یک سال از بازداشت ناعادلانه داود رضوی گذشت!
داود رضوی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، ۵ مهر ماه ۱۴۰۱، با هجوم ماموران بازداشت شد. وی طی تماس تلفنی به خانواده خود اعلام کرد که بازداشت شده و در بند ۲۰۹ زندان اوین میباشد. کمی قبلتر در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ و در آستانهی روز جهانی کارگر ماموران امنیتی به منزل ایشان هجوم برده و با شکستن درب منزل و رفتار خشونتبار شروع به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی از جمله تلفن همراه دختر ایشان میکنند. این در حالی بود که خود شخص داود رضوی در منزل حضور نداشت.
پس از گذارندن ۲۱ روز انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، داود رضوی به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد. در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۱ به صورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی به اندرزگاه ۶ زندان تهران بزرگ منتقل شد. در طی این مدت به صورت بلاتکلیف و با تمدید قرار بازداشت موقت زندانی بود. دادگاه وی در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۱ و از پس گذراندن ۵ ماه بلاتکلیفی در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی برگزارشد. اتهام داود رضوی اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ایشان اعلام شد.
۲۰ فروردین ۱۴۰۲ داود رضوی از زندان تهران بزرگ به بند ۶ زندان اوین منتقل شد و در حال گذراندن دوران حبس خود در همین بند می باشد. ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب حکم ایشان توسط دفتر قاضی صلواتی به وی اعلام شد. بر اساس حکم اعلامی، داود رضوی به ۵ سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی و فعالیت در گروههای سیاسی و احزاب محکوم گردیده است. به دنبال اعتراض به حکم و ارائه لایحه به دادگاه تجدید نظر در تاریخ ۱۱ تیرماه حکم ۵ سال حبس تعزیری وی عینا در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تایید شد.
طی مدت یکسالهی حبس ناعادلانهی داود رضوی، به دنبال شرایط سخت و مشکلات جسمانی که در زندان و به سبب گذران فشار بازجویی و انفرادیهای طولانی برای ایشان به وجود آمد، بارها جهت پیگیری و درمان مشکلات از جمله خونریزی معده و مشکلات گوارشی به بیمارستان اعزام و بستری شده که پس از پیگیریهای فراوان نهایتا بعد از مدتی به تعویق انداختن از سوی عوامل زندان، آندوسکوپی معده جهت تشخیص مشکلات گوارشی برای ایشان انجام شد. این کارگر زندانی همچنین دچار مشکلات زانو درد و آرتروز شده و طبق نظر پزشک زندان به جلسات فیزیوتراپی ارجاع داده شده است. همچنین چشم ایشان دچار مشکلات و ضعف بینایی شده که تحت دارو درمانی قرار گرفته است.
داود رضوی کارگر سندیکایی تنها پیگیر مطالبات خود و همکارانش بوده است. مطالباتی که طبق قوانین رسمی کشور و مقاوله نامههای سازمان جهانی کار، که ایران عضو رسمی آن است، از ایتداییترین حقوق همهی کارگران میباشد. او مجبور به بازنشستگی اجباری شد اما از پیگیری مطالبات کارگری دست نکشید. داود رضوی با اتهاماتی کذب و حکمی ناعادلانه و با وجود شرایط سخت جسمانی در حال سپری کردن حکم خود در زندان اوین میباشد. همانند وی، حسن سعیدی و رضا شهابی، دیگر اعضای زندانی سندیکا، بیش از یک سال است که در زندانند، فقط به جرم پیگیری مطالباتکارگری.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط داود رضوی، رضا شهابی، حسن سعیدی وکلیه کارگران، معلمان و فعالین مدنی زندانی میباشد.
به امید برقراری عدالت در ایران و سراسر جهان.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۵ مهر ۱۴۰۲
……………………
نوشتهی زهرا رضوی در سالگرد دستگیری پدرش داود رضوی
۳۶۵ روز از تماست میگذره…
تماسی که پرایوت نامبر بود! اما صدای تو پشتش بود… صدای محکمی که هنوز توی گوشمه… “بابا نگران نباش من خوبم، منو گرفتن، ۲۰۹ام…” و نقطهای که همهی دستگیریهای قبلی برام مرور شد….
یک ساله که به تماسهای چند دقیقهای… ملاقاتهای کوتاه از پشت شیشههای نرده زده شده…. و ماهی یکبار دیدن و در آغوش گرفتنهای کوتاه عادت که نکردیم ولی کنار اومدیم تا توان ادامه دادن داشته باشیم….
یکساله به نگرانی مداوم، درگیر بودن، دادگاه رفتن، اعزامهای پر استرس به بیمارستان، صدای زنی که وسط تماسهای کوتاه یادآوری میکنه: “این تماس از زندان اوین میباشد”، مبتلا شدیم. پارسال که همین روز صداتو از پشت تلفن شنیدم فکر نمیکردم قرار باشه، آنقدر طولانی شه، هی امیدواری میدادم که کوتاهه، برای هیچ کاری نکردن که حکم نمیتونن بدن… ولی این جا برای هیچکاری نکردن هم حکم میدن… برای درخواست حقوق عادی هم حکم میدن، برای حرف زدن از واقعیتها هم حکم میدن، برای جلوی ظلم ایستادن هم حکم میدن،
این جا فعال صنفی و کارگری و…. مفهومش زندانه….
عزیزترینم…. هر لحظهی این یکسال با رنج نبودنت کنار خودم و شرایط سختی که تجربه میکنی گذشته، اما نمیتونم منکر این بشم که هر لحظه بهت بیشتر افتخار کردم، به شهامت و شجاعتت….
دوستان خیلی عزیز و نزدیکی از ما کل این یکسال زندان رو تجربه کردند و یا هنوز هم زنداناند، یا منتظر ابلاغ حکم، یا در حال سپری کردن حکم…. دیوارهای بلند اوین، عزیزانی از ما رو توی خودش جا داده…. عزیزانی شریف و ارزشمند که باعث میشن، دنیامون اندکی حداقل جای بهتری برای زندگی همه باشه…
بابا میدونی که دوستت دارم. میدونی که باعث افتخارمی… میدونی که خیلی خوشحالم که دختر توام….
روزهای سختی بودن و هنوز هم هستن… توی یه متن و چند تا کلمه نمیتونم توصیفشون کنم، ولی ایمان دارم که تاریکی همیشه ادامه نداره…. محکم بمون برای روز آزادی…. برای برگشتن به خونه… برای تجربهی دوبارهی روزهای معمولی و قشنگی که داشتیم…. برای اتمام زمستونی که یک ساله سرما و طوفانش، زندگی مارو تغییر داده….
محکم بمون، دوستت دارم.
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
انتشار در کانال سندیکای کارگران شرکت واحد