نظام سرمایه داری عامل بنیادین آلودگی های محیط زیستی

امروزه بحران زیست محیطی ساکنان کره زمین به بحرانی جهانی تبدیل شده و هر روزه بر عمق و دامنه این بحران افزوده و به یکی از بسترهای گفتمان‌های سیاسی اقتصادی جهانی تبدل شده است. حفظ محیط زیست از مهمترین و جدی‌ترین دغدغه‌های جامعه انسانی برای زندگی است. تخريب محيط زيست، آلودگی محيط زيست و تغيير ارزشهای اجتماعی از جمله مسائلی هستند كه امروزه توجه بسياری از سازمان ها و دیگر بخش های اجتماعی را بخود مشغول كرده است. با شکل گیری تسلط نظام سرمایه داری و انقلاب صنعتی جهان در انحصار مالکیت سرمایه‌داری، علیرغم هر پیشرفتی در علم و فن آوری در دنیای مُدِرن بَشری، برای تسخیر و تسلط بر طبیعت، مصرف گرایی بی رویه، مشکلات اساسی را در نظام زیستی نیز به همراه داشته که نتایج آن جهانگیر شده است. وضعيت آلودگی های زيست محيطی تا جایی پیشرفته كه کل كره زمين را تهديد ميكند. نازک شدن لایه اوزون، انتشار و فشرده شدن گازهای گلخانه‌ای، گرم شدن کره زمين و انقراض گونه‌های زیستی تنها بخشی از مشکلاتی است که انسان عصر حاضر با آن دست و پنجه نرم می‌ کند. اگر آب، هوا و زمین در ارتباط با انسان ها از حلقه های به هم پیوسته حیات حاکم بر طبیعت است بر همین اساس تنها نگرانی از بین رفتن منابع آبی و خاکی، جنگل ها، مراتع سرسبز و افزایش کویرها نیست، بلکه افزایش آلودگی هوا خطراتی به مراتب نگران کننده تر که شامل آلاینده های هوا بر محیط زیست جهانی، در تنوع زیستی و زیستگاه های حیات و سلامت اکولوژیکی و در نتیجه سلامت انسان را به خطر انداخته است. به بیان ساده تر هرگونه تغییرات در محیط زیست که اثرات مخربی را بر زندگی همه گونه های موجود در زمین می گذارد، نوعی آلاینده محسوب می شود. در این فعل و انفعالات و تغییرات آب و هوایی بسیاری از اکوسیستم ها و تنوع زیستی زمین کاهش پیدا می یافته و نتیجتن نه تنها موجودات زنده بلکه گاهن کوچ های اجباری و تغییر الگوهای مصرفی، فشار بر منابع طبیعی به شدت افزایش پیدا کرده و این چرخه با باز تولید تخریب‌گرانه‌ی مناسبات سرمایه داری روند تهدید کننده ای را بر زیست بوم کره زمین تحمیل خواهد کرد.

موضوع بحران جهانی محیط زیست و اهمیت حفاظت از زیست و بوم جهانی از دهه ی ۱۹۷۰نگرانی سرمایه‌ داری جهانی را فراهم آورده و از اینروی به نگرانی بسیاری از سازمان های بین المللی دولتی و غیر دولتی از جمله چشم انداز برنامه محیط زیست ملل متحد،UNEP  یا محیط زیست سازمان ملل متحد، با هدف دراز مدت در انجام وظیفه هماهنگی فعالیت های زیست محیطی سازمان ملل و کمک به کشورهای در حال توسعه در اجرای سیاست ها و اقدامات مربوط به محیط زیست تعریف کرده است. اگرچه پنجم ژوئن روز جهانی محیط زیست با هدف مبارزه علیه تخریب محیط زیست در کنفرانسی تحت عنوان انسان و محیط زیست در سال ۱۹۷۲ در شهر استکهلم با هدف افزایش آگاهی توده های مردم در حفاظت از محیط زیست و تشویق دولت ها به عدم اجرای برنامه و سیاست هایی است که به محیط زیست و سلامت انسان ها آسیب می رساند، نامگذاری شده، اما تلاش های جهانی برای وضع و اجرای مقررات حقوق بین الملل محیط زیست، عدم کاهش تخریب محیط زیست و افزایش آلودگی های محیط زیستی تحت حاکمیت نظام سرمایه داری جهانی حکایت از عدم کارایی تعیین همچین مقررات و سیاست هایی را در پی داشته است، زیرا سالیان متمادی مناسبات تولیدی نظام سرمایه داری اثرات ویرانگری بر محیط زیست انسان در بازتولید این چرخه اقتصادی، واقعیت غیر قابل انکار است و چالش های محیط زیستی نه تنها کماکان وجود دارند، بلکه افزایش چشم گیری داشته و دغدغه ها و تهدیدات آن در دنیای امروز، بسیار فراتر از پیش بینی های دانشمندان در اولین کنفرانس بین المللی انسان و محیط زیست استکهلم ۱۹۷۲است، به این معنا که ساختار رابطه انسان با محیط زیست و آلودگی های ناشی از آن تحت سیستم سرمایه‌داری با مفهوم مالکیت عمل می کند. نظام سرمایه داری برای حضور در بازار رقابتی تلاش می کند قیمت تمام شده کالاهای خود را تا حد ممکن پایین نگه دارد و برای رسیدن به این امر به میزان آلودگی و آسیب رساندن به طبیعت در استفاده از سوخت های ارزان و مواد شیمیایی خطرناک استفاده می کند. همچنین برای بسته بندی کالاهای تولیدی به جای استفاده از مواد قابل باز یافت از پلاستیک استفاده می کند و برای بدست آوردن سود بیشتر و تولید ارزش اضافه‌ی لگام گسیخته عمل می کند. اگر موافق باشیم که ماهیت سیستم اقتصاد سرمایه داری در بازارهای رقابتی بر روی مالکیت خصوصی بنا شده است این مولفه در ساختار دولت های سرمایه داری جهان و بخش های خصوصی واقعیت انکار ناپذیر است. با توجه به اینکه نظام طبقاتی یک نظام جهانی محسوب می شود و مناسبات آن مرزها را نمی‌شناسد بر همین اساس محیط زیست و آلودگی های آن نیز مرزها را نیز به رسمیت نمی شناسد و در نظام سرمایه داری نقش اصلی در چالش های زیست محیطی را بازی می کند که دکترین نظام سرمایه داری از پرداختن به آن طفره می روند. نظام سرمایه داری و باز تولید آن در تمام عرصه گرمایش جهانی برای انسان ها عُمدَتن اثرات اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی بدنبال دارد و به این معنا از پایه های اصلی این آلودگی جهانی است.

بحران زیست محیطی در واقع بخشی جدایی ناپذیر و همزاد بحران های اقتصادی نظام سرمایه داری است. در عصری زندگی می کنیم که علاوه بر بحران های دوره ای در ساختار اقتصاد سرمایه داری و پیامدهای آن، با ‏بحران های میان سرمایه و نیروی کار، و میان شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری به عنوان یک کلیت و حفاظت از محیط زیست که زندگی همه‌ی انسان‌ها به آن بستگی دارد؛ و در نهایت تنش میان برآورده کردن نیاز‌های انسان‌ ها از یک سو و افزایش سود تولید کالا از سوی دیگر روبر هستیم. در نظریه‌ی استثمار مارکس، توجه به ارزش اضافی که منشاء سود است و در فرایند تولید ایجاد می‌شود از این زاویه پایه های نظری نقد شناخت مارکسی سرمایه و نقد مارکسی اقتصاد سیاسی بورژوازی است که بعد از سال های متمادی به ریشه ها و ماهیت اصلی نظام سرمایه داری از جمله اساس تولید ارزش اضافی سرمایه، تا به امروز از اعتباری قابل اتکا برخوردار است به این معنا که همه مکانیسم های تولید کننده ارزش اضافی، در پایان به تولید کالای مازاد بر نیاز جامعه باز می‌گردد. اگر از سویی محیط زیست به عنوان یکی از عوامل و پایه های اصلی توسعه پایدار در حیات انسانی نقش موثری دارد، به همان اندازه برای دستیابی به توسعه زودهنگام براساس دیدگاه های سودمحور موجود در جهان سرمایه داری تبدیل شده است. به عبارت دیگر اگر تامین سود سرمایه مورد نظر طبقه حاکمه سرمایه داری در کار نبود، طبقه کارگر اجبار نداشت که ساعات ها کار بی مزد انجام دهد و تنها با نصف ساعاتی که امروز کارگران در جوامع مدرن سرمایه کار می کنند می توانستند یک سطح از زندگی و معیشت بخور و نمیر خود را حفظ کنند به این معنا ساعات اضافی کار هیچ ربطی به شرایط بهتر شدن زندگی کارگران نه تنها ندارد بلکه در واقع برای سود سرمایه و مازاد اضافی کار برای دست یابی در جهت تولید ارزش اضافی است که همه به جیب طبقه سرمایه دار می رود. یعنی منابع طبیعی و محیط زیست را بیشتر از حد نیاز نه تنها تخریب بلکه شبانه روز نیز غارت می کند. منطق سرمایه داری بر اساس انباشت سرمایه، مبتنی بر مالکیت خصوصی بر ابزار تولید هم روابط انسان ها را با خود و هم با طبیعت بر اساس استثمار انسان به دست انسان و نیز طبیعت به دست انسان را با هدف دست یابی به ارزش اضافی بازتولید می کند. از این زاویه میتوان ادعا کرد که رابطه تخریب محیط زیست و آلودگی های آن با مناسبات سرمایه داری ارتباط مستقیم دارد. مناسبات اقتصادی که تنها هدف آن به حداکثر رساندن میزان سود و انباشت بی حد و مرز سرمایه با این هدف که هر موجودی را به یک کالا تبدیل کند. در این سیستم و بازار به شدت رقابتی تنها سود و منفعت با انباشت بی ‌نهایت سرمایه گره خورده است. واقعیت اینست که سرمایه داری برای بقای خود نیاز به رشد حداکثری تولید دارد و از آنجا که تولید وابستگی بیش از حدی به مصرف دارد. از این زاویه است که می شود ادعا کرد نظام سرمایه داری و مصرف‌ گرایی بی رویه که جامعه انسانی در طی چندین سال گذشته و پس از صنعتی شدن ایجاد کرده است به عنوان مسائلی مؤثر در رویکرد محیط زیستی مورد کنکاش قرار می گیرد. به بیانی دیگر اگر در جامعه تقاضا نباشد عملن چرخه تولید سرمایه داری فلج خواهد شد. بدون برون رفت از تمام مناسبات سرمایه داری و بدون سوسیالیسم نمی توان از سیر صعودی بحران های محیط زیستی جلوگیری کرد.

سخن آخر

در بلوک بندی های سیاسی طبقه بورژوازی به کمک متخصصین و دکترین خود همگام و همراه با بخش اعظم تشکلات و احزاب بورژوازی تا احزاب چپ رفرمیست در همین نظام سرمایه داری در کشورهای پیشرفته و یا درحال توسعه داعیه مبارزه در حیطه جنبش های محیط زیستی دارند، در واقع تا به امروز با وارونه انگاری تلاش آنها در تطهیر نظام سرمایه داری بوده، با توجیه این که رشد و توسعه سرمایه داری در جهت تولید ارزش اضافه نیست که با دامن زدن به آلودگی های محیط زیستی و گرمایش زمین، موجودات کره زمین را تهدید می کند، بلکه این گرمایش زمین است که مانع و برای رشد و توسعه سرمایه داری به تهدیدی بزرگ انجامیده است که با ایجاد رفرم ها و تصویب قوانین در خصوص تقابل با بحران های زیست محیطی میتوان بر مشکلات عدیده ای فائق آمد.

واقعیت اینست که بحران های محیط زیستی و اقتصادی همزاد و در هم تنیده هستند و ریشه در دل نظام سرمایه داری دارند. پیشرفت سرمایه دارانه جامعه انسانی از دیر باز همراه با ویران سازی محیط زیست و کار بوده است. و از نگاه مارکسی تخریب و آلودگی های محیط زیستی محصول بی اما و اگر سرمایه داری است. واقعیت اینست که نمی توان دست روی دست گذاشت و منتظر ماند تا سرمایه داری به دلیل تضادهای درونی خود به زیر کشیده شود. در شرایط کنونی جنبش کارگری و کمونیستی بدون تاکید و روشنگری علیه ابعاد فاجعه بار زیست محیطی سرمایه داری و نتایج حاصل از آن، نمی تواند در قامت جنبشی فراگیر به پاخیزد. باید گفت هر درجه از چالش های پیشرو در گِروِ مبارزه واقعی و  بنیادین در تقابل با معضلات زیست محیطی، بخش جدایی ناپذیر از مبارزه ی طبقاتی طبقه کارگر برای درهم شکستن مناسبات سرمایه داری و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید در راستای چشم انداز استراتژیک زیست و بوم و بشر که خود بخشی از آن است، در واقع چیره‌شدن بر بحران ها ی زیست محیطی درگِروِ گذار به جامعه‌ی است که در آن بیگانگی از طبیعت و بیگانگی اجتماعی در تولیدات دست ساخته جامعه انسانی تنها از طریق انقلابی سوسیالیستی می توان از میان برداشته شود. به این معنا که سوسیالیسم تنها مناسبات شایسته و رهایی بخش برای یک زندگی انسانی و زیست وبوم است که متاسفانه هنوز جنبش کارگری و کمونیستی در ایران نیز نتوانسته است مبارزه در تقابل با بحران های محیط زیستی را شایسته و بایسته به امر مبارزاتی خود تبدیل کند. در صورتی که ما نیازمند یک انقلاب سوسیالیستی هستیم.

ناصر زمانی

۷ اکتبر ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate