حکم گاز غزّه
ا النا پوستاوُیتووا (ELENA PUSTOVOYTOVA): هر گاه صحبت پول کلان در میان باشد، یک نفر باید بمیرد.
ا. م. شیری: عامل و مقصر تمام فجایع جهان، از جمله، فلسطین و مردم آن، نظامهای مبتنی بر مالکیت خصوصی، بویژه، نظام غیرانسانی سرمایهداری و استعمار- امپریالیسم آنگلوساکسونی است.
کریس هجز، روزنامهنگار آمریکایی برندۀ جایزه پولیتزر، میگوید: «وقتی یهودیهای افراطی، صهیونیستهای متعصب، متعصبان مذهبی، ملیگرایان افراطی و فاشیستهای سرّی در دولت نژادپرست اسرائیل میگویند که میخواهند غزه را از روی نقشه محو کنند، باور کنید»
دلیل این امر، سابقه درگیری طولانی مدتی است که به یک زخم التیامنیافتنی در خاورمیانه تبدیل شده است. این زخم با تصمیم آرتور بالفور، وزیر امور خارجۀ انگلیس آغاز شد، که با صدور بیانیهای اعلام کرد که انگلیس «به بازسازی خانۀ ملی برای مردم یهودی در فلسطین نگاه مساعد دارد». تقسیم بعدی فلسطین از طریق تلاشهای سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ در واقع زمینهایی را به یک ملت «دائماً سرگردان» اختصاص داد و… جنگ زائید.
از آن زمان به بعد، دیگر به شمردن وقوع جنگ یین اعراب و اسرائیل نیازی نیست؛ این جنگ دائمی شده است. و چند قدمی را که فلسطینیها طی سه ربع قرن به سوی تشکیل دولت خود برداشتهاند، نمیتوان با سرعت و قاطعیت اسرائیل در تصرف سرزمینهای فلسطین مقایسه کرد.
نتانیاهو، که برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ پست نخست وزیری را به عهده گرفت، تمام زندگی سیاسی خود را وقف پرورش یهودیان افراطی کرده است. پدرش بنزیون رهبر حزب هروت، خواستار تصرف تمام فلسطین بود.
کریس هجز نتیجه میگیرد: «پروژۀ صهیونیستی، همیشه رنگی از فاشیسم یهودی داشته است. آن نیز اکنون کنترل دولت اسرائیل را به دست گرفته است».
اما با این حال، دلیل اینکه فلسطین عربی اکنون محکوم به فنا است، افسانه نیست. اسرائیل از نظر تاریخ، کشور جالبی است و از نظر منابع طبیعی باز هم جالبتر است. در قلمرو آن مواد غذایی، پوشاک، منسوجات، تجهیزات الکترونیک نظامی و پزشکی، عطر و تنباکو تولید میشود. اسرائیل یکی از مراکز اصلی پردازش الماس، متالورژی و ماشینسازی توسعهیافته، کشتیسازی، میکروالکترونیک، داروسازی، تولید کامپیوتر و ربات است… اما در اینجا ذخایر مواد معدنی بزرگ و با ارزش تا اوایل دهۀ ۲۰۰۰ وجود نداشت. در آن زمان ترکیه، یونان، قبرس، اسرائیل، لبنان، مصر و… به دنبال نفت و گاز در حوضۀ شام دریای مدیترانه بودند و آن را پیدا کردند.
اولین میدان گازی بزرگ در سال ۲۰۰۸ توسط اسرائیل در ۹۲ کیلومتری ساحل اکتشاف شد. ذخایر اولیۀ گاز آن ۳۰۰ میلیارد متر مکعب تخمین زده میشود. پس، از کشف آن چه اتفاق افتاد؟ در دسامبر همان سال، نیروهای اسرائیلی به نوار غزۀ فلسطین حمله کردند و عملیات «سرب مذاب» آغاز شد. «فعالیتهای تروریستی مداوم و تهدیدات موشکی از نوار غزّه علیه غیرنظامیان اسرائیلی» توجیه رسمی آن بود. اما هدف اصلی مصادرۀ ذخایر گاز طبیعی فلسطین در دریا بود.
در پی این تهاجم، اسرائیل با نقض آشکار قوانین بینالمللی، میادین گاز فلسطین را عملاً مصادره کرد.
کشور فلسطین که در ۳۱ ژوئیۀ ۲۰۱۹ استقلال خود را اعلام کرد و توسط اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شد، اگر یک کشور واقعاً مستقل در مرزهای نوار غزه، کل کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی باشد، در این صورت، کنوانسیون ۱۹۸۲ سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها شامل حال آن نیز خواهد شد. از آن میتوان نتیجه گرفت که در ۲۰۰ مایل دریایی از سواحل غزه، منطقۀ انحصاری اقتصادی فلسطین با تمام میدانهای گازی واقع در آن است. واضح است که آنها تنها بخشی از منطقۀ وسیعتر ذخایر هیدروکربن در شام را تشکیل میدهند، اما عملاً این ذخایر طبیعی توسط اسرائیلیها تصرف شده است.
یک سال پس از عملیات «سرب مذاب»، اسرائیل کشف میدان گاز طبیعی عظیم لویاتان را در همان حوضۀ شام که از مصر تا ترکیه امتداد دارد، اعلام کرد. این امر همراه با میدان تامار، چشماندازهای جدی برای تلآویو باز کرده است که هیچ کس آن را وادار به ترک آن نخواهد کرد. لویاتان بزرگترین میدان گازی جهان در دهۀ ۲۰۰۰ کشف شد. حجم ذخایر فنی قابل استحصال این میدان حدود ۳.۴ تریلیون متر مکعب گاز طبیعی و ۱.۷ میلیارد بشکه نفت است و یک میدان نفتی دیگر با پتانسیل ۳ میلیارد بشکه در زیر میدان گازی در عمق پنج تا شش کیلومتری تخمین زده میشود.
در سال ۲۰۰۰، بریتیش گاز یک میدان گاز طبیعی حاوی بیش از ۱ تریلیون فوت مکعب در ۳۰ کیلومتری غرب سواحل غزه کشف کرد. اما بر خلاف ادعا، این همان میدان لویاتان بود که بخشی از آن در آبهای سرزمینی غزه واقع است و با این «کشف» در اصل حکم کشتار فلسطینیها را امضا کرد.
تابستان گذشته، میدان دیگری در حوضۀ شام بین دو میدان فعال تولید گاز «کاریش» و «طنین» کشف شد. ذخیرۀ گاز آن ۶۸ میلیارد متر مکعب تخمین زده شده است… اسرائیل از یک واردکنندۀ منابع انرژی تا زمانهای اخیر، آماده است نقش تأمینکنندۀ سوخت آبی به اروپا را بر عهده بگیرد. سال گذشته در اینجا ۲۱.۹ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی تولید شد. تقاضای گاز داخلی نیز با ۳ درصد افزایش، به ۱۲.۷ میلیارد مترمکعب رسید. اروپا با طمع مالیخولیایی به این «مازاد» مینگرد.
اسرائیل در حال حاضر از چهار میدان گاز بدست میآورد. پس اگر برخی از آنها در آبهای سرزمینی فلسطین واقع شده باشند، چه؟ آیا این دولت حق توسعۀ اولیۀ منطقۀ انحصاری اقتصادی در امتداد ۳۷۰ کیلومتر (۲۰۰ مایل دریایی) را دارد؟
اسرائیل با بیاعتنایی کامل به دولت فلسطین، با بریتیش گاز (BG Group) برای اکتشاف و توسعۀ میادین گازی جدید قرارداد امضاء کرد. فلسطین تلاش کرد در رابطه با این معامله در دادگاه عالی اسرائیل اقامۀ دعوی کند. اما جواب گرفت: «اسرائیل هرگز از فلسطین گاز نخواهد خرد».
