نظر و ملاحظاتی در باره  میانجی گری در اختلافات درون حزب کمونیست ایران

در رابطه با اختلافات درون حزب کمونیست ایران و یا بعبارتی که خیلی ها بکار می برند، “بحران حکا” بغیر ما اعضای حزب کمونیست ایران، عمدتا دو طیف ابراز نظر کرده اند:

 طیف اول که سالهای متمادی است که مشغول اظهار نظرات داهیانه و افشاگری علیه “ناسیونالیسم کومه له” هستند، کلا طیف کمونیسم کارگری و خصوصا حکمتیستها هستند. تازگیها هم حکمتیستهای خط رسمی کتابی هم تحت عنوان “ناسیونالیسم چپ و تاریخ مبارزه کمونیستی در کردستان” منتشر کرده اند که همه اش در رابطه با “ناسیونالیسم” کومه له و افشاگریهای آنان از جریان ماست. من خوانندگان این مقاله را به دیدن آن کتاب مراجعه میدهم.

طیف دوم هم سازمان و فعالینی هستند که از سر نگرانی و دلسوزی به جنبش بطور کلی، خواهان این شده اند که رهبری های موجود حزبی به شکلی از اشکال راه حلی برای اختلافات موجود بیایند و این اختلافات به انشعاب کشانده نشود، که انشعاب در این شرایط به ضرر جنبش سوسیالیستی و کارگری است و توده ها را بیشتر سرخورده میکند. در این رابطه می توان به اطلاعیه سازمان راه کارگر و نامه ی دسته جمعی فعالین سیاسی اشاره داشت.

طبیعی است که نمی توان  و منطقی هم نیست که مواضع و برخوردهای این دو طیف گوناگون را یکسان دانست. طیف اول، که همان حکمتیستها باشند، خود بخشی از پروبلماتیک و مشکلاتی که ما باآن درگیریم را تشکیل می دهند. آنها خود را ملزم دانسته اند و میدانند که در همه مسائل ریز و درشت درون حزب دخالت کرده و بر علیه “ناسیونالیسم” ما با اتخاذ “سیاستهای کمونیستی” ، “طیف چپ و کمونیست” درون حکا را برعلیه جناح راست و ناسیونالیست تقویت کنند. به مصاحبه رحمان حسن زاده گوش فرا دهید، متوجه میشوید که چگونه دخالت خود و بقول خودش تقویت چپ و کمونیست درون حزب را وظیفه خود میدانند. بنابر این خطابیه این مقاله کوتاه حکمتیستهای جسور نیستند. مواقع و مناسبت دیگر برای رودروئی ما حتمن پیش می آید. آنها بوفور شرایط رودروئیها را بوجود می آورند و تخصص اصلی آنها هم در همین عرصه است.

اما رفقای طیف دوم!

هر چند رفقای رهبری کومه له و کمیته خارج کشور در پاسخ به اطلاعیه رفقای سازمان راه کارگر و تعدادی از فعالین سیاسی پاسخ داده اند و در قالب رسمی آن پاسخها، پاسخ من هم هست، اما در ظرفیت فردی تمایل دارم مقداری رک  چند سوال را طرح کرده و ملاحظاتی را در میان بگذارم. نکاتی که لازم است مطرح شوند.

میانجی کردن

میانجی کردن ساده نیست. میانجی کردن بین دو طرف یا دو کشوری که در حال جنگ باشند، کار ساده ای نیست. آن گروهی که آماده میانجی می شود، بایست شروطی که  مقوله میانجی گری کردن ایجاب می کند که وجود داشته باشد را دارا باشند. مثلا میانجی بایست:

  • انسانهای از لحاظ سیاسی، نظری و تاریخی با دانش، آگاه و مطلع، هدفمند و صبور باشند.
  • بدانند که چگونه به نفطه توافق بین طرفین درگیر برسند.
  • بطور واقعی عادل باشند، و برای رعایت عدالت در وساطت، و برای به نتیجه رسیدن، بایست جانب هیچکدام از طرفین را نگیرند.

اینها حداقل نکاتی است که میانجیگران بایست دارا باشند. من در نیت سازنده رفقای راه کارگر و فعالینی که نامه ای را امضاء کرده اند تردیدی ندارم. اما حق خود میدانم تا سوالاتی را خدمت رفقا طرح نمایم که آیا از لحاظ مضمونی، این رفقا واقعا موافق نظرات و ارزیابیهای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در قبال کومه له و جنبش کردستان هستند؟ یا نه ، رفقا نظرات و ارزیابیهای دیگری دارند؟  آیا سازمان راه کارگر و سایر فعالین سیاسی امضاء کننده نامه، کومه له را “ناسیونالیست”، “راست”، “قومپرست” و “ارتجاعی” ارزیابی میکنند؟ یا اینکه رفقا نظر و ارزیابی دیگری سوای اینکه گفته شد را دارند؟

چرا این سوالات فوق مهمند؟ به این دلیل که مادام که شما بخواهید در نقش میانجی برای نمونه اتفاق نیفتادن انشعاب در حکا ظاهر شوید، اگر کومه له و هر چه مربوط به جنبش کردستان بود را “ناسیونالیست و غیره” بنامید، من تردیدی ندارم که شما در اهدافی که برای خود تعریف کرده اید، موفق نخواهید شد. چرا که از همان اول جایگاه خود را جانبدارانه تعیین کرده اید و آنوقت شما هم به بخشی از مشکلی که ما اکنون با آن درگیر هستیم تبدیل می شوید.

پیام کمیته مرکزی سازمان راه کارگر را میخواندم، مشاهده کردم که رفقا در دوروبر موضوع میگردند. رفقا بصورت کلی هم که شده، وارد مضمون نشده اند، اما از ما میخواهند که “با احساس مسئولیت به اختلافات خود برخورد کنند. منافع عمومی چپ را در نظر بگیرند و…” .

خوب من از رفقای راه کارگر و سایر فعالینی که نامه ای را امضاء کرده اند میپرسم که منافع چپ چپیست؟ آیا منافع چپ با فرهنگی که حزب حکمتیست و کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران  علیه کومه له در پیش گرفته اند تامین می شود؟ آیا منافع چپ با منتسب کردن ما به “راست”، “ناسیونالیست” و قومپرست” تامین میشود؟ شما وقتی که به مسائل محتوایی کاری نداشته باشید، میخواهید وساطت چه چیزی بکنید؟

چگونه می توانید به قول خودتان در کشوری که در حال برپا شدن طوفان است، کاری به صحت دیدگاهها نداشته باشید اما بخواهید میانجیگری کنید؟

سازمان راه کارگر در پیامشان نوشته اند: «اختلاف برنامه ای، سیاسی و تاکتیکی لزوما نباید به انشعاب و جداسری منتهی شود…». این جمله شاید به دلیل کلی بودنش نامفهوم باشد. مثلا سوال من اینست که چرا در حزب و سازمانی که “اختلاف برنامه ای، سیاسی و تاکتیکی” وجود داشته باشد، نباید در آن حزب و سازمان انشعاب روی دهد؟  یا به عبارت دیگر، چگونه حزب و سازمانی که در آن افراد آن با هم «اختلاف برنامه ای، سیاسی و تاکتیکی» داشته باشند، میتوانند با هم مشترکا و در یک صف تشکیلاتی و حزبی ادامه مبارزه دهند؟ آیا بنظر رفقا این تناقض نیست؟

رفقای سازمان راه کارگر در ادامه نوشته اند که: «هم اکنون حفظ فیزیکی حزب کمونیست ایران از اهمیت بالایی برخوردار است و هر گونه آسیب بدان ضربه ای بر پیکر کل چپ محسوب می شود». خوب اگر رفقای سازمان راه کارگر بر اساس نظرات کمیته مرکزی حزب فضاوت نمیکردند، چنین جمله ای نمی نوشتند. خوب بگذار از رفقا سوال کنیم که مگر قرار است که حکا حذف فیزیکی شود؟ ادعا و یا طرح «حفظ فیزیکی حزب کمونیست ایران» از کجا آمده است؟ آیا این یکجانبه نگری رفقای سازمان راه کارگر را در کنار کمیته مرکزی حکا و حکمتیستها (برعلیه کومه له) قرار نمیدهد؟

در ادامه رفقا نوشته اند که: «اصول، برنامه و هویت چپ مقدم بر تشکیلات است» و « ساختارهای سازمانی اصولا باید تابع آنها باشد». این جمله ادعایی پر از تناقض مضمونی و نادرست است. اولا هویت چپ چیست؟ و به چه معناست؟ دوما تشکیلاتی که اصول و برنامه نداشته باشد، دیگر تشکیلات نیست. سوما چپی که بر وجود تشکیلات و اصول و برنامه تاکید نداشته باشد، یک جریان لیبرال است که با برجسته کردن آزادی فردی، به تقابل با تحزب برمیخیزد.

در آخر پیام رفقا می نویسند که: «در این راستا سازمان ما آمادگی کامل دارد تا از طریق رایزنی و مذاکره با گرایشات درونی حزب بر زیانبار بودن انشعاب تاکید کند». بگار دوباره این سوالات را مطرح کنیم که: کدام گرایشات؟ گرایش کمونیستی در حزب ؟  در تقابل با گرایش ناسیونالیستی در حزب ؟  یعنی آیا بنظر سازمان راه کارگر حکا هم اکنون محل همزیستی دو گرایش ناسیونالیستی و کمونیستی است که رفقا میخواهند «تا از طریق رایزنی و مذاکره با گرایشات درون حزب» رسالت خود را بجا بیاورند؟

من هم مثل یک عضو حزب کمونیست ایران ولی منتقد کمیته مرکزی حزب، از سازمان راه کارگر تشکر میکنم که این پیام را نوشته اند، اما اگر کسی بخواهد با روش انتقادی این پیام را مطالعه کند، به تناقضات زیادی برخورد میکند و این تصور را بوجود می آورد که رفقای سازمان راه کارگر دارند تعارف میکنند که می نویسند در باره صحت دیدگاههای طرفین داوری نمی کنند. خواندن پیام رفقا این خوانش را بدست میدهد که کلا داده های آنها که پیام شان بر اساس آن استوار است، از محتوای نظرات کمیته مرکزی حزب گرفته شده است و همین میتواند که تلاش رفقا برای امر مبارک را ناکام نماید. چون آن شروطی که یک میانجی منصف و عادل قاعدتا بایست دارا باشند را نشان میدهند که کم دارند، یا نشان نداده اند که دارند. یک میانجی نباید یکطرفه به قضاوت بنشیند و حتما لازم و ضروریست تا ما را بعنوان یک جریان کمونیست و سوسیالیست و آزادیخواه برسمیت بشناسد بعد تلاشی که میخواهند را انجام دهند.

رفقایی که نگران هستند توجه نمایند که:

رفقایی که به اشکال مختلف از جمله نامه و پیام نگرانی خود را از این اوضاع را نشان داده اند، به این نکته توجه کنند که کل این وضعیت را رفقای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بوجود آورده اند. این آنها بوده اند که تشکیلات را به چپ و راست و ناسیونالیست و کمونیست تقسیم بندی کرده اند. این آنها هستند که معتقدند که کومه له بدون حزب کمونیست ایران، یک جریان ناسیونالیست است. این این رفقا هستند که اکثریت حزب را با این استدلال که اکثریت دلیلی بر حقانیت نیست، ناچیز شمرده اند. این رفقای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بود است که آگاهانه برگزاری کنگره را به تاخیر انداخته است. این رفقای کمیته مرکزی حزب هستند که علیرغم تعرضشان به کومه له و بسیج نیروی کمکی خارج از حزب که منظورم حکمتیستها هستند، به اصول دمکراتیک پای بند نبوده و با آن همه انتقاداتی که از کومه له مطرح کرده اند، و این اوضاعی که آنها بوجود آورده اند؛ هنوز پلاتفرمی برای خود تدوین نکرده و خود را سازمان نداده اند. آنها بجای سازمان دادن خود بصورت علنی و در شکل فراکسیون، به برگزاری جلسات محفلی و مخفی روی آورده اند.  جلسات این رفقا فقط برای خودشان است و برگزاری جلساتشان را به اطلاع همه اعضا نمیرسانند.

توجه نمایید که در تمام این سالها ما از خود دفاع کرده ایم. از کمونیست بودن خود ، از سوسیالیست بودنمان  و از حزب کمونیست ایران دفاع کرده ایم . تمام فعالیتهای ما جنبه دفاعی داشته است: دفاع از خود و دفاع از حزب در مقابل تعرضات مشترک رفقای کمیته مرکزی و حکمتیستها.

در این زمینه محتوایی من توجه شما را به جزوه رفیق جمال بزرگپور جلب میکنم که در آن بروشنی و سادگی توضیح داده اند که این همه تعرض به کومه له از اینجا ناشی می شود که وظیفه انقلاب کردن و سازماندهی کردن انقلاب و سوسیالیسم و کسب قدرت سیاسی و … به کومه له محول شده و  رهبری حزب در بعد سراسری وظیفه ی عملی و سیاسی برای خود تعریف نکرده است.

رفقای گرامی!

شما اگر بخواهید میانجی کنید، نمیتوانید به محتوا و مضمون بی اعتناء باشید. در حزب کمونیست ایران نظرات مختلف سیاسی وجود دارد، اما گرایشات سیاسی وجود ندارند. تمام اعضای حزب کمونیست ایران کمونیست هستند. و هیچ کس حق ندارد اعضای حزب را با تقسیم بندیهای نامسئولانه غیر کمونیست و غیر سوسیالیست و غیر آزادیخواه فلمداد نماید. اگر این نوع تقسیم بندیهای نامسئولانه ( منظور تقسیم حزب به گرایشات ناسیونالیستی و کمونیستی و چپ و راست کردن تشکیلات است) ادامه یابد، ما هم همیشه در حالت دفاعی باقی نمانده و ما هم میتوانیم دیگران را به ایسم های مختلف  بخوانیم و توضیفات و اسمهای متناسب به حالشان پیدا کنیم. اما ما در چهارچوب اتیک هم ، اصول اخلاقی را رعایت کرده ایم.

راه حل اصلی چیست؟

راه حل اصلی اینست که کمیته مرکزی حزب هر چند مشروعیت خود را از دست داده زیرا برگزاری کنگره حزبی را بیش از حد معمول به تعویق انداخته اند، اما احساس مسئولیت کرده و کنگره حزبی را فراخوان دهد.  کنگره حزب بالاترین مرجع برای سازمان دادن دوباره حزب است.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate