اخباروگزارش های کارگری ۹ شهریورماه ۱۴۰۲
– تجمع اعتراضی وکلای کانون وکلای دادگستری کردستان نسبت به مصوبه مجلس مبنی بر نقض استقلال نهاد وکالت مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری استان درسنندج
– روز گذشته خانوادههای بیماران دوشن کوتاه نیامدند و تجمع برگزار شد
– کانون نویسندگان ایران:
یاد صمد بهرنگی نویسنده ،مترجم،پژوهشگر وآموزگار
– مرگ مشکوک جواد روحی در زندان نوشهر
– مهدی یراحی به بازداشتگاه سامان یاسینها و توماج صالحیها پیوست
– سپیده قلیان از زندان اوین:مهدی یراحی، تو صدای مردمی
– تایید حکم انضباطی لیلا قمصری قلعهشاهی دانشجوی سمشناسی محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به دلیل ممانعت از اظهار پشیمانی
– اجرای حکم علیاکبر خداشاهی، دانشجوی ادبیات عربی دانشگاه تربیتمدرس پیش از ابلاغ حکم
– بازهم واژگونی سرویس رفت و آمد کارگران اینبارمصدومیت ۱۳ کارگر یک کارخانه اصفهان
– جان باختن کارگر نصاب آسانسوردرشیراز زیر وزنه تعادل
– جان باختن یک راننده بولدزر دریک کارگاه شن شویی مشهد زیر چرخ های بولدزر
– جان باختن یک کارگر درپیرانشهربر اثر سقوط از ارتفاع
*******
*تجمع اعتراضی وکلای کانون وکلای دادگستری کردستان نسبت به مصوبه مجلس مبنی بر نقض استقلال نهاد وکالت مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری استان درسنندج
روزپنج شنبه ۹ شهریور، وکلای کانون وکلای دادگستری کردستان برای اعتراض به مصوبه مجلس مبنی بر نقض استقلال نهاد وکالت مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری استان درسنندج تجمع کردند.
*روز گذشته خانوادههای بیماران دوشن کوتاه نیامدند و تجمع برگزار شد
دستاورد تجمع دو روزه به نقل از انجمن دیستروفی ایران
۱-پیگیری تخلف بیمه تامین اجتماعی جهت پوشش تمام هزینههای بیماران دوشن
۲- سازمان غذا و دارو موظف شد تا گزارشی از اثربخشی داروی الویدیس را تهیه و ارائه نماید
۳- نهاد ر.ج از نمایندگان انجمن گزارشی مبنی بر اثر بخشی داروی الویدیس درخواست نمودتا نسبت به تحقیقات بالینی اقدام نموده و در صورت اثر بخشی، جلساتی را جهت بررسی و ورود این دارو صورت دهد
۴- مقرر شد جهت استقرار مرکز آزمایشات بالینی،هماهنگیهای لازم با متخصص مغز و اعصاب معرفی شده توسط وزارت بهداشت،اقدامات لازم صورت گیرد تا در صورت موافقت شرکت سارپتا،مکاتبات و پیگیریها از طرف وزارت بهداشت انجام شود
۵- مقرر شد گزارشی مبنی بر اثر بخشی قرص دفلازاکورت و عوارض قرص پردنیوزلون از طرف انجمن به سازمان غذا و دارو ارائه گردد.تا در صورت موافقت، نسبت به ورود قرص دفلازاکورت اقدام شود
۶- مقررشد نمایندگان بیماران دوشن از طرف انجمن به نهاد ر.ج برای جلسات آتی معرفی گردند
۷- مقرر شد کانال ارتباطی وزارت بهداشت با شرکت سارپتا از طرف انجمن پیگیری ودراختیار این ارگان قرارگیرد
درهمین رابطه:
+ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری تجمع اعتراضی بیماران دوشن مقابل نهاد ریاست جمهوری
صبح امروز(چهارشنبه ۸ شهریور) تعدادی از خانوادهها و بیماران دیستروفی عضلانی دوشن با مشکلات فراوان خود را به پاستور رساندند تا با برگزاری تجمع اعتراضی توجه دولت را نسبت به بیماران دوشن جلب نمایند اما نیروهای امنیتی مانع از تجمع خانوادهها و بیماران دیستروفی عضلانی دوشن مقابل نهاد ریاست جمهوری شده و آنها را به پارک پاستور هدایت کردند!
+تجمع اعتراضی خانوادگی بیماران دیستروفی عضلانی دوشن نسبت به وارد نکردن داروی ژن درمانی (الویدیس)مقابل وزارت بهداشت
روزسه شنبه ۷ شهریور،جمعی از بیماران دیستروفی عضلانی دوشن همراه با خانواده برای اعتراض به وارد نکردن داروی ژن درمانی (الویدیس)مقابل وزارت بهداشت کردند.
بیماری دیستروفی عضلانی،نوعی بیماری ژنتیکی پیشرونده است که عضلات بیمار دچار تحلیل میشود و انواع متعددی دارد.دوشن شایعترین و شدیدترین نوع از بیماریهای دیستروفی عضلانی است که در مواقع شدید منجر به معلولیت خیلی شدید و مشکلات تنفسی و مرگ میشود.
*کانون نویسندگان ایران:
یاد صمد بهرنگی نویسنده ،مترجم،پژوهشگر وآموزگار
کاش این اژدها هزار سر میداشت
نهم شهریور سالمرگ صمد بهرنگی است: نویسنده، مترجم، پژوهشگر و آموزگاری که سال ۱۳۴۷ در رودخانهی ارس غرق شد.
صمد بهرنگی تیرماه سال ۱۳۱۸ در تبریز پا به جهان گذاشت؛ در همان شهر به مدرسه رفت و دانشسرای مقدماتی تبریز را به پایان برد. سپس همزمان با تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تبریز، به تدریس در روستاهای آذربایجان پرداخت که تا پایان عمر او ادامه یافت.
صمد آزادیخواه بود و عاشق مردم زحمتکش و شیفتهی عدالت اجتماعی، و همُّ و غم خود را صرف مبارزه برای دستیابی به آزادی و عدالت کرد. در دانشسرا دوستی صمیمانهای با بهروز دهقانی (که همچون او عاشق معلمی در روستاها بود) و خواهرش اشرف دهقانی به هم زد و دست به کار فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شدند که از آن میان یکی هم راهاندازی ضمیمهی هفتگی «مهد آزادی آدینه» بود با همکاری علیرضا نابدل و جمعی دیگر از همفکران ازجمله غلامحسین ساعدی، که صمد را به روشنفکران معترضی چون جلال آلاحمد معرفی کرد.
صمد نویسندگی را از همان دوران دانشسرا با نوشتن قطعات طنز در روزنامهی دیواری دانشسرا آغاز کرده بود که سپس به نشریات چون «توفیق» راه یافتند و مقالات طنزآمیزی چون «آقای چوخ بختیار» که در روزنامهی «مهد آزادی» چاپ شدند. داستانها دیرتر، در دههی چهل، از راه رسیدند: «تلخون»، «اولدوز و عروسکسخنگو»، «کچل کفترباز»، «پسرک لبوفروش»، «یکهلو هزارهلو»، «کوراغلو و کچلحمزه»، «۲۴ ساعت در خواب و بیداری» و … از همه آشناتر، «ماهیسیاه کوچولو» که با تصویرسازی فرشید مثقالی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید و آوازهی جهانی یافت و به زبانهای متعدد ترجمه شد.
صمد که با فقر و محرومیت کودکان آشنا بود چارهی کار را مبارزه با جهل و بیخبری و رساندن آتش فروزان آگاهی حتی به بهای جان میدانست. پیوسته از به رسمیت شناختن حقوق کودک سخن میگفت و با شناختی که از دشواریهای آموزش کودکان ترکزبان داشت در فکر شیوههایی برای کمک به یادگیری آنان بود. مخالفت او با حذف واژههای عربی به بهانهی شکوه ایران باستان از همین شناخت برآمد، همچنین پژوهشهای او که ثمرشان از جمله «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» و «الفبا»ی ویژهی کودکان آذربایجان بود.
این فعالیتهای فرهنگی و سابقهی مشارکت او در راهاندازی اعتصابهای دانشجویان و معلمان البته مطلوب حکومت پهلوی نبود. بارها برای او پاپوش دوختند، کار را به دادگاه کشاندند و حکم تعلیق و اخراج و تنزل رتبه دادند، اما سودی در بر نداشت. او حتی پیشنهاد حقالزحمههای چشمگیر را رد کرد چون نمیخواست استقلال خود را به همکاری با سازمانهای وابسته به حکومت بفروشد.
صمد دربارهی کودکی خود میگفت: «من نمو کردم … مثل درخت سنجد، کجومعوج و قانع به آبِ کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم میگوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنند، از همین بیشتر نصیب تو نمیشود». اما حقیقت این است که او، هنوز به سیسالگی نرسیده، چندان در دل کودکان و میان جامعهی روشنفکری معترض جا خوش کرده بود که مرگ نابهنگاماش تکاندهنده و باورنکردنی مینمود. از این رو هنگامیکه جلال آلاحمد در «صمد و افسانهی عوام» قتل او را به عوامل ساواک نسبت داد بی هیچ تردیدی پذیرفته شد.
نام و آثار این مبارز راستین و معلم روشناندیش ماندگار باد!
*مرگ مشکوک جواد روحی در زندان نوشهر
جواد روحینژاد در زندان نوشهر به طرز مشکوکی جان باخته است.
به گزارش کانال اتحادیه آزاد کارگرات ایران، وکیل او مرگ این معترض بازداشت شده در شهریور ۱۴۰۱ را تایید کرده است.
جواد روحی، معترض آملی که به اعدام محکوم شده بود، از بازداشتشدگان اعتراضات مردمی سال ۱۴۰۱ بود.
مجید کاوه، وکیل مدافع او ظهر نهم شهریور به نقل از خانواده روحی این خبر را تایید کرد. او نوشت: متاسفانه حسب اطلاع خانوادهى موكل جواد روحى، وى ساعاتى پيش در زندان نوشهر فوت شده است.
کاوه اطلاعات بیشتری در باره علت مرگ موکلش بیان نکرده است.
در همین رابطه روابط عمومی قوه قضاییه اعلام کرد:جواد روحی در ساعتهای آغازین امروز دچار «تشنج» شده و به بیمارستانی در نوشهر منتقل شد، اما در بیمارستان درگذشت.
روابط عمومی زندان نوشهر نیز اعلام کرد:دوربینهای مداربسته زندان و وسایل شخصی جواد روحی، از جمله یادداشتها و داروهای او بررسی خواهد شد و همچنین پیکر او برای کالبدشکافی و آزمایش سمشناسی به پزشکی قانون فرستاده شده است.
*مهدی یراحی به بازداشتگاه سامان یاسینها و توماج صالحیها پیوست
مهدی یراحی با انتشار «سرود زن» در گرماگرم خیزش زن زندگی آزادی، خون به رگ خیابان دوانید و با «روسریتو» به استقبال سالگرد قیام ژینا رفت و با این که میدانست بازداشت میشود، گفت: «عزت با مردم بودن را به ذلت بر صحنه بودن ترجیح میدهد!»
حاکمان و دیکتاتورها با ارعاب و سرکوب معترضین برای بقای بیشتر میکوشند اما تاریخ همواره روایت دیگری را بازگو کرده است
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*سپیده قلیان از زندان اوین:مهدی یراحی، تو صدای مردمی
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفرهی رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. میدانستی هزینه دارد و صدای ما در خوزستان شدی. میدانستی هزینه دارد و صدای «مظاهرات سلمیه» زن عرب شدی. صدای سپیده رشنو در مقاومت علیه حجاب اجباری، صدای توماج، صدای کارگران، زندانیان و تمام آنانی شدی که زادهی رنجاند.
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. من تمام خوزستان که جانم است را با صدای تو گز کردهام. در زمان سیل و در زندان سپیدار با ترانههای تو رقصیدیم و از نو بلند شدیم. من جای تو را در قلب مردم دیدم. همان مردمی که تو و امثال تو را به جرم گفتن از رنجهایشان، چه از سوی دیکتاتوری غالب و چه از سمت دیکتاتورهای مغلوب انگ «تجزیهطلبی» خوردهاند. آنها از همین مردمی بودن، بیشیله و پیله و حتی به غایت معمولی بودنت و اما به شدت یگانه و شگفتانگیزت میترسند.
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. من زندگی را با صدای تو چشیدهام، مهدی یراحی. تو را چیزهای زیادی به من پیوند میزدند. «سفر چرا بمان و پس بگیر» این حرف و صدای تو را تنها کسی درک میکند که انتخاب رفتن و سفر از وطن پیش رویش بوده و اما تصمیم به ماندن و پس گرفتن گرفته است.
من با صدای تو زندگی کردهام، یراحی. موطنم را نفس کشیدهام، تبعید را دوام آوردهام با صدای تو، از اینرو خوب میدانم کار بزرگ تو، نه در روزهای اوج جنبش، که در روزهای اوج سرکوب، در روزهای محبوس شدن صداهای انقلاب رقم خورد. وقتی تمام تلاش دستگاه سرکوب مُسری کردن ترس و سکوت بود، تو سکوت را شکستی و از حیات «زن، زندگی، آزادی» خواندی تا به یاد همه بیاوری که زن، زندگی، آزادی، نه فقط لحظه و برشی از تاریخ، که جنبشی همچنان مداوم است.
حالا دستگاه سرکوب میخواهد تو و صدایی که تا عمیقترین حدود قلبهای مردم رسیده است را با انفرادی و فشار مجبور به اعتراف اجباری کند. این تویی که به خاطر انتشار اعترافات سپیده رشنوی عزیز و قهرمان ما پخش آثارات در صدا و سیمای نکبت جمهوری اسلامی را ممنوع کردی، این تو بودی که به خاطر باز بخشیدن کرامت کارگر فولاد با لباس کارگر به صحنه رفتی، این تو بودی که همزمان هم علیه استبداد خواندی و هم از بیزاری از نکبت جنگ سرودی. و من فکر میکنم کاش این صدای من میلههای زندان اوین را طی کند و به انفرادی تو برسد که بدانی «به نام او که اسم رمز ماست» میمانیم تا پس بگیریم.
سپیده قلیان
بند زنان زندان اوین
سهشنبه ۷ شهریورماه ۱۴۰۲
*تایید حکم انضباطی لیلا قمصری قلعهشاهی دانشجوی سمشناسی محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به دلیل ممانعت از اظهار پشیمانی
لیلا قمصری قلعهشاهی دانشجوی سمشناسی محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان توسط شورای انضباطی بدوی این دانشگاه به دو نیمسال منع موقت از تحصیل با احتساب در سنوات محکوم شد.
این دانشجو پس از درخواست تجدیدنظر، طی چند روز گذشته توسط کمیتهی انضباطی برای دریافت حکم، احضار شد. در این جلسه به وی گفته شد که به دلیل اظهار پشیمانی بخشیده شده است و لازم است کاغذی را برای دریافت حکم امضا کند. اما دانشجو از جملهی درج شده در این کاغذ در خصوص ابراز پشیمانی، اظهار بیاطلاعی کرده و خواستار خط زدن این جمله و امضا شد اما به وی اجازهی چنین کاری را داده نشد و درنهایت با توجه به ممانعت وی از امضای کاغذ مذکور، حکم بدوی او عینا تایید شد.
گفتنی است حکم قطعی نیز به صورت شفاهی و درهمان جلسه به دانشجو ابلاغ شد.
*اجرای حکم علیاکبر خداشاهی، دانشجوی ادبیات عربی دانشگاه تربیتمدرس پیش از ابلاغ حکم
علیاکبر خداشاهی، دانشجوی ادبیات عربی دانشگاه تربیتمدرس، با حکم بدوی کمیته انضباطی به دو ونیم سال منع موقت از تحصیل با احتساب در سنوات محکوم شد.
گفتنی است کارت دانشجویی و سامانهی آموزشی این دانشجو از آبان ماه سال گذشته و پیش از صدور حکم، غیرفعال شده است و عملا از آبان سال گذشته تا کنون از حق تحصیل محروم است.
*بازهم واژگونی سرویس رفت و آمد کارگران اینبارمصدومیت ۱۳ کارگر یک کارخانه اصفهان
صبح روزپنج شنبه ۹ شهریور، مینیبوس حامل کارگران یک کارخانه واقع در جنوب اصفهان در مسیر بهارستان – اصفهان براثرتصادف واژگون شد و ۱۳ کارگر۲۶ تا ۵۵ ساله(۵ زن و ۸ مرد)مصدوم وبه بیمارستانهای الزهرا، شریعتی و کاشانی منتقل شدند.
*جان باختن کارگر نصاب آسانسوردرشیراز زیر وزنه تعادل
روزپنج شنبه ۹ شهریور،یک کارگر ۵۰ ساله نصاب آسانسور حین کار تعمیرات درون چاهک آسانسورساختمانی در شیرازبراثر سقوط وزنه تعادل روی سرش دردم جان باخت.
*جان باختن یک راننده بولدزر دریک کارگاه شن شویی مشهد زیر چرخ های بولدزر
یک راننده بولدزر۷۲ ساله،حین کار در یک کارگاه شن شویی واقع در منطقه تپه سلام مشهد زیر چرخ های بولدزرگرفتارشد وجان خودراازدست داد.
*جان باختن یک کارگر درپیرانشهربر اثر سقوط از ارتفاع
روز چهارشنبه ۸ شهریور، یک کارگر آرماتوربند ۳۶ ساله بنام عمر استحکام اهل پیرانشهر متأهل و دارای سه فرزند حین کار در یک ساختمان در حال ساخت واقع درپیرانشهربراثر سقوط از طبقه چهارم بشدت مجروح وپس از انتقال به بیمارستان جان باخت.
akhbarkargari2468@gmail.com