خود فلسطینیها نمیتوانند با وجود اعتراضات خشونتآمیز و پرتاب سنگ به سمت تانکها، حق اعطا شده توسط اسرائیل برای کنترل سرنوشت فلسطین را به چالش بکشند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به همین ترتیب نمیتواند بر اجرای قطعنامۀ شماره ۱۸۱ خود پافشاری کند. دقیقاً این نشانۀ ناتوانی جهان عرب و حقوق بینالملل در مقابل یک دولت اساساً فاشیستی است که مرزهای خود را با زور اسلحه گسترش میدهد. آیا این ضعف که موجب تشجیع اسرائیل میشود، شما را به یاد آلمان در پایان دهۀ سی قرن گذشته نمیاندازد؟
با این حال، پدیدۀ مشارکت حماس در جنگی که از ۷ اکتبر آغاز شد، عجیب است. بنیامین نتانیاهو در نشست اعضای کنست از حزب لیکود خود در مارس ۲۰۱۹ گفت: «هر کسی که میخواهد از تشکیل یک کشور فلسطینی جلوگیری کند، باید از حماس حمایت کند و به حماس پول بدهد… این بخشی از استراتژی ما است که فلسطینیان نوار غزه را از فلسطینیان کرانۀ باختری جدا کنیم». این یعنی، حماس به عنوان یک شریک در رویارویی با تشکیلات خودگردان فلسطینی تلقی میشد و قصد داشت مانع محمود عباس در حرکت به سوی تشکیل کشور فلسطین باشد.
اما چرا متحد وفادار نتانیاهو به شهرهای اسرائیل موشک شلیک کرد؟ احتمالاً با هدف اصلی ارتش اسرائیل کاملاً مطابقت دارد. گلوبال رسیرچ کانادا معتقد است: «هدف نهایی فقط بیرون راندن فلسطینیها از سرزمینشان نیست، بلکه مصادرۀ ذخایر چند میلیارد دلاری گاز طبیعی در دریای غزه است، یعنی هم آنهایی که در سال ۱۹۹۹ به بریتیش گاز تعلق داشتند و هم آنهایی که در سال ۲۰۱۳ در شام کشف شدند».
واضح است که اکتبر ۲۰۲۳ برای ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت ساکن باریکۀ غزه، ادامۀ تهاجم ۲۰۰۸-۲۰۰۹ به نوار غزه تحت عنوان «سرب گداخته» بود. اشغال نظامی این بخش توسط نیروهای ارتش اسرائیل و اخراج فلسطینیان از سرزمینشان حتی پس از بازگشت آخرین گروگان یهودی، مرده یا زنده به کیبوتس خود، پایان نخواهد یافت. بوی گاز عامل مرگ غزه شد.
منتشره شده در: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
مطلب مرتبط: انگلیس زادگاه نازیسم
https://eb1384.wordpress.com/2023/11/16/
۲۵ آبان- عقرب ۱۴۰۲
هیأت حاکمۀ اسرائیل، سوارکاران بیسر در مقابل کل جهان
یوری باریسوف (YURI BORISOV)
ا. م. شیری
حاکمیت اسرائیل کفایت خود را از دست داده، به واکنش مؤثر جامعه جهانی نیاز دارد
بنیامین نتانیاهو که نخستین بار نیست سمت نخست وزیری اسرائیل را برعهده دارد، همچنان بلاتغییر باقی مانده است. اکنون همه به خاطر ندارند که او در سال ۲۰۰۹ قول داده بود «کل جهان را با خود ببرد». در آن زمان، بهویژه، شایعات نگرانکنندهای دربارۀ «دیدار پر سر و صدای» بین دمیتری مدودف، رئیسجمهور وقت روسیه و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، منتشر شد. پس از اینکه مدودف به روش بسیار قاطع اطمینان داد که روسیه مجوز بمباران هستهای برنامهریزی شدۀ اسرائیل علیه ایران را نمیدهد و اگر نتانیاهو تهدید خود را عملی کند، «بسیار محتمل» است که روسیه واکنش متناسب نشان دهد، رئیس دولت اسرائیل تهدید کرد: «اگر مجبور باشیم، تمام دنیا را با خود خواهیم برد».
امروز، او به همان طرز مشابه تهدید میکند که «قاطعانه با کل جهان مقابله خواهد کرد» و حق نابود کردن هر کس نامناسب را برای خود محفوظ میدارد. در ۱۱ نوامبر، رهبران مسئول هدایت جنگ اسرائیل در غزه قول اکید دادند که به حملۀ نظامی برای از بین بردن گروه تروریستی حماس ادامه دهند و در مقابل فشارهای بینالمللی برای کند کردن یا توقف آن، مقاومت کنند و همچنین قول دادند که «در صورت لزوم در برابر جهان محکم بایستند».
در یک کنفرانس خبری مشترک، نخست وزیر بنیامین نتانیاهو، یوآو گالانت، وزیر دفاع و بنی گانتس وزیر دفاع پیشین انتقادهای فزایندۀ بینالمللی در مورد هزینههای غیرنظامی جنگ را رد کردند و از رهبران غربی خواستند از دولت یهود حمایت کنند. زیرا، پیروزی آن به معنای پیروزی کل آزادیخواهان جهان است.
نتانیاهو تأکید کرد: «تسلیم فشار نشوید – جنگ ما جنگ شماست. اسرائیل باید بخاطر خودش و به خاطر جهان پیروز شود». به گفته وی، هیچ مقدار فشار بینالمللی، هیچ مقدار اتهامات واهی علیه سربازان ارتش و دولت اسرائیل، بر پایداری اسرائیل در دفاع از خود تأثیر نخواهد گذاشت.
یوآو گالانت وزیر دفاع نیز حرف نتانیاهو را که ظاهراً گفتار و کردارش بر هم منطبق است، تکرار کرد. اکنون او لبنان را تهدید میکند: «من در اینجا به شهروندان لبنانی میگویم: من اکنون شهروندان غزه را میبینم که با پرچمهای سفید در امتداد ساحل راه میروند و به سمت جنوب حرکت میکنند. حزبالله، لبنان را به یک جنگ احتمالی میکشاند و اشتباه میکند. اگر [حزبالله] مرتکب چنین اشتباهی بشود، هزینۀ آن را قبل از همه، همۀ شهروندان لبنانی خواهند پرداخت. کاری که ما در غزه انجام میدهیم، میتوانیم در بیروت نیز انجام دهیم». گالانت میگوید که در تلاش فقط برای آزادسازی گروگانها، صرف نظر از تعداد قربانیان اضافی، متوقف نخواهد شد.
وزیر دفاع با تأکید بر اینکه در حال حاضر کمتر از ۱۰ درصد توان نیروی هوایی اسرائیل در عملیات در نوار غزه حضور دارد، افزود: «خلبانان ما در کابین نشستهاند، دماغۀ هواپیماها به سمت شمال است. ما برای انجام هر کاری که باید در سمت جنوب انجام دهیم، به اندازۀ کافی نیرو داریم، اما نیروی هوایی به شمال نظر دارد و قدرت آن بسیار عالی است».
سرشت این بیانیه که هیچ توجهی به حقوق بینالملل ندارد، حاوی تأئید صریح این واقعیت است که دولت اسرائیل نه با «تروریست» مشخص، بلکه، مستقیماً با کل جمعیت مناطق عربی مجاور، فلسطین باشد یا لبنان، در حال جنگ است. یعنی به اعمالی که به عنوان نسلکشی شناخته میشود، مرتکب شده و قصد دارد ادامه دهد. این خطرناکترین جنایت بینالمللی در همان سطحی است که جنایتکاران جنگی اصلی نازی در سالهای ۱۹۴۵-۱۹۴۶ در دادگاه نورنبرگ مورد بررسی قرار گرفت. این از این منظر خطرناک است، که یک ملت را نسبت به ملتهای دیگر برتر میشمارد – این دقیقاً همان کاری است که نازیها در زمان خود کردند.
و این دقیقاً همان چیزی است که سخنان گالانت نشان میدهد: «هزینۀ آن را قبل از همه، همۀ شهروندان لبنانی خواهند پرداخت. آنچه ما در غزه انجام میدهیم، میتوانیم در بیروت نیز انجام دهیم».
اینکه اسرائیل با غزه دقیقاً چه کرد، امروز همۀ دنیا میدانند و میبینند که در آنجا حداقل چهل هزار نفر کشته و مجروح شده و حداقل نیمی از مناطق شهر ویران شده است. آنها امروز بیروت را دقیقاً با همین کار تهدید میکنند.
به عبارت دیگر، رفتار حاکمان کنونی اسرائیل را میتوان با عبارات زیر مشخص کرد: آنها وحشیگری کردند، قلع و قمع نمودند و از حد و حدود خود خارج شدند. مقامات اسرائیلی به مالیخولیا که معمولاً به کمک پزشکان و امدادگران واجد شرایط نیاز دارد، گرفتار شدهاند. اتفاقی نیست که بسیاری از مردم در خود اسرائیل (حتی به رقم ۷۰ درصد اشاره میکنند)، به هیچوجه حاضر به موافقت با چنین سیاست گستاخانه نیستند. زیرا، واضح است که در آن قبل از هر چیز، یک تهدید برای کشور خود احساس میکنند.
سرپیچی نمایشی از قوانین بینالمللی، قوانین و آداب و رسوم جنگ و هدف قرار دادن کل جهان، آشکارا آن کاری نیست که بتواند به طول عمر و رفاه دولت اسرائیل، حتی اگر دارای سلاح هستهای باشد، کمک کند. در دنیایی که نتانیاهو ۱۵ سال پیش تهدید کرده بود «با خود خواهد برد»، از این نوع سلاحها فراوان است.
ثمرۀ نگاه تحقیرآمیز حاکمان اسرائیل نسبت به تمام بشریت امروز کاملاً آشکار است. این واقعیت را به ویژه رأیگیری اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که طی آن اسرائیل و آمریکا اساسا تنها ماندند، تأئید میکند.
… قربانی کردن دستهجمعی کودکان به دستور هیرودیس، پادشاه اسرائیل در زمان خود به نقطۀ عطف غمانگیزی در دورۀ ظهور دولت باستانی یهودیه تبدیل گردید. سپس آن را با تولد عیسی مسیح مرتبط کردند. آنچه که جهان امروز در غزه شاهد آن است، به این داستان غمانگیز کتاب مقدس بسیار شبیه است. در همین حال، کتاب مقدس، همانطور که میدانیم، ظهور دوم منجی و صدور حکم ترسناک را نیز پیشبینی میکند. و با مشاهدۀ قتلعام جدید نوزادان که درست در برابر چشمان ما اتفاق میافتد، این رویدادها دور از ذهن نیست.
برگرفته: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/11/15/
۲۴ آبان- عقرب ۱۴۰۲
آیا نشست عربی- اسلامی در ریاض نقطۀ عطفی در مناقشه فلسطین و اسرائیل خواهد بود؟
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
بلحاظ تاکتیکی، اسرائیل میتواند موضع اعراب جهان و حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد را نادیده بگیرد، از نظر استراتژیک – نه!
بیانیۀ اجلاس سران کشورهای عربی- اسلامی در مورد حوادث غزه که اخیراً در ریاض برگزار گردید و همچنین قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل متحد، اولین قطعنامه در جریان مناقشۀ فعلی مبنی بر درخواست توقفهای بشردوستانه در منطقۀ درگیری و کمک به مردم، که در نهایت در ۱۵ نوامبر تصویب شد، گمان میرود اسرائیل آنها را به طور کامل رد کند. استدلالها هنوز همان هستند– حماس از مردم غیرنظامی به عنوان «سپر انسانی» استفاده میکند، بنابراین باید از آن پرسید. در ضمن، در اسرائیل در مورد نشست ریاض که خود را به محکومیت شدید اقدامات اسرائیل محدود کرد، اما هیچ برنامۀ تحریمی، از جمله «تحریم نفت» علیه آن یا متحدان غربیاش اعلام نکرد، کاملاً تحقیرآمیز صحبت میکنند. به همین ترتیب، نمایندۀ اسرائیل در سازمان ملل متحد با رد قطعنامۀ شورای امنیت این سازمان، رضایت خود را از این که شورای امنیت خواستار توقفهای بشردوستانه شده، نه آتشبس فوری، پنهان نمیکنند. از این گذشته، حتی روسیه نیز با در نظر گرفتن قطعنامۀ بسیار مبهم و غیرالزامآور، از رأی دادن خودداری کرد. علاوه بر این، به همین دلیل، امارات متحدۀ عربی به همراه مالت در اجرای دستورات اجلاس سران عربی-اسلامی، از ترکیب نویسندگان مشترک قطعنامه خارج شد. امارات تصمیم گرفت به پیشنویس سند روسیه بپیوندند. این سند که توسط واسیلی نبنزیا، سفیر روسیه در سازمان ملل ارائه شد، میتوانست به صلح واقعی منتج شود. اما غربیها آن را به شکست کشاندند.
با وجود این، گستاخی دولت کنونی اسرائیل و کاخ سفید در پشت آن، که معتقدند از نظر تاکتیکی تاکنون پیروز شدهاند، ممکن است خیلی زودرس باشد. نه تنها شعله ور شدن آتش بحران در خاورمیانه هنوز با نتیجۀ منطقی خود فاصله دارد، بلکه روند شکلگیری واکنش اعتراضی به اقدامات اسرائیل نیز هنوز در آغاز راه است. این واقعیت که امارات متحدۀ عربی، احتمالاً وفادارترین کشور به اسرائیل در منطقه، که هنوز روابط دیپلماتیک خود را با آن قطع نکرده، به پیشنویس قطعنامۀ سختتر روسیه نسبت به قطعنامۀ تصویب شده پیوست، خود علامت روشنی است که باید به آن توجه کرد. و این واقعیت نیز که در سراسر قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل متحد، با «آوارگی اجباری فلسطینیان» به شدت مخالفت شده، قابل تأمل است. اگر در نظر داشته باشیم که هدف نهایی آشکار کل عملیات اسرائیل «شمشیرهای آهنین» دقیقاً همین است، ممکن است تحقق آن به طرز محسوسی پیچیدهتر شود.
بررسی دقیقتر اسناد اجلاس ریاض و همچنین تقویم اقدامات برنامهریزیشده کشورهای عربی- اسلامی در رابطه با اسرائیل به ما امکان میدهد به این نتیجه برسیم که در اثر وخامت روابط فلسطین و اسرائیل بیش از هر زمان دیگری، احتمالاً آنها به بحران کنونی نزدیک میشوند. اعراب هرگز مثل سابق با «هضم» سرزمینهای فلسطین توسط اسرائیل به سمت توافق تدریجی با آن نخواهند رفت. اعراب برای گشودن این گره برنامۀ یکپارچه و بلندمدت تهیه کردهاند که اکنون (البته با درجات متفاوتی از تمایل) مجبور به اجرای آن خواهند شد.
اجلاس اضطراری مشترک عربی- اسلامی در قطعنامۀ ۳۱ مادهای خود بر ضرورت صلح عادلانه و پایدار بر اساس راه حل دو کشوری تأکید کرده و از جامعۀ بینالمللی میخواهد که اسرائیل را در قبال اقدامات خود پاسخگو نموده و از حقوق مردم فلسطین حمایت نماید.
این قطعنامه با رد هر گونه تلاش برای توصیف حملات اسرائیل به عنوان دفاع از خود و یا توجیه آن به هر بهانهای، از شورای امنیت سازمان ملل متحد میخواهد که برای پایان دادن به تجاوز و محدود کردن اشغال استعماری اسرائیل و نقض مداوم قوانین بینالمللی و قطعنامههای مختلف سازمان ملل متحد توسط آن، تصمیم الزامآور اتخاذ نماید.
این قطعنامه از جامعۀ بینالمللی میخواهد که بر اساس قوانین بینالمللی بشردوستانه اسرائیل را بهعنوان یک دولت اشغالگر و با تمام عواقب ناشی از اشغالگری آن به رسمیت بشناسد. این شامل ساخت و توسعۀ شهرکها، مصادرۀ زمینها و اخراج فلسطینیها از خانههایشان میشود.
یکی دیگر از مفاد کلیدی قطعنامه این است که از همۀ کشورها میخواهد تا صادرات سلاح و مهمات به دولت اشغالگر را که توسط ارتش اسرائیل و شهرکنشینان تروریست برای اعمال خشونت علیه مردم فلسطین و تخریب خانهها، بیمارستانها، مدارس، مساجد، کلیساها و سایر زیرساختهای حیاتی آنها استفاده میشود، متوقف کنند.
این رهبران از دیوان کیفری بینالمللی خواستند تا تحقیقات خود را در مورد جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت که اسرائیل علیه مردم فلسطین مرتکب میشود، تکمیل کند.
این قطعنامه با محکوم کردن جابجایی حدود یک و نیم میلیون فلسطینی در نوار غزه که به موجب کنوانسیون چهارم ژنو جنایت جنگی محسوب میشود، از کشورهای عضو کنوانسیون میخواهد که به طور جمعی این اقدام را محکوم و تقبیح کنند.
این متن هرگونه تلاش برای اخراج، تبعید یا کوچ اجباری مردم فلسطین بهطور فردی یا جمعی، اعم از غزه، کرانۀ باختری و بیتالمقدس به هر مقصد دیگری را قاطعانه رد میکند. این گونه اقدامات را باید خط قرمزها و جنایات جنگی دانست.
قطعنامۀ سران، همچنین زندانی کردن غیرقانونی هزاران فلسطینی توسط اسرائیل را محکوم میکند. علاوه بر این، این سند تشکیل یک گروه تخصصی نظارت قانونی را با نظارت اتحادیۀ عرب و سازمان همکاری اسلامی برای مستندسازی جنایات اسرائیل در تمام اراضی فلسطین الزامی تلقی میکند. این قطعنامه استانداردهای دوگانه در اجرای قوانین بینالمللی را به شدت محکوم نموده و هشدار میدهد که چنین دوگانگی اعتبار کشورهایی را که از اسرائیل برای گریز مسئولیتش دفاع میکنند، تضعیف میکند.
این قطعنامه با هدف ایجاد منطقۀ عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه و نابودی همۀ تسلیحات کشتار جمعی در منطقه را به عنوان بخشی از تلاشهای سازمان ملل برای مبارزه با خطر آنها دانسته و خواستار برگزاری کنفرانس بینالمللی شده است.
یکی از شاخصترین چهرههای این اجلاس، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران بود که علاوه بر مطرح کردن شدیدترین مطالبات علیه اسرائیل، برنامۀ نزدیکی شیعه و سنی را با جدیت ترویج کرد که میتواند یک طرح بسیار ناخوشایند دیگر برای اسرائیل و به طور کلی، برای غرب باشد.
علاوه بر این، آقای رئیسی با سران بسیاری از کشورهای عربی موافق نبود و به جای قطعنامۀ مبنی بر تشکیل دو کشور که وجود یک کشور مستقل فلسطینی را در کنار یک دولت یهودی در نظر دارد، خواستار تشکیل یک کشور فلسطینی «از بحر تا نحر» به جای اسرائیل شد.
بر خلاف برخی از شرکتکنندگان در اجلاس فوقالعاده سازمان همکاری اسلامی که راه حل دو کشور دایر بر تشکیل کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل را پیشنهاد کردند، ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران ضمن تأکید بر راهحلهای دموکراتیک متکی بر صندوقهای رأی با حضور همۀ فلسطینیها، گفت: «در این اجلاس برخلاف آنچه که برخیها در مورد آیندۀ مسئلۀ فلسطین در قالب راه حل دو دولتی سخن گفتند، ما بر یک راهحل کاملا دموکراتیک مبتنی بر مراجعه به آرای همۀ فلسطینیها اعم از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان برای تعیین آیندۀ خود تأکید میکنیم».
در شرایط کنونی، مسلماً فلسطینیها مایلند حمایت قاطعتری از سوی همکیشان و همنوعان خود ببینند، اما همچنان معتقدند که فداکاریهای انجام شده بیهوده نیست، زیرا، از نظر استراتژیک به آنها اجازه میدهد تا دستور کار نامطلوب سالهای اخیر را کاملاً معکوس کنند. زنجیرۀ به رسمیت شناختن دیپلماتیک اسرائیل که با چنین دشواری با کمک کاخ سفید در یک دورۀ زمانی طولانی شکل گرفت، متوقف شده و در حال شکستن است. حل سریع مسئله فلسطین به عنوان یک حلقه کلیدی در حل و فصل مسائل خاورمیانه، برای کل جهان، به ویژه، برای جهان عرب، دوباره ضروری شده است.
الی کوهن، وزیر امور خارجۀ اسرائیل در ۱۳ نوامبر گفت که فشار بینالمللی بر اسرائیل برای مهار یا پایان دادن به عملیات خود در غزه، احتمالاً در چند هفتۀ آینده به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت. به گفتۀ او، فشارهای دیپلماتیک افزایش یافته و «پنجره دیپلماتیک» برای کارزار ارتش اسرائیل در غزه، قبل از بسته شدن، احتمالا تا دو – سه هفتۀ دیگر باز خواهد ماند.
برگرفته از: پورتال بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/11/18/
۲۷ آبان-عقرب ۱۴۰۲
جنگ در خاورمیانه، اسرائیلیها نباید از تحریم نفت بترسند
دمیتری نفیودوف (DMITRY NEFYODOV)
ا. م. شیری
طلای سیاه از سراسر جهان به ارتش اسرائیل میرسد
جنگ جاری در غزه به انزوای تدریجی سیاسی و دیپلماتیک اسرائیل در جهان عرب و فراتر از آن منجر میشود. با این حال، در بیشتر موارد، موضوع به عبارات پرسر و صدا محدود میشود، که آزادی عمل دولت یهود را برای «حل نهایی مسئلۀ فلسطین از طریق» بیرون راندن بیش از ۲ میلیون جمعیت غزه به شبهجزیرۀ سینا یا استان الانبار عراق و هر جای دیگر به سختی محدود میکند.
لازم به ذکر است، که پارلمان الجزایر تصمیم گرفت به عبدالمجید تبون، رئیس جمهور اجازۀ اعلام جنگ علیه اسرائیل بدهد. یک روز قبل از آن، بحرین (یکی از شرکتکنندگان توافقنامۀ ۲۰۲۰ ابراهیم) از فراخواندن سفیر خود از تلآویو خبر داد؛ پیش از این، اردن در بحبوحۀ اعتراضات گستردۀ مردم محلی فلسطین این کار را کرده بود. در بیانیۀ وزارت خارجۀ ترکیه در ۴ نوامبر آمده است: «با توجه به فاجعۀ انسانی ناشی از حملات مداوم اسرائیل به غیرنظامیان در نوار غزه و امتناع اسرائیل از درخواست آتشبس و ارسال بدون مانع کمکهای بشردوستانه، تصمیم گرفته شد شاکر اوزکان تورونلار، سفیر کشورمان در تلآویو، برای رایزنی به آنکارا فراخوانده شود».
همچنین درخواستهایی برای برداشتن گامهای مؤثرتر، از جمله، تحریم عرضۀ انرژی به اسرائیل از سوی حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجۀ ایران در اجلاس سران روابط خارجی «سازمان همکاری اسلامی» در شهر جده در ۱۸ اکتبر پیشنهاد شد. اما، کشورهای عضو اوپک و شورای همکاری خلیج فارس به این ابتکار واکنش نشان ندادند. در مقابل، مقامات دفتر مرکزی اوپک گفتند: «با توجه به پیشنهاد ایران، هیچ اقدام فوری یا نشست اضطراری برنامهریزی نشده و افزودند: «ما یک سازمان سیاسی نیستیم». هاکان فیدان، وزیر امور خارجۀ ترکیه نیز از درخواست همتای ایرانی خود حمایت نکرد و ضمن تأکید بر لزوم راهحل دو کشور برای مناقشۀ فلسطین و اسرائیل، اعلام کرد که کشورش برای «پذیرش مسئولیت و ضامن بودن» در یک توافق صلح بالقوه آماده است. حتی پس از حادثۀ «مرمرۀ نیلگون» در سال ۲۰۱۰، زمانی که روابط ترکیه و اسرائیل به پایینترین حد خود رسید، اردوغان انتقال نفت از طریق خط لولۀ باکو-تفلیس-جیهان (۴۰ درصد نفت مورد نیاز این کشور) به اسراییل خودداری کرد که این نشاندهندۀ اولویت آشکار منافع عملگرایانۀ این کشور بر لفاظیهای پوپولیستی بود.
زمانی که واکنش به تشدید دیگر درگیریها در خاورمیانه، به تحریم متحدان غربی اسرائیل تبدیل شد، منابع رویترز در حاشیۀ سازمانهای عربی خاطرنشان کردند: «وضعیت ژئوپلیتیکی در مقایسه با ۵۰ سال قبل تغییر کرده است». جاسم البودایوی، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، اظهار اطمینان میکند: «شورا به عنوان یک شریک روشن و صادق جامعۀ بینالمللی، به عنوان یک صادرکنندۀ نفت کار میکند و در هیچ موردی نمیتوانیم از آن به عنوان سلاح استفاده کنیم». بر اساس گزارش «S&P Global Commodity Insights»، در سال ۲۰۲۲، منطقۀ خودمختار کردستان عراق (اربیل)، آذربایجان و قزاقستان، دو کشور نزدیک به ترکیه، با حجم کمتر از نیجریه، گابن و برزیل، تأمینکنندگان اصلی نفت اسرائیل بودند. از ژانویه تا اکتبر سال جاری، اسرائیل نفت مورد نیاز خود را عمدتاً از ترکیه (نفت خام از کردستان عراق و از مناطق شمال سوریه تحت کنترل شبه نظامیان طرفدار ترکیه) و تا حدی از روسیه و گابن تأمین کرد. حجم کل واردات نفت خام و فرآوردههای نفتی در این دوره به ترتیب، حدود ۳۰۰ هزار و ۵۰ هزار بشکه در روز بوده است. کشورهای آذربایجان، قزاقستان، عراق، ترکیه، نیجریه و گابن و همچنین تمامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، عضو سازمان همکاری کشورهای اسلامی هستند.
اما در مورد واردات نفت اسرائیل در سال ۲۰۲۲، دادههای دیگری نیز وجود دارند که بر اساس آنها منشاء بیش از نیمی از واردات نفت مشخص نیست. دادههای مربوطه طبقهبندی شده است. با این حال، میتوان نتیجه گرفت که از میان تأمینکنندگان شناختهشده، آذربایجان در رتبۀ اول (۱.۷ میلیارد دلار)، برزیل با تحویل نفت خام به ارزش ۱.۱ میلیارد دلار در رتبۀ دوم و قزاقستان در رتبۀ سوم (۷۷۷ میلیون دلار) قرار دارد. امارات متحدۀ عربی (با ۶۴۵ میلیون دلار) و نیجریه (با بیش از ۲۰۰ میلیون دلار) با فاصلۀ کمی آنها را دنبال میکنند. اما در مجموع میتوان منشاء عرضه به ارزش ۴.۴ میلیارد دلار را مشخص کرد. به گفتۀ تحلیلگرانی که با ریانووستی مصاحبه کردهاند، منبع مواد خام که منشأ آن مشخص نشده، ممکن است کشورهای آفریقایی، مثلا، آنگولا و گابن باشند. به این فهرست میتوان کردستان عراق، میادین نفتی شمال سوریه، جماهیری سابق لیبی، سودان جنوبی، میانمار تحریمشده، تا حدی تیمور شرقی، پاپوآ- گینه نو، ونزوئلا، جمهوری دموکراتیک کنگو، چاد، ترینیداد و توباگو را اضافه کرد. علاوه بر این، مراد صدیقزاده، استاد مدعو مطالعات منطقهای دانشکدۀ عالی اقتصاد دانشگاه تحقیقات ملی، خاطرنشان میکند: نفت «غیر شخصی» زیادی در بازار جهانی به ویژه از کشورها و مناطق مذکور شناور است که واسطههای متعددی همیشه آمادۀ فروش آنها به هر کسی هستند و معتقد است اسرائیل هیچ دلیل جدی برای نگرانی از تحریم انرژی ندارد.
میتوان با این نتیجهگیری موافق کاملاً بود: سهم امارات در تأمین طلای سیاه اسرائیل از جمله، ترانزیت نفت امارات از طریق خط لولۀ نفت ترانس اسرائیل از ایلات به اشکلون در سواحل دریای مدیترانه در قالب پرداخت کالایی که از ابتدای دهۀ ۲۰۲۰ تأسیس شده، قابل توجه است. دقیقاً ایلات نقطۀ اصلی ورود نفت از عسقلان به اسرائیل است که به طور دورهای زیر آتش شبهنظامیان حماس قرار میگیرد و حوثیهای یمن نیز سعی میکنند متناوبا آن را مورد حمله قرار دهند. با توجه به افزایش عرضۀ نفت به اسراییل بود، که این خط قادر به کار در حالت معکوس ایلات-اشکلون، در دهۀ ۱۹۹۰ راهاندازی شد و سپس، از پالایشگاه نفت اشدود که پس از تصرف آن در منطقۀ شمال غزه توسط اسرائیل در سالهای ۱۹۴۹-۱۹۵۰ ساخته شد، تا پالایشگاه حیفا که تا همین اواخر با نفت خام «کردی» نیز تأمین میشد، گسترش یافت. مقامات فلسطین به تلآویو پیشنهاد کردند یک خط انشعابی از خط لولۀ نفت اشدود – عسقلان – ایلات از بیرشوا به غزه به طول تنها ۵۰ کیلومتر ساخته شود. اما این پیشنهاد مورد قبول واقع نشد.
با توجه به واکنش منفی سلاطین عرب به ابتکار فوقالذکر رئیس دیپلماسی ایران، معلوم میشود روابط اسرائیل و امارات را هیچ خطر نمیکند. به هر حال، سنت روابط بین امضاکنندگان «توافقنامۀ ابراهیم» و اسرائیل تنها به انرژی محدود نمیشود، بلکه بر حوزۀ همکاریهای فنی -نظامی نیز تأثیر میگذارد. تصادفی نبود که صادرات نظامی اسرائیل در سال ۲۰۲۲ تا حد بیسابقه (۱۲.۵ میلیارد دلار) افزایش یافت. کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (امارات، بحرین، مراکش…) در فهرست کلان منطقهای واردکنندگان محصولات نظامی-صنعتی اسرائیل پس از کشورهای منطقۀ آسیا و اقیانوسیه و اروپا مقام سوم را به خود اختصاص دادند.
قرار است نشست اضطراری شورای اتحادیۀ کشورهای عربی در بالاترین سطح در ۱۱ نوامبر در ریاض برگزار شود. میتوان گمانهزنی کرد که اگر عملیات نظامی اسرائیل در غزه تا این تاریخ متوقف نشود، یک سری دیگر از بیانیههای پر سر و صدا به دنبال خواهد داشت که برای آرام کردن «خیابان آشفتۀ مسلمان» طراحی شده است، نه بیشتر. اما اقدامات عملی، به ویژه در متن اظهارات مکرر مقامات آمریکایی مبنی بر آمادگی آنها برای تأمین کامل نیازهای انرژی متحد خاورمیانه خود، حتی اگر تا حدی پی گرفته شود، بیشتر جنبۀ نمادین خواهد داشت.
منتشره در: وبسایت بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/11/11
۲۰ آبان- عقرب ۱۴۰۲
خاورمیانه و کرانۀ غربی رود اردن چه زمانی به حالت انفجاری میرسد؟
دمیتری مینین (DMITRY MININ): نقشههای طراحیشده توسط «صهیونیستهای مذهبی»، به شدت به این امر کمک میکند
ا. م. شیری: جنگها ادامۀ سیاستاند. زمانی که زبان سیاست بند میآید، سلاحها زبان میگشایند.
در متن رخدادهای وحشتناک در نوار غزه، جهان به رویدادهای بخش دیگر فلسطین که دو سوم کل جمعیت آن در آنجا زندگی میکند، تا اندازۀ قابل ملاحظهای کمتر توجه دارد (کرانۀ باختری رود اردن ۴ و نیم میلیون نفر و اورشلیم شرقی، نیم میلیون نفر). در همین حال، اوضاع در آنجا هر لحظه ممکن است به یک انتفاضه (قیام) جدید منفجر شود. و اگر اسرائیل با وجود همۀ اعتراضات تاکنون توانسته با کمک آمریکا نوار غزه را منزوی کند و از مداخلۀ مستقیم سایر کشورها و نیروها در اوضاع جلوگیری کند، کار بومیسازی درگیری حاد در کرانۀ باختری رود اردن، برایش بسیار دشوارتر خواهد بود.
بشر الخصاونه، نخست وزیر و وزیر دفاع کشور همسایه- اردن- پیش از این در شبکههای اجتماعی اعلام کرده بود که تلاش اسرائیل برای حل مشکل کرانۀ باختری رود اردن، از طریق اخراج جمعیت آن به خاک اردن، از سوی امان به عنوان اعلام جنگ تلقی خواهد شد. شکی نیست که اگر این اتفاق بیفتد، نه کشورهای حاشیۀ خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی و نه دیگر کشورهای عربی نمیتوانند از رویارویی مستقیم با اسرائیل اجتناب کنند. به هر حال، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با سهم عادلانه از خون انگلیسی در رگهای خود، هنوز هم از نوادگان مستقیم حضرت محمد و «نگهبان» رسمی مقدسات اسلامی در کوه معبد بیتالمقدس است. فروپاشی کشور اردن در صورت رویارویی دستتنها با ارتش اسرائیل در برنامههای حاکمان اطراف گنجانده نشده است.
وجود «راستگراترین دولت تاریخ» کنونی اسرائیل به خودی خود در نیات آن برای «حل نهایی» مشکل فلسطینیها از طریق اخراج آنها به کشورهای عربی همسایه، دیگر هیچ تردیدی باقی نمیگذارد. طرح مربوطه برای غزه که ظاهراً توسط وزارت اطلاعات اسرائیل حتی قبل از حوادث ۷ اکتبر تهیه شده، پیشتر به مطبوعات درز کرده بود و واقعیت وجود آن توسط مقامات به رسمیت شناخته شد، اما «هنوز در سطح مطالعه». این واقعیت که نه تنها نوشته شده، حتی در واقعیت امر «در حال پیشرفت» است و از تمامی اتفاقی که در باریکۀ مظلوم غزه و در اطراف آن روی میدهد، به وضوح مشاهده میشود.
یک طرح مشابه، اما پیچیدهتر برای کرانۀ غربی رود اردن نیز وجود دارد. آن را بتزالل سموتریچ، وزیر دارایی، رهبر حزب مؤتلفۀ راست افراطی «صهیونیزم مذهبی» تدوین کرده که خواستار الحاق کل کرانۀ باختری شده و برای فلسطینیها سه گزینه در نظر گرفته است: ۱- با امتناع از هر گونه خواست ملی، به زندگی در سرزمین خود ادامه دهند؛ ۲- مهاجرت کنند؛ ۳- اگر آنها مصمم به ماندن و جنگیدن باشند، به عنوان تروریست بدست قوای ارتش اسرائیل نابود میشوند. اسموتریچ وقتی که طرح خود را در جلسۀ رهبران «صهیونیزم مذهبی» ارائه داد، از او سؤال شد که آیا قصد کشتن زنان و کودکان را هم دارد، پاسخ داد: «در جنگ باید مثل جنگ رفتار کرد».
[قیافۀ این دیو خبیث- بتزالل سموتریچ را بخاطر بسپارید]
حتی اطرافیان نتانیاهو نیز این طرح را رد کردند. با این حال، «در دست اجرا» بودن آن را منطق اقدامات به عمل آمده در کرانۀ باختری رود اردن و بیتالمقدس شرقی کاملاً تأئید میکند.
مقاومت مسلحانۀ گستردۀ فلسطینیها در ساحل غربی رود اردن هنوز شکل نگرفته است. زیرا، آنها با تمام توان توسط سازمان میانهروتر الفتح به رهبری محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین که به طور رسمی بخشی از این سرزمین را اداره میکند، عقبنشینی میکنند. علاوه بر این، فلسطینیهای این بخش، سلاح کمتری نسبت به حماس در غزه در اختیار دارند. دره اردن، که میتوانست از طریق آن تحویل داده شود، همیشه به شدت مین گذاری شده و توسط ارتش اسرائیل به شدت کنترل میشود. اما در این منطقه «برای مقاصد پیشگیرانه» از همان آغاز عملیات شمشیرهای آهنین، ارتش و نیروهای امنیتی اسرئیل در همه جا به سرکوبهای گسترده دست زدند. هزاران «اغتشاشگر بالقوه» دستگیر شده است. زندانها بیش از حد شلوغ هستند. هرگونه اعتراض مسالمتآمیز به شدت سرکوب میشود. حدود ۲۰۰ نفر کشته و صدها نفر زخمی شده است. اقتصاد فلج شده است. زندگی مردم به شدت سخت شده است. نارضایتی حاد تودهای به درجۀ بحرانی خود نزدیک میشود.
فلسطینی بازداشت شده در کرانۀ غربی رود اردن
یورش به بخش عربی بیتالمقدس
علاوه بر این، ترور واقعی علیه فلسطینیان در کرانۀ غربی رود اردن توسط شهرکنشینان یهودی از کیبوتسیمها («پسران کوهستان») که زمینهای آنها را به طور غیرقانونی اشغال کردهاند، به راه افتاده است. آنها زمینهای کشاورزی را ویران میکنند، خانهها را به آتش میکشند، به ساکنان آنها شلیک میکنند و همسایگان عرب خود را به طرق نشده اخراج میکنند. جمعیت شهرکنشینان یهودی در اینجا در حدود ۷۰۰ هزار نفر است و همۀ آنها بدون استثناء مسلح هستند. همین گروه از مردم، پایگاه اصلی انتخاباتی و پشتیبان دو حزب ضد فلسطینی ائتلاف حاکم در اسرائیل: «قدرت یهود» ایتامور بن گویر و «صهیونیزم مذهبی» بتزالل سموتریچ را تشکیل میدهند. این دو حزب به هر طریق ممکن حامیان خود را «تحریک میکنند». به ویژه، بن گویر، به عنوان وزیر امنیت ملی، قصد دارد دهها هزار سلاح خودکار قویتر از سلاحهای قبلی بین شهرکنشینان توزیع کند. سموتریچ بعنوان مقام مدیریت امور مالی، دائماً از انتقال هر گونه وجه به تشکیلات خودگردان فلسطین جلوگیری میکند.
بن گویر بین شهرکنشینان سلاح توزیع میکند
اوضاع به گونهای پیش میرود که حتی بدون توجه به ارادۀ نتانیاهو و فرماندهی ارتش اسرائیل، این دو به همراه شهرکنشینان میتوانند انفجار اعتراضی چنان قدرتمندی را برانگیزند که به آنها اجازه دهد تا در کرانۀ غربی نیز به عملیات مشابه عملیات غزه دست بزنند. اتفاقی نبود که حتی جی ۷ نیز به گمان تشدید سناریوی واقعی درگیری، نسبت به رفتار شهرکنشینان در کرانۀ باختری اظهار نگرانی کرد. مثلاً در جلسۀ ویژه آن در مورد وضعیت منطقه، در مورد آتشبس در غزه چیزی گفته نشد، آنها میگویند: «به سلامت بمباران کنید»! اما از سوی دیگر، «افزایش خشونتهای افراطی شهرکنشینان علیه فلسطینیها» را در یک بند جداگانه در بیانیۀ پایانی محکوم کردند. پس، چرا خواستار اخراج آنها از سرزمینهای اشغالی غیرقانونی نشدند؟
با این حال، نتانیاهو برای مهار متحدان متعصب خود عجله نمیکند. زیرا، برای او راحت است که همان هدف را دنبال کند و مسئولیت آن را به گردن دیگران بیاندازد. خود او و دیگر مسئولان حزب لیکود بارها در تظاهراتها و در مذاکرات مختلف با شرکای غربی گفتهاند که دولت فلسطین در واقع، در اردن محقق شده و فلسطینیهایی که حاکمیت اسرائیل بر کل سرزمینهای اشغالی را به رسمیت نمیشناسند، باید به آنجا بروند.
این تعبیر از «راهحل نهایی» مسئلۀ فلسطین، امان را بیش از همه نگران کرده است. تا سال ۱۹۶۷، کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی به طور کلی بخشی از اردن بودند، اما اکنون قاطعانه از پذیرش پناهجویان و بازگرداندن وضعیت قبلی که اتفاقاً بارها از سوی دولتهای مختلف آمریکا، البته به استثنای شهرکهای یهودی نشین، خواسته شده است، خودداری میکند.
همه چیز کاملا ساده است. در حال حاضر در حدود ۱۱ میلیون نفر در اردن زندگی میکند. بر اساس تخمینهای مختلف، از ۳۰ تا ۴۰ درصد آن را آوارگان فلسطینی دورههای گذشته و فرزندان آنها تشکیل میدهد. اگر چند میلیون دیگر نیز از موج جدید اضافه شود، در واقع اکثریت جمعیت را تشکیل خواهند داد. بعد از آن، مطالبۀ انتخابات آزاد که در غرب بسیار محبوب است، پایان خاندان هاشمی خواهد بود. در دهۀ ۷۰ قرن گذشته، این کشور یکسری قیامهای فلسطینی را تجربه کرده بود. اما، این سلسله تنها توسط «گارد چرکس» به دشواری نجات یافت (همۀ «چرکسهای» اردن- حدود ۳۰۰ هزار نفر- در قرن نوزدهم از قفقاز شمالی به آنجا مهاجرت کردهاند). برای ملک عبدالله دوم حتی جنگ با اسرائیل و قهر با واشنگتن آسانتر از آن است که با چنین چشمانداز خودکشی و تاج و تخت خود موافقت کند. ملکه رانیا نیز که از نظر ملیت، یک فلسطینی (در اصل، نیمه فلسطینی) و وارث تاج و تخت ملک حسین است، با او موافق است. علاوه بر این، اردن به طور عینی دارای شرایط اقتصادی برای پذیرش چنین تعداد مهاجر نیست. زیرا، جز سواحل شرقی پرجمعیت رود اردن، بقیۀ قلمرو اردن عمدتاً بیابانی و برای زندگی مناسب نیست.
شایان توجه است که اسرائیلیها روایت مشابهی را در مورد تصاحب یک کشور همسایه توسط فلسطینیها که گویا «برای تشکیل کشور خود بسیار مناسبتر است»، تبلیغ میکنند و به آنها وعدۀ کمک مالی میدهند. هیچ یک از رهبران جدی فلسطین نمیخواهند در مورد این طرح حتی فکر کنند.
لازم به ذکر است که حتی حامیان آمریکایی اسرائیل نیز ظاهراً زودگذر بودن و خطرات چنین طرحهایی را درک میکنند و سعی میکنند «به شیوۀ محتاطانه» نسبت به آنها هشدار دهند.
اما آمریکاییها در ازای آن هیچ چیز قابل فهمی ارائه نمیدهند. بنابراین، خطر یک انفجار در مقیاس بزرگ در کرانۀ باختری رود اردن با چشمانداز گسترش به یک جنگ منطقهای بسیار محتمل است.
بعد از ترجمه: با توجه به اینکه اسرائیل یک پادگان آنگلوساکسونهای فاشیست است، همۀ ساکنان پادگان مسلح هستند.
منتشر شده در: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/11/14/
۲۳ آبان- عقرب ۱۴۰۲
تنهایی فلسطین و سخنان پر سر و صدا
والری بورت (VALERY BURT)
ا. م. شیری
بسیاری از طرفداران هنوز ضربات هوایی را به کمک واقعی ترجیح میدهند.
هنگامی که سربازان اسرائیلی در پاسخ به حملۀ حماس، باریکۀ غزه را گلوله باران کردند و رود خون جاری شد، گلوهای سیاستمداران خشمگین خاورمیانه پاره شد. آنها قول دادند که به برادران فلسطینی خود کمک کنند.
تهدیدآمیزترین سخنرانیها از ایران شنیده میشود. راهپیماییهای متعددی در کشور برگزار شد، بسیج اعلام شد و جذب نیروهای داوطلب برای «مبارزه با رژیم صهیونیستی» آغاز گردید. پرچم سیاه بر فراز مرقد امام رضا در مشهد به اهتزاز درآمد و این به معنای دعوت به انتقام یا جنگ علیه اسرائیل و آمریکا بود. سرلشکر رحیم صفوی مشاور رهبر جمهوری اسلامی وعده داد که تهران در کنار برادران فلسطینی خود خواهد «ایستاد». ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران گفت که دولت یهود از «خط قرمزها» عبور کرده و این امر تهران را مجبور به اقدام خواهد کرد. اما چگونه؟
یک ماه از شروع درگیریها میگذرد، اما هنوز موشکهای ایرانی به سمت اسرائیل پرواز نکرده، بلکه فقط اظهارات جنگطلبانه بگوش میرسد که از تعداد آنها نیز کاسته شده است.
این ممکن است بدین معنی باشد که ایران آمادۀ وارد شدن به یک رویارویی تمام عیار با آمریکا نیست. بخصوص اینکه سه گروه ناو هواپیمابر آمریکایی به سواحل کشور یهود آمده و ناوهای نیروی دریایی انگلیس نیز به آنها ملحق شدهاند. با این حال، ایران حداقل از طریق تشکیلات نیابتی خود- «حزبالله» به برخی اقدامات دست میزند.
اما رهبران دیگر کشورهای خاورمیانه خود را فقط به درخواست آتش بس و ضرورت توقف رنج و عذاب مردم غیرنظامی محدود میکنند.
این ممکن است از بیرون تعجبآور به نظر برسد، اما با بررسی دقیقتر، دلیل اصلی چنین بیتفاوتی کاملاً قابل درک است.
در سال ۲۰۱۲، اخوانالمسلمین در مصر به قدرت رسید و رئیس جمهور جدید، محمد مرسی، در مسیر نزدیکی به حماس حرکت کرد. حماس بر نوار غزه مسلط شده بود. این اقدام به هرج و مرج منجر گردید. مسلمانان با مسیحیان رو در رو قرار گرفتند، اقتصاد و حوزۀ اجتماعی آسیب جدی دید. اگر کودتای نظامی ژنرال عبدالفتاح السیسی و متعاقب آن شکست اخوان المسلمین نبود، خطر تبدیل شدن مصر به افغانستان «خانهبدوش» تحت حاکمیت طالبان وجود داشت.
از آن زمان، قاهره با حماس احساس دشمنی میکند و این احساس در طول سالها تقویت شده است. مصر اخیراً شاخه شبهنظامی این سازمان اسلامی را به فهرست تروریستی خود وارد کرده است. اکنون قاهره به دلیل ترس از واکنش منفی سایر کشورهای عربی و حتی مردم خود مصر که با فلسطینیها همدردی میکنند، علناً اسلامگرایان را محکوم نکرده است. بنابراین، السیسی رهبر کنونی مصر از اسرائیل که کشورش در زمینههای مختلف با آن همکاری میکند، حمایت نکرد. با وجود این، در واقعیت، مصر نمیخواهد از فلسطینیها مراقبت کند، چه رسد به اینکه ایدۀ انتقال ساکنان غزه به کشورشان را رد کند. این واقعاً بار غیرقابل تحملی بر دوش اقتصاد کشور خواهد بود که در حال حاضر فاصله زیادی با ثبات دارد.
در مورد «سلاطین نفت»، دولتهای کشورهای خاورمیانه که از سود فربه شدهاند، با بدگمانی و ترس به هزاران فقیر تا دندان مسلح نگاه میکنند. این طرف خلیج فارس اصلا مشتاق خیریه نیست. مثلا، عربستان سعودی به سرمایهگذاری در ساخت شهر آینده به نام نئوم بسیار مایل است. بودجۀ شروع این پروژۀ بیسابقه ۵۰۰ میلیارد دلار است. طبق برنامۀ سازندگان آن، ساکنان شهر در آسایش مطلق، ایمنی کامل و هماهنگ با طبیعت زندگی خواهند کرد.
برگردیم به فلسطینیهای ستمدیده. چندین کشور که اخیرا اسرائیل را به رسمیت شناختهاند – عربستان سعودی و امارات – اقدامات این رژیم در نوار غزه را محکوم کردند. بحرین نیز از این روش پیروی کرد و حمده بن عیسی آل خلیفه، پادشاه آن، مجدداً موضع خود را مبنی بر تشکیل فلسطین مستقل با پایتختی اورشلیم تأئید کرد.
اردن نیز صدای اعتراض خود را بلند کرد. ملکه رانیه العبدالله امتناع تلآویو از پذیرش آتشبس در غزه را «اخلاق مذموم» و یک توجیه برای کشتار هزاران غیرنظامی خواند.
لازم به ذکر است که سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات دههها پیش در اردن مستقر بود. در سال ۱۹۷۰، درگیری بین ساف و نیروهای مسلح اردن به رهبری ملک حسین آغاز شد. پس از آن، عرفات و هوادارانش به ترک اردن مجبور شدند.
اکنون در حدود دو و نیم میلیون نفر فلسطینی در اردن زندگی میکند، اما مراقبت از هموطنان خود در غزه آشکارا بخشی از برنامههای امان نیست.
سوریه که زمانی نقش مهمی در خاورمیانه ایفا میکرد، اکنون به دلیل سالها جنگ داخلی ضعیف شده است. مقامات یمن و الجزایر نیز محتاط هستند.
همۀ کشورهای خاورمیانه روابط جدی با دنیای غرب دارند و میدانند که رهبری اسرائیلِ رانده شده به گوشۀ رینگ، چنان رفتار میکند که انگار فردایی وجود ندارد و میتواند به هر نقطۀ منطقه ضربه بزند. و اگرچه هنوز چند کشوری در منطقه وجود دارد که قادر است آنها را دفع کند، اما عواقب بعدی برای خود اسرائیل میتواند خطرناک باشد.
داستان کوتاه و غمانگیز است. جهان عرب برای مدت طولانی تحت نفوذ دودستگی انگیس و آمریکا بوده است. جهان عرب هنوز هم بسیار متفرق و با تضادهای جدی از هم پاشیده است. حماس تسلیم نمیشود و هر روز بر تعداد قربانیان اضافه میشود. غزه غرق در خون است و هیچ یک از کشورهای عربی نمیتواند جلوی این هرج و مرج را بگیرد. و اسرائیل و آمریکا نیز خواهان جلوگیری از آشوب نیستند.
برگرفته از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/11/09/
۱۸ آبان- عقرب ۱۴۰۲