هر فرد انقلابی ای دارای ارتباطات خودبخودی و ارتباطات آگاهانه است. ارتباط خودبخودی شامل ارتباط با خانواده، دوستان، همکار و همکلاسی در محل کار و تحصیل، همشهری و… می باشد. ارتباط آگاهانه بر حسب اهداف مختلف با زنان، کودکان، کارگران و توده های زحمتکش در محیط کار و زیست شان برقرار می گردد.
برقراری ارتباط آگاهانه با زنان و مردان کارگر و زحمتکش محور اصلی فعالیتهای یک عنصر آگاه است. بدین دلیل روشن که توده های کارگر و زحمتکش نیروی محرکه ی اصلی تحولات عظیم و انقلابی هستند. نیرویی که چیزی برای از دست دادن ندارد و پیش برنده ی فداکارانه ترین و جسورانه ترین مبارزات است. اما همین نیرو اگر به آگاهی سوسیالیستی مسلح نشود، در معرض خطر گرویدن به فاشیسم و افکار ارتجاعی قرار می گیرد. نکته ای که باید بیش از همه مورد توجه پیشروان کمونیست قرار گیرد. به همین منظور است که به جرات می توان گفت بیماری سکتاریسم در بین کمونیستها بخشی از نیروی سرکوب و خادم فاشیسم و ضد انقلاب است. برای جلوگیری از این خطر و مبادرت به تبلیغ و ترویج جاندار افکار انقلابی باید امکان ارتباط آگاهانه را با طبقه ی کارگر و ستم دیدگان جامعهی سرمایهداری بوجود آورد. این امکان ارتباط با هدف آموزش، رشد آگاهی و سازماندهی از طرق مخفی، نیمه مخفی و علنی صورت می پذیرد. هنر یک پیشرو کمونیست در پیگیری، تلاش و صبر انقلابی برای ایجاد محملها، کانال ها و کانون های ارتباطی و رشد ظرفیتهای موجود است. یک فعال کمونیست هیچ امکانی را به حال خود رها نمیکند و در حد توان نهایت استفاده ی لازم را از کوچکترین فرصتها خواهد برد.
برای روشن تر شدن موضوع لازم است سطوح مختلف ارتباط با توده ها را توضیح داد. ارتباط مقطعی، مداوم و منظم. درجه ی آگاهانه بودن ارتباط به ترتیب از ارتباط منظم (تشکل)، ارتباط دائمی و ارتباط موقت، به ارتباط خودبخودی سیر می کند. عالی ترین شکل ارتباط آگاهانه یک رابطه ی منظم است که بر طبق برنامه ی مشخص، اهداف عینی و زمان و مکان معلوم بوجود می آید. اما ارتباط منظم خلق الساعه نیست و ابتدا به ساکن وجود ندارد. ارتباط منظم خود محصول ارتقاء سایر سطوح ارتباطی است که لازمه ی آن ابتکار و بالفعل کردن پتانسیل های موجود است.
همانطور که گفتیم هم ارتقاء و هم نزول سطوح و اشکال مختلف ارتباط با یکدیگر محتمل و امکان پذیر است. و ما ناچاریم این واقعیت را به رسمیت بشناسیم. یک ارتباط ممکن است به هر دلیلی نزول یابد و یا به کلی از بین برود. اما پتانسیل بازسازی آن برای همیشه نابود نشده است. هر ارتباطی ممکن است معلق مانده و یا به دلایلی (مثلا دلایل امنیتی، تغییر موضع افراد و…) قطع شود. اما قطع ارتباط با تودهها تحت عنوان تصفیه کردن و… به فرقه گرایی دامن می زند. اگر نسبت به هر رابطه ای تعریفی مشخص و انتظارات مشخص داشته باشیم، در مقابل سکتاریسم، خطرات امنیتی، دنباله روی، یاس و ناامیدی مصون می مانیم.