آیا انقلاب واقعی می تواند بدون رهبری متمرکز باشد؟

آیا انقلاب واقعی می تواند بدون رهبری متمرکز باشد؟

در حاشیه  مقاله کاظم نیکخواه در مورد “رهبری انقلاب زن زندگی آزادی”!

مقدمه:

مقاله اخیر کاظم نیکخواه که از دید من جناح راست حزب دست راستی تقوائی است(*)، نکته مهمی را در خورد دارد .این سوال که آیا انقلاب اساسا باید رهبری متمرکز داشته باشد یا نه که البته سوال جدیدی نیست و سالهاست هم در کمپ راست و هم کمپ چپ مطرح بوده اما قیام ۱۴۰۱ دوباره این سوال را جلوی آزادیخواهان قرار داده و در پرتوی تجربه این قیام من نگاهی دوباره به این سوال می اندازم و امیدوارم کمکی باشد به سایر فعالین چپ رادیگال و کمونیست که از پیچهای این گرایشات گذشته اند و دنبال پاسخها می گردند.

کاظم نیکخواه در مقاله اخیرش دنبال رهبر “انقلاب زن زندگی آزادی” می گردد و مدعی است اصل این سوال غلط است چرا؟ چون رهبران این انقلاب تو ایرانند و همه جا هستند و شناخته شده هم هستند .

از دید من این پاسخ کاظم نیکخواه با فرض او در ارتباط است.در این مقاله به این نکته محموری می پردازم:

(۱)فرض اینکه الان چیزی بنام “انقلاب زن زندگی آزادی “در جریانست!

در مقالات متعددی تاکیید داشتم که بکارگیری کلمه انقلاب به قیام ۱۴۰۱ یک اشتباه نیست بلکه یک خط راست است که ضد انقلاب خارج کشوری عمدا بکار برده و در تلویزیونش (انترناشنال) تکرار می کند تا جابیفتد.انقلاب در ادبیات چپ رادیکال حداقل یک تحول ماهوی در قدرت سیاسی است.نه تنها بیرون زدن حاکمیت اسلامی کنونی بلکه امدن یک الرناتیو چپ و سوسیالیستی . البته چنین تحولی امکان ندارد به اینجا ختم شود و تازه اغاز می شود.

در ایران طی سالهای گذشته چندین قیام اتفاق افتاد که فاقد سر سیاسی متمرکز بود و خوشبختانه “الترناتیوهای دروغین” خارج کشوری چه راستهای علنی و چه چپهای ابکی نشان دادند که کاره ای نیستند و حرکت جامعه در ایران تابع انها نیست.قیام ۱۴۰۱ ادامه و کیفیت بالاتر قیامهای پیشین است که با شعار سرنگونی رژیم اسلامی وارد کارزار شد اما بنا به دلایلی که در مقالات قبلیم گفتم شکست خورده در عین اینکه پتانسیلهای پشت آن  مانده اند تا در فاز بعدی وارد عمل شوند.

از دید من اینکه این قیام را انقلاب بنامیم مجبور خواهیم شد که دنبال رهبرش بگردیم و این دقیقا مشکل کاظم نیکخواهست که به سایر هم سنگریهاش در راست سیاسی توضیح دهد که اگر حزب او و شازده رهبر نشدند پس چی؟! 

(۲)دنبال رهبر گشتن برای یک قیام چرا مهمل است و چرا انقلاب حتما رهبری متمرکز می طلبد؟

اگر قیامها ناشی از نارصایتیها هستند و عموما شورشهائی هستند که در سطح وسیعتر عمل می کنند ، نتیجه آن می شود که فاز یورش واقعی برای پائین کشیدن حکومت وجود ندارد و قیام بنوعی شکلی وسیعتر از نارضایتی مردمست و وجه غالبش هنوز ارائه نارضایتی و خشم.

در مقابل، انقلابها فازی کیفیتا متفاوت هستند و هدفشان فرای اعلام نارضایتی به پائین کشیدن قدرت موجود و ارائه الترناتیو  معرفی می شوند.

اینکه واقعه ۱۴۰۱ را انقلاب نمی نامیم همین ماهیت و کیفیت کاملا متفاوت است.در قیام ۱۴۰۱ وچه اثباتی و سازمان رهبری متمرکز وجود نداشت و لذا شکستش قابل پیش بینی بود.

در اینجا تاکیید من اینست که وقتی قیامها وارد فاز کیفی انقلابی می شوند  دیگر نمی شود از رهبر غیبی یا “میلیونها رهبر کوچه و بازار و توی کف خیابان” حرف زد! 

اینجاست که کاظم نیکخواه که زمانی دنبال منصور حکمت می دوید و منصور حکمت هرگز انقلاب را اینگونه تعریف نکرده و مرتب روی رهبری حزبش تاکیید داشته ، حالا می رسد به این “پاسخ”! که بله این انقلاب “زن و زندگی و آزادی رهبرش توی کف خیابانها هستند!

بواقع یکبار دیگر بالا بردن عمارتی بر پایه ای کج که طبیعتا کجتر از آب بر می آید!

(۳)خلاصه و نتیجه گیری:

آزادیخواهان و برابری طلبان، آنها که آزادی و برابری را در گروی کسب رهبری سیاسی طبقه کارگر می دانند فرق ماهوی دارند با حامیان “انقلاب زن زندگی آزادی” که بلندگویشان تلویزیون انترناشنال است و دستگاه اطلاعاتی غرب که دنبال “انقلاب مخملی است” 

جداسازی این دو برداشت ماهیتا متضاد بسیار اهمیت دارد و تاکیید به اینکه انقلاب واقعی رهبری متمرکز می طلبد و این رهبری سازمان سیاسی طبقه کارگر است. این نیست که کسی ادرس بدهد که “رهبران میلیونها ادم هستند در کف خیابان” ضمن احترام به همه فعالین درون کشور که در سخت ترین شرایط سازمان می دهند و کشته ها داده اند می گویم که تا رهبری متمرکز انقلابی و رادیکال از طبقه کارگر تشکیل نشود و گوش به تلویزیون انترناشنال داده شود و انقلاب مخملی را با انقلاب عوضی بگیرند ، نتیجه همین می شود که شده .

فرمولبندی کاظم نیکخواه یکبار دیگر تضادی که بین این دو دیدگاه وجود دارد نشان می دهد.اگر این قیام را انقلاب بنامیم و شعارش را بدهیم دست انترناشنال طبیعتا تئوری هم می سازیم و اهمیت رهبری متمرکز طبقه کارگر را منکر می شویم!

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منبع دیگر:

(۱)رهبر انقلاب زن زندگی آزادی کیست؟(کاظم نیکخواه)

www.azadi-b.com/p=36499

(2)مقالات اخیر این نویسنده در همین موضوع:

استیصال نئوتوده ایزم زیر حلد “کمونیزم کارگری” در دفاع از توهمی بنام “انقلاب زن زندگی آزادی”!

www.azadi-b.com/?p=35779

نیاز قیام امروز در ایران به اتحاد کمونیستها حول شعار “آزادی-برابری-حکومت کارگری”

www.azadi-b.com/?P=29767

نیاز قیام امروز در ایران به اتحاد کمونیستها حول شعار “آزادی-برابری-حکومت کارگری”

www.azadi-b.com/?p29767

چرا شعار “زن زندگی آزادی” نمی تواند شعار هویتی چنبش چپ باشد؟

www.azadi-b.com/?p=28217

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate