نامه به اتحادیه کمونیستی، ۲ مارس ۱۹۳۴ … لئون تروتسکی

نامه به اتحادیه کمونیستی، ۲ مارس ۱۹۳۴

۲ مارس ۱۹۳۴

نوشته: لئون تروتسکی، جلد. ۱۴، نیویورک ۱۹۷۹، ص. ۴۵۶-۴۵۹، عنوان: “تاکتیک های افراطی چپ در مبارزه با فاشیست ها [۱]

ترجمه: ژاله سهند

] این نامه تروتسکی بعد از بحران ۶ فوریه ۱۹۳۴ فرانسه، که همچنین با نام شورش کهنه سربازان شناخته می شود، نوشته شده است و بعد از این، تروتسکی یک سری مقالات در مورد فاشیسم به رشته تحریر در آورد که ترجمه های آن در آرشیو مارکسیست ها به زبان فارسی در دسترس همگان قرار دارد [۲] [

تاکتیک های افراطی در مبارزه با فاشیست ها

دوستان عزیز:

از آنجایی که من در سوئیس هستم، نمی توانم وقایع فرانسه را از نزدیک دنبال نمایم. اما اجازه دهید که بگویم که قبل از مهاجرت به اینجا، در آلمان در این زمینه ها یک مقدار معینی تجربه کسب کرده ام. و ماجرای  Menilmontant  من را از ناگوارترین دلواپسی ای انباشته می نماید. اگر اوضاع به همین منوال به پیش برود، فاجعه  اجتناب ناپذیر است.

هدف، نه فقط برای این لحظه، بلکه برای کل دوره آینده چیست؟ ]هدف [این است که کارگران را متقاعد نماییم که مبارزه بر علیه فاشیست ها را قبل از اینکه این عناصر به نیرویی مسلط در دولت تبدیل گردند، آغاز بنمایند، تا کارگران را متقاعد نماییم که از فاشیست ها نترسند، به آنها بیاموزیم که چگونه به فاشیست ها ضربه وارد نمایند، تا آنها را متقاعد نماییم که آنها از نظر تعداد، جسارت و از جهاتی دیگر قوی تر هستند.

در این دوره بسیار مهم است که بین فاشیست ها و دولت تمایز قائل گردید. دولت هنوز آماده نیست که خود را تابع فاشیست ها بنماید;  می خواهد “میانجی گری” کند. ما می دانیم که این از دیدگاه جامعه شناسی به چه معنایی است. با اینحال این موضوع جامعه شناسی نیست بلکه ضربه زدن و بردن از آنهاست. از نظر سیاسی، این بخشی از ماهیت یک دولت پیشا بناپارتیستی و “میانجیگر” است که پلیس تردید دارد، وخودداری میکند و به طور کلی بدور از همانند پنداشته شدن با باندهای فاشیست است. وظیفه استراتژیک ما افزایش این تردیدها و دلهره ها از سوی “میانجیگر”، ارتش و پلیس آن است. چگونه؟ با نشان دادن اینکه ما قوی‌تراز فاشیست‌ها هستیم، یعنی زدن یک ضربت خوب به آن‌ها در مقابل این میانجیگر، بدون آنکه تا زمانی که مطلقاً مجبور نشویم، مستقیماً اینرا در مورد خود دولت به عهده نگیریم. تمام نکته در اینجاست.

در مورد قضیه منیلمونتانت  Menilmontant، تا آجایی که من می توانم از اینجا بگویم، عملیات کاملاً برعکس انجام گردید. L’Humanité   گزارش می دهد که بیشتر از شصت نفر فاشیست در یک محله کاملاً کارگر نشین وجود نداشت! وظیفه تاکتیکی، یا اینطور که می گویید، “فنی” بسیار ساده بود – هر فاشیست یا هر گروه منزوی فاشیست را از یقه‌هایشان می گرفتید، چند بار آنها را به سنگفرش مسبوق میداشتید، نشان‌ها و مدارک فاشیستی‌شان را می زدودید، و بدون حمل اشیاء بیشتری، آنها را با ترس و وحشت و چند علامتهای سیاه و آبی خوب رهایشان می نمودید.

” میانجیگر” (در حال حاضر دولت همچنین از جلسات کارگران در برابر فاشیست ها دفاع می نماید)، ازآزادی تجمع دفاع می نماید. در این صورت، کاملا احمقانه بود که بخواهیم درگیری مسلحانه با پلیس را برانگیزانیم. اما این دقیقاً همان کاری  است که آنها انجام دادند. L’Humanité   مسرور است – آنها سنگر بر پا نمودند! اما برای چه چیزی؟ فاشیست ها در آن سوی سنگر نبودند و این فاشیست ها بودند که برای جنگیدن آمده بودند. آیا این یک قیام مسلحانه بود؟ برای برقراری دیکتاتوری پرولتاریا در منیلمونتانت  Menilmontant ؟ این هیچ معنایی ندارد. همانطور که مارکس گفت: “کسی با قیام بازی نمی کند.” این بدان معناست که “کسی با سنگر بازی نمی کند.” حتی زمانی که شورشی رخ می دهد، شما در هر جایی و در هر زمانی سنگری بر پا نمی کنید. (شما می توانید چیزی از Blanqui در مورد این فرایافته یاد بگیرید – به اسناد منتشر شده در La Critique Sociale مراجعه کنید.)

آنها موفق شدند (الف) به جوانان طلاکار شده اجازه دهند که با ظاهری خوب به خانه بازگردند.(ب) پلیس را تحریک کرده و یک کارگر را به کشتن بدهند؛(پ) به فاشیست ها یک استدلال مهم ارائه بدهند- کمونیست ها شروع به ایجاد سنگر می کنند.

بوروکرات‌های احمق خواهند گفت: پس شمایان می‌خواهید ما، سنگرسازی اتان را از ترس فاشیست‌ها و عشق به پلیس فراموش نماییم؟ این یک خیانت است که سنگرسازی را رد نمایید وقتیکه شرایط سیاسی آنرا اقتضا می کند و زمانی که شما آنقدر قوی هستید که آنها را برپا نمایید. اما ایجاد سنگرهای قلابی برای یک جلسه کوچک فاشیستی، مبالغه نمودن چیزی در همه ابعاد سیاسی، و منحرف کردن پرولتاریا یک تحریک نفرت انگیزی است.

وظیفه این است که کارگران را به تعداد فزاینده ای در مبارزه با فاشیسم درگیر نماییم. ماجراجویی Menilmontant تنها می تواند یک اقلیت کوچک و مبارز را منزوی نماید. پس از چنین تجربه ای، صد ها هزار کارگر که حاضر بودند چند درس به قلدرهای جوان بورژوا بدهند، خواهند گفت: “نه، متشکرم، من نمی خواهم سرم بیهوده برای هیچ چیز بشکند.” حاصل تمام این مسئولیت دقیقاً برعکس آنچه در نظر گرفته شده بود، در آمد. و رک بگویم، مرا تعجب زده نخواهد کرد،  اگر بعد از مدتی معلوم گردد که آنهایی که بلندترین فریادها را برای سنگرکشی فریاد می زدند، عوامل فاشیستی بودند که در صفوف استالینیست ها کاشته شده بودند، فاشیست هایی که می خواستند دوستان خود را با برانگیختن درگیری با پلیس از مخمصه رها سازند.. اگر اینطور بوده است، آنها به خوبی موفق شدند.

بدون تامل فعال ترین و پر بصیرت ترین عناصر چه باید می کردند؟ آنها در صورت امکان بصورت بداهه باید یک ستاد کل کوچک، از جمله یک سوسیالیست و یک استالینیست می ساختند. (در عین حال باید به کارگران توضیح داده می شد که ستاد کل محله به صورت دائمی باید در آستانه تظاهرات عمل بنماید.) این ستاد کل بصورت بداهه تشکیل شده با نقشه ای از منطقه که در جلوی آنها گسترده شده است، باید ساده ترین تدبیر در جهان را انجام می داد – یکصد یا دویست نفر از تظاهرکنندگان را در گروه های سه تا پنج نفره تقسیم میکرد، با یک رهبر برای هر گروه، و اجازه میداد که آنها کار خود را انجام دهند. و پس از جنگ، رهبران باید دور هم جمع گردند و ترازنامه و درس های لازم برای آینده را ترسیم بنمایند. این نشست دوم می‌تواند هسته خوبی برای یک ستاد کل دائمی، زیربنای خوبی برای جنگندگان غیر نظامی دائمی کارگری در منطقه باشد. طبیعتاً باید در آنجا بروشورهایی وجود داشته باشد که نیاز به یک ستاد کل دائمی را توضیح بدهد.

الف. شما برای چنین مواقعی باید ستاد کل خود را داشته باشید.

ب. شما باید بروز امکانات و احتمالات در چنین درگیری هایی را پیش بینی نمایید.

پ. شما باید چند طرح کلی (چند نوع از متغیرها) را ایجاد نمایید.

ت.  شما باید نقشه ای از منطقه را داشته باشید.

ث. شما باید جزوات مناسب برای موضوعات داشته باشید.

این تنها چیزی است که در حال حاضر می توانم بگویم. من تقریباً مطمئن هستم که این پیشنهادات کاملاً با ایده های شما مطابقت دارد. چقدر بهتر.

Source:

Letter to the League Communiste, March 2, 1934

1-https://wikirouge.net/texts/en/Letter_to_the_League_Communiste,_March_2,_1934 

۲-The 6 February 1934 crisis -also known as the Veterans’ Riot

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate