“آزادی برابری” شعار نیم بند اتحادیه آزاد کارگران ایران در سالزوز قیام ۱۴۰۱!

مقدمه:

طبیعی است که جنبش کارگری ایران یکدست نیست و گرایشات مختلف راست و چپ و نیم بند دارد و انتظار هم نیست یکدستی ایجاد شود و طبیعی است که این جنبش حتی در رادیکالترین گرایشهایش هم در پروسه زمان و تجارب تاریخی در حال صیقل خوردن و تجربه اموختن باشد .لذا حتی در پیشروترین و رادیکالترین این گرایشات هم روندی هست که تحت تاثیر تجارب تاریخی رشد می کند و مسائل روزمره زندگی کارگری را در کانتکس نظری فرموله می کند و نهایتا راه حلهای کوتاه مدت و بلند مدت می جوید و ادرائه می دهد.

و طبیعی باید باشد که بحثها و مناظره ها درون این گرایشات و فعالین فکری و نظری و سیاسی جنبش کارگری اتفاق بیفتد و کمونیستها بعنوان بخشی از این گرایشات در تقابل و تعامل و مراوده با این جنبشها قرار گیرند.

متاسفانه در جامعه سرمایه داری امکانات تبلیغاتی برای گرایشات راست و نیم بند و اصلح طلب و رفرمیست درون جنبش کارگری همیشه فراهمتر است و اگر در ایران و تاریخا چپ و گرایشات کمونیستی توانسته اند تا حدی پرده سانسور را بشکنند اما در بستر کلی تر تاثیر تبلیغات راست بر طبقه کارگر ایران هم سایه دارد و خصوصا اینکه توسعه و تعمیق مناسبات سرمایه داری و سست کردن نهادهای مستقل کارگری و امنیتی کردن محیط کار باعث شده که کمونیستها دائما در چالشی نابرابر قرار گیرند.

در جریان قیامهای معاصر جامعه ایران  تمایل این بوده که محیط های کار بنا به ملاحظات امنیتی بیشتر شکل “مبارزه صنفی” بخود بگیرند تا زیر ضرب امنیتی رژیم نباشند که البته کارساز نبوده و نیست و این “موضع گیریهای صنفی” امنیتی های رةژیم را نمی فریبد حتی بستر قانونی دفاعی خوبی هم نتوانسته فراهم آورد و نتیجه این شده که همین فعالین ظاهرا صنفی کارگری مورد حمله امنیتی های رژیم بوده اند منجمله در جریان قیام ۱۴۰۱.

قیام ۱۴۰۱ که مهمترین و رادیکالترین خیزش سرنگونی طلبی تاریخ دوران اسلامی است هنوز در بافت جامعه اثرات خود را دارد و منحمله زبان اعتراضی قبل این قیام بسیار رادیکالتر شده و اعلامیه ها و بیانیه ها حتی بعد امواج سرکوب خوشبختانه بو و رنگ اعتراضی سیاسی دارند و اون “ملاحظات امنیتی” کمتر هستند و بقول معروف خیلی ها توانسته اند حرف اخرشان را بزنند و نهرساند.بواقع خود ترس هدف مهم قیام اخیر ایرانست و شکستن آن کلید مهم پیشرویهای بعدی.

اما با این مقدمه من نگاهی می اندازم به بیانیه اخیر اتحادیه آزاد کارگران ایران بمناسبت قیام ۱۴۰۱ که آنرا “قیام زن زندگی آزادی ” نامیده اند و تلاشم اینست که زوایای نیم بند این بیانیه را روشنتر کنم و امید من اینست که جنبش کارگری ایران به جایگاه واقعی خود برای تحقق اهدافش به پیش رودو روی سخنم مثل همیشه با فعالین کارگری و کمونیست است:

(۱)”جنبش” و “قیام” زن زندگی آزادی و نه انقلاب!

خوب جایش شکرش باقی است که این عزیزان مثل برخی چپ نمایان خارج کشوری فرق انقلاب و قیام و جنبش را بهتر فهمیده اند و از انقلاب “خرج” بی مورد نکردند.

این البته یک انتخاب سیاسی است همانطور که در مقالات قبلیم گفتم.

وقتی کسی این قیام را انقلاب می نامد بواقع سطح و عمق و پتانسیلهای رادیکال این قیام را می خواهد بخواباند.دقیقا اینست گه شازده پهلوی و انترناشنال همه این قیام را “انقلاب” می نامند کنار فرقه تقوائی!

اما چرا کلمه “جنبش” و قیام را بکار بردن کنار هم ایراد دارد؟

قیام مفهومی کلی و احتماعی است و اما در این قیام ما جنبش ها داریم و نه جنبش!

یک متد و انتخاب راستها اینست که وجود جنبشها درون قیام را منکرند و همه را در سبدی موهوم بنام “زن زندگی آزادی” می ریزند که بتوانند مردم زحمتکس را فریب دهند.

دعوا اینجا سر کلمات نیست فقط بلکه دعوائی بسیار جدی در مفاهیم و برنامه های سیاسی است.

کلمات و مفاهیم محل دعواهای سیاسی و طبقاتی هستند.

لذا بکار گیری جنبش در کنار قیام و چسباندن این مفاهیم به “زن زندگی آزادی” یک انتخاب نیم بندی است که بخشیش انعکاس پوپولیزم است که بالاخره فعالین کارگری هم دچارش هستند.

(۲)شعار “زنده باد آزادی برابری” کنار “زنده باد زن زندگی آزادی”!

همانطور که می دانیم شعار آزادی و برابری در جریان انقلاب بورژوائی فرانسه توسط گرایشات مختلف به رهبری بورژوازی در مقابل نظام فئودالیته داده شد! و تکرار این دو بخش بدون وشن کردن ماهیت حکومتی که بتواند این دو شعار را تبیین و عملی کند دقیقا خط و انتخابی سیاسی است که هر چه هست منافع طبقه کارگر درش نیست.

کنار هم قرار دادن شعار آزادی برابری با شعار زن زندگی آزادی نوعی تلاش بی مزه و پوچولیستی است برای جوش دادن گرایشات کارگری راست و میانه با گرایشات راست که اینهم کارساز نیست و به نیروی طبقه کارگر نمی افزاید بلکه انرا متفرق و گیج می کند.

(۳)طبقه کارگر قدرتش از کجا می آید و چه پاسخ مستقلی به بحران کنونی دارد؟

در لایه عمیقتری این بیانیه تکلیفش با این سوال محوری روشن نیست.

قدرت طبقه کارگر از مماشات با سایر طبقات نمی آید بلکه از باور به خود و سازماندهی درونی خودش می آید و از ایجاد چبهه کار بر علیه سرمایه.

پاسخ طبقه کارگر به نیاز به آزادی و برابری (چه زن و چه مرد و چه هر نوع جنس دیگر و هر نوع نابرابری دیگر)کسب قدرت سیاسی است و پایان دادن به نظم سرمایه.

این تعلل و تزلزل و این نداشتن اعتماد به نفس چه دلایلی دارد که رهبران کارگری هنوز من و من می کنند و در بیان این واقعیات طفره می زنند؟ 

این ایراد مهمی است که باید دلیل گشائی شود و حل شود تا بالاخره طبقه کارگر این بیانیه ای در شان تقش تاریخیش بیاورد و توان جمع کردن جامعه را بدور خودش بدست بیاورد.

خواستهای صنفی طبقه کارگر که “معلم و غیر معلم هم نمی شناسد و تمامی طبقه مزدبگیر را که تحت ستم سرمایه هستند باید شامل شود تا به این درک نظری و سیاسی ارتقاع نیابد و تا اطمینان به نفس طبقاتی شکل نگیرد  طبیعتا دیده هم نمی شود و کارگران می شوند سیاهی لشکر طبقات دیگر در جنگ قدرت!

(۴)طبقه کارگر ایران بر سر دوراهی استراتژیک : یا طبقه ای برای خود یا طبقه ای برای دیگران!

داستان تاریخ سرمایه داری همیشه این بوده که طبقه کارگر را برای مصرف استفاده کرده اند از زمان انقلاب فرانسه تا همین الان.دعوای بین طبقات حاکمه این طبقه کارگر باید به جنگ برود کشته شود در زمان صلح در دعواهای سیاسی بین حاکمان شرکت کند در دموکراسیها “رای بدهد” هیتلر و موسلوینی و خمینی ازش بعنوان “توده های خلق” استفاده کنند و حتی در انقلابهائی که بنام “کارگری” اتفاق افتاد عده ای بنامش حزب بزنند و سرکوبش کنند و چرخه ادامه یابد که رسیده به زمان ما!

در ایران وضعیت بحران طوریست که طبقه کارگر ایران بتواند این چرخه را بشکند و دیگر سیهی لشگر دیگران نباشد.کمیت و کیفیت طبقه کارگر ایران موازنه را تغییر داده و رهبران این طبقه نباید ماسک بزنند و بشوند پیاده نظام “انقلاب مخملی” یا “انقلاب رحوی و شازده” یا تلویزیون انتر عربستان ! شور حسیتی “زن زندگی آزادی” بقالی چند پهلوی فریب افکار را بدرند و خودشان روی پای خودشان بنام خودشان بایستند و جامعه را بدور خود فرا بخوانند.

فراخوانها و اعلامیه های طبقه کارگر ایران باید دورخیز بیشتری بگیرد و باید شفافتر و ساده تر ارتباط بین اهداف جامعه و قدرت گیری طبقه کارگر را روشن کند.

بیانیه ها و منشورها نباید رنگ و بوی “انقلاب دیگران” داشته باشند و شعارهای نیم بند انقلاب فرانسه برای ایران  بسیار کم است! قرار نباید باشد که بخشی از بورژوازی بخش دی

گر را پائین بکشد با خون طبقه کارگر!

دوستان! قدری به نوشته من دقت کنید و از تاریخ بیشتر درس بگیرید! تا خودتان به خودتان اطمینان نکنید و نشان دهید که حریف حاکان هستید و خریف نظام سرمایه داری هستید تا ابد بدور خود خواهید چرخید و دنبال دو قران حقوق بیشتر به امامزاده های نظام سرمایه اویزان خواهید بود!

زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری!

زنده باد مبارزه برای سوسیالیزم !

منبع:

بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران پیرامون فرارسیدن سالروز قیام ” زن زندگی آزادی

ww.azadi-b.com/?p=37292

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate