدرتمند است، اما باید در کنار اسرائیل باشد. فلسطینی ها در یک طرف، آمریکا و اسرائیل در طرف دیگر. نکته جالب این است که دولت‌ها – حتی برخی که به طور سنتی با ایالات متحده همسو بودند مانند عربستان سعودی، ترکیه، مصر- شروع به اتخاذ نمودن به موضعی مستقل‌تر نموده‌اند. نزدیکی عربستان و ایران با میانجیگری چین انجام گردید. ترکیه، عربستان سعودی و مصر روابط بسیار خوبی با مسکو و همچنین با پکن دارند. به نظر می‌رسد که فقط اروپایی‌ها از ایالات متحده، فرقی نمی‌کند در مورد اوکراین باشد یا چیز دیگری، کورکورانه پیروی می‌ نمایندد. مردم متوجه می شوند که دنیای تک قطبی جنگ سرد و جهان پس از جنگ سرد تغییر نموده است.

پرسش. حتی اسراییل؟

پاسخ. اسرائیل کاری را که ایالات متحده می خواهد را هم انجام نمی دهد. به عنوان مثال، در مورد اوکراین، اسرائیلی‌ها روابط خوبی با مسکو دارند و آنها این روابط را، چون ایالات متحده به آنها می‌گوید، به خطر نمی‌اندازند. هر قدرت بزرگی در خاورمیانه – ایران، ترکیه، مصر، عربستان سعودی، اسرائیل – اساساً هر کاری را که می خواهند انجام می دهند.

منبع

https://english.elpais.com/international/2023-05-16/writer-rashid-khalidi-as-long-as-israel-starves-and-blocks-gaza-there-will-be-violence.html 

ــــــــــــــــــــــــــ

رشید خالدی: نابود نمودن حماس به مثابه یک نهاد سیاسی، به مثابه یک ایده غیرممکن است.

این مصاحبه با Óscar Gutiérrez Garrido از روزنامه اسپانیایی El País  International در تاریخ  ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳ انجام گردیده است

این تاریخدان می‌گوید که اشغال مجدد نوارغزه توسط اسرائیل فقط محرک مقاومت بیشتری خواهد گردید

ترجمه: ژاله سهند

رشید خالدی، تاریخدان و نویسنده آمریکایی با ریشه ای فلسطینی- لبنانی، متخصصی در امور خاورمیانه است. او با اذعان به زمان های چالش برانگیز، می گوید که این تجربه یادآور تجربه دست اول او از جنگ در لبنان در دهه ۱۹۷۰ می باشد. خالدی، استاد دانشگاه کلمبیا در نیویورک، می‌گوید که او شخصاً تحت تأثیر بحران کنونی قرار گرفته است، چرا که ارتباطش با بستگانش در نوار غزه قطع گشنه است. او می‌گوید که با درخواست‌های رسانه‌ها برای اظهارنظر درباره تشدید خشونت‌ مابین اسرائیل و حماس غرق گشته است و همچنین فشار فزاینده‌ای را برعلیه دانشگاهیان مستقر در ایالات متحده که از اسرائیل انتقاد کرده‌اند احساس می‌کند. “این من را کمی به یاد بدترین روزهای پس از ۱۱ سپتامبر [۲۰۰۱] می اندازد، زمانی که اسلام هراسی زیادی وجود داشت”. خالدی با شور بیشتری گفت.  “من فقط احساس می کنم که در اوج جنگ سرد در اتحاد جماهیر شوروی بسر میبرم”. جدیدترین کتاب تاریخدان جنگ صد ساله در فلسطین: تاریخچه شهرک ‌نشینی استعماری و مقاومت، ۲۰۱۷ – ۱۹۱۷ است (Metropolitan Books, 2020).

پرسش. شما از نزدیک آنچه را که در فلسطین و اسرائیل اتفاق می‌افتد دنبال می‌کنید – آیا چنین تشدید خشونتی را انتظار می داشتید؟

پاسخ. صادقانه بگویم، نه، نداشتم. من هم به مثل اسرائیلی ها شگفت زده شدم. باید اعتراف کنم که من تحلیلگر رویدادهای جاری نیستم – من مسائل را روزانه دنبال نمی کنم. آخرین بار من در ماه مارس در آنجا بودم، اما نه در غزه. من به اورشلیم و کرانه باختری رفتم. اما نه، در این مقیاس ابدا انتظاری نداشتم.

پرسش. شما و خانواده اتان از سال ۱۹۴۸ در طی جنگ اعراب و اسرائیل و همچنین درگیری های مختلف در نوار غزه از سال ۲۰۰۶ را تجربه کرده اید. آیا این متفاوت است؟

پاسخ. این متفاوت است. فلسطینی‌هایی که ضربه روحی سال ۱۹۴۸ [تشکیل دولت اسرائیل و اخراج فلسطینی‌ها از سرزمین‌هایشان] را که والدین یا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان تجربه کرده‌اند را به یاد می‌آورند، آنچه در غزه اتفاق می‌افتد را فصل جدیدی در پاکسازی قومی فلسطین می‌دانند. امیدوارم این ترس ها به تحقق نپیوندند. امیدوارم مردم مجبور به ترک فلسطین نگردند و سرانجام بتوانند به خانه های خود بازگردند. اما بیش از نیم میلیون، شاید سه چهارم میلیون نفر قبلاً مجبور به کوچ شده اند. ما خویشاوندانی داریم که مجبور شده اند شهر غزه را ترک کنند و من نمی دانم الان در کجا هستند. این یادآور خاطرات فلسطینی هایی است که بارها و بارها مجبور به ترک خانه های خود گشته اند، به ویژه در سال ۱۹۴۸.

پرسش. حماس با این حمله در جنوب اسرائیل چه چیزی را می خواست حاصل نماید؟

پاسخ. من هیچ فراستی نسبت به طرز فکر افرادی که تصمیم به انجام این حمله نمودند، را ندارم. ما مقداری اطلاعات از بیانیه صادر شده فرمانده نظامی در روز حمله، کسب کرده ایم. او درباره اینکه چگونه فلسطینی ها نادیده گرفته می شوند صحبت نموده است. او درباره اورشلیم صحبت کرده است. او درباره محاصره غزه صحبت کرده است. او از زندانیان صحبت کرده است. و او در مورد شهرک سازی های اسرائیلی صحبت کرده است که با حمایت دولت، آزار و اذیت و حملات به فلسطینی ها و سرکوب در کرانه باختری در حال گسترش هستند. من نمی‌دانم این دلایل واقعی هستند یا نه، اما فکر می‌کنم دلیل اول – نادیده گرفتن مسئله فلسطین – بدیهی به نظر می‌رسد.

برای فلسطینی ها  پروسه عادی سازی و فقدان کامل افق سیاسی وجود داشته است. به آنها گفته می شود که چه انتظاری داشته باشند؟ تصرفات و دزدی های بیشتر زمین ها را. از خانه بیرون راندن بیشتر مردم را. سرکوب بیشتر، حقوق کمتر، بدون حق تعیین سرنوشت و بدون پایان اشغال را. این چیزی است که اسرائیل ارائه می دهد. این آنچیزی است که ایالات متحده برایش هزینه می کند و مسلح می نماید. بنابراین، مطمئن نیستم که این واقعاً انگیزه آنها باشد چرا که من بدرستی نمی دانم. و در اورشلیم در تعطیلاتی که به تازگی به پایان رسید چه اتفاقی افتاد؟ هزاران شهرک نشین مذهبی افراطی به حرامه شدیف Haramah Shaddif – مسجد منطقه در اورشلیم – برای اقامه نماز یهودیان – یورش بردند. آنها می خواهند سومین مکان مقدس اسلام را به محل نماز یهودیان تبدیل نمایند. این آنچیزی است که آنها می گویند و این فقط صحبت نیست – آنها در واقع این کار را دارند انجام می دهند.

روزنامه نگاری از من پرسید که آیا حماس دارد تلاش می نماید که عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را متوقف نماید؟ من فکر می کنم که آنها در تلاش هستند تا فلسطین را به بحث بازگردانند. آیا آنها به آن دست یافتند؟ من اینطور فکر نمی کنم. آیا آنها اهمیت می دهند؟ من مطمئن نیستم که آنها اهمیت می دهند. منظورم این است که آنها اکنون در تلاشند تا از برخی از جنایاتی را که مرتکب شده اند عقب نشینی نمایند و می گویند هرج و مرج وجود داشته است. این ما نبودیم – نمی‌خواستیم این کار را انجام دهیم. اکنون آنها عکس های جنگجویان را نشان می دهند که نوزادان را در آغوش گرفته اند. بنابراین آنها آشکارا متوجه شده اند که چیزی به اشتباه پیش رفته است.

پرسش. اسرائیل می گوید که می خواهد حماس را یکبار و برای همیشه ریشه کن نماید. آیا این امکان پذیر است؟

پاسخ. وقتی اسرائیل این را می گوید، از حماس به مثابه توجیهی برای کشتن بیش از ۳۵۰۰ فلسطینی که بیشتر آنها غیرنظامی هستند استفاده می نماید. من فکر می کنم که آنها دوست دارند حماس را به مثابه یک نهاد، به مثابه یک ساختار سیاسی، مذهبی و فرهنگی و به مثابه یک ساختار نظامی ریشه کن نمایند. فکر نمی کنم آنها بتوانند دو کار اول را انجام دهند. من نمی‌دانم چه کسی می‌تواند غزه را اداره نماید، اما فکر نمی‌کنم کس دیگری امکانا بتواند آنرا بعهده بگیرد. خواه آنان همه رهبرانش را بکشند، خواه آنان همه میلیتنت های مسلحش را بکشند، حماس به مثابه یک نیروی سیاسی باقی خواهد ماند، خواه اسرائیلی ها غزه را اشغال نمایند و چه آنجا را ترک کنند. بنابراین، نابود کردن حماس به مثابه یک نهاد سیاسی، نابود کردن حماس به مثابه یک ایده، غیرممکن است. از بین بردن توانایی های نظامی اش امکان پذیر است، اما فقط به اندازه ای و دوره ای محدود.

پرسش. آیا تشکیلات خودگردان ملی فلسطین گزینه ای کارآمد در غزه است؟

پاسخ. یکی از مشکلات بزرگی که فلسطینیان دارند، فقدان اندیشه استراتژیک و رهبری ای جوان و مبتکر است. ما یک رهبری قدیمی و فاسد در رام‌الله داریم که از نظر سیاسی ورشکسته است – هیچ ایده‌ای ندارد و همچنان استراتژی‌ای را دنبال می‌ نماید که دهه‌ها پیش شکست خورده است. پس از پیمان اسلو [۱۹۹۳] شکست خورد. پیش از انتفاضه دوم شکست خورد. آنها ذهنی تهی دارند و اکثر فلسطینی ها از آنها به خاطر همدستی با اسرائیل متنفرند. آنها آلترناتیوی کارآمد برای فلسطینی ها نیستند. البته اسرائیل خواهان تشکیلات خودگردان ملی فلسطین است، چرا که اسرائیل و ایالات متحده آن را ایجاد نموده اند.

این چیزی نیست که فلسطینی ها فکر می کردند که قرار است انجام دهند، چیزی که [ یاسر] عرفات و PLO  [سازمان آزادیبخش فلسطین] قصد انجامش را داشتند. اما این پی آمدی در ۲۵ سال گذشته یا بیشتر بوده است. حماس نیز می تواند آن را حس نماید. شما یک آلترناتیو سیاسی را از بین می برید و آن را به یک قراداد ثانوی امنیتی برای اسرائیل تبدیل می نمایید، در حین آنکه اسرائیل دارد زمین های بیشتری را تصرف می نماید. پس از انتخابات ۲۰۰۶، حماس به یک دولت ائتلافی پیوست که آماده مذاکره بود. آنها چرا پیوستند؟ چرا آنها آتش بسی ۱۰۰ ساله را پیشنهاد نمودند؟ اگر آنها می خواستند یهودیان را بکشند، چگونه می توانستند آنها را در یک آتش بس ۱۰۰ ساله بکشند؟

این دری بود که آنرا ایالات متحده، اروپا و اسرائیل به محکمی بستند و سپس هر کاری را که ممکن بود برای تجزیه آن دولت انجام دادند. اگر نمی‌توانید به دادگاه کیفری بین‌المللی بروید یا BDS [بایکوت محصولات اسرائیلی] را انجام دهید، و نمی‌توانید بدون خشونت اعتراض کنید، چرا که در نوار غزه یا رام‌الله به شما تیراندازی می‌شود، پس اسلحه را بردارید. منظورم این است که درک این موضوع خیلی سخت به نظر نمی رسد، اما البته ما می خواهیم این تاریخ را نادیده بگیریم. ما تروریست های تشنه به خون و جنایتکار آنان را نمی خواهیم. آنها نوزادان و زنان و کودکان را می کشند. آنها شرور خالص هستند.

پرسش. این روزها که روایت ها بسیار خشن هستند، صحبت از تاریخ دشوار است؟

پاسخ. بله، غیرممکن است، چگونه می توانید در مورد این قلمرو صحبت نمود زمانی که در مورد شر خالص صحبت می نمایید؟ می دانید که این یک جهان بینی مانوی است. این تفتیش عقاید برعلیه بدعت گذاران است – خیر در برابر شر. نه گفتگویی وجود دارد، نه بحثی، نه پیشینه ای وجود دارد. هیچ تاریخی را نمی توان در آن وضعیت سیاه و سفید تحمل نمود. و این روایتی است که دولت [بایدن] در ایالات متحده ایجاد کرده است و دولت های غربی در بریتانیا، فرانسه و جاهای دیگر ایجاد می کنند.

پرسش. ایالات متحده دگربار حمایت قاطع خود را از اسرائیل نشان داده است. آیا انتظار دیگری از بایدن داشتید؟

پاسخ: من فکر می کنم که بایدن – حداقل تا ۷ اکتبر – یکی ازاسراییل طرفدارترین  پرزیدنت در تاریخ ایالات متحده بود. او همیشه، آنگونه که پرزیدنت های آمریکا همیشه هستند، با محاسبات انتخاباتی رانده میشود. چه چیزی باعث می شود من دوباره انتخاب گردم؟ تعهد بی قید و شرط او به اسراییل، تمایل او برای گسترش امتیازات عظیم به نتانیاهو که به او توهین کرد و اکثر مردم خود را و بیشتر یهودیان آمریکایی را از خود دور کرده است. من از درجه پذیرش سریع روایت اسرائیلی او شگفت زده شدم. من می توانم تلاش کنم و در مورد دلایل آن حدس بزنم، اما او از آن چیزی که حتی من انتظار داشتم، فراتر رفته است.

پرسش. آیا بایدن با سفر خود به اسرائیل دستاوردی کسب نمود؟ شاید حمله زمینی به تعویق بیفتد؟

پاسخ. من فکر می کنم سفر بایدن برای به ثمر رساندن دو یا سه چیز انجام گرفت. یکی این است که اطمینان حاصل گردد که در ارتباط با حزب الله و ایران هیچ ترفیعی در تنش بوجود نیاید. بایدن به انتخابات درسال آینده اهمیت می دهد. اگر او بانی  شروع جنگ در خاورمیانه گردد، در انتخابات شکست خواهد خورد و او این را می داند. هر گونه ترفیع تنشی که شامل ایران یا گسترش عمده ای در مناقشات بین حزب الله و لبنان گردد، بایدن را در سال ۲۰۲۴ غرق خواهد نمود. هدف دوم آزادی گروگان های آمریکایی و بطور ایده آل، گروگان های دیگر است. و سومین چیز اینست که به کمک های بشردوستانه به غزه اجازه ورود دهد.

پرسش.  به نظر می رسد که او به آن دست یافته است.

پاسخ. بله، او از اسرائیلی ها قول گرفت. ممکن است اتفاق بیفتد، یا شاید در زمانی در آینده. فکر می‌کنم او همینطور برای اسرائیلی‌ها زمان می‌خرید، چرا که آنها نمی‌توانند حمله ای را آغاز کنند وقتیکه رئیس‌جمهور آمریکا در اسرائیل بسر میبرد. و من فکر نمی کنم که آنها برای این کار آماده باشند. من فکر نمی کنم که آنها دقیقاً میدانند که چه کاری می خواهند انجام دهند. من معتقدم که سفر بایدن ممکن است برای تأثیرگذاری بر این اهداف بوده باشد و یکی از جنبه‌های این دیدار عمدتاً متمرکز برمخاطبان آمریکایی بود.

پرسش. اگر اسرائیل در نهایت غزه را دوباره اشغال نماید، این چه معنایی برای فلسطینی ها خواهد داشت؟

پاسخ. این فقط مقاومت را شعله ور خواهد نمود. آنها می توانند بکشند – آنها هم اکنون حدود ۳۵۰۰ نفر را کشته اند. آنها بیشتر خواهند کشت. آنها بخشی از شمال نوار غزه را خالی خواهند نمود. اما اگر در آنجا بمانند مقاومتی وجود خواهد داشت. این چیز دیگری است که بایدن سعی داشت به اسرائیلی ها بگوید – اشغال نکنید. او قبل از رفتن علناً این را گفت. آنها این را، برخلاف اسرائیلی ها که از خشم و میل به انتقام کور گشته اند، نمی خواهند. ایالات متحده در تلاش است که با صحبت  این افراد را به زمین بازگرداند. پس از اشغال غزه چه خواهید کرد؟ بار اول خوب به پیش رفت؟ پنج نفر از سربازان قدیمی در اشغال غزه  را از سالهای ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ را بیاورید و بگذارید به شما بگویند که این کار چگونه به پیش خواهد رفت. پنج برابر بدتر خواهد شد. من مطمئن هستم که همانطور که اغلب اتفاق می افتد، برخی از پرسنل نظامی و اطلاعاتی در اسرائیل در چارچوب جنگ نه با سیاستمداران خود، با آمریکایی ها همسو خواهند گشت.

منبع

https://english.elpais.com/international/2023-10-20/rashid-khalidi-destroying-hamas-as-a-political-institution-as-an-idea-is-impossible.html 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate