“توافق رژیم اسلامی با حکومت امریکا چه معنایی دارد؟

در حاشیه معامله سر گروگانهای رژیم اسلامی با ۶ بیلیون دلار پول بلوک شده در کره جنوبی

مقدمه:

در اخبار آمده که حکومت اسلامی با حکومت بایدن توافق کردند که در عوض آزاد کردن ۵ گروگان ایرانی در ایران مبلغ ۶ بیلیون دلار پولهای بلوک شده ایران در کره جنوبی آزاد شود.

قرار است این پول به بانک قطر منتقل شود و بعد از اتمام روند مالی ، گروگانهای ایرانی -امریکائی که الان از زندان آزاد شدند اما هنوز در ایران هستند به آمریکا تحویل شوند.

پولهای آزاد شده در بانک قطر بماند و تحت نظارت (قطر و عمان) با کالاهائی که جنبه نظامی ندارد معاوضه شود.

تلویزیون “انترناشنال” صدای ضد انقلاب خارج کشوری با آه و ناله مواضع جمهوریخواهان امریکا منجمله پومپئو را اعلام کردند که این “توافق” را بسیار زشت نامیدند و انرا با فرار امریکا از افغانستان مشابه دانستند و توافقی با تروریستها اعلام کردند. اگر کسی سیاست امریکا را ندادند فکر ی کند این جمهوریخواهان چقدر  آدمهای خوبی هستند که اصلا با تروریستها کار نمی کنند!

از این سطح از ماجرا بگذرم که طبیعتا مدیای دست راستی تلاش دارد مردم بماند و جلوتر و عمیقتر نبیند . کلا اینکه مردم این “توافق” را سازشی زشت با تروریزم رژیم اسلامی بدانند ضمن اینکه روشن کنند که این توافق بازهم یک پیروزی رژیم اسلامی نیست چرا که این ۶ میلیارد اولش ۷ میلیارد بود و الانهم وقتی خرجها کم شود می شود ۴ و نیم میلیارد و تازه رژیم اسلامی پول نفتش را باید تحت نظارت خرج کند که اینهم تحقیر این رژیم است!

خلاصه مطلب اینست که تلویزیون ضد انقلاب انترناشنال این توافق را هم شکست رژیم اسلامی و پیروزی حکومت امریکا می داند .یعنی هرجور که بشود چه حکومت امریکا لشگر بکشد چه حمله کند چه توافق کند مرتب دارد پیروز می شود! و “جمهوریخواهان امریکا خوبن!”

دولت اسلامی رسما اعلام کرده که دسترسی به این پول کامل است و به هیچ وجه “زیر نظر و محدود به خرید کالاهای پزشکی و غذائی ” نیست.

(۱)کانتکس زمانی ماجرای توافق چیست؟

واقعیت از دید من  چیزهای دیگر است.وقتی برجام از جهات مختلفی امکان نداشته باشد و عملا خود امریکائیها اروپا را دور زده باشند و روسیه هم دیگر پشت برجام نباشد چاره چیست؟

منطقا برای برگشت همکاریها دو رژیم ایران و امریکا مجبورند مستقیم وارد مذاکره شوند و اینست که کارپایه را بگذارند روی موارد مشخص و محدودی که زمینه همکاریها و سازش های بعدی را فراهم آورد.

اینکه هیچکدام از دو رژیم ایران و امریکا در جنگ سودی نمی برند را اصل می دانم و لذا منطق اینها را به مواردی ساده تر مثل توافق بر سر گروگانها و آزاد کردن پولهای بلوکه که در کره جنوبی و عراق مانده و بیش از ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده می شود متمرکز شده.

نه گروگانها برای این دو رژیم اهمیت استراتژیک دارند و نه اون پولهای بلوکه شده. مسئله اساسی اصل مذاکرات و جلو بردن موارد همکاری مشترک است.

اما این کانتکس زمانی که مصادف است با سالگرد قیام ۱۴۰۱ از یکسو و تشدید فعالیتهای حکومت اسلامی برای همپیوندی بیشتر در کمپ روسیه-چین نقطه گره ای و استراتژیک این “توافق ” است.

(۲)چه افقی برای توافقهای بیشتر وجود دارد؟

دوان گذار به نظام چند قطبی تابع نظم سابق نیست و بده و بستانها بیشتر تاکتیکی می تواند انجام شوند و هدف این بده بستانها تاثیر گذاری های مشخص است.

رژیم اسلامی با حکومت امریکا نه تنها بعنوان ظرفین یک جنگ بلکه بعنوان شریک در مقابل انقلاب مردم ایران و منطقه عمل می کنند و وجوه تضاد و وجوه اشتراک آنها زیاد است و همینطور تلاش امریکا و جناحی از حکومت ایران برای دور ماندن از قطب روسیه -چین.

اینست که رژیم اسلامی از زاویه ای به عادی سازی روابط با حکومت امریکا یا پائین کشیدن فتیله بحران با آمریکا نیاز دارد.حکومت امریکا هم به فاصله انداختن رژیم از محور روسیه -چین بشدت محتاج است.

لذا با اینکه این “توافق” اخیر نشانه ای از تلاش برای توسعه فضای همکاری بیرون فرجامست در عین حال یک مسیر ساده نخواهد بود.

اینکه دو طرف این مسیر را با برگرداندن گروگانها و پول بلوکه شده آغاز کردند  کار حساب شده ای است.هنوز مقادیر زیادی دلار از پولهای ایران تحت کنترل آمریکاست و رقابت بین حکومت امریکا و ایران در منطقه خاورمیانه بشدت در حال عوج گیریست.

درون حکومت ایران گرایشات متضاد ستند و جناح غربگرا همانطور که در مقالات قبلی توضیح دادم یکسره بیرون نشده و لذا این بالا و پائین ها ادامه خواهد داشت .یک جناح حکومت ایران و حکومت امریکا برای جناح دیگر خواهد زد و نوسانها ادامه خواهد داشت.

(۳)آزادیخواهان و برابری طلبان چه نتیجه بگیرند؟

بیرون از این صحنه های بده و بستان یکبار دیگر آزادیخواهان فرصت دارند بفهمند که دعواها و اشتی های امپریالیزم جهانی با رژیم اسلامی نه تنها عمیقتر است از شعارهائی که گاها در دفاع از “مردم ایران” می دهند بلکه به مجرد اینکه مبارزات مردم در ایران پائین می کشد  فضاسازی برای همکاریهای نظام جهانی با رژیم اسلامی تسریع می گردد.

این صحنه ها با هر منطقی شکست سیاسی راست خارج کشور است که مدتها مدعی بود که حکومت امریکا و حکومتهای اروپا “با انقلاب مهسا” هستند! ادم عاقلی نمی تواند با دیدن این صحنه ها همچنان به درگاه امپریالیستها آویزان بماند.

اما همه اینها دلیل به جلو کشیده شدن چپ نخواهد شد مگر چپ ایران مداخله گر و تاثیر گذار نباشد.اگر امکانها بیشتر می شود طبیعتا این امکانها تنها فرصت هستند و بدون عمل مشخص و سازماندهی همچنان راست درون و بیرون ایران برنده خواهند ماند.ضد انقلاب چه در شکل حاکمش و چه نوع خارج کشوری همچنان خود را نماینده مردم ایران اعلام خواهد کرد.

“توافق” محدود کنونی رژیم اسلامی با حکومت امریکا یک حرکت است که می تواند فضاسازیهای بیشتر دنبالش باشد و می تواند همینجا متوقف شود اما هر چه هست دو طرف این توافق استراتژی  را دنبال می کنند و این توافق فقط یک حرکت اولیه است.

زنده باد مبارزه برای  آزادی برابری و حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate