یاسمین مقبلی، باعث افتخار یا شرمندگی؟

یاسمین مقبلی، باعث افتخار یا شرمندگی؟

سفر یاسمین مقبلی به فضا: زن-زندگی-آزادی یا مرد-میهن-ارتجاع؟


خبر سفر فضایی یاسمین مقبلی موجی از اظهار نظرهای متفاوت و گاه ضد و نقیض را خصوصا در میان کاربران ایرانی، افغانستانی و خاورمیانه ای راه انداخته است. در این نوشته توضیح میدهم که خبر “موفقیت” (؟) یاسمین مقبلی، اتفاقا رُشدی برای وضعیت زنان و یا مثلا در راستای شعار مترقی زن-زندگی-آزادی نیست بلکه بیشتر ایشان را باید در زمره ی مرد-میهن-گاوداری چی ها قرار داد. وضعیت شغلی و جایگاه او هیچ باعث افتخار برای ما مردم نیست که باعث شرمندگی است و سفر فضایی او به واسطه جایگاه شغلی ای که داشته و دارد بیشتر باید مایه شرم و نقد و نفی باشد تا افتخار. در ادامه توضیح میدهم.


یاسمین مقبلی، خود، شخصی اثرگذار در دستگاه سیاسی-نظامی ِ سرکوب و جنایت است. مهم نیست این دستگاه در آمریکا مستقر باشد یا در ایران. یاسمین مقبلی سرهنگ دوم ارتش آمریکاست که منجمله بیش از یکصد و پنجاه عملیات نظامی در افغانستان داشته و خود بخشی از ماشین جنگ و کشتار در افغانستان بوده است. همان عملیات های نظامی که از قضا موجب کشتارهای کودکان و زنان نیز بوده است. برخی میگویند این عملیات ها علیه طالبان و القاعده بوده است و لابد این عملیات های ضد “تروریستی” انجام شده توسط سرهنگ مقبلی و هم قطارانش، اقدامی مفید بوده است. خیر. اینطور نیست.  در اینصورت باید به این افراد گفت که اصولا برآمدن تروریست های اسلامی از جمله طالبان و القاعده محصول سیاست خارجی خود ِ آمریکا و شرکایش بود و البته با حمایت دلارهای نفتی کشورهای عربی و حمایت استخباراتی پاکستان. آمریکا و غرب در دوره ای برای مقابله با شوروی نیاز به ایجاد “کمربند سبز اسلامی” داشتند و اسلامیست ها را تقویت کردند. وقتی هم که قرار بود نوع کاربری این اسلامیست ها به شکل قبلی تمام شود در جای دیگری به شکل های جدیدتری به کار گرفته شدند. آمریکا و هم پیمانانش، مدتی هم تحت نام دفاع از جمهوریت به تقابل هایی مقطعی با طالبان و القاعده پرداختند اما بلافاصله باز هم این فرزندان خود را در آغوش گرفتند. قبل از “خودکشی دادن” به آن به اصطلاح دوره ی جمهوریت در افغانستان نیز، همین آمریکا در مذاکرات قطر، افغانستان را دو دستی به طالبان تحویل داد. اختلاف این سال های اخیر بین طالبان و آمریکا شبیه اختلاف فرزند با والدین است. چیزی شبیه اختلافات رژیم ایران با یکی از والدین خودش است. رژیم ایران نیز علاوه بر عوامل داخلی منجمله عملکرد پهلوی، در بعد خارجی چیزی نیست جز محصول همکاری کشورهای غربی و مشخصا آمریکا در تقویت و تثبیت خمینی و اوباش اطرافش. (حکومت) پهلوی، اسلامیست ها را تقویت کرد و نیروهای مترقی را سرکوب؛ نهایتا ساواک و ارتش به دستور آمریکا تحمیل خمینی شدند و در نتیجه میشود گفت جمهوری اسلامی در ایران، محصول مشترکی از اقدامات پهلوی در داخل و دستور نهایی آمریکا و هم پیمانان وی بود. همین اتفاق هم نهایتا در افغانستان افتاد. دست آخر، نظام “جمهوری” با میانجی گری و برنامه ی آمریکا، دو دستی تسلیم طالبان شد. الغرض، نبرد بین طالبان و آمریکا یک جنگ موقتی برای تغییر آرایش قوا به نفع دستگاه نظامی-سیاسی-اقتصادی نظام سرمایه داری- خصوصا در غرب- بود و طالبان بلافاصله و باز هم توسط آمریکا به کار گرفته شدند. نهایتا آمریکا کشور را به طالبان تحویل داد. حالا اگر کسانی کشتار و جنگ و گریز ارتش امریکا و افرادی مثل سرهنگ دوم یاسمین مقبلی در افغانستان را نبردی واقعی علیه تروریسم معرفی میکنند در حقیقت یا آگاهی ندارند یا در ترویج این فریب و دروغ منافعی دارند. از طرفی، برخی مزدوران جمهوری اسلامی هم با اشاره به نقش مقبلی و ارتش آمریکا در کشتار و جنایت در افغانستان، فقط دشمنی ظاهری رژیم جمهوری اسلامی با دولت امریکا را برجسته میکنند و درباره جنایت های رژیم ایران سکوت اختیار میکنند. باید به آنها گفت که دست از این تبلیغات زرگری بردارید که جمهوری اسلامی زاییده عواملی بود که در بُعد خارجی مهم ترینش حمایت امریکا بود پس شما مشکلی اساسی و استراتژیک با آمریکا ندارید. همین حالا هم دولت آمریکا در کنار رژیم ایران و علیه انقلاب مردم است. دوما باید به هواداران و سایبری های رژیم جمهوری اسلامی گفت که سرهنگ دوم یاسمین مقبلی هم کسی است مانند سرهنگ های جنایتکار سپاه تروریستی در جمهوری اسلامی که هم در ایران جنایت میکنند هم در کشورهای دیگر. اینکه ارتش آمریکا جنایت کاراست به این معنی نیست که رژیم جمهوری اسلامی در ایران، طالبان، حکومت سعودی و امثالهم جنایتکار نیستند. آنها جملگی جنایتکارانی هستند بر ضد ما مردم. نقد و حمله ما به یکی از آنها به معنی حمایت از دیگری نیست. آنها همگی دشمن مایند. 


از بُعد دیگری هم باید به سفر سرهنگ مقبلی به فضا اشاره کرد. موفقیت شغلی یاسمین مقبلی، در حقیقت (و برخلاف توضیح بسیاری)، صرفا از منشا تلاش های شخصی او نیست بلکه همانطور که خودش در مصاحبه ای اشاره کرده است نتیجه حضور او در ارتش آمریکا و خلبان بودنش برای این ارتش و انجام عملیات های نظامی مختلف و خدمت گزاری های اوست. جایزه آدمکشی افرادی مثل مقبلی میشود دست یابی به امکان فرماندهی یک سفر فضایی را داشتن. این ظاهرا “افتخار” میتوانست نصیب یک مرد شده باشد یا یک رنگین پوست و به هیچ شکلی نشانه ی اهمیت دادن به جایگاه و توان و حقوق و نقش عموم زنان در جامعه آمریکا نیست. چه اینکه هیلاری کلینتون و بسیاری زنان دیگر در عرصه سیاسی آمریکا نه تنها به ارتقای مقام زن و رفع تبعیض کمک نکردند بلکه برعکس، خود، دست اندرکار بسیاری جنایات علیه مردم زحمتکش در آمریکا و همینطور علیه مردمان و زنان و کودکان بسیار در عراق و افغانستان و سوریه و … بودند. این ارتقای موقعیت ها برای این دسته از زنان به معنی اهمیت دادن به زنان و تلاش برای رفع ستم جنسیتی نیست. همانطور که رئیس جمهور شدن یک رنگین پوست مثل اوباما به هیچ وجه به معنی پیشرفت در رفع ستم جنسیتی علیه رنگین پوستان در آمریکا نبود و نیست. اوباما تنها یک رئیس جمهور جنایتکار بود که رنگ پوستش با قبلی و بعدی خودش فرق داشت. همانطور که ابراهیم رئیسی یک فرد جنایتکار است که در راس حکومت جمهوری اسلامی قرار دارد و فرقش با همکار قبل از خودش در رنگ عمامه اش بود و هر دو جانی و ضد انسان و ضد کارگر و ضد زن و ضد کودک بودند و هستند. یاسمین مقبلی به واسطه دست داشتنش به مثابه یک سرهنگ دوم ارتش امریکا در جنایت های ارتش آمریکا ارتقا و مجوز گرفته است که به سفری فضایی برود. این چه جای افتخار است و چه جای افتخار برای زنان؟ از قضا این کلاهبرداری که به نام موفقیت زنان معرفی میشود، خودش سد راه گفتن واقعیت ها و دیدن حقایق است. حقیقت این است که جنبش زنان و مسیر رفع تبعیض علیه زنان هرگز با نامی شدن و ارتقای درجه زنانی که در جنایت نقش داشته اند به پیش نمیرود بلکه دچار سوآگاهی و آدرس غلط دادن میشود. اگر به زبان این روزهای جنبش جاری در ایران خواسته باشیم قضیه را بیان کرده باشیم این سفر فضایی یاسمین مقبلی نه تنها در راستای شعار مترقی زن-زندگی-آزادی نبوده است بلکه برعکس در راستای تحمیق مردم، ضدآگاهی گستراندن و به عبارتی در راستای تقویت دولت ها، گروه ها و طبقه جنایتکار در جهان است و به عبارتی دیگر در خدمت رشد ارتجاع و عقب ماندگی و علیه زنان است. این ارتقای شغلی سرهنگ یاسمین مقبلی اتفاقا در راستای تقویت مردسالاری و هم راستا با شعار عقب مانده ی مرد-میهن-آبادی است. بله درست است! اینجاست که شعاری که توسط سپاه تروریستی تولید شده (مرد-میهن-آبادی) همان روی سکه تبلیغات ارتش آمریکاست. سپاه پاسداران و ارتش آمریکای دو روی یک سکه اند. سکه ی جنایت و سرکوب و کشتار. همانطور که فرقی ماهوی بین ارتش روسیه و ارتش آمریکا نیست؛ گیرم که در مقیاس عملیات ها و اقدامات و حوزه ی نفوذشان فرق هایی باشد.

به این معنی، حمله ی سپاهی ها و سایبری های رژیم به یاسمین مقبلی تنها و تنها یک حمله ی صوری است. بخشی از همان نبرد ظاهری بین دولت های جانی (کوچک و بزرگ) است بر سر افزایش حوزه ی نفوذشان. نقد و نفی ما مردم مبارز درباره ارتقای شغلی یاسمین مقبلی اما از منظر و منافع عمومی مردم و خصوصا زنان است و به ویژه در کشورهایی مانند ایران و افغانستان. یاسمین مقبلی یار و یاور مردم و زنان ایران و افغانستان نیست. حتی یاور زنان و مردم آمریکا هم نیست. یاسمین مقبلی یک سرهنگ دوم در ارتش جنایتکار آمریکاست همانطور که سرهنگ دوم های سپاه تروریستی در ایران مشغول جنایتند.

و اما بحث دیگری هم در جریان است. برخی اظهار میکنند که این “موفقیت” یاسمین مقبلی را باید به “ایرانی” ها تبریک گفت. برخی میگویند او کورد است و باید به کوردها تبریک گفت. این بحث ها بسیار مضحک و سطحی است. اولا که این ارتقای شغلی جای تبریک ندارد. مقبلی یک سرهنگ دوم مورد اعتماد ارتش آمریکاست که برای ماموریت فضایی آموزش دیده و از پس آموزش ها برآمده است. مقبلی بارها به نقشش در ارتش آمریکا و نقشی که به عنوان خلبان هلیکوپترهای کُبری داشته است افتخار کرده است. او به صراحت به کشتاری که در افغانستان کرده است افتخار میکند. حالا شما به ارتقای شغلی این گونه فردی  افتخار میکنید؟ دوما یاسمین مقبلی زاده ی آلمان است و بزرگ شده و درس خوانده در آمریکا. به چه علت باید مهابادی ها یا ایرانی ها یا خاورمیانه ای ها به ارتقای شغلی او افتخار کنند؟ نکند برای افتخار کنندگان بحث احمقانه ی ژن و نژاد مطرح است؟ در اینصورت فقط باید اظهار تاسف کرد. پیشنهاد میکنم نه مهابادی ها و نه کورد ها و نه تُرک ها و نه ایرانی ها و نه هیچ خاور میانه ای به این ماجرا افتخار نکند. سرهنگ مقبلی در سیستم آمریکا درس خوانده و رشد شغلی داشته است و این رشدش حتی ربطی به محل تولدش یعنی کشورآلمان هم ندارد چه برسد به محل تولد پدر و مادرش (ایران)! وانگهی همانطور که گفته شد اصولا این ارتقای شغلی جای افتخار هم ندارد. مُقبلی یک درجه دار ارشد در ارتش آمریکاست و اگر دستور بگیرد هم مهاباد و هم بلوچستان و هم کوردستان و هم بار دیگر افغانستان و عراق و یمن و …  هر جای دیگری را بمباران خواهد کرد.

خلاصتا باید گفت که ارتقای شغلی سرهنگ دوم یاسمین مقبلی که در ارتش جنایتکار آمریکا صدها عملیات نظامی انجام داده که در بخش های مهمی – همانطور که اسناد افشا شده توسط ویکیلیکس نشان داد- غیرنظامیان کشتار شدند، اصلا جای افتخار ندارد همانطور که افسر ارشد طالبان بودن و یا در ارتش روسیه بودن و یا سرهنگ دوم بودن در سپاه تروریستی جمهوری اسلامی افتخاری ندارد. ارتقای شغلی یاسمین مقبلی از خلبانی هلیکوپتر به راندن فضاپیما، ربطی به زن بودن یا مرد بودن او ندارد بلکه ربط به میران مشارکتش در عملیات ها و دوره های نظامی داشته است. رفتن سرهنگ مقبلی هیچ افتخاری برای ایرانی ها یا کوردها یا خاورمیانه ای ها ندارد؛ حتی افتخاری برای مردم آمریکا ندارد. مضافا این ارتقای شغلی مایه افتخار برای جنبش زنان نیست. این یک ارتقای شغلی در میان رده های بالای جنایتکاران است. همانطور که معاون زنان در دولت ابراهیم رئیسی نشانه ی افتخار برای جنبش زنان نیست زیرا که آن زن در خدمت سرکوب مردم و زنان و در خدمت جنایت است. الغرض که ارتقای شغلی و نوع شغل یاسمین مقبلی نه تنها ربطی به رشد مبارزه برای رفع تبعیض جنستی ندارد بلکه اتفاقا به علت گرد و خاکی که در چشم حقیقت میپاشد بیشتر در راستای تقویت مناسبات سرکوبگرانه و مشخصا مردسالاری است. ارتقای شغلی و به فضا رفتن یاسمین مقبلی نه تنها در تقویت شعار کلید و مترقی زن-زندگی-آزادی نیست بلکه بیشتر به درد عقب مانده هایی میخورد که شعار سپاه پاسداران تروریستی را تکرار کرده و عربده میزنند مرد-میهن-گاوداری! آرامش خود را حفظ کنید و قبل از صدور هر شکل و شیوه و درجه ای از افتخار برای ایندسته وقایع ترسناک و شرم آور، اندکی اندیشه کنید. ممکن است در آن لحظه هایی که از فرط افتخار در هیجان غرق شده اید، سرهنگ یاسمین مقبلی یا همکارانش در ارتش آمریکا در حال بمباران کردن انسان هایی باشند و یا هم رده های او در سپاه تروریستی در حال شکنجه یا شلیک به کسانی! تفکر و منطق، انسان را مسموم نمیکند!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate