ما ومسیله فلسطين

مسئله فلسطین  

۱

یادش بخیر آن حزب بلااشکال وقتی در سال ۵۸ به میتینگ فدایی هادر میدان آزادی  حمله شد گفت کار مائوئیست هاست.که کار آن ها نبود نه نیروی این کار را داشتند نه باوری به این گونه  کارها داشتند، ضمن آن که آن هایی که در میدان آزادی بودند خود شاهد بودند کار کیست.

این  گونه تبیین دروغین حوادث بر می گردد به این داستان که وقتی با پیش داوری بسوی تبیین حوادث می روی آن می بینی و آن می شنوی که خود می خواهی و در چار چوب تحلیل هایت می گنجد.

۲

وقتی بر این باوری که تمامی حوادثی که در جهان اتفاق می افتد زیر سر امپریالیسم خون خوار امریکاست.پس باید جوری وصل کرد این حوادث را به جایی که به آن مربوط نیستو پای هاپولی کردن نفت منطقه و ممانعت از صدور گاز روسیه به اروپا را بمیان کشید و این که یک سر داستان دست کارتل های سلاح قرار دارد.

۳

جنگ ادامه سیاست است بزبان دیگر بدین معنا که باید دید پشت این جنگ چه سیاست  و چه کسانی صف کشیده اند و از این جنگ و برپایی و ادامه اش چه کسی سود می برد و چه کسی زیان می بیند . تحلیل جنگ از زاویه کشته شدن مردم ساده ترین و غلط ترین تحلیلی است که می شود داد.

۴

آن هایی که از تحلیل جنگ اکراین و جنگ غزه عاجزند سینه بر تنور می چسبانند بخاطر کشته شدن مردم. از کرامت شیخ ما چه عجب دست را باز کرد و گفت وجب. خب معلوم است که جنگ هایی این چنینی که به آن جنگ های کثیف می گویند قربانیانش زن ها و کودکان و مردم کوچه وبازار است. جنگ در پشت مقاصد کثیف کاری ندارد جز قصابی مردم.اما محکومیت این کشتار که ما را به تحلیل جنگ نمی رساند واین که چه کسی بیشتر می کشد یا سلاح مخرب تری دارد پس آدم بد فیلم هم اوست.

۵

آن هایی که تا دیروز عملیات چریکی را بعنوان عملیات تروریستی محکوم می کردند در حالی که این عملیات در آن زمان  محدود بود در حدپلیس و ساواک نه حتی ارتش . و در ۷ سال مبارزه چریکی به جرئت می توان گفت به تعداد انگشت های دست مردم غیر نظامی کشته نشدند.یک باره هوادار مبارزات چریکی می شوند و عملیات حماس را عملیات بر حق چریک های فلسطینی می دانند و مخفی شدن آن ها در میان مردم را همسان مخفی شدن چریک ها در زمان شاه به حساب می آورند و از آن دفاع می کنند.

 روزگاری نوشتم اپورتونیسم بی سلاح می تواند به اپورتونیسم با سلاح تبدیل شود اما از آن جا که دست بردن او به سلاح از روی فرصت طلبی ست چیزی از اپورتونیسم او کم نمی کند .

سلاخی ۱۴۰۰ نفر تحت نام مبارزات چریکی یا للعجب.

۶

گفته می شود:چه معنایی دارد عده ای ازکشور های مختلف جمع شوند و پای بکوبند و بزنند و برقصند در سرزمینی اشغالی یا نه ،نزدیک مردمی که از دست یهودی ها  و شهرک سازی های شان عصبانی هستند واین یعنی توجیه حمله و کشتار.حالا این آدم ها  می خواهند با سینه به تنور چسباندن بما بگویند که دلشان ریش شده است از کشته شدن آدم ها وخیلی دل نازکند

۷

همین نگاه در ترور فاتح یزدی صاحب کارخانه جهان چیت دل سوزاند بر ترور او و با محکوم کردن چریک ها گفتند کسی حق ندارد در مورد زندگی دیگران با هر توجیهی تصمیم بگیرد.اینان خودرا به غفلت زدند از کشته شدن ۲۰ کارگر جهان چیت بدستور همین کار آفرین سوپر میلیاردر وبه زعم آدم بی خبری این ترور در راستای حذف فیزیکی بورژوازی ملی بوده که خط کمینترن بود. این همه بی خبری براستی نوبر است .آن هم از آدمی که خودرا استاد دانشگاه می داند و پژوهشگر است و مدام زیر چشم ما می آورد که شما نمی دانید برنامه چیست و چگونه باید بورژوازی ملی را پیدا کرد و بر خر توسعه سوار کرد . آدم ناغافل یاد بهاییت نخستین  می افتد که به گفته سیدکاظم رشتی راه افتاده بودند تا امام غایب را که در بین مردم بود پیدا کنند.

۸ 

بعد از حمله ۷ اکتبر به روایت نیویورک تایمز علیرغم دلایل متقن در رهبری و برنامه ریزی و لجستیک این عملیات توسط ایران توافق شد که ایران را از این قضیه دور کنند تا جنگ گسترش نیابد پس بایدن اعلام کرد دلایلی بر دخالت ایران نیست .و پیغام را ایران گرفت و بر همین خط رفت واعلام کرد ما بیخبر بودیم و دخالتی نداشتیم. حسن نصرالله هم همین را گفت.اما خر های بیابان های فلسطین هم می دانستند حقیقت ماجرا چیست. واصلا راز پنهانی نبود خود طرفین داستان بکرات و مرات براین رابطه تاکید کرده بودند.وقتی با موشک بدر ۳ به سایت های اسرائیلی می زنند و فیلم می گیرند دیگر چه جای انکار و ابرام.

پس خط اصلی شد انکار دخالت و انداختن ماجرا بگردن امریکا.همین خط را چپ ضد امپریالیست از حسن نصرالله و روزنامه کیهان گرفت و باد کرد در آستین که این عملیات را باید در چارچوب بحران های نئولیبرال اقتصاد امریکا دید و پای نفت و گاز و زدن روسیه در کار است .

۹

آدمی فاصله دارد تا برسد بدانجا که انسان را بمثابه انسان ببیند. انسان بماهو، انسان. نه مسلمان و یهودی نه کارگر و سرمایه دار.

آنوقت است که کار دنیا به سامان می رسد. ومنتقد با طرف وبیطرف دلش می سوزد بخاطر کشته شدن یهودی ساکن اسراییل و مسلمان ساکن غزه.

۱۰

انسان بماهو انسان یعنی این که هرگرسنه ای که به این سرای در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید.اما هر کسی موفق نمی شود به این مقام نایل شود.وقتی برای کشنده دیگران کف می زنی و از فواره خروشان سخن می گویی معلوم است که چقدر از این مقام دوری.

برای آنکه انسان را بمثابه انسان می بیند فرقی نمی کند این انسانی که دارد رنج می برد در کدام تقسیم جغرافیایی ست .نامش چیست .مذهبش چیست نژادش چیست تحت چه حکومتی زندگی می کند ، رنگ پوستش چیست وبرای تمامی کشته گان در دوسوی مرز اشک می ریزد وبی تابی می کند.

آنانی که در دین ، نژاد ، کشور و حزب مانده اند موفق نمی شوند بفهمند انسان بماهو انسان یعنی چه.

تحصیل کرده های فاشیست ، بی سواد های فاشیست ، احمق های نژاد پرست ، قوم ستیز های جنایتکار در زیر یک آسمان می خوابند ،و از  یک برکه عفن آب می نوشند

 باید بر این گزاره درست بیشتر خم شد که موجودی که پس از طی فرآیند های تکامل زیست شناسی با آناتومی و کارکرد های فیزیولوژیک مشخص هم اکنون در هر جای این کره خاکی زندگی می کند انسان نامیده می شود و این موجود فارغ از تفاوت های نژاد رنگ جنس گرایش جنسی جغرافیای سرزمینی عقیده و باورمندی مذهب و….. جانش به صرف انسان بودن عزیز است و دارای شأن و کرامت انسانی است که باید محترم شناخته شود .

۱۲

این که آیا یهودیان حق کشور مستقلی را دارند با آن مصائبی که بر سر آن ها آمد یا نه از پایه بحثی ست غلط و ارتجاعی . تقسیم بندی آدم ها بر اساس مذهب و نژاد و رنگ و جنسیت مسئله تفکرهای عقب افتاده است. اما واقعیت میدانی این چیزی ست که روی میز است.

دو پاسخ داده می شود:حقی ندارند یا حقی دارند.این حق را حقوق بین الملل با هر دلیلی  به آن ها داده است. در سال ۱۹۴۸ وتشکیل دو کشور و مفتی فاشیست اورشلیم الحسینی زیر میز زد و جنگ آغاز شد.

مشکل قوم یهود اما حق آن ها بداشتن کشوری مستقل نیست.مشکل از آن جا بر می خیزد که این حق را می خواهند از طریق دین شان بدست بیاورند. اینجاست که صهیونیسم قوم یهود را به گروگان خود می گیرد و اجازه نمی دهد به رهایی واقعی گامی نزدیک شوند.

قوم یهود راهی ندارد جزآن که بنیاد گرایی مذهبی را از خود دور کند و شهروند متمدن جهان مدرن بشود. آنوقت راه نزدیک تری برای صلح با اعراب می یابد . صهیونیسم سرطانی ست که اگر علاج نشود قوم یهود را نابود می کند.

۱۳

نخست باید گفت که ماچیزی بنام ملت و دولت فلسطین نداریم . مگر آن که بخواهیم مثل سید جواد طباطبایی دبه در بیاوریم و بگوئیم از آن جا که ما ملتی قدیمی هستیم و هگل هم گفته است نخستین دولت از آن ایرانیان است ملت و دولت فلسطین داریم.

۱۴

جنگ غزه از نظر انسانی یک جنایت تمام عیار است. حتی بر اساس کنوانسیون  ژنو هر دو طرف جنگ مرتکب جنایات جنگی بسیاری شده اند.     

از نظر سیاسی و مضمون و اهداف جنگ نیز کاملا ارتجاعی است. راه حل انسانی مساله فلسطین در این شرایط تشکیل دو دولت متساوی الحقوق است.

اما با بودن جریاناتی مثل حماس که خواهان انهدام اسرائیل است و دولت نتانیاهو که خواهان بسط سرزمین و سلطه سیاسی اسرائیل به مناطق اشغالی بعد از جنگ است این راه حل بجایی نمی رسید.

  ارتجاعی بودن این جنگ ربطی به کشته شدن یا کشته نشدند مردم ندارد.

رشد سرطانی بنیاد گرایی در هر دو سوست و یکی آبشخور بقدرت رسیدن دیگری ست.باید این نیروها رادر دو سوی بکنار زد.    

تظاهرات مردم جهان در تحلیل نهایی به نفع حماس است هر چند عاملان این تظاهرات این گونه نخواهندمگر آن که قطع فوری جنگ ضمیمه آزادی گروگان ها  ومحاکمه مرتکبین جنایات جنگی از هر دو طرف باشد وراه حل دو دولت مستقل در دستور کار قرار بگیرد.

اما چنین صدایی از سوی هواداران فلسطین شنیده نمی شود.  

۱۵  

آنانی که به سادگی از واقعه ۷ اکتبر می گذرند در ته دلشان خشنودند از این سلاخی ولی جرئت ندارند فکر شان را بزبان بیاورند  پس به سرعت و بدون هیچ اما و اگری از کنار حادثه۷ اکتبر می گذرند.  

این گروه با خبر های دروغ پروار می شوندو وقتی دروغ بودن خبر های شان افشا می شودخود رابه کوچه علی چپ می زنند که باید تحقیق بیشتری شود و از یاد می برند که چه پیراهن هایی پاره کرده اند

پرسش بعدی این است که اگر نیرویی در جنگ ازمراکز و وسایل درمانی استفاه نظامی کند متوقف کردن آن از سوی نیروی مقابل آیا مشروع است یا نه  واگر بیمارستانی در این رابطه منفجر شد مقصر کیست بمباران کننده یا کسانی که ازاین مراکز سوء استفاده کرده اند.

۱۶

برای تحلیل حمله ۷ اکتبر باید به این پرسش پاسخ داد که حماس چه نیرویی ست و چه می خواهد و آنانی که می خواهند جنگ غزه را بی پاسخ به این پرسش تحلیل کنند چرا به اقناع دیگران نمی رسند.

سراغاز تحلیل باید بر این مبدا باشد که حماس کیست .چه می خواهد .از کجا تغذیه می شود  و حمله ۷ اکتبر با چه انگیز هایی صورت گرفته است  فرار کردن از دادن پاسخ روشن سر آغازاشتباهات بعدی چپ ضد امپریالیست است

آنانی که سینه بر تنور می چسبانند بر کشته های غزه باید بگویند علت بمباران غزه چیست

این بهانه را چه کسی بدست اسرائیل داد.چه کسی جواب ۱۴۰۰ کشته را می دهدو بعد رسید به این امر که مقصر کشته های غزه کیست.

۱۷ 

حرف های نخ نما شده و تکرارمکررات برای گریز از پاسخ مشخص به پرسش مشخص

،برج و باروی امپریالیسم در منطقه، تنیده شدن حکومت اسرائیل با امپریالیسم امریکا برای پوشانده ضعف تحلیل و ردیف کردن آمار راست و دروغ از بمب های خوشه ای و فسفری برای گیج کردن دیگران و گریز از این پاسخ که این کشتار دارد به چه سیاستی خدمت می کند.

این استراتژی چپ ضد امپیریالیست است که  در ضمن هوادار شرمگین حماس هم هست.

البته حساب آن دسته از این چپ ها که از نیروهای زبده و فرزندان غیور غزه داد سخن می گویند از این داستان جداست.آنان رفیق جینگ بنیاد گرایی در هر جای جهان هستند

۳۶

نگاه کنیم به چند روایت از چپ ضد امپریالیست از حمله ۷ اکتبر حماس و کشته شدن ۱۴۰۰  انسان و گروگان گرفتن ۲۴۲ انسان دیگر از نوزاد گرفته تا پیر مرد و پیر زن:

روایت نخست 

    حماس از غزه بیرون آمده و تعدادی اسرائیلی را گروگان گرفته است. و اسرائیل ادعا کرده که حماس تعدادی از گروگان ها را به قتل رسانده است؛ بعد اسرائیل بمباران غزه را آغاز کرده است.

براستی چه باید گفت به آدم هایی از این دست که از شعور متعارف تهی هستند و برای شان بعضی از آدم ها با هویج فرقی ندارد.وبا انکار آشکار کشته شدن ۱۴۰۰ نفر و گروگان گرفتن ۲۴۲ نفر خودرا به بلاهت می زند و این بلاهت را آشکار و مکتوب می کنند که یک آدم تا چه حد می تواند از اوضاع پرت باشد.

معروف است که می گویندآن کس که خوابیده است می شود بیدارش کرد اما امان از دست کسی که خودش را بخواب زده است . معلوم نیست آدم هایی از این دست خودشان را به خواب زده اند یا احمق اند .

روایت دوم  

حماس دست ساز اسرائیل است 

اسرائیل برای مقابله باجنبش الفتح در سال ۱۹۸۷، حماس را ایجاد کرد. هسته اولیه حماس پس از اشغال غزه توسط اسرائیل، با حمایت، تشویق و کمک های مالی اسرائیل بدست شیخ یاسین که با اخوان المسلمین بود، تحت عنوانجنبش مقاومت اسلامیشکل گرفت.حماس در پیشبرد نقشه های اسرائیل با حمایت کامل آمریکا و غرب، نقش کلیدی بازی کرده است. قطر بزرگترین حامی مالی حماس استبه حماس کمک کرده است. قطر در جیب آمریکا است، حماس و اسرائیل دست در دست هم مشغول پاکسازی انسانی اند 

 این گونه روایت ها از حماس نشان می دهد که چپ ضد امپریالیسم  بنیاد گرایی اسلامی را نمی شناسد.

حمایت ضمنی و تلویحی اسراییل در مقطعی آن هم بخاطر تضعیف الفتح ربطی به شکل گیری حماس ندارد شکل گیری حماس را باید در کانتکست بر آمدن بنیاد گرایی اسلامی در تمامی کشور های عربی دید .

روایت سوم

٧ اکتبر آغاز پایان یک نقشه سیاه

نقشه اسرائیل از ابتدا تصرف کامل غزه و پاکسازی کامل آن از فلسطینی ها بوده است. بیست سال است که این نقشه دارد قدم به قدم به پیش می رود. حماس در پیشبرد این توطئه نقش کلیدی داشته است. ایجاد شرایط سیاسی که دست الفتح از غزه کوتاه شود، حماس به دولت غزه در یک انتخابات با نظارت سازمان های بین المللی انتخاب شود و یکسال بعد به بهانه تروریسم حماس محاصره کامل و همه جانبه غزه آغاز گردد. ابتدا غزه را به یک زندان سیاسی بدل می کند، دو میلیون انسان در مساحت ٤٠ کیلومتر در ٨ کیلومتر اسیر شده اند و از حق خروج محروم اند. سپس هر دو سه سال یکبار خروارها بمب بر سرشان می ریزد.

با این نگاه حماس نه یک سازمان فلسطینی و جهادی که شعبه ای از سازمان امنیت اسرائیل است که با هماهنگی آنها کمک می کند اسراییل غزه را اشغال کند، اوج بلاهت و بی خبری

روایتی چهارم

اسرائیل توسط غرب، بریتانیا، بدنیا آمد و در تمام طول حیاتش با حمایت کامل بریتانیا و آمریکا و دولت های غربی سرپا ایستاده و کشورگشایی و نسل کشی کرده است.  

 اسرائیل یک نقطه کلیدی در سیاست های دولت های غربی برای کنترل منطقه و حفظ نظم ژئوپلتیکی مورد نظرشان است.٧٥ سال است که مساله فلسطین به یک بحران منطقه ای بدل شده و یک شرایط جنگ زده را به منطقه تحمیل کرده است. غرب وناتو طالب چنین شرایطی است.   

 این جنگ و ویرانی در خدمت اهداف سیاسی بزرگتر ناتو قراردارد.

این که سرمایه جهانی بخواهد از حضور اسراییل یا هر کشور دیگر در راستای منافع استراتژیکش سود ببرد شکی نیست این را می گویند سیاست راهبردی.

اماتشکیل دولت اسراییل پاسخی بود به هولوکاست و این که غرب می خواست جوری این نسل کشی را تلافی کند.

 با بودن رژیم هایی چون عربستان و مصر و اردن سرمایه جهانی چه نیازی دارد به حضور اسراییل.

و نکته دیگر بر خلاف نظر چپ ضد امپریالیست این جنگ خواست امریکا نیست.ناتو در حال تعیین تکلیف خود با روسیه بود و مسئله اوکراین برای اروپا اهیمت حیاتی دارد نه اسراییل و غزه.

روایت پنجم   

کشتار و نسل کشی اسرائیل در غزه دنیا را تکان داده است.  

   میلیون ها نفر در سراسر جهان در حمایت و همبستگی با مردم فلسطین و در محکومیت جنایات دولت اسرائیل به خیابان ها آمده اند

  دنیا بروشنی به دو جبهه تقسیم شده است. چشمان جهانیان به ریاکاری و تبلیغات جنگ طلبانه دولت های ناتو باز شده است. بنظر می رسد که ما شاهد یک بیداری اجتماعیسیاسی هستیم. حمله اسرائیل به غزه جرقۀ این بیداری است

این اوج بی خبری کسی  ست که نمی داند واقعیت میدانی چیست و در زیر پرچم چه کسی دارد سینه می زند و یقه پاره می کند.  

  و بعد ادامه می دهد که:

باید اسرائیل را مجبور به توقف نسل کشی کرد   

و آتش بس کافی نیست

ما باید خواهان پایان جنگ، خروج بلافاصله اسرائیل از غزه 

  و تلاش جدی برای تشکیل دولت مستقل فلسطین و بازپس گرفتن زمین های اشغالی  

و سازماندهی یک جنبش قوی و چپ انسان دوستانه باشیم.

از میانه فیلم وارد سینما شده است و نمی داند ماجرا چیست اما شعارش را می دهد و به آدم بد فیلم ها ناسزا می گوید.

روایتی ششم

فواره جوشان فلسطین

نابرابری اجتماعی،فساد و بی اعتمادی مردم به دولت ،سیاست آپارتاید،بی خانمانی و کشتار فلسطینیان وبن بست صلح توسط دولت دین سالار در طوفان الاقصی سر بر کشید.

آن چه روشن است اقدامات نظامی حماس علیه اسرائیل می تواند در راستای حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین و وضعیت بیت المقدس ،توقف شهرک سازی واتمام اشغالکری . محاصره تفسیر شود.

توانایی حماس یا جبهه مقاومت برای شکستن هژمونی نظامی اسرائیل نه ناشی از ان است که مردم غزه چیزی برای از دست دادن ندارند ، نه نشانه آن که چیزی در خور دارند بلکه آن ها، مردم خود را دارند در واقع به بن بست رساندن صلح به جبهه مقاومت این توانایی را بخشیده است که ۴۲ در صد مردم غزه خواستار مبارزه مسلحانه و ۶۲ در صد خواهان ادامه مبارزه مسلحانه تا بازپس گیری تمامی اراضی فلسطین هستند.

غیر نظامیان غزه به جان خود نظامیانی پرورده اند که هژمونی سیاسی نظامی را در فلسطین و منطقه شکسته اند

با قاطعیت می توان گفت طوفان الاقصی توانست رشته  هژمونی دین سالار اسرائیل را چنان پنبه کند که قابل ترمیم نباشد .در این میان در نقش اساسی حاکمیت ایران در رساندن کمک های مالی و فنی به جبهه مقاومت و اصولا تشکیل آن نمی توان شک داشت .همان طور که پیشرفت های  سنجیده ایران در زمینه فناوری نظامی مبنای توانمندی این جبهه بوده است .

مردم فلسطین باید توهم خدایگانی دولت اسرائیل را می شکستند پس بافداکاری مردم و زبدگی ساماندهی نظامی حماس یا جبهه مقاومت چنین شد.

اشتباه نکنید نویسنده این مقاله برادر حسین در روزنامه کیهان نیست که از کشتن ۱۴۰۰ اسرائیلی دارد قند در دلش آب می شود و حماس را بدرجه رهبری جبهه مقاومت می رساند و مردم فلسطین را پشتیبان بی قید و شرط حماس می داند و از کمک های مالی و پیشرفت های سنجیده جمهوری اسلامی قدرانی می کند.نگاه کنید به تک تک واژه هایی که بکار می برداین افاضات یک چپ ضد امپریالیست است که دارد مردم غزه را به کام مرگ می فرستد و وقتی از شهر غزه سقف سالمی باقی نماند می گوید: کی بود کی بود ما نبودیم.و سازش را کوک می کند و می گوید؛ چرا مردم غزه را می کشید. حماس چه ارتباطی دارد با دومیلیون مردم غزه و حماس که نماینده فلسطین و مردم غزه نیست

روایت هفتم   

اسرائیل و حامیان امپریالیستش چنین جلوه می دهند که حملات وحشیانه اخیر اسرائیل به مردم غیر نظامی فلسطین به خاطر حملات حماس در ۷ اکتبر  است.  

آن ها با برجسته کردن وحشیگری های حماس و تروریسم بنیاد گرایان اسلامی در واقع می خواهند دستان خونین شان را بشویند

 جنگ اسرائیل با خلق فلسطین بیش از ۷۵ ساله است که ادامه دارد و وحشیگری های ارتش اسرائیل را نمی شود با حملات حماس توجیه کرد.

مغلطه عروسی ننه ش

مغلطه یعنی پاسخ درست نداشتن. آسمان و ریسمان کردن برای جا انداختن حرفی که دلیل و مدرک ندارد پس متوسل می شود فرد مغالطه کار به صغرا و کبری هایی بی ربط وپرداختن به حاشیه تا از دادن پاسخ مشخص به پرسش مشخص خوداری کند.

اسرائیل که در پی جنگ نبود و صلح ابراهیم را جلو می برد و چیزی نمانده بود تا با عربستان رابطه سیاسی بر قرار کند.خب باید دید بهم خوردن این رابطه به نفع کیست ویکی از دلایل این جنگ را در راستای همین بهم خوردن دید .

روایت هشتم

 اسرائيل دارد ۷۵ سال است که فلسطینی ها را می کشد و کشتار غزه ربطی به حمله۷ اکتبر ندارد. واین  حمله واکنشی ست به اشغالگری و تجاوز اسرائیل

این گونه نگرش بیشتر بدرد توجیه داستان می خورد برای گریختن از واقعه و نرفتن به عمق فاجعه.

 داستان وضوحش بحدی ست که نیاز به ذهنی پیچیده ندارد.و در گیر کردن امریکا و اروپا و به محاق بردن مسئله اوکراین کلید می خورد .

برای بهم زدن تعادل منطقه ای که داشت بسود اسرائیل می چربید و رفتن عربستان به کمپ کشور هایی که اسرائیل را برسمیت می شناختند و تبدیل شدن مسئله فلسطین به مسئله دست چندم منطقه و این در راستای استراتژی منطقه ای بنیاد گرایی اسلامی نبود .از سویی دیگر باید به نفع جنگ روسیه و اوکراین جبهه دومی گشوده می شد و با در گیر کردن امریکا و اروپا راه کمک به اکراین تنگ می شد .اما این تمامی داستان نیست، دو مسئله دیگر باید لحاظ شود؛ زیر سایه قرار دادن بحران مشروعیت حکومت که  با جنبش مهسا مشروعیتش زیر سئوال رفته بود و دیگر به محاق بردن برجام و دست بالا پیدا کردن در مذاکراتی که به بن بست رسیده بود

 روایت نهم   

 حماس را اسرائیل پدید آورد و این نقشهی «شین بت» (سازمان امنیت ملی اسرائیل) بود که فکر می کرد  حماس میتواند سازمان آزادیبخش فلسطین را به حاشیه براند

در این گزاره هسته هایی از واقعیت هست. تضعیف سازمان آزادیبخش فلسطین و در راس آن فتح در کوتاه مدات به نفع اسراییل بود این خبط و خطا را آن هم کرده اند. اما بمعنایی این نیست که  اسرائیل بدست خود یک سازمان سنی بنیادگرا را سازمان داده است.     

از سال ۵۸تضعیف فتح کلید خورد عرفات در بازگشت از ایران در فرانسه به این امر هشدار داد.برخاستن اسلام سیاسی عامل اصلی تضعیف ناسیونالیسم فلسطینی بود .عواملی دیگر بکمک این تضعیف آمد جاخوش کردن مشتی فاسد و فرصت طلب در راس سازمان آزادیبخش فلسطین به بر آمدن حماس و دیگرگروه های بنیاد گراکمک کرد.

روایت دهم  

۷ اکتبر اسرائیل همان ۱۱سپتامبر امریکاست ،عملیاتی هماهنگ شده برای اهدافی بزرگ تر . د ر۱۱ سپتامبر برای حمله به افغانستان و در این جا بدر بردن راست افراطی از یر فشار داخلی و ورود امپریالیسم امریکا برای مسلط شدن به منطقه استراتژیک غزه و تسلط بر چاه های نفت و کور کردن فروش گاز روسیه به اروپا و تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه.

  درست به همین دلایل  هشدار دولت مصر را اسراییل  نادیده گرفت و خود را به کری زد در برابر هشدار های سرباز رونی اشل نگهبان حصارغزه که تحرکاتی در این سوی مرز هست

 و دیگر شواهد نشان میدهد که مسئولین دولت اسرائیل پیشاپیش از حمله حماس مطلع بودند 

تا بتوانند با دست باز دست به کشتار مردم غزه بزنند و بخش های دیگری از فلسطین را اشغال کنند.

این تحلیل های مشعشع از چپ ضد امپریالیست نشان می دهد اینان چگونه در غار اصحاب کهف فریزی تاریخی شده اند که از دیدن ساده  ترین اتفاقات عاجزند.

روایت یازدهم

رسوائی مک فارلین که بهایران گیتهم معروف شد بروشنی نشان می داد که ریگان و خمینی و بگیننخست وزیر آن موقع اسرائیلدر واقع اجرا کننده نقش هائی متفاوت در نمایشی بودند که  که تماما به نفع آمریکا بود.این واقعیت هارا نباید فراموش کرد و با توجه به همین واقعیتها باید به کنه روابط جمهوری اسلامی و اسرائیل پی برد.

  وقتی جمهوری اسلامی مجری سیاستهای آمریکا در منطقه است پس بدون اجازه ارباب بر خلاف منافع عزیز دردانه آمریکا یعنی اسرائیل یک گام واقعی هم بر نخواهد داشت.  

آبشخور صهیونیسم و بنیاد گرائی اسلامی همانا امپریالیسم و منافع امپریالیسم می باشد

  صهیونیسم و بنیاد گرائی اسلامی دست در دست هم در حال پیشبرد سیاستهای امپریالیسم آمریکا و شرکایش در منطقه و جهان می باشند.

چه باید گفت به کسی یا کسانی که نه شناختی از سیاست های چند لایه امپرالیسم و اسلام سیاسی دارند ونه می دانند در منطقه در چهار دهه گذشته چه اتقاقاتی افتاده است.  

 

۱۸

 حماس نماینده مردم  وآرمان های فلسطین نیست و علیرغم تزریق دلار های بی حد و حصر و برنده شدن در انتخابات و کودتا بر علیه سازمان آزدیبخش و فلسطین و کشتن بیش از صد نفر در آن کودتا همان رویه ای را در پیش گرفت که رهبران الفتح در پیش گرفتند چپاول کمک هایی که به آن ها می شد وفساد و استبداد از آنان نیزچون رهبران الفتح چهره خوبی در میان مردم فلسطین ندارند.  

  در ماه گذشته مردم غزه دست به اعتراضات زدند و گفتند حماس دست از سرما بردار! یا به گزارش روزنامه جروزالمپست اسرائیل  زندانهای غزه مملوست  از مخالفان سیاسی حماس.

همچنین سه ماه پیش موسسه واشنگتن در یک نظرسنجی نظر مردم غزه را جویا شدنگاه کنیم؛

  هفتاد درصد اهالی غزه خواستار واگذاری کنترل اداری و امنیتی غزه به دولت خودگردان

 فلسطین و خلع قدرت از نیروهای نظامی حماس هستند

 شصت و دو درصد موافق حفظ آتشبس میان حماس و اسراییل میباشند

شصت و یک در صدمعتقدند حماس نتوانسته زندگی مردم غزه را بهبود بخشد  

پنجاه درصد معتقدند اگر رابطه سعودی و اسرائیل عادی شد، رهبران فلسطینی هم باید روابط را عادی کنند و به جنگ پایان دهند

 چهل و هفت در صد معتقدند که  بهتر بود بخشی از اسرائیل بودند به جای اینکه در مناطق تحت حکمرانی تشکیلات خودگردان یا حماس باشند.

  

 ۱۹

راه برون رفت در کوتاه مدت از این بحران در وهله نخست پذیرش موجودیت اسراییل است ودر کنار آن مخالفت با پس ندادن سرزمین های اشغال شده و حمایت از تشکیل دو کشور.

  دو کشور متساوی الحقوق عبری و عربی کنار یکدیگر به پایتختی اورشلیم غربی/قدس غربی برای اسرائیل و اورشلیم شرقی/قدس شرقی برای فلسطین .

۲۰

باید  به زمینه های این حمله و نقش بازیگران منطقه ای آن نگاه کرد و دید چه کسی سود می برد چه کسی زیان می بیند.  

ایران ، روسیه ، ترکیه ، سوریه ،قطر طرف هایی بودند که هر کدام ذینفع این ماجرا بودند.ودر مقابل اسرائیل و عربستان و امریکا متضررین این ماجرا بودند .این حقیقتی ست که به مذاق چپ ضد امپریالیسم خوش نمی آید و مدام خودرا به در و دیوار می زند تا المان های این داستان را عوض کند و پای امریکا و جناح راست افراطی اسرائیل را بمیان بکشد.

  این حمله با صلاحدید حکومت اسلامی  صورت گرفت

۲۱

  جنگ اعراب و اسرائیل به پایان نخواهد رسید با این نقشه ژئوپولوتیک کنونی چه با حماس چه بی حماس.چه با یک دولت و دو دولت دوفاکتو وچه با دو کشور جدا از هم،ِ بیک علت . نیرو های بنیاد گرا بدون ریختن یهودی ها بدریا به چیزی کمتر راضی نخواهند شد بهمین خاطر است که اسرائیل از طرح دو دولت فاصله گرفته است .جدا از آن که نیرو های راست و بنیاد گرای یهودی نیز  تمامی ارض موعود را می خواهند.ارض موعود بدون ساکنین عرب آن.

باید منتظر ماند تا ترکیب نیرو های دخیل در منطقه عوض شود . باید تغییری کیفی در نیرو های دموکراتیک منطقه بوجود آید و در پرتو روی کار آمدن آن نیروها طرح دو کشور یا طرح یک کشور دموکراتیک عربی اسرائیلی در دستور کار قرار بگیرد . اما تا آن روز فاصله ای بسیار داریم.

۲۲

گفته می شود

امیدی به سازمان ملل نیست. سازمانی بی بو  وبی خاصیت در خدمت منافع قدرت های بزرگ که توسط وتوی ۵ نیروی اصلی امریکا و اروپا و چین و روسیه والمان زمین گیر شده است . اروپا که دیگر دست از چپ گرایی و آزادی خواهی و اعلامیه حقوق بشر خود برداشته و بدنبال زد و بند با هر مستبدی می گردد. امریکا و چین و روسیه  هر کدام بدنبال سهم خود در بازار جهانی برای غارت اند می ماند اردوگاه کار و بشریت آگاه  که باید آب رودخانه را بازکند و طویله اوژیاس را بشوید .اما این اردوگاه نیروی هرکول را در پشت سر خود ندارد.

این وضعیت میدانی جهان است .چپ سوسیالیست وچپ کارگری  بر خلاف باور خوش خیالان روز گار نیرویی نیست که در این آشوبه بازار دنیا نقش و قدرتی داشت باشد .کار دنیا خراب تر از آن است که عده ای می پندارند.

۲۳

اگر ذره ای عقل در کله چپ های ضد امپریالیست بود و یا اگر کمی شعور در میان هواداران فلسطین بود باید بجای به خیابان آمدن و چشم بستن بر واقعه ۷ اکتبر و محکومیت یکطرفه اسرائیل کشتار وحشیانه  هفتم اکتبر را محکوم می کردند و ضمن تقاضای آزادی فوری گروگان ها ،حماس و دولت های حامی او را متقاعد می کردند با خروج حماس از نوار غزه تضمین هایی بدهند که  کشتار یهودی ها تکرار نمی شود.

این برخود شایدمی توانست آبی باشد بر آتش شعله ور مردم اسرائیل و شاید عاقلان قوم یهود   مردم داغدار خود را مجاب می کردند به تنبیه حماس به شکل محکومیت و خروج از غزه  و آزادی گروگان ها و گرفتن تضمین های لازم  برای عدم  امکان تکرار این حادثه و واگذاری حکومت غزه به سازمان ازادیبخش فلسطین .وشاید غزه و مردمش از بمباران های اسرائیل نجات پیدا می کردند.

۲۴          

باید از خود پرسید مساله و مشکل فلسطین چیست؟ 

مردم فلسطین، اسیر توهم، خرافات، و اعتقادات غلط هستند. خاک پرستی، مقدسات مرز و پرچم، وطن عربی و عزت فلسطینی، و سرزمین مقدس قدس درد بی درمان مردم فلسطین است واجازه نمی دهد این مردم به چیزدیگری بیندیشند.واز خواب غفلت بیدار شوند که حضور صهیونیست ها در خانه آنها ها بخشی از مشکل آن هاست مشکل اصلی زمانی خود را نشان می دهد که اسرائیل آن ها را واگذار کند به حماس و جهاد اسلامی و سازمان الفتح.همان اتفاقی که در افریقای جنوبی افتاد. رژیم آپارتاید رفت  ونوکیسه های سیاهپوست آمدندوپوست از گرده  سیاهپوست ها کندند. افریقا بهشت سیاه پوست ها نشد جهنمی شد جهنم تر از آن چه بود . با یک تفاوت که در روزگار حکومت آپارتاید امید رستگاری بود اما در روزگار حکومت سیاهپوستان تمامی امید ها خاکستر شده بود .  

۲۵ 

 گفته می شود ؛حل همه جانبه مساله فلسطین در گرو سیستم سوسیالیستی و آلترناتیو شورایی است،چرا که  مسئله اصلی  انسانی است و نه ملی؛و آزادی و برابری و حقوق  انسانی مقولاتی انسانی هستند، نه میهنی و ناسیونالیسم قادر نیست به این خواسته ها جواب بدهد.

در این شکی نیست که تشکیل کشور  مستقل فلسطین، مصائب مردم فلسطینی را به تمامی حل نمی کند.

  راه حل ناسیونالیستیاسلامی مبنی بر آزادی سرزمین فلسطین است تضمینی برای نان، کار و آزادی نیست

شکی نیست که  تشکیل دولت فلسطینی یک دولت به دولت های فقیر و مرتجع منطقه اضافه می کند نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد با یک اقلیت فرصت طلب در راس آن.اما چپ کارگری و سوسیالیست فاقد آن قدرتی ست که آلترناتیو سوسیالیستی را مطرح کند.  

۲۶  

پرسش کلیدی این است که چرا فرایندهای صلح علیرغم تمامی تلاش ها تاکنون راه بجایی نبرده است.

شکی نیست که مسئله فلسطین بمرور زمان و با وقوع جنگ هایی که از روز نخست تشکیل اسرائیل تا کنون اتفاق افتاده است پیچیده و پیچیده تر شده است و مثل کلاف سردرگمی آنقدر گوریده شده است که یافتن سر آن تقریبا غیر ممکن شده است.اما آنچه یافتن راه حل را غیرممکن کرده است نیروهایی ست که فلسطینی هستند اما از کشور هایی دیگر حمایت مالی و فکری می شوند و سیاست های آنان را در زیر پوشش فلسطین پیش می برند. از سویی دیگر نیرو های بنیاد گرا در هر دو سوی اجازه نمی دهند فرایند صلح بجایی برسد و تمامی مذاکرات را با یکی دو بمب گذاری  و گروگان گیری نتا کنون بهم زده اند.ومشکلات در این ۷۰ سال آنقدر روی هم تلنبار شده است که حل تک تک آن ها بسادگی ممکن نیست.     

۲۷

چپ محور مقاومت به اثرات حمله اکتبر نمی اندیشد

  عملیات شرمآور کشتن و گروگانگیری مردم عادی  صدمهی بزرگی به آرمان فلسطین زد

 رهبری بنیاد گرا و سنی حماس به تبعات این حمله نمی اندیشد و برایش مهم نیست چه اتفاقی برای مردم فلسطین می افتد و انعکاس عملیات او در افکار عمومی جهانی چیست.

و امید صلح را برای مدتی طولانی از بین می رود.

چپ ضد امپریالیست هم فاقد این درک روشن بود که نخست می بایست از حماس و کشتار مردم بی گناه اسرائیل فاصله بگیرد و با محکوم کردن این حمله و تقاضای آزادی گروگان ها و خروج حماس از غزه زمینه  حمله به غزه  را به حداقل برساند. نباید فراموش کرد که دولت نتانیاهوباید مردم خودرا قانع کند که می تواند از آن ها دفاع کند و تضمین بدهد که این کشتار تکرار نمی شود.

انکار این حمله و گردن نگرفتن و محکوم نکردن آن کمکی به مردم فلسطین نکرد و نمی کند.این از دایره فهم چپ ضد امپریالیست خارج بود وقتی تمام قد در پشت حماس قرار گرفت. .

   

۲۸

مشکلات فلسطین برای صلح  در روس کلی روشن است:

۱تعیین تکلیف بیش از  ۵ میلیون پناهنده

۲تعیین تکلیف سرزمین های اشغالی بعد از جنگ ۱۹۶۷

۳مسئله تقسیم آب و دسترسی آزادانه  فلسطنیی هابه دریا و جاده های تجاری 

۴تعیین تکلیف اورشیلم شرقی و غربی بعنوان پایتخت دو کشور

۲۹

راهحل مسئلهی فلسطین با وضعیت میدانی نیرو های حاکم در صحنه چیزی نیست جز دو کشور مستقل با تقسیم اورشلیم به شرقی و غربی بعنوان پایتخت این دو کشور، 

و حل مسئله آوارگان و پناهندگان و تقسیم آب و دسترسی فلسطینی ها به راه های تجاری و دریا.

تشکیل یک دولت واحد برای دو ملت، و یا تلاش برای اتحاد طبقهی کارگر هر دو طرف برای مقابله با طبقهی سرمایهدار بیشتر بدرد اولترا چپ های فارغ از دنیا می خورد که پای در زمین سخت واقعیت ندارند .  

۳۰

این که این جنگ باعث دو قطبی شدن مردم شده است شکی نیست و علت دارد و ربط زیادی به مدیای غربی ندارد که البته نقش مدیا ها بی تاثیر نیست اما همه داستان نیست.

کشتن ۱۴۰۰ نفر مردمی که دارند زندگی شان را می کنند یا در یک کنسرت شرکت کرده اند و اصلا اسرائیلی نیستند امر کوچکی نیست که بشود بر خلاف چپ محور مقاومت آن را نادیده گرفت.

اما نقش مدیا در این داستان از آن جهت در هر دو سو مخرب بود که یکی حماس را ندید و غزه را دید و دیگری سلاخی کنسرت و مردم بی دفاع را دید و بمباران اسراییل را ندید و این که در دو سوی این جبهه مردم بی گناه دارند کشته می شوند و باید سمت مردم ایستاد و هر دو طرف را محکوم کرد و به دادگاه لاهه سپرد هر دو طرف را بخاطر نسل کشی و جنایت علیه بشریت. این نکته ای ست که چپ محور مقاومت نمی فهمد.

۳۱ 

شکی نیست که این جنگ جنگی نیابتی ست و در پشت خواسته های به حق مردم فلسطین  اهداف پنهان و آشکار کشور های دیگر نقش بازی می کند .امری که از چشم چپ ضد امپریالیسم که دچار پیر چشمی ست دور مانده است

  

۳۲

وقتی خودرا به تغافل بزنی از علل و انگیزه های حمله حماس به اسرائیل و بخواهی با پارادایم مبارزه ضد امپرالیستی وقایع را رصد کنی نمی توانی بپذیری که این جنگ مردم فلسطین بر علیه اسرائیل نیست این جنگ حماس بر علیه اسرائیل است که به مردم فلسطین تحمیل شده است پس بر می آشوبی و انکار می کنی و خودرا به در و دیوار می زنی که نه این جنگ حماس نیست و دلسوزی و حمایت تو نه از حماس که از مردم مظلوم فلسطین است و سعی کنی حماس و حامیان اصلی ش را از این داستان دور کنی تا برسی به داستان نخ نمای اسرائیل دژ دست ساخته امپریالیسم و چاه های نفت و فروش اسلحه و گاز روسیه  وخزعبلاتی از این دست

  

۳۳

رهایی اجتماعی و رهایی واقعی رها شدن آدمی از حکومت پول است.اما برای رسیدن به این مرحله نخست باید از دست مذهب رهایی یافت.قوم یهود از نظر سیاسی به رهایی رسید . و توانست کشور مستقل خودرا شکل بدهد . دولت و ملتی یهودی در سرزمینی یهودی اما به رهایی نرسیدچرا که در چنگال اختاپوس مذهب گرفتار بود.

آمدنش از اروپا  و مستقر شدنش در سرزمین موعود نوعی شانه به شانه شدن بود از فاشیسم به فاشیسم دیگر در المان گرفتار نژاد برتر بود و در ارض موعود گرفتار دین برتر.وبه این فهم نرسید که برای رهایی نخست باید از دست یهوه و کتابش آزاد شود

رهايی از مذهب، هم برای يهودی که می خواست از نظر سياسی رها شود، و هم برای مسلمانان که بدلایل تاریخی در آن جا ساکن بودند تنها راهی بود که آنان را به رهایی نیم بندی در حقوق بین الملل می رساند اما نه یهود و نه عرب به این درجه از درک و بصیرت نرسیده بودند و هم اکنون بعد از گذشت ۷۰ سال نرسیده اند .

۳۴

 آرزوی محو مذهب با غیر مذهبی شدن جوامع یکی نیست .نابودی مذهب لااقل در روزگار کنونی شدنی نیست طرح و بحث و عملی کردن آن نیزبجایی نمی رسد و ثمرات خوبی ندارد هم چنان که تا کنون نداشته است اما آنچه تا کنون تجربه شده است سکولار شدن جوامع است و تبدیل مذهب به یک امر خصوصی و آزاد بودن انسان ها در وجدانیاتشان.

یکی از اصول ورود به مدرنیته همین سکولار شدن جوامع است .

قوم یهود و مسلمان تا زمانی که خود را با مذهب شان تعریف می کنند قادر نیستند وارد جامعه مدرن شوند.

۳۵

  لازمه دولت مدرن رها شدنش از قید مذهب است .رها شدن دولت از قید مذهب بمعنای نابودی مذهب نیست. جامعه مدرن نیازی به نابودی مذهب ندارد، نیاز دارد مذهب به امری خصوصی بدل شود.

جدا از آن که مذهب ریشه در کجای تاریخ و چرایی تاریخ دارد وظیفه ما نقد آموزه های مذهبی نیست بلکه باید مسائل دینی را به مسائل دنیوی ترجمه کرد واز رابطه رهایی سیاسی از طریق  مذهب به رهایی سیاسی از طریق رهایی انسان رسید  ودید چگونه انسان به آزادی می رسد.   

  

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate