ترور در آنکارا؛ تروریسم در روژآوا

ترور در آنکارا؛ تروریسم در روژآوا

حملات نظامی دولت ناسیونال-اسلامی اردوغان به مردم و جامعه روژآوا، تماما و قاطعانه محکوم است؛ حمله پ. ک.ک. به اداره امنیت داخلی وابسته به وزارت کشور در شهر آنکارا هم، محکوم است. عمل تروریستی ارتش و دولت ترکیه در پاسخ به عمل تروریستی پ.ک.ک.؛ و عمل تروریستی پ.ک.ک. در پاسخ به جنایات بیشمار دولت ترکیه علیه مردم کرد زبان بوده است. و ایضا جنایات بیشمار دولت ترکیه علیه اعمال پ.ک.ک.؛ و این از جانب دولت ترکیه تا سال ۱۹۸۴ -تاریخ تاسیس پ.ک.ک.- و از جانب پ.ک.ک. تا سال ۱۹۲۳ -تاریخ تاسیس دولت نژاد پرست و سرکوبگر ترکیه- عقب می رود. حملات فاشیستی ارتش ترکیه به مردم مدنی و زیربناهای اجتماعی در روژآوا به بهانه حمله تروریستی در آنکارا و در چهارچوب “امنیت ملی” صورت گرفت. اردوغان -این گرگ وحشی پان ترکیسم- سوگند خورده که بطور نامحدود این حملات را ادامه خواهد داد؛ چراکه “امنیت ملی ترکیه در خطر است.”. “امنیت ملی” از ارکان اصلی و اساسی هر دولت-ملتی (یا بواقع دولت-کشوری) است. همه دولت-کشورهای تاریخ که خود را نماینده و حکومت یک ملت نامیده اند؛ هر وقت لازم بوده -یعنی مصلحت نظامشان ایجاب می کرده- زیر عنوان دفاع از “امنیت ملی” هم اعتراضات داخلی را سرکوب کرده و هم علیه تهاجم و تجاوز خارجی مردم را بخط و مسلح و به میدان خونریزی فرستاده اند.

دولت-ملت حاصل و نتیجه تز و تئوری “حق ملل در تعیین سرنوشت خویش” است. این صحت دارد که بسیاری از دولت ملت ها خود بزور و با جنگ تاسیس شده اند؛ مانند، دولت-ملتهای امریکا و ایتالیا و ترکیه و هند و چین و پاکستان. درعین حال بسیاری از دولت-ملتها نتیجه تز “حق ملل” هستند؛ مانند، دولت-ملتهای عربستان و اسراییل. و بسیاری هم نتیجه خواست و میل و طرح دوربرد قدرتهای جهانی بوده اند؛ مانند، عراق و سوریه و لبنان و اردن و امارات و قطر و عمان. و بسیاری هم به دولت نرسیدند، چون قدرتهای جهانی نخواستند؛ مانند، فلسطینیها و کرد زبانها. اگر امروز کشور کردستانی وجود داشت، و یک نفر دارای زبانی متفاوت -ترک زبان یا عرب زبان- به یکی از ادارات دولتش حمله انتحاری می کرد؛ بی گمان ارتش کردستان تحت عنوان دفاع از “امنیت ملی” همین کارهای را می کرد که امروز دولت ترکیه می کند (طبعا با کیفیت فرضی و احتمالی خودش). اگر امروز کشور فلسطینی وجود می داشت و یک حزب مسلح یهودی به داخل مرزهایش حمله تروریستی می کرد؛ بی گمان آن دولت فلسطینی فرضی، همین جنایاتی را انجام می داد که دولت نتانیاهو و ارتش اسراییل. “امنیت ملی؛ دفاع ملی؛ و منافع ملی” مقولات، فرماسیونها و فرمولاسیون ها، کلید واژه ها، و آن اهرمهای سیاسی-حقوقی ای هستند، که به همه دولت-ملتها اجازه می دهد که برای دفاع از ملت خود علیه دشمن خارجی و تروریسم، دست به هر اقدام و حمله ای بزنند. طبق قوانین بین المللی، و قوانین “ملی” کشورها، نه ظلم تاریخی دولت ترکیه بر کرد زبانها و نه مظلومیت تاریخی کرد زبانها در ترکیه، تروریسم پ.ک.ک. را توجیه و مشروع نخواهد کرد. همینطور تروریسم حماس را، ظلم دولتهای اسراییلی بر مردم فلسطینی و مظلومیت تاریخی مردم فلسطینی، توجیه نکرده و مشروعیت نمی بخشد.  

ترور در آنکار؛ تروریسم در روژآوا: حمله انتحاری اول اکتبر ۲۰۲۳ که پ.ک.ک. مسولیت آن را بعده گرفت؛ یک سلسله حملات تروریستی زمینی و هوایی ارتش ترکیه و شبه نظامیان تحت حمایت دولت ترکیه به روژآوا را بدنبال داشت. پ.ک.ک. دیر زمانی است که از ترور بعنوان یک ابزار تاکتیکی علیه دولت جنایتکار و سرکوبگر ترکیه استفاده می کند. اگرچه ناسیونالیستها همیشه طابع متد “هدف وسیله را توجیه می کند” بوده اند؛ اما، در چند دهه اخیر در خاورمیانه و آفریقا، جنبش اسلام-سیاسی نشان داد که تروریسم استراتژی اساسی آنهاست، و این استراتژی را همواره علیه مردم مدنی و غیر نظامی اجرا کرده و می کنند. درچنین شرایطی که دولت ناسیونال-اسلامی ترکیه پایبند هیچ اصل و اساسی نیست؛ پ.ک.ک. می بایست متوجه باشد که دوره ترور گذشته است. ترور زمانی کاربرد داشت که دولتها کمی دموکرات و کمی لیبرال بودند و ترور را بعنوان هشدار می دیدند و می فهمیدند؛ اما، برای فاشیستها ترور بهانه ای است برای یک سرکوب گسترده و یک فاجعه انسانی. بدنبال ترور اول اکتبر آنکار توسط دو نفر منتسب به پ.ک.ک.؛ دولت فاشیست آنکار فرصت و بهانه لازم را برای انتقام از تشکیلات خودمدیریتی روژآوا، پیدا کرد. در این عملیات تروریستی ارتش ترکیه ۱۴ نیروگاه نفت، ۹ نیروگاه برق، ۸ مرکز آبرسانی، ۴۸ مدرسه، و درمجموع ۱۵۰ هدف مدنی و غیر نظامی را مورد حمله قرار داد.     

یک- عصر تروریسم: جهان قرن بیستو یکمی، جهانی در حال پس رفت سیاسی و تاریخی و اجتماعی و فرهنگی است. عصر مبارزین با پرنسیپ، و دولتهای دموکرات و لیبرال بسرآمده است. از پوتین و اردوغان و ناتانیاهو، تا دولتمردان امریکا و جمهوری اسلامی؛ تا حماس و حزب الله، داعش و طالبان و پ.ک.ک. ، ترور به امری روتین تبدیل شده است. تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی، واقعیات هر روزه قرن بیست و یکم هستند. شخص اردوغان و دولت حزب عدالت و توسعه، در بیست سال گذشته در عمل ثابت کرده اند که تروریست و فاشیست هستند؛ چرا که بارها و بارها به مردم مدنی حمله، و آنها را مورد بمب باران و توپ باران و حمله سلاحهای سنگین قرار داده اند. راست افراطی دولت ترکیه کارنامه ای قطور از جنایت علیه بشریت و تروریسم دارد، که در صد سال اخیر صدها بار به اجرا گذاشته شده است. درحالی اردوغان جنایتکار ادعای مبارزه با تروریسم دارد که بسیاری از نقاط که عامدانه و هدفمند مورد حمله قرار گرفته اند، نه تنها مراکز نظامی نیستند، بلکه مراکز انسانی و اجتماعی بوده اند. مانند مرکز مبارزه با مواد مخدر که در روزهای ۸ و ۹ اکتبر ۲۰۲۳ مکرر مورد تهاجم قرار گرفته و ۲۹ عضو آن کشته شده و ۲۸ نفر زخمی شده اند. بعلاوه به میادین نفت، پلیس امنیت، پناهگاها و انبارها حمله شده است؛ بقول دیده بان حقوق بشر سوریه، حمله دوشنبه ۹ اکتبر، بمباران شدید شبانه بوده است. همچنین اردوگاه مخمور در اقلیم کردستان که آواره گان کردزبان سوریه ای در آن زندگی می کنند، مورد حمله نظامی قرار گرفته است. اسم این جنایات از سوی دولت ترکیه “حق دفاع” نامیده شده است. اما وقتی دولت اسراییل در غزه جنایت می کند؛ برای اردوغان بعنوان یک مسلمان ناب محمدی، تروریسم است و نه حق دفاع. این است ماهیت و هویت و پرنسیپ و اساس اسلام ناب محمدی؛ همان اسلام نابی که عبداله اوجالان آن را دین ناجی بشریت می شمارد.   

دوم- تروریسم خوب یا مشروع یا روا نداریم: متاسفانه هنوز پ.ک.ک. متوجه نیست؛ که ترور عملی جنایتکارانه است. هنوز پ.ک.ک. گمان می کند که چون این ترور علیه یک دولت جنایتکار است، پس مشروعیت دارد. این منطق حزب الله و حماس و داعش و طالبان و دیگر فاشیستهای خاورمیانه است. پ.ک.ک. از دهه ها پیش باید عملیات ترور را بعنوان تاکتیکی در خدمت اهداف حق طلبانه، کنار می گذاشت؛ تا نه فقط بهانه بدست دولت و ارتش فاشیست ترکیه ندهد؛ بلکه در افکار عمومی جهانی محبوب بماند. اما پ.ک.ک. هنوز به سیاق چریکهای دوره جنگ جهانی دوم، و دوره جنگهای آزادیبخش علیه استعمارگران، کماکان متد ترور را بعنوان شیوه ای از مبارزه حفظ کرده. نتیجه اینکه امروز دیگر این حزب نمی تواند خود را بعنوان حزبی مدافع حق مردم تعریف کند؛ چراکه کشتن مردم نمی تواند ازار رسیدن به حق مردم باشد. پ.ک.ک. دیگر حزبی منفور در ترکیه  و افکار عمومی جهان است؛ همانطور که حزب عدالت و توسعه اردوغان.   

سوم-کمونیستها نه میتوانند دست به ترور بزنند و نه می توانند آن را حمایت کنند: هیچ کمونیستی نمی تواند تروریست باشد؛ و هیچ حزب کمونیستی، نمی تواند متد تروریستی به خدمت بگیرد. اگرچه بر همگان روشن است که پ.ک.ک. کمونیست نیست؛ اما، چون اسم “کارگران کردستان” را بر خود دارد و چون تاریخا خود را چپ و مارکسیست تعریف کرده است؛ لذا این انتظار می رفت که تاکتیک ترور را کنار بگذارد. پ.ک.ک. مانند تمام جریانات ناسیونالیست نمی تواند برای رسیدن به اهدافش از هیچ وسیله ای غفلت کند؛ حال آنکه، مارکس گفته است که اهداف انسانی ابزار ضد انسانی نمی طلبد. حتا جنگ مسلحانه و پارتیزانی هم یک شیوه مبارزه کمونیستی نیست. تنها در شرایطی ویژه، وقتی که جامعه مورد حمله نظامی جنایتکاران قرار می گیرد است که مبارزه چریکی ضرورت خود را بر جامعه تحمیل می کند، کمونیستها بناچار مسلحانه مقاومت و دفاع می کنند از مردم و جامعه. پ.ک.ک. اما؛ جنگ گریلایی را بعنوان شیوه اصلی مبارزه تعیین و به آن اقدام کرده است. طی چند دهه مبارزه مسلحانه پ.ک.ک.، دولت و ارتش ترکیه نه فقط تضعیف نشده اند؛ بلکه قویتر هم شده اند. دلیلش منهای ایدلوژی مردم فریب ناسیونالیسم؛ ایجاد و تولید تبلیغات جنگی علیه دشمن “امنیت ملی” و حقنه آن به مردم ترکیه و جهان بوده است. اگر پ.ک.ک. کمترین تعلق خاطری به مارکسیسم داشت؛ می توانست با فعالیت سیاسی و اجتماعی، واقعیت رهایبخش سوسیالیسم را به درون جامعه ترکیه برده، و اکنون خواست حقوق و مطالبات “ملی کردها” از حمایت سراسری جامعه سیاسی ترکیه و جهان برخوردار می بود. 

چهارم- ریشه تروریسم تاریخی است؛ اما امروز سرمایه داری مسول آن است. تروریسم تاریخی طولانی دارد؛ اسلام همواره علیه غیر مسلمانان دست به ترور زده است. محمد به محض اطمینان از قدرت نظامیش در مدینه؛ آدمکشانی را به مکه فرستاد تا مخالفین سرسخت اسلام را ترور کنند: از آن جمله زنی شاعر بود که اسلام را هجو می کرد. پس از محمد بیشترین سران اسلام با حربه ترور از میان رفتند. {شاید نه فقط قدیمی ترین، بلکه مهمترین قربانی تروریسم اسلامی، یهودیها و سپس خود عرب زبانها بودند. علی رغم قربانی تروریسم بودن؛ امروز دولت اسراییل حق ندارد مردمان مسلمان را بخاطر تاریخ پر از وحشیگری اسلامی مجازات کند. مجازات مردم غزه، اگرچه غزه پایگاه و پناهگاه حماس تروریست است، مصداق جنایت علیه بشریت است. با همین منطق نه فقط حماس تروریست، بلکه هیچ مبارز و حق طلب فلسطینی حق مجازات مردم اسراییل را، بخاطر جنایات دولت اسراییل ندارد.} در قرن بیست یکم، نه فقط دولتهای وحشی سرمایه داری مانند دولت جمهوری فاشیسم اسلامی ایران و دولت فاشیسم اسلامی اردوغان و ترکیه و دولت فاشیسم یهودی اسراییل؛ بلکه خود بحران سرمایه داری بانی و مسبب تروریسم است. بحران لاعلاج سرمایه داری دولتهای راست افراطی را بقدرت می رساند؛ و این اوباش از پوتین و تا بایدن، از خامنه ای تا نتانیاهو، و از اردوغان تا حماس، همگی مجریان فاشیست این نظام بحران زده هستند. 

پنجم- وسیله کردن انسان، برای رسیدن به هدف، عین فاشیسم است: هیچ چیز نمی تواند جنایت علیه بشریت را توجیه کند. فی الحال همه وحوش جنایتکار از پوتین و خامنه ای و اردوغان و نتانیاهو و حماس با ادعای قربانی تروریسم بودن در حال ترور و جنایت هستند؛ در چنین شرایطی پ. ک.ک. نمی تواند با هیچ توجیه و ادعا و منطقی، عمل و اقدام تروریستیش در آنکارا را مشروع و روا جلوه دهد. هدف پ.ک.ک. رسیدن به قدرت دولتی و سیاسی خود در جامعه کردستان است؛ این هدف نه فقط مقدس که درخلاف منافع مردم کرد زبان هم هست. اما فرض کنیم هدف پ.ک.ک. زندگی و رفاه و خوشبختی و برابری و آزادی برای همه اقشار مردم در جامعه کردستان است؛ هنوز حق ندارد از ابزار تروریسم برای رسیدن به این اهداف مقدس استفاده کند. شکی نیست که نه فقط عمل ترور، پ.ک.ک. را کنار دولت ترکیه و اسراییل و وحوش حماس قرار می دهد؛ بلکه اصولا، همه ناسیونالیستها و جنبش اسلام سیاسی، پیرو سیاست “هدف وسیله را توجیه می کند” بوده اند. افتضاح آنجاست که در این جنایات آشکار تروریستی، نه فقط از ابزار ترور علیه دشمن توسط همه این جریانات بهره گرفته شده است؛ بلکه اساسا خود انسان، بعنوان ابزار در جهت رسیدن به هدف، استفاده شده؛ این عین فاشیسم است. دو فردی که از سوی پ.ک.ک. برای انجام عملیات ترور مامور شده اند؛ عملیات را با شیوه انتحاری (صدرصد اسلامی-فاشیستی) ، انجام داده اند. این ابزار ترور کردن انسان، دقیقا پ.ک.ک. را کنار جریانات فاشیستی چون حماس و داعش قرار داده است.   

ششم- تروریسم در همه اشکال محکوم است: ترور افراد دشمن؛ ترور علیه دولتهای دشمن؛ و ترور علیه مردم، همگی محکوم و نارواست. تنها جایی که ترور غلط نیست؛ وقتی است که فرد تروریستی که فی الحال دستش بخون آلوده است، ترور شود. تنها ترور تروریست رواست؛ آنگاه که امکان دستگیری و محاکمه اش وجود نداشته باشد. اما حتا در این حالت هم اگر آن فرد در راس یک دولت، و یا از مقامات عالی رتبه دولت باشد؛ چنان تروری نه فقط می تواند عواقب منفی مشهودی داشته باشد؛ بلکه در دراز مدت هم تاثیرات منفی در افکار عمومی بجا خواهد گذاشت. تروری که علیه مردم صورت بگیرد؛ مانند آنچه اکنون توسط دولت اسراییل در غزه در جریان است، و توسط اردوغان در روژآوا در جریان است، تروریسم خالص، نسل کشی، و جنایت جنگی است.   

هفتم: پیامتان به بشریت چیست؟ تمام تروریست ها و جنایتکاران سیاسی، خود را محق و مدعی حق و حقوق، و دفاع از عدالت و حقیقت، و مردم و غیره جلوه داده و معرفی می کنند. باید پرسید، برای کسب حق زندگی مردم، کشتن مردم؟ برای رسیدن به آزادی، ترور؟ برای اثبات حقانیت، تروریسم؟ اگر چنین است؛ تروریسمتان به بشریت ثابت می کند که شما به تاریخ توحش بشر تعلق داشته و جایی در جامعه مدنی بشریت ندارید. قربانیان تروریسم نه فقط ربط و رابطه چندانی با حکومتهای تروریست و یا سازمانها و یا افراد تروریست ندارند؛ بلکه می شود ثابت کرد که خود یا مخالف و یا قربانی همان تروریست ها هستند. نه مردم کردستان، حامی ترورهای پ.ک.ک. هستند؛ نه مردم ترکیه، مدافع تروریسم اردوغایند؛ نه مردم اسراییل و فلسطین حامی نتانیاهو و حماس.

هشتم- موضع کمونیستها در قبال تروریسم: در قرن بیست و یکم، تروریسم بر جنگهای سنتی سایه انداخته و جایگزین شده است. دیگر شاهد جنگ مابین دو ارتش نیستیم؛ آنچه اکنون مکرر تکرار می شود حمله به شهروندان و ساختار اجتماعی-اقتصادی جامعه است؛ این تروریسم است. در موارد خاصی کمونیستها جنگ میان دو دولت و دو ارتش را تایید می کنند؛ اما تروریسم چه از جانب فرد، چه حزب، و چه دولت و ارتش، تماما محکوم است. اگر پ.ک.ک. یک زره به مارکس تعلق اخلاقی، فلسفی، و سیاسی داشت؛ هیچگاه ترور را در دستور کار مبارزاتی خود، قرار نمی داد. ترور متد مبارزه حماس و حزب الله و داعش و طالبان و دیگر فاشیستها بوده و خواهد ماند.   

بعلاوه؛ کمونیستها نمی توانند از یک طرف جامعه در هم تنیده بشری را به “ملل” تقسیم کنند؛ و خواهان “حق این ملل در تعیین سرنوشت خویش” باشند؛ و همزمان “حق حاکمیت ملی” را نفی و رد کنند. زیرا، حق حاکمیت ملی که از مبانی اولیه و اصول خدشه ناپذیر دولت ملت است؛ به دولتها اجازه می دهد تا در قبال “دشمنان” داخلی و خارجی خود “منافع ملی” و “امنیت ملی” را تعربف و بر مبنای آنها دست به هر جنایتی بزنند. در نتیجه، کسی نمی تواند کمونیست باشد، و تمام این کلید واژه های ناسیونالیستی طبقه حاکمه را در عصر سرمایه داری با هم رد و نفی نکند. بنابراین، چه تروریسم دولتی اردوغان در حمله به روژآوا، چه تروریسم دولتی نتانیاهو در حمله به غزه؛ در چهارچوب “امنیت ملی” قرار دارد. هم سازمان ملل و هم قوانین بین المللی -که به اصطلاح نظم جهانی را تعریف کرده اند- چنین “دفاع ملی” را قبول داشته و دارند. کمونیستها بجای حق ملل، حق مردم را در تعیین سرنوشت خویش، قبول دارند؛ و بجای “امنیت ملی”، امنیت انسانی و مدنی را قبول دارند. ما خواهان طرد متد ترور در همه اشکال آن در همه جهان هستیم. 

نهم- ترورهای پ.ک.ک. درخدمت محبوبیت راست افراطی دولت ترکیه است: بعنوان یک قانون در علم سیاست باید گفت که تروریسم در خدمت تروریسم است؛ فاشیسم فاشیسم می زاید؛ ناسیونالیسم باعث تقویت ناسیونالیسم است؛ و افراط گرایی نظامی نقش موجه نمودن استبداد و سرکوب سیاسی را بازی می کند. اگر مورد حماس و دولت راست افراطی اسراییل هنوز نتوانسته فعالین پ.ک.ک. را به این واقعیت متوجه سازد؛ آنگاه این حزب نمی تواند مدعی خدمتگزاری به ملت کرد داشته باشد! هرچه حملات انتحاری پ.ک.ک. بیشتر ادامه داشته؛ دولت ناسیونالیستی (ترک-پرستی) ترکیه بیشتر بطرف راست افراطی و فاشیسم سوق داده شده است. فقط یک مبارزه اجتماعی همه مردم (منهای زبان و دین و غیره) در جامعه سراسری ترکیه است که می تواند دولت ترکیه را به یک دولت نرمال یا شیفت دهد و یا متغییر سازد؛ ترور راه نیست، بن بست است.  

دهم- مبارزه طبقاتی راه حل است: کمونیستها، سوسیالیستها، و انسانهای شریف باید بکوشند که احزاب و جریانات کردی و ترکی سنتی، و تاریخ مصرف گذشته را کنار زده، و جنبشی جدید بنیان بگذارند که با مبارزه طبقاتی و اعتراض اجتماعی، دولت طبقه حاکمه را به دولت شوراهای مردم تغییر دهند. تنها اراده مردم در اداره شورایی جامعه است که می تواند با الغای نظام اسثمارگرانه سرمایه، اساس همه تبعیضات جامعه را منحل، و در کوتاهترین زمان ممکن، همه نابرابریهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی را رفع، و جامعه را به مدنیت انسانی برساند. پ.ک.ک. به چنین مبارزه ای تعلق ندارد؛ مانع آن است.  

ناسیونالیسم، خطری که از نو باید شناخت ۶۹

اقبال نظرگاهی ۲۹ اکتبر ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate