جوک بی مزه “لایحه مهسا” در کنگره امریکا ، توسط “جمهوریخواهان”!

بله! “انقلاب مهسا”و “انقلاب زن زندگی آزادی” به رهبری کنگره امریکا ادامه دارد! مشعل سرخ این انقلاب در پارلمانهای اروپا و امریکا می چرخد و ما کمونیستها را که چندین نسل فکر می کردیم “سرمایه داران ضد انقلابند” را انگشت به دهان کرده! (البته شوخی می کنم آدم لازم نیست کمونیست باشد عاقل باشد و این صجنه ها را کنار هم قرار دهد می فهمد این یک سیرک و میمون بازی بیش نیست!

داستان مخالفت حکومتهای اروپا و امریکا به “تروریست خواندن سپاه پاسداران” به اینجا رسید که حالا “یک جناح حکومت امریکا نمی خواهد این راستهای خارج کشوری زیادی دلگیر شوند .حکومت امریکا می خواهد از “انقلابیون مخملی” دلجوئی کند و لذا “انقلاب مهسا” بازی حالا در کف زمین کنگره امریکا توسط “حمهوریخواهان” ادامه می یابد!

حالا این داستان چیست؟ حالا فیل چه موشی زائییده؟ 

می فرمایند که اگر این لایجه بشود قانون (که باید از سد دموکراتها در سنا بگذرد) بعدش دولت امریکا باید خامنه ای و رئیسی را بایکوت کند ! بله! واقعا چه ضربه سنگینی!

این حزب جمهوریخواه همانست که با همدستی حزب دموکرات سالها و سالها جلو و پشت صحنه عامل تداوم رژیم اسلامی که هیچ عامل تداوم همه رژیمهای دیکتاتوری “کمپ غربی” بوده در مورد رژیم اسلامی و اسلامیهای خاورمیانه البته شاهکاری زدند و “دشمنهای ظاهری” را ساختند تا از شر کمونیستها و چپها و قیامهای کارگری با کمربند سبزشان خلاص شوند.

“جنبش اسلام سیاسی “در خاورمیانه بی تردید به این “طراحان دموکراسی” بسیار مدیونست همانها که در طی ۸ سال جنگ ایران و عراق به هردو طرف کمک نظامی کردند و بازار فروش تسلیحاتشان به خاورمیانه مرتب رکورذ می شکست!

جوک بی مزه “لایحه مهسا” حتی اگر “اجرائی شود” و خامنه ای و رئیسی “تحریم” شوند، فقط یک ابزار تبلیغاتی و مغز شوئی است برای نگه داشتن گول خورده هائی که تازگیها داشتند از این “دموکراسیهای غربی” خیلی عصبانی می شدند .

بله بعد افزایش سرکوبهای رژیم اسلامی حکومتهای غربی با “نرمشی” بامزه یواش یواش از کنار “انقلاب مهسا” فاصله گرفته بودند و گله راستهای آ.یزان به “دموکراسی غربی” را بدجوری بی آبرو.راستهای ایرانی به رهبری شازده اینا و “شخصیتهای جدیدشان” مثل معصومه قمی و غیره طی چند ماه قیام ۱۴۰۱ مرتب جار می زدند و لابی می کردند.

زمانی بود بازار “لابی گری” دموکراسی خواهان خیلی داغ بود و بعد که متدها و نسخه های این قبیله کارساز نشد و موج سرکوب جنایتکارانه رژیم اسلامی آغاز شد و جامعه را حتی بطور موقت به عقب نشینی واداشت ، درست اونزمان آنها که عاقل بودند براحتی چرخش حکومت امریکا و اروپا را دیدند و مدعی شدند که علتش “بایدن و دموکراتها هستند” .

حکومت امریکا مثل رژیم اسلامی با دو شاخه کردن خود عمدا و تاریخا توهم “دوجناحی بودن” را ساخته تا جامعه را مرتب از یک سو به سوی دیگر “رم دهد” و این چرخه تاریخی است که فعلا و هنوز مردم امریکا و اروپا و ایران اسیرش هستند.

فرق بزرگی اما هست.در ایران دیگر مردم فریب دعوای “جناح های حکومت” را نمی خورند اما در اروپا و امریکا هنوز بخش اصلی جامعه واقعا فکر می کند این دو جناح “فرق جدی دارند”

به جهت سیاست خارجی دیدیم که دوران اخیر پرچم نئوکانیزم بدست دموکراتهاست در حالیکه چندین نسل برخوردهای تهاجمی را جمهوریخواهان بدست داشتند و اما در مورد حکومت ایران و اسلامیها هنوز این پرچم حمایت ظاهرا دست دموکراتهاست.

لذا حکومت پشت صحنه امریکا دست بکار شده و برای برگرداندن “ناراضیان راست ایرانی” از بازی معمول “دعوای دو حزب” استفاده می کند در حالیکه پشت سرش همه دعواها و آشتی های بین حکومتهای غربی با ؤزیم اسلامی تابع یک سطح منافع مشترک امپریالیستی است.

نوسان بیان “همکاری پشت صحنه” و بحرانسازی برای رژیم همچنان تایع دعوای بزرگتر جهانی است که این روزها به فاز گذار معروف است و حکومتهای امریکا و غرب نمی خواهند توفق خود را از دست بدهند.

برخورد حکومت امریکا و اروپائیها به حکومت ایران همچنان سیاست فشار و سازش است.

اینها هم درون ایران و در مرزهای ایران بحران می سازند و رژیم را به سرنگونی تهدید می کنند و هم در پشت پرده به توافق می رسند.

در مقالات متعدد خود در حاشیه قیام ۱۴۰۱ همواره تاکیید داشتم که جنبش رادیکال آزادیخواه و برابری طلب نمی تواند به این بازیها تکیه کند و راه پیروزی از طریق سازماندهی جنبش کارگری برای کسب قدرت سیاسی است.

راستها و برخی چپهای گیج مدعی هستند که این مسیر(حرکت مستقل طبقه کارگر) توهم است و نشدنی است.اجازه بدهید به ریش اینها بخندیم و تاکیید کنیم که تاریخ انسان تاریخ شدنی کردن نشدنیهاست. انقلاب در بستر این تضادها در زمان و مکانی وارد صحنه می شود که انتظارش نیست اما پیروزی انقلابها را باید برنامه ریزی و سازماندهی کرد.انقلاب پیروز نیاز به سازماندهی دارد و به هیچ روی “اتفاقی” شادی و آزادی و برابری بدست جامعه ای نمی رسد.

انها که عاشق اینده انسانی هستند باید مشت این شارلاتانهای ورشکسته این بقالان فروش جامعه سرمایه داری این دزدان حاکمیت مردم بنام دموکراسی را باز کنند و راه نشان دهند.

اجازه بدهید بار دیگر به این شارلاتانهای قدرت در امریکا و حامیان “حقوق بشری” و لابیگرهای ایرونی با هم بخندیم !

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate