چپ سوسیالیست علیه اشغالگری یهودی و تروریسم اسلامی!

چپ سوسیالیست علیه اشغالگری یهودی و تروریسم اسلامی! پاسخی به نقد سعید صالحی‌نیا
ابتدا اعلام میکنم که خیلی خوشحال هستم که مطلب من را خوانده و نقد کردید و از آن استقبال میکنم!
اما در این متن شما با نگاهی یهودستیز اساسا موضوعات را نگاه کردید و چگونگی تشکیل کشور اسرائیل را بر اساس موضع‌گیری راست ناسیونالیست عربی دنبال کردید که متاسفانه چپ منحط مارکسیست-لنینیست همواره متحد این جریان ارتجاعی بوده است تحلیل کردید!
دزدی سرزمین فلسطینی در کار نبود! پس از قیومت بریتانیا بر سرزمین تمام زمین‌ها را بریتانیا از شیوخ و یهودیان بومی خریداری کرد و با مدرنیزاسیون منطقه راه را برای مهاجرت هموار کرد که برای مثال در شهری مانند حیفا که تنها ۲۰۰۰ عرب و یهودی بومی زندگی میکردند در سال ۱۹۳۰ ما با دست کم ۶۰ هزار یهودی کنار ۵۳ هزار عرب زندگی میکردند! به یک نگاه دیگر تمام عرب‌ها نیز همانند یهودیان مهاجر هستند چرا که بسیاری از عرب‌های سوریه و لبنان به دلیل شرایط اقتصادی به مناطق تحت قیومت بریتانیا مهاجرت کردند!
اما طرح تقسیم منطقه به دنبال بیش از ۱۰۰ رشته درگیری عبری و عربی رخ داد که صدها تن کشته شدند و توسط ملل متحد اعلام شد و اتفاقا طرف اسرائیلی پذیرفت و طرف عربی نپذیرفت و جنگ استقلال را راه انداخت که تا سال ۱۹۴۹ طول کشید و عرب‌ها حتی مناطق تحت کنترل خود را از دست دادند! حمله دوم نیز در سال ۱۹۶۷ باز توسط عرب‌ها رخ داد و اسرائیل در یک حمله تدافعی مناطق بدون حاکمیت تصرف کرد! یعنی به نگاه ساده می‌شود عامل اصلی گسترش اسرائیل را نه مردم اسرائیل بلکه ناسیونالیسم عربی یهودستیزی دانست که به مناطق اسرائیلی یورش برد و با شکست مناطقی که بدون حاکمیت بودند را واگذار کردند! شاید اگر عرب‌ها همان مناطق سال ۱۹۴۷ را می‌پذیرفتد و در دامان یهودستیزی نبودند وضعیت فلسطین امروز اینگونه نمیشد و راست اسرائیل را تقویت نمی‌کردند!
من خیر! خودم را نه کمونیست و نه مارکسیست‌-لنینیست نمیدانم و بلکه یک اکو-سوسیالیست معتقد به سوسیالیسم-دموکراتیک هستم! به هیچ عنوان مناطق تحت کنترل اسرائیل در سال ۱۹۶۷ را به رسمیت نمی‌شناسم! آن را اشغالگری میدانم! شهرک‌نشینان را متحدان ارتش اسرائیل در اشغالگری میدانم و آن‌ها خود را هدف مشروع در مبارزه مردم فلسطین علیه اشغال تبدیل کرده‌اند!
من بسیار رادیکال‌تر از خود چپ فلسطین و اسرائیل هم هستم و معتقدم باید به طرح تقسیم ملل متحد بازگردیم و تمام مناطق فلسطینی سال ۱۹۴۷ را به مردم فلسطین داد که در جنگ اول استقلال سال ۱۹۴۷ توسط اسرائیل تصرف شده است! اما خود سیاسیون فلسطینی‌ها از آن مناطق دست کشیده چرا که اساسا عرب‌ها در نتیجه جنگ آواره شدند و مناطق خالی از سکنه با مهاجرت یهودیان پر شده‌اند و بافت مردمی تغییر کرده است و از همین رو بر مرزهای سال ۱۹۶۷ تاکید دارند!
شما از غزه گفتید که دو میلیون انسان گروگان اسرائیل هستند! بلکه دو میلیون انسان تحت محاصره هستند، عبور و مرور آن‌ها کنترل می‌شود! اجازه نفس کشیدن هم ندارند! اما چه کسانی عامل این وضعیت هستند! بدون شک راست ناسیونالیست اسرائیل بخشی از فاجعه است! اما از سال ۲۰۰۵ که غزه به فلسطینی‌ها سپرده شد چه کسانی باعث شدند که غزه تبدیل به یک پایگاه نظامی شود که اسرائیل آن را خطری برای خود ببیند!
شما چرا فراموش می‌کنید که همین حماس در غزه علیه «فتح» که یک چتر سیاسی است که غالب نیروهایش هم سوسیال-دموکرات و سکولار هستند وارد جنگ شد و آن‌ها را اخراج کرد و مانع شد دد غزه یک بلوک متحد تشکیل شود! شما چرا فراموش کرده‌اید حماس مانع از آن شده است حزب مردم فلسطین که یک حزب مارکسیست است وارد غزه شود و همایش برگزار کند! شما از پایگاه مردمی اسلامیون در فلسطین سخن میگویید اما چرا فراموش کرده‌اید که اعلام کنید که همین یک ماه پیش مردم غزه در خیابان فریاد زدند حماس دست از سرما بردار! شما چگونه از پایگاه اسلامیون سخن میگویید اما زندان‌های مملو از زندانی سیاسی حماس نمی‌بینید!
حماس یک جریان ارتجاعی است! جنایاتی که حماس در حمله به اسرائیل انجام داد حتی اگر توسط یک جریان سوسیالیست یا حتی اکو-سوسیالیست صورت می‌گرفت من در خط مقدم محکوم کردن آن بودم! کشتار عمدی غیرنظامیان اسرائیلی، تجاوز به زنان، برهنه کردن زنان، رقص بر روی اجساد تمام اقدامات سازمان تروریستی داعش را یاد ما می‌آورد! بله محکوم است! به همان اندازه هم شهرک‌سازی اسرائیل، اشغال مناطق سال‌های ۱۹۴۷ و ۱۹۶۷ فلسطینی، کشتار غیرنظامیان فلسطینی، حمله اسرائیل به مناطق مسکونی فلسطینی، ادرار سربازان اسرائیلی بر اجساد فلسطینی هم محکوم است! در این جنگ ما دو قطب ارتجاعی را داریم که مردم بی‌گناه غیرنظامی قربانی این دو قطب ارتجاعی هستند!
این که شما از قتل‌عام غیرنظامیان اسرائیلی در پوست خود نمی‌گنجید و آن را برابر با ارتش اشغالگر اسرائیل میدانید همان‌قدر منزجر است که بعضی از ایرانیان تمام فلسطینی‌ها را در حماس خلاصه میکنند و از مرگ آنان استقبال و شادی میکنند! اما در واقع این زنان و کودکان و کارگران هستند که دارند قربانی می‌شوند!
اما این حمله تماما به سود حماس بوده است و اتفاقا راست ناسیونالیست اسرائیل را تقویت کرده است! این حمله نه تنها اعتراضات در مناطق غزه را که علیه حماس در جریان بود خنثی کرد بلکه اعتراضات مردمی در اسرائیل علیه اصلاحات قضایی را که اتفاقا بلوک ضداشغال اسرائیل با پرچم فلسطین و شعار نه به اشغال اسرائیل در خیابان بودند را هم به حاشیه برد! اتفاقا به گمانم دولت نتانیاهو از این حمله آگاهی داشت و برای ماندن در قدرت اجازه داد این حمله انجام شود تا این گونه با سوار شدن بر موج‌ نگاه ناسیونالیستی جامعه داوم ببخشید و از سوی دیگر حماس هم که آگاه است مردم فلسطین از اشغالگری به ستوه آمده‌اند و خشم ضداشغال دارند، با سوار شدن بر روی آن این حمله را انجام دادند تا با سکوت اعتراضات بخواهد به خود مشروعیت بدهد! اگر شما تحلیل مشخص داشته باشید و نگاه ضدامپریالیستی را که شما تنها در غرب و متحدان آن میدانید را کنار بگذارید متوجه میشوید که دقیقا از چه چیزی سخن میگویم!
اما این حمله مشخصاً توسط علی خامنه‌ای برنامه‌ریزی شده است! موضوعی نیست که من بگویم! به اجلاس هفته گذشته سازمان وحدت اسلامی در ایران نگاه کنید که علی خامنه‌ای با سران سازمان‌های تروریستی حماس، جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان دیدار کرد و شعار نابودی اسرائیل را داد! سپس به زبان انگلیسی توئیت نابودی اسرائیل را داد! همچنین روزنامه وال‌‌استریت‌جورنال به نقل از اعضای ارشد حماس و‌ حزب‌الله نوشته که مقام‌های امنیتی جمهوری اسلامی در طراحی حمله به اسرائیل نقش داشته‌اند و دوشنبه گذشته در جریان جلسه‌ای در بیروت، چراغ سبز حمله را نشان دادند. ایا این موارد برای نشان دادن دخالت علی خامنه‌ای در این حمله کافی نیست؟
اما یک سوال از شما دارم! این حمله چه سودی برای مردم فلسطین و چه تغییری و پیشرفتی در جنبش ضداشغال داشته است! بگذارید من به شما بگویم! بسته شدن دست بلوک ضداشغال در اسرائیل! کشتار غیرنظامیان فلسطینی! نابودی زیرساخت غزه! محاصره شدن کرانه غربی رود اردن! موشک باران و سرکوب فلسطینی‌ها! گسترش حملات تروریستی شهرک‌نشینان ناسیونالیست یهودی به فلسطینی‌ها، گسترش جنگ مذهبی اسلامی-یهودی! این دستاوردهای شوم این حملات بوده است!
میگویید راهکار من برای صلح چیست! بدون شک راهکار من تروریسم اسلامی در مناطق اسرائیلی و کشتار غیرنظامیان اسرائیلی نیست! بلکه باید ابتدا تروریسم اسلامی و رادیکالیسم اسلامی در فلسطین را افشا و منزوی کرد! بلوک متحد دموکراتیک در فلسطین پدید آورد! در غزه، شرق اورشلیم و کرانه غربی مبارزات مدنی سیاسی و اجتماعی را پیش برد، دست به اعتصاب زد، پیام پذیرفتن دولت اسرائیل را داد و خواهان تشکیل کشور مستقل فلسطینی کنار اسرائیل شد، با دادن این پیام دست راست اسرائیل که همواره اعلام میکند ما با چه کسانی مذاکره کنیم را می‌بندد و راست اسرائیل را که همواره می‌گوید فلسطینی‌ها یهودستیز هستند را رسوا می‌کند!
بدون شک این سیاست باعث پیشروی بلوک ضداشغال در اسرائیل خواهد شد، آن‌ها با اعتراضات، سمینارها، اعتصابات می‌توانند بخش وسیعی از جامعه اسرائیل را که از جنگ و ترور خسته هستند را بسیج کنند تا با فشار افکار عمومی دولت اسرائیل را وادار کنند که به پای میز مذاکره بیاید و مذاکرات صلح برای پایان اشغال فلسطین آغاز شود! بدون شک راهی جز این برای حل مسئله فلسطین نیست! اگر شما راهی غیر از ترور در اسرائیل و تقویت راست ناسیونالیست اسرائیل دارید این گوی و میدان درنگ نکنید! اما واقعیات سیاسی با رویاهای سیاسی ما متفاوت است!
ساختار سیاسی در اسرائیل به علت آن که ارتدوکس‌ها مانع تدوین قانون اساسی شده‌اند مخلوطی از مذهب، ناسیونالیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم است و رگه‌هایی از نگاه ملی-مذهبی دیده میشود که بدون شک با پایان اشغال اسرائیل و کوتاه شدن بهانه امنیتی راست ملی-مذهبی اسرائیل راه برای نیروهای سکولار اسرائیل برای اعتراضات در جهت تدوین قانون اساسی و ایجاد یک نظام سکولار-دموکرات با جهت‌گیری مبتنی بر سوسیالیسم-دموکراتیک باز میشود.
آرتمیس زرین‌کوب
فعال اکو-سوسیالیست و حقوق کوئیر
منابع:
(۱)موضع چپ سوسیالیست ایران به حمله گروه تروریستی حماس به اسرائیل باید چه باشد؟(آرتمیس زرین‌کوب)
(2)پیرامون حمله بی سابقه ، چند لایه ای حماس به داخل خاک اسرائیل
(3)حمایت از “مردم اسرائیل” بنام سوسیالیست چپ؟! (سعيد صالحى‌نيا)
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate