قیام مردم ایران و  نبرد جنبشها در آستانه سالگرد ، چالشها و نگرانی ها

مقدمه اول:

قانون مبارزه طبقاتی در استانه قیامها و انقلابها افول نمی کند بلکه تاثیرات بیشتری در قطب بندیها دارد.به دیگر سخن مرحله انقلابی عبارتست از تشدید قطب بندیهای اجتماعی و سیاسی و هر جا ما این قطب بندیها را بیشتر می بینیم همانجا بیشتر بوی تحول کیفی می آید.

البته لزوما این فازهای “انقلابی” به انقلاب نمی انجامد و انقلاب مستلزم ورود عامل رهبری و آگاهی است . اینها درسهائی است که کمونیستها که همواره روی مفهوم انقلاب فعالیت داشته اند به علوم جامعه شناسی و به فعالین جنبشهای اجتماعی داده اند.

همانطور که تکرار کرده ام کمونیزم دقیقا علم بررسی و سازماندهی انقلابهاست و ادبیات کمونیستی عموما متمرکزست روی این مفهوم.

وجه دیگر کمونیزم پیوند دادن جنبش های اجتماعی “مطالباتی” به امر مبارزه برای سوسیالیزم و پایان نظم سرمایه داریست. 

در تاریخ ایران البته مثل همه جا گرایشات و جنبش های متفاوت و متضادی بنام کمونیزم ارائه شده اند و دلیلش اینست که قانون قطب بندی طبقاتی دم دروازه کمونیستها نمی ایستد و لذا همان قطب بندیهای طبقاتی به فرهنگ و سیاست کمونیستها هم وارد می شود.

لذا در تاریخ می بینیم که کمونیستهائی می آیند که عملا و از جهت نظری جنبشهای میانی جامعه را نمایندگی می کنند.

دوران جنگ سرد و بلوک شرقی بیشتر کمونیزم “کد بود” و لذا بسیاری ناراضیان ماسک کمونیست داشتند الان مد نیست اما ورژنهای دیگری دارد و به تابلوهای سوسیال دموکرات عقب نشسته اند و البته گاها مثل حزب توده چون سنگپا هنوز با ماسک کمونیزم دنبال رفرم نظام سرمایه داری هستند.

همانطور که در آثارم توضیح دادم کمونیزم ایرانی الان در بحرانی مزمن درگیر است و نسل اول و دومش که هیچ نسل سومش هم دچار درجازدگی است و نیاز کمونیزم به عبور از نسل سوم از لنینیزم و عقب ماندگیهای فرقه ای بسیار عینی است و از علل مهم ناتوانی کمونیزم موجود ایرانی برای بدست گیری رهبری سیاسی طبقه کارگر.

حالا فکرش را بکنید که قیام مردم در ایران نیاز به رهبری دارد و رهبرانی که بتوانند این قیام را به سمت سوسیالیزم رهبری کنند خودشان دچار بحران باشند ! این دقیقا وضعیت موجود ماست.

نمی گویم در ایران همه پشت کمونیزم ایرانی درجا می زنند و مدعی نیستم که فعالین بسیاری در ایران از کمونیزم ایرانی عبور کرده اند! خیر! فکر می کنم و فرض می گیرم که بسیاری از کمونیستها در ایران “احزاب موجود” را پشت سر گذاشته اند و بخشی مهم هستند از جنبش رادیکال و کارگری که نشانه هایش هم بسیار است.

مقدمه دوم:

قیام مردم در ایران از سال ۱۴۰۱ رادیکالرین قیام تاریخ معاصر ایرانست و رژیم اسلامی را به چالشی بزرگ کشیده .در این قیام جنبش های مختلف و متضاد شرکت دارند و این خودش نشان وضعیت بسیار مزلزل رژیم و وضعیت است.

علت این قیام را گرایشات مختلف بگونه ای متفاوت فرموله می کنند و تحلیل کمونیستی علت این بحران “جنایتکاری چند آخوند و دزدیهای چند تای دیگر” نیست بلکه علتش بحران کلیت نظم سرمایه داری در ایرانست.

گرایشات و جنبش های مختلف درون یا کنار حاکمیت رژیم تا راستهای خارج کشوری که اساسا از جنس انقلاب نبوده اند متعاقب رشد قیام همه شده اند “انقلابی” حتی حکومت امریکا و حکومتهای اروپا همه شدند “انقلابی”!

طبق تجربه تاریخی همه راستها فهمیده اند که “انقلابها را باید از درون تسخیر کرد ” و کشاند به هدفی که آنها می خواهند.

بخش مهمی از کمونیستهای ایرانی این نکته بسیار مهم را نفهمیدند و افتادند دنبال “انقلاب مهسا” و “انقلاب زن زندگی آزادی” که بازهم انعکاس خواستهای طبقاتی خود آنهاست و این اصل که امر قطب بندی طبقاتی در استانه کمونیستها نمی ایستد و قطب بندی درون کمونیستها همچنان ادامه دارد!

خوشبختانه قیام در ایران خودش محک و آزمایشگاهی است و دبستانی که همه فعالین آزادیخواه را باید به بازنگری مداوم بکشاند و آنها را همواره نگران نگه دارد و مضطرب.

آزادیخواهان و انقلابیون یک ضعف تاریخی مهم دارند و آن ساختن توهم است و غرق شدن در توهمهای خود ساخته!

یکی از این توهمها اینست که فکر بکنیم “انقلاب خودش جلو می رود و ما باید هی حمایت کنیم هی هورا بکشیم هی قوت قلب بدهیم”! انگار کار کمونیستها باید این باشد که مثل ممد بوقی کنار زمین عمل کنند! اگر ادبیات و نوشته های بسیاری احزاب و کمونیستهای ایرونی را دنبال کنید اینجور روانشناسی را می بینید و وای بحال کسی که بیاید و از نگرانیها و ضعفهای جنبش آزادیخواهی حرفی بزند که می شود؟ “مشکوک و وابسته به رژیم”!

من در این مقاله در استانه اغاز قیام سال ۱۴۰۱ چند نکته را اضافه می کنم به امیداینکه کمکی باشد به ازادیخواهان کمونیست در ایران:

(۱)چالش قیام مردم در ایران چالشی طبقاتی است یا فقط با یک رژیم اسلامی؟

یک تضاد مهم نظری و سیاسی همینجاست درون جنبشهائی که در این قیام شریکند.

انها که منافع طبقه کارگر و خواست سوسیالیزم را دنبال می کنند برای این قیام تعریف متضادی دارند از انها که دنبال ساختن جامعه سرمایه داری بی اخوند هستند.

اگر به ادبیات راستها و چپهای ابکی نگاه کنید انگار این قیام اساسا درون ظرف طبقات اتفاق نمی افتد.

ناگهان در یک روزی “همه با هم بر علیه اخوندها” جمع شده اند ! 

خوب این تضاد در تعاریف و پیدا کردن ریشه ها خودش را در جنگ منشورها و صحنه های بعدی این یکسال اخیر بخوبی نشان داده و هر چه قیام جلو برود و رادیکالیزه شود این تضادها بیشتر نشان داده می شوند.

بخشی دیگر از این ماجرا بطور عینی “صف بندیهاست”

وقتی بخشی از حامیان سرمایه داری از دست اخوندها خسته شده باشند و بخواهند سرمایه داری دیگری را به ایران بیاورند طبیعتا متحدین خود را در حاکمان امپریالیزم می بینند و دقیقا اینست که همزمان با ساخته شدن دستگاه تبلیغاتی انقلاب مخملی در خارج کشور بتدریج همین “رهبران راست” توی صف و کاسه بدست می شوند در درگاه امپریالیستها که اخرینش صحنه رقت انگیز حضور معصومه قمی هاست در کنگره امریکا چند روز پیش!

“۲)تقسم بندی ضد انقلاب (داخل کشور و خارج کشور)

راستهائی که تا دیروز و سالها و علنا ضد انقلاب بودند همراه اربابانشان شدند “انقلابی” و از مدیای خود استفاده کردند و استراتژی “انقلاب مخملی” را دنبال کردند.

استراتژی انقلاب مخملی بخشی از حرکت ضد انقلاب است وقتی رژیم ضد انقلاب کم می آورد و انقلاب واقعی به فلب راستها فشار وارد می کند.

متاسفانه در ادبیات کمونیستهای خارج کشوری خصوصا احزاب مدعی کمونیزم اشاره به این پدیده بسیار نادر است یا نیست چرا؟ اینها فکر می کنند که اگر بحثی در این زمینه شود “به نفع رژیم است”!

خوب این مشکل پوپولیستی بزرگی است که این قیام باید از سر راه بردارد اما با انکار وجودش امکان ندارد!

انقلاب بنا به تعریف در مقثابل نظام سرمایه داریست و نظام سرمایه داری فقط در درگاه خامنه ای متمرکز نیست و در خارج کشور هزار لشگر فکلی داردو هزار رسانه!

کسی بپرسد جایگاه افشای این بخش ضد انقلاب در ادبیات کمونیستها چقدر است؟

اگر بپذیریم که “الان همه با هم بشویم” طبیعتا در مقابل ضد انقلاب خارج کشوری سکوت می کنیم و اگر کردیم داریم همان سناریوی سال ۵۷ را دنبال می کنیم که توده ایها کردند و به ننگهای خود اضافه کردند!

(۳)استراتژی رژیم اسلامی و خط انقلاب مخملی در برخورد به قیام مردم:

از همان ابتدای قیام من در مقالاتم اشاره داشتم(*) که این قیام برای پیروزیش باید بسیار تعمل کند و راه ساده نیست و رژیم ابزارهای بسیار دارد و راهپیمائی در خیابان کافی نیست و جنبش همه با هم نمی شود و طبقه کارگر باید سیاسی وارد صحنه شود و و دعوا فقط سر حجاب اجباری نیست و هدف کلیت نظم سرمایه داریست و راه سازماندهی اعتصاب عمومی و اماده شدن برای قیام مسلحانه توده ای است.

از همانزمان من پله به پله به تاکتیکها و استراتژیهای رژیم اشاره کردم از ابزارهای “نرم” تا ابزارهای “سخت” و هشدار دادم که یک وظیفه کمونیستها بررسی و انالیز دائم این تاکتیکها و عملکردهای رژیم استو تاکتیکهای “انقلاب مخملی بطور همزمان”.

فرق اساسی نوشته های من تاکیید مداوم روی چند شاخه بودن ضد انقلاب و افشاگری روی همه این سرهاست و راه نشان دادن.

کمونیزم پوپولیستی که شور حسینی زده شود و بدنبال مردم بیفتد مورد نیاز مردم نیست مردم نیاز به “خایه مالان خلق” ندارند نیاز به رهبر دارند!

یکسال بعد اغاز قیام ۱۴۰۱ ما بهتر می توانیم تاکتیکها و استراتژی پیچیده ضد انقلاب داخل و خارج را ببینیم و کنار هم بگذاریم:

استفاده از سرکوب فیزیکی، بسراغ رهبران شناخته شدن رفتن و دستگیریهای وسیع و شکنجه ها و اعدامها و جنگ وسیع روانی تا توسعه “جنگ اینترنتی و جنگ نرم” با تلاش برای وابسته کردن کلیت نظام به قطب روسیه و چین و بعد بریکس و شانگهای و ساختن محور نظامی امنیتی در کنار زدن پایگاههای احزاب کرد در غرب کشور در کنار سازش با عربستان و پائین کشیدن فتبله تلویزیون انترعربستان و اخیرا تلاش برای “پاکسازییهای وسیع در دانشگاهها” که می دانیم جنبش دانشجوئی چه اهمیتی برای انقلاب دارد.

اینها فقط سر تیترهای ناقص تاکتیکها و استراتژی رژیم اسلامی است که براستی یک طرح چند بعدی است و نشان از تجربه تاریخی ضد انقلاب در ایران.

هدف کلی رژیم اسلامی اینست که با حداقل کشتار با استفاده از تکنولوژی و علم ضد انقلاب جهانی در قرن ۲۱ تمامی سرچشمه های قیام را خشک کند.

(۳)استراتژی ضد انقلاب امپریالیستی و طرح “انقلاب مخملی” در کنار سازش پشت پرده.

استراتژی امپریالیزم غرب فقط روی “انقلاب مخملی” خلاصه نمی شود .اینها علاوه بر استفاده از شبکه تبلیغاتی انواع شبکه های تخریب داخل کشوری مثل شبکه اطلاعات اسرائیل و امریکا و انگلیس در ایران دارند همینطور فرقه مجاهد که بعنوان ابزار اینها فعالست.انواع عملیات تخریبی درون کشور و بحرانسازیها که هدفش نامتعادل کردن جامعه است و بیرون کردن جامعه از ریل مبارزات واقعی که نفش مبارزه طبقاتی را کمرنگ کند.

اما نظام امپریالیستی از “انقلاب مخملی” فقط استفاده نمی کند.انقلاب مخملی در کنار سازشهای پشت پرده که در طی سال گذشته بخوبی این متد دوگانه را دیدیم. مثلا مذاکرات مستقیم پشت پرده با رژیم و آزاد سازی حجم بزرگی از پولهای رژیم!

همانطور که در مقالاتم توضیح دادم برای حکومتهای امپریالیست هدف لزوما سرنگونی رژیم اسلامی نیست بلکه آنها دنبال حفظ مناسبات سرمایه داری سرکوب طبقه کارگر و بیرون نگه داشتن ایران از ورود به قطب امپریالیستی روسیه-چین ستند.

لذا طی این دوره یکساله و از الان به بعد بسته به فشار جامعه دو طرح “انقلاب مخملی” و طرح سازش بطور همزمان و الترناتیو بکار خواهند رفت.

(۴)چالش جنبش کارگری و سوسیالیستی در این بلبشوی دشوار:

همانطور که در مقالاتم توضیح دادم درون طبقه کارگر هم جنبشهای مختلف و متضاد هست و بررسی جنگ منشورها نشان می دهد که گرایشات راست و میانه حال و “حداقلی” در این میان هنوز نقش بزرگی دارند و جنبش رادیکال کارگری به مرور زمان و با تلاش فعالین کمونیست باید بیشتر بایستد و پرچم سوسیالیزم را برافرازد.

برای اینکه قیام مردم ایران پیروز شود و قدرت از دست نظام سرمایه داری بیرون کشیده شود پیروزی و توفق جنبش رادیکال کارگری شرط مهمی است.

این بحث را من طی سال گذشته مرتب تاکید داشتم.

خوشبختانه در ادبیات خارج کشور هم بیشتر و بیشتر این رویکرد که اهداف و ماهیت جنبش کارگری را بیرون از هیاهوی “انقلااب مهسا ” و “انقلاب زن زندگی آزادی” تعریف بکنند رو به رشد است.

اگر در استانه قیام سال ۵۷ ، کمونیزم ایرانی در بخش اصلیش دچار گیجی بود و دنبال “همه با همیزم” افتاد به پشتیبانی خمینی اما الان وضع فرق دارد و زیر ساخت طبقاتی جامعه امکان بالقوه برای کمویستها ساخته که جنبش کارگری را بیشتر رادیکالیزه کنند.

اما مشکل چیست؟

بجز اینکه هنوز خود کمونیستها گیج تشریف دارند و هنوز بسیاریشان در توهم “همه با همی” توی “انقلاب ژینا” ایستاده اند بجز این عامل “ناخوداگاهی” تاسفبار، ما در ایران دچار راست زدگی و درک رفرمیستی و نئولیبرال درون جنبش چپ و طبقه کارگر هم هستیم.

این “غرب زدگی” که از غرب و “دموکراسی” توهمی حتی رون طبفه کارگر ساخته و متکیست به تبلیغات وسیغ راستها از ماهواره ها که “بانگ دهل از دور خوشست” توهمی ساخته که انار بهشی در غرب هست و این آخوندها نمی گذارند که به ایران بیاید!

همینطور که می بینید حامیان پایان سرمایه داری با انواع و اقسام سدها طرف هستند.سدهائی که از درون “خودیها” افاز می شود از میان مدعیان کمونیست تا سوسیال دموکراتهای “مارکسیست آبکی ” (که یا شده اند حامیان “محور مقاومت” مثل مرتصی محیط)یا حامیان “دموکراسی غربی”(مثل همین خدامراد فولاوند خودمان!) یا حامیان معوحی مثل فرخ نگهدار که از هرو توبره اب می نوشند!

در سطح میکرو بخش راست جنبش کارگری دنبال حرکات صنفی و یا حمایت از بخش “دولتی در مقابل بخش خصوصی” در زمانیست که باید شوراهای خود را تشکیل دهد برای کسب حکومت کارگری بحنگد.

من وارد بحثهای ریزتر نمی شوم و می خواهم تصویر بزرگتری بدهم از انچه ما در مقابل خود داریم.

(۵)چه آینده ای برای قیام مردم محتمل است؟

اینگه تاریخ تابع جبریست و وقایع “لزوما “به سمتی می رود یا خیر از مباحث مهمی است که هر از چند گاه مطرح می شود.مارکس و انگلس خصوصا در دوران پیری خود بیشتر و حتی ناخوداگاه بنوعی معتقد به اون درک جبری بودند که انگار سوسیالیزم با قطاری قرارست وارد شود و “بعد سرمایه داری خودش می اید” لذا مدعی بودند که “انگلستان اولین کشور سوسیالیستی خواهد بود و روسها غلط می کنند فکر انقلاب سوسیالیستی دارند!

فعلا از این داستان غم انگیز و کمدی فاصله می گیرم و برمی گردم به اینکه آیا به رغم همه این قیامها کشور ایران چه آینده ای دارد؟ آیا مثل کمونیستهای هپروتی باید داد بزنیم “خلق پیروزست”؟آیا هی داد بزنیم “انقلاب ژینا” تا یکجوری این “انقلاب ژینا” که پرجم راستهاست تحقق بیابد؟

من فکر می کنم جبر تاریخی مثل کلمه “دیکتاتوری پرولتاریا” یک توهم سازی بوده که عامل مهم شکست کمونیستها بوده.

این فرهنگ را لاید دوباره بررسی کرد و گذاشت کنار.جبر تاریخی که فکر کنیم ؤزیم “اخرش طقوط می خورد” بدرد نمی خورد.حکومتهای غربی هم  تقریبا همین مسیر رژیم اسلامی را طی کردند تا به اینجا رسیدند.

جنگهای خونین و کشتارهای تاریخ غرب از دورن فئودالیته تا دوران سرمایه داری گذشته تا به اینجا رسیبده که باز تعادلی ناپایدار و بحران انگیز است که شاهدیم!

لذا از دید من وضعیت ایران تاریخ ۳۰۰ سال پیش غربیهاست! جنایتهای رژیم اسلامی بخشی از نیاز جامعه سرمایه داریست.این نیست که رژیم اسلامی “بد است” این خود رشد سرمایه داریست و دقیقا همینجاست که باید کمونیستها حرف خودشان را متمرکز کنند.

بله سرمایه داری همینست! همین آخوندها و پاسدارها اشکل نظم سرمایه داری هستند.سرمایه داری در غرب هم همین جنایات را کرده ما تازه آغاز کاریم! تازه عقب صف هستیم.

اما این چرخه بحرانهای سرمایه داری در ایران و در غرب را می شود شکست.من حامی اون اراده گرائی مارکس جوان هستم و نه اون جبگرائی آخر عمرش! یا اینکه سنم بیشتر شده بیشتر مطمئن شدم که تا اراده انسان و آگاهی انسان نباشد اوضاع تغییر نمی کند.

سرنوشت قیام در ایران هم را تابع همین نظریه می دانم که “اگر ما بلند شویم” و راه نشان دهیم و سازمان دهیم اوضاع عوض می شود وگرنه دعوای راستها و ضد انقلابها برای لحاف ملا کارش را می کند و جامعه و طبقه کارگر همچنان موضوع تصمیم بالائیها می ماند.

من با اینکه عموما به آینده مردم ایران و دنیا خوبینم اماحواسم هست که خوش بینی کافی نیست و باید کار فکری و عملی آنرا تحقق بخشد.

در این میان نه خودم و نه دیگران را می فریبم و نه شعار کیلوئی می دهم.خواهان توسعه آگاهی طباقی و کمونیستی هستم و همه آزادیخواهان و بذابری طلبان را به همین مسیر فرامی خوانم.

راه پیروزی قیام امروز مردم ایران بسیار سخت است و احتمال کم دارد اما کمونیستها  دقیقا کارشان همینست.اونها در مسابقه اسب دورانی “شرط بندی “روی اسب نمی کنند بلکه روی اکانی که کم است اما منطقی است فعالیت می کنند.

برای پیروزی قیام در ایران طبقه کارگر باید با کلیت نظام سرمایه داری چه داخلی چه خارج کشوری بجنگد و تنها متحدش همه طبقه ایهای خود در دنیاست و همه انسانای عاقل و شریف دنیا. متحدش عقلست و علم که ابزارهای بسیار موثری هستند.

همانطور که بارها گفتم انسان همین تلاش برای ممکن کردن ناممکنهاست.اگر راه درست و منطقی است این راه را باید رفت.اینست معنی کمونیزم!

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

(*)برخی نوشته های قبلی این نویسنده در خصوص قیام ۱۴۰۱:

سال ۱۴۰۲ و درسهای قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=32592

“انقلاب مهسا” یا انقلاب برای پایان نظم سرمایه و حاکمیت طبقه کارگر؟ مسئله اینست!

www.azadi-b.com/?p=37279

آیا نقد و افشای جریانات “انقلاب مخملی” یعنی وابستگی به رژیم اسلامی؟

www.azadi-b.com/?p=37197

آیا انقلاب واقعی می تواند بدون رهبری متمرکز باشد؟

www.azadi-b.com/?p=36543

پاسخ اعدامهای رژیم اسلامی، اعتصاب عمومی و مسلح شدن مردمست!

www.azadi-b.com/?p=34390

اول ماه مه امسال طبقه کارگر باید منشور خود را جلوی قیام مردم ارائه دهد!

www.azadi-b.com/?p=33638

آزادی حجاب” چرا رژیم اسلامی در مقابل مردم فعلا  عقب کشیده؟

www.azadi-b.com/?p32976

نفی جدال الترناتیوها  و سرگیجه “نقش شورا و حزب” در بستر قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=30203

قیام ۱۴۰۱ و معضل تداوم و پیروزی

www.azadi-b.com/?p=29943

نیاز قیام امروز در ایران به اتحاد کمونیستها حول شعار “آزادی-برابری-حکومت کارگری”

www.azadi-b.com/?P=29767

چرا شعار “زن زندگی آزادی” نمی تواند شعار هویتی چنبش چپ باشد؟

www.azadi-b.com/?p=28217

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate