آیا خواست  حفظ تمامیت ارضی معادل ناسیونالیزم است؟

آیا خواست  حفظ تمامیت ارضی معادل ناسیونالیزم است؟

نگاهی به ابهامی خودساخته از سوی چپ ایرونی

مقدمه:

در بحثی با یکی از دوستان جوان  در فیسبوک به سوالی برخورد کردم که فکر می کنم ارزش بازخوانی داشته باشد.قبلا هم تاکیید داشتم که برگشت به مفاهیم و احکام نظری باید عادت همه آزادیخواهانی باشد که عقل سالم دارند و می فهمند که مفاهیم و نظریات در زمان و مکان بررسی می شوند و مرتب باید بازنگری شوند.

سالهاست که از سوی راست سیاسی خواست “تمامیت ارضی” مظرح می شود منجمله منشورهای دست راستی اخیر که توسط حواریون شازده پهلوی و غیره مطرح شده و چپ ایرانی هم در مثابل این خواست سنگر گرفته و انرا ناسیونالیستی نامیده و ضمنا مدعی شده که اساسا این بحث تمامیت ارضی در واقعیت مسئله نیست که راستها انرا برجسته می کنند!

در این مقاله من تلاش می کنم نشان دهم که ناسیونالیزم و خواست تمامیت ارضی لزوما معادل هم نیستند و اگر ناسیونالیزم اشاره به هویت سازی ملی است و این هویت سازی تقلیل انسانهاست و فریب انها بحث تمامیت ارضی یک سوال دائما  زنده در مقابل هر حاکمی است که بخواهد در محدوده جغراقیائی منجمله ایران حکومت کند .اگر اولی بخشی از برنامه ارتجاعی راست است دومی  اینطور نیست و چپ هم باید در مقابل این موضوع نظر مشخص و دقیق داشته باشد. لذا چپ رادیکال و سوسیالیستی در برنامه خودش حتما باید این خواست را تدوین و مشخص ارائه دهد :

(۱)هویت ملی در مقابل هویت انسانی-طبقاتی:

چپ رادیکال و سوسیالیستی طبیعتا با چسباندن انسانها به ملیتشان مسئله داشته و دارد چرا که این هویت سازی انسانها را از هم جدا می کند و در تقلیل می دهد.بجای این هویت چپ رادیکال و کمونیستی هویت انسانی و طبقاتی را پیشنهاد می کند.ادمها بخاطر انسان بودنشان خواستها و حقوق مشترک دارند و این حقوق و خواستها را باید در این کانتکس پاسخ داد.لذا جامعه آزاد و برابر چامعه ای است که به انسانها بخاطر انسان بودنشان برخورد می کند .

جامعه ایران که زخم قوم گرائی و ملیت پرستی دارد اماده انفجار قومی و حنگ ملیتی است و امپریالیزم هم بیش از یک قرن است که در این موضوع مثل موضوع تقسیم بندیهای مذهبی سرمایه گذاری کرده است.

تاکیید چپ مدرن و سوسیالیستی روی هویت انسانی از این روست که جامعه را از انفجارهای ملی قومی و مذهبی برهاند.

آیا الصاق هوبیت طبقاتی مشکل ساز نیست؟

از انجا که موتور محرکه ترقی اجتماعی را چپ رادیکال طبقه کارگر می بیند ، الصاق هویت انسانی به هویت طبقاتی (طبقه کارگر) اتفاقا اشاره به نیروئی است که بطور عملی می تواند  خواهان برابری انسانی باشد.دوران مترقی بودن حامیان سرمایه داری دیر زمانیست سپری شده و نظام سرمایه داری ثابت کرده که بازتولید نابرابری در نظام سرمایه داری  ابزار  تولید سود است . اینست که آن موتور محرکه تغییر ماهوی فرماسیون موجود را مارکس و کمونیستها بدرستی بعنوان وجه اشتراک انسانیت می شناسند و می شناسانند.

(۲)خواست حفظ تمامیت ارضی چرا؟

تاریخ چپ به حکومت رسیده در بلوک شرق و محور چین نشان نمی دهد که این حاکمان نسبت به تمامیت ارضی بی تفاوت بودند که هیچ بخوبی درک کردند که چرا حفظ مرزها و ارامش در مرزها شرط رشد جامعه سوسیالیستی است.

لذا اگر چپی ادعا کند که تمامیت ارضی ایران برایش مهم نیست فقط مهمل گفته و دیگر هیچ!برخی چپها البته یک شعبده بازی در ذهن خود می کنند و نظریه “حق تعیین سرنوشت” را جلوی خواست تمامیت ارضی  می نشانند!

خوب به فرض که جامعه از دست رژیم اسلامی خلاص شد چه سناریوئی محتمل است؟ غیر اینست که نظام امپریالیستی سناریوی سیاه را اماده کرده که در مرکزش تلاش برای تجزیه ایرانست؟ اینهمه سرمایه گذاری برای گرایشات جدائی طلب برای چیست؟

اگر ایران پس از رژیم اسلامی حتی با حاکمیت سوسیالیستها و کمونیستها به ماندن همه جغرافیای ایران تکیه خواهد کرد و در مقابل تجزیه طلبان بخواهد بایستد چرا نباید در برنامه کنونیش بخشی در این موضوع تعیین تکلیف شود؟

آیا ادعای اینکه این بحث واقعی نیست یا ناسیونالیستی است  ندیدن و چشم پوشی از واقعیت خطرناکی است که بی تردید در مقابل ایران اینده است؟

از دید من جداسازی بحث ناسیونالیزم با تمامیت ارضی امری بسیار مهم است در سطح برنامه استراتژیک چپ رادیکال.


(۳)تفاوت برداشت ناسیونالیستی و برداشت کمونیستی از مسئله ارضی:

همانطور که در سایر مقولات مثل آزادی یا برابری یا عدالت یا مشارکت مردم چپ دائما باید مرزهای خود را با رستها روشن کند به همین دلیل در بحث تمامیت ارضی باید مرز خود را با برداشت راستها روشن کند.

اینجاست که چپ به تثبیت هویت انسانی طبقاتی تکیه می کند و راست به هویت ملی ! اینجاست که اصل مشارکت جامعه بیرون از نظم سرمایه داری و توسعه واقعی مشارکت مردم در همه جای ایران در مقابل برداشت محدود راستها از تمامیت ارضی قرار می گیرد.

بله چپ رادیکال هم باید اعلام کند که خواهان حفظ تمامیت ارضی ایرانست در چهارپوب برابری و پایان سرمایه داری و بقدرت رسیدن طبقه کارگر! این جغرافیائی است که ما می خواهیم بسازیم و اون چغرافیائی است که راست قرار دارد بسازد.راستی شوینیستی که جنگ ملی و قومی را در بطن خود خواهد داشت و تمام هدفش حفظ نابرابری سرمایه داریست.

طرح راست برای تمامیت ارضی طرحی ارتجاعی و سرکوبگرایانه است چرا که قرار دارد اقلیتسرمایه دار را بر جان و مال مردم حاکم کند و مفهوم تمامیت ارضی برای راست بواقع تمامیت حفظ نظام سرمایه داریست.

خلاصه اینکه چپ رادیکال و کمونیستی باید در خواست تمامیت ارضی و برداشت خودش از این مسئله فعال باشد و انرا در برنامه سیاسی خود حتما بگنجاند.سکوت در این موضوع ندیدن مسئله چاره ساز نیست.

یادمان باشد جهان ما در حال گذار است و بحرانهای انسانی بی تردید در حال تشدیدند و یکی از عوامل این بحرانها توسعه جنگها سر مرزهای جغرافیائی سیاسی موجودند.

زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